طبقه‏ی کارگر نیازمندِ حمایت سیاسی- عملی‏‏ست (پیرامون مصاحبه‏ی «فواد شمس» با رادیوی آوای دیگر)

شباهنگ راد
چندی قبل تعدادی از دانشجویان در حمایت از سه کارگر زندانی (محمود صالحی، شیث امانی و صدیق کریمی) کمپین مالی را در درون دانشگاه‏ها براه انداخته‏اند که پرداختن به نکاتی از این حرکت و استناجات بر گرفته شده در حول و حوش آن بی‏فایده نمی‏باشد.

حقیقتاً در دنیایی که سرمایه‏داران به انحای گوناگون تعرض خویش را به حریم و حقوق محروم‏ترین اقشار جامعه سازمان می‏دهند، یاری رسانی و پشتیبانی مالی از ستم‏دیدگان بنوبه‏ی خود می‏تواند به عنوان یکی از وظایفِ مهم عناصر و سازمان‏های مدافع‏ی توده‏های محروم قلمداد گردد. امّا آنچه در این میان می‏‏بایست بدور از برخوردهای احساسی پیرامون کمپین براه افتاده، کمی عمیق‏تر نگاه شود، آن است‏که جنبش دانشجوئی با پشت سر گذراندن تجربه‏ی خونین چندین دهه از دیکتاتوری عریان و خشن حاکم بر جامعه؛ وظایف عملی‏ خود را چگونه رقم می‏زند و یا اساساً با اتخاذ کدام روش و اسلوب‏های مبارزاتی قادر خواهد گردید، مانع‏ی دست‏اندازی‏های هر چه بیشتر رژیم از جان و مال کارگران و توده‏ها گردد؟ بدون شک پاسخگوئی درست به سئوالات فوق می‏تواند مانع‏ی هر گونه استناجات ناصحیح از هر حرکت و کمپینی گردد؛ به عبارت واقعی‏تر هدف بر آن است تا از کارکردها آموخت و بر رادیکالیزم مبارزات کارگری – توده‏‏ای، شدت هر چه بیشتری بخشید و همچنین بر جایگاه و مقام جنبش دانشجوئی در این برهه از زمان بهتر پی برد.

قبل از هر چیز باید اشاره نمود ‏که طرح جمع‏آوری کمک‏های مالی، برای کارگران و زحمت‏کشان از سوابق گذشته‏ای برخوردار می‏باشد و امر تازه‏ای نیست. ما بارها و بارها شاهد چنین کمپین‏هایی، در دوران متفاوت بوده‏ایم و در مجموع و به میزانی، ثمربخشی خود را بر جای گذاشته است. بنابراین راه‏اندازی چنین کمپین‏های مالی‏ای را نمی‏توان به نام "جنبش دانشجوئی" نوشت و آنرا به عنوان "فاز جدید" مبارزه‏ی "عملی" و "ابداعی" تعدادی از دانشجویان به حساب آورد؟
مهمتر از آن این‏که تاریخ مبارزات جنبش دانشجوئی مملو از اعتراضات خونین و رو در رو با ارگان‏های سرکوبگر نظام‏های امپریالیستی‏ست؛ اعتراضاتی که گاهاً باعث گردیده است تا سران حکومت را به عقب وا دارد.

حق مسلم آن است‏که  دانشگاه‏ها و دانشجویان در کوران مبارزات توده‏های ستم‏دیده علیه‏ی نظام‏های امپریالیستی نقش بس ارزنده‏ای را ایفاء نموده‏اند. رژیم جمهوری اسلامی هم با شناخت از موقعیت دانشگاه‏ها و دانشجویان همواره در تلاش بوده است تا فضای دانشگاه‏ها را بر اساس امیال و منافع‏ی سیاسی خویش سمت‏وسو دهد؛ امّا دانشگاه‏ها و دانشجویان کمونیست و مبارز بنابه رسالت تاریخی‏شان در برابر سیاست‏های سرکوبگرایانه و ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی قدعلم نموده‏اند و به انحای گوناگون سران حکومت را به چالش جدی کشانده‏اند. بی‏دلیل نیست که میادین دانشگاه‏ها در این مدت شاهد تعرضات و اعتراضات فرزندان اقشار متفاوت توده‏های ستم‏دیده‏ علیه‏ی مدافعین نظام سرکوبگری بود که به دلائل گوناگون زندگی و آموزش‏شان را به تخریب کامل کشانده است. بنابراین ارائه‏ی شناخت دقییق از فعالیت‏های دانشجویان و به ترسیم در آوردن جایگاه و نقش آنان در قبال مبارزات کارگری – توده‏ای بنوبه‏ی خود می‏تواند استناجات نادرست را به کنار نهد و توانائی‏های جنبش دانشجوئی را دو چندان نماید. یکی از آن استناجات نادرست و گمراه کننده مصاحبه‏ی‏ست که‏ «فواد شمس» با "رادیوی آوای دیگر" به تاریخ ۹ خرداد ۱۳۸۶ انجام داده است.

«فواد شمس» در مصاحبه با رادیو آوای دیگر می‏گوید: " …اینجا نکته‏ای که حائز اهمیته بنظر من اینه که جنبش دانشجوئی دیگه داره به فاز عملی حمایت از جنبش کارگری میره، دیگه از اون فاز شعاری و اینکه فقط توی اکسیون‏ها، تظاهرات‏ها، فقط یه پلاکارت بنویسه، نیست. بلکه بصورت عملی و مشخص و با گام عملی مشخص داره میره به سمت اینکه حمایت خودشو از جنبش طبقه‏ی کارگر که خودش هم جزئی از این طبقه است اعلان بکنه و این نکته در این جا اهمیت بیشتری پیدا می‏کنه …"، "… ما فکر می‏کنیم تنها افشاگری، راه مقابله با این توطئه نیست بلکه باید بصورت عملی، با حمایت‏های عملی و حمایت‏های مادی نشون بدیم که تنها با همبستگی طبقاتی و مردمیه که میشه جلوی انحراف جنبش‏های اجتماعی رو گرفت …"

با این اوصاف و بنابه گفته‏ی «فواد شمس» "جنبش دانشجوئی" با راه‏اندازی صندوق‏های کمک مالی برای سه کارگر زندانی به "فاز عملی" پای گذاشته است؛ از فاز "شعاری" خارج گشته و قصد ندارد فقط "شعار" نویس و "پلاکارت" نویس باشد؛ می‏خواهد با اتخاذ چنین روشی از مبارزات طبقه‏ی کارگر و آن هم بطور "عملی" دفاع نماید و مهمتر از آن اینکه جنبش دانشجوئی به باور «فواد شمس» جزئی از جنبش طبقه‏ی کارگر است!!!

البته که در این میان و در آشفته بازار سیاسی، معانی مفاهیم از جمله وظایف عملی، جایگاهِ قشر، طبقه و رابطه و مناسبات فیمابین آن‏ها و همچنین محدوده‏‏ی نقش دانشجویان به عنوان قشر روشنفکر و سیال جامعه، همه و همه در هم ریخته می‏شود و بدون توجه و نگاه دقیق و همه‏جانبه به موقعیت این قشر و مهمتر از آن بدون بررسی نقادانه از حرکات گذشته‏ی "جنبش دانشجوئی"، حرکتِ اخیر تعدادی از دانشجویان تحت عنوان کمپین مالی به عنوان حرکت "عملی" و "تحولی" تازه به حساب می‏آید؛ در حالی‏که ما در دوره‏های متفاوت توسط این کمیته و یا آن کمیته، این کارزار و یا آن کارزار شاهد راه‏اندازی صندوق‏های مالی و چنین کمپین‏های عملی بوده‏ایم و جمع‏آوری کمک‏های مالی برای محرو
مان و ستم‏دیدگان در جامعه‏ی ایران امر غریب و نوینی نیست!!!

قطعاً یکبار دیگر جای دارد تا بمنظور رفع هر گونه سوءتفاهمی تاکید شود که بحث بر سر بی‏ارزش جلوه دادن چنین کمپین‏هایی نیست، بلکه هدف بر آن است تا در درجه‏ی نخست بر میزان و اهمیت کار مطلع گردیم و در ثانی از بزرگ‏نمایی‏ها پرهیز نمائیم و به عبارتی بر مبلغ بی‏افزائیم. به جرات می‏توان گفت که جنبش ایران در زمینه‏ی بزرگ‏نمایی‏ها، چه در بت ساختن انسان‏ها که با واقعیات و توانائی‏های‏‏شان همخوانی نداشته و ندارد و چه در بزرگ جلوه دادن حرکات اعتراضی زبانزد است.
اگر قصد بر آن است تا بسته به میزان و موقعیت خود در قبال مبارزات کارگری – توده‏ای ایفای نقش نمائیم، بنابراین لازم است تا مبنای برخورد خود را بر اساس واقعیات زمینی استوار سازیم و از تخیالات، آرزوها و بلندپروازی‏ها فاصله گیریم. براستی سئوال این است‏‏که آیا در میان ده‏ها طرح عملی و کارساز، راه‏اندازی صندوق‏های کمک مالی به خانواده‏ی سه کارگر زندانی، مطلوب‏ترین و مناسب‏ترین طرح در این برهه از زمان بوده است؟ آیا یک لحظه راه‏اندازان طرح به این اندیشیده‏اند که خانوداه‏ی سه زندانی به جای جمع‏آوری کمک‏های مالی بصورت علنی، خواهان آن بودند تا دانشجویان، راه‏های مقابله با رهائی نان‏آوران خانوداه‏های‏شان را پیشه‏ی خود سازنند و بر بار سیاسی این عمل بی‏افزایند و نه بر جنبه‏ی خیرخواهانه و پر و سر و صدای آن؟!

خود "جنبش دانشجوئی" می‏داند که میلیون‏ها انسان در زندانی بزرگ‏تر، نان شب ندارند و فقر و بی‏خانمانی دامان بیش از ۹۰ درصد آحاد جامعه را فرا گرفته است. "جنبش دانشجوئی" می‏داند که اتخاذ چنین روش‏های "عملی"‏ای مانع‏ی تعرضات رژیم از حیات کارگران نیست و سران حکومت را از پای در نخواهد آورد. اگر قصد بر آن است تا وظیفه‏ی خود را در قبال طبقه‏ی کارگر ادا نمود باید فعالیت خود را در حوزه‏ی سیاسی – عملی متمرکز نمود و با اتخاذ روش‏های کارسازتر، اهدافِ سرکوبگرایانه‏ی آتی رژیم را پس زد.
جمهوری اسلامی دستگیر می‏نماید و دانشجوی رادیکال، صندوق‏های کمک مالی براه می‏اندازد و آنرا به عنوان "فاز جدید" مبارزه‏ی خویش قلمداد می‏نماید!! به جرات می‏توان تاکید ورزید که این یگانه پاسخ عملی به رژیم سرکوبگر در قبال بگیر و به بندها نیست و نمی‏توان این نوع فعالیت و کارها را به پای فاز "نوین" و "عملی" نوشت. جنبش دانشجوئی در این مدت بر خلاف نظر «فواد شمس» هزینه‏های بسیار کلان‏تری از خود بر جای گذاشته و از تندپیچ‏های تنگناتری عبور نموده است و بارها و بارها و به اشکال متفاوت رژیم را به چالش عملی کشانده است. کمپین‏های عملی‏ای که باعث گردیده است تا "رهبر" نظام با اشکانی گریان اعلام نماید که: "دانشجو نور چشم جامعه" است. با وجود چنین تجارب مثبت بر جای مانده از مبارزات دانشجویان علیه‏ی ارگان‏های سرکوبگر نظام، کمپین مالی براه افتاده‏ی اخیر بیانگر گام نهادن دانشجویان به عرصه‏ی "فاز جدید" نیست، بلکه روش تدافعی و ایستائی‏ست. قابل تقدیر است؛ امّا ثمربخش و تعالی نیست. اگر امروزه تعدادی از دانشجویان به این نتایج دست یافته‏اند که باید از عرصه‏ی شعاری و پلاکارت نویسی، خارج گردند و به عرصه‏ی عملی روی آورند؛ بسیار با ارزش است؛ امّا قبل از آن باید مضمون عمل نوین را که قادر به بازستانی حق و حقوق پایمال شده‏ی میلیون‏ها انسان محروم می‏گردد را تعریف نمایند.

می‏دانیم که تا کنون طرح‏های تعرضی – تجمعی بسیار بالاتری توسط دانشجویان کمونیست و مبارز به ورطه‏ی عمل در آمده است که طرح جمع‏آوری کمک‏های مالی در مقابل آن‏ها، طرح پیشرفت نیست، بلکه پس رفت به حساب می‏آید. این طرح از جوهره‏ی تعرض بدور می‏باشد و کاملاً دفاعی‏ست. رژیم دستگیر می‏کند و دانشجوی "جزئی از طبقه‏ی کارگر" صندوق‏های کمک مالی برای خانواده‏های‏شان براه می‏اندازد و بر خود می‏بالد و تاکید می‏ورزد که این حرکت در نوع خود تازگی داشته است و بدنباله‏ی آن قصد دارد تا اینگونه فعالیت‏های "عملی" را گسترش بخشد و در آینده از جنبش زنان هم حمایت نماید. به عبارتی باید در آینده شاهد صندوق‏های دیگری تحت نام حمایت از خانواده‏های دستگیر شدگان علیه‏ی "حجاب اجباری" و یا غیره از جانب تعدادی دانشجو  در میادین دانشگاه‏ها باشیم و بعد از آن یکی پس از دیگری تجارب شخصی خود را اعلام نمایند و یا طی مصاحبه‏ای تاکید ورزند که "جنبش دانشجوئی" دیگه نمی‏خواد تنها با افشاگری، با توطئه‏های رژیم به مقابله برخیزد !!!

براستی کدام مارکسیست – لنینیستی را سراغ دارید که جنبش دانشجوئی را جزئی از جنبش طبقه‏ی کارگر قلمداد می‏نماید؟ دو جنبش کاملاً مجزا و ماهیتاً متفاوت‏اند. طبقه‏ی کارگر ایدئولوژی خود را دارد؛ برنامه‏ی خود را دارد؛ آلترناتیوست در مقابل طبقه‏ی سرمایه‏دار. جنبش دانشجوئی اساساً دارای برنامه‏ی دگرگونه‏ساز نیست و سیال است و در برابر طبقه‏ی حاکم آلترناتیو نیست و از زمره جنبش‏های دمکراتیک بر شمرده می‏شود. معرفی نمودن "جنبش دانشجوئی" به جزئی از جنبش طبقه‏ی کارگر توهم‏زدائی‏ست و نمایانگر اغتشاشات فکری امثالی همچون «فواد شمس» می‏باشد. حقیقتاً که جایگاه‏ها، معانی مفاهیم و استانداردهای سیاسی – طبقاتی از منظر «فواد شمس» وارونه
شده است. برای وی روشن نیست که در صف‏بندی‏های طبقاتی چه کسانی دوست و یا چه کسانی دشمنان وی تلقی می‏گردند. بیهوده نیست در نوشته‏ای – به تاریخ ۹ خرداد ۱۳۸۶ – تحت عنوان حمایت از کارگران زندانی در یک تجربه‏ی شخصی، از موسوی خوئینی‏ها نماینده سابق مجلس و دبیر کل ادوار تحکیم وحدت گلایه می‏کند و از کم لطف‍ی دوستان ادورا نیوز در قبال اطلاع‏رسانی اخبار فعالیت‏های دانشجویان مستقل آزرده خاطر می‏شود!!! چنین دیالوگ‏ها و درخواست‏هایی از مدافعین نظام استثمارگرایانه به معنای دو گانگی در سیاست قلمداد می‏گردد. دانشجوی "مستقل مارکسیست" و مدافع‏ی تغییر بنیادی نظام، چشم به "خودی"های نظام ندارد و در عمل با راست سر و کار نخواهد داشت. نمی‏توان خود را مارکسیست و مدافع‏ی طبقه‏ی کارگر قلمداد نمود و روزی با اکثریت که تفکر و کارنامه‏ی کثیف‏‏اش بر هر احدالناسی روشن می‏باشد، از در مصاحبه بر آمد و روزی دیگر از "کم کاری‏های" ادوار تحکیم وحدت شکوه و گلایه نمود!!!

این تفکر قبل از هر چیز و قبل از وارد شدن به عرصه‏ی عمل نیازمند پالایش فکری‏ست. باید اذعان نمود که چنین برداشت‏ها و روش‏هایی هیچگونه قرابتی با متدهای مدافعین طبقه‏ی کارگر نداشته و سیاست عقب‏گرد است. گام‏های عملی را باید بطور عملی مشاهده نمود. تعرض رژیم را نمی‏توان صرفاً با حمایت‏های مالی به خانواده‏ی دستگیرشدگان پاسخ داد. این نوع کارها برای رژیم جمهوری اسلامی خطرساز نیست. بنابراین جنبش دانشجوئی به اصطلاح مستقل قبل از اینکه قصد نماید به حمایت "عملی" از مبارزات کارگران بپردازد؛ باید جایگاه نظری و تفاوت‏های خویش را با جریانات راستِ وابسته به نظام و غیر دولتی و آن هم با روشنی کامل بر شمارد. آن وقت قادر خواهد گردید تا به عنوان بخشی از جنبش دانشجوئی بر وظیفه‏ی خویش جامه‏ی عمل بپوشاند.

امروز بیش از هر زمان دیگری نه تنها طبقه‏ی کارگر و خانواده‏های‏شان، بلکه همه‏ی قربانیان نظام امپریالیستی نیازمند حمایت سیاسی – عملی از سوی مدافعین واقعی‏شان می‏باشند. ظلم در ابعادی غیر قابل باور عملکرد دارد و دامان همه، حتی کودکان را هم فرا گرفته است. جای دارد تا عنصر و نیروی متعقد به منافع‏ی توده‏های محروم، بعد از تجارب خونین نزدیک به سه دهه، از انتخاب و تکرار روش‏های ایستایی فاصله گیرد و جهت عمده‏ی حرکت خود را در حوزه‏ی سیاسی – عملی کانالیزه نماید. جنبشی که نبرد خونین چند روزه و چندین ساله را پشت سر گذرانده است را می‏بایست با اتخاذ روش‏های بُرنده و عالی‏تری تکامل بخشید. عقب‏گرد در این زمینه به معنای افزودن بر ناهنجاری‏ها، دستگیری‏ها و کشته‏هاست. این آن درس با ارزشی‏ست که باید از آن آموخت و از بلند پروازی‏ها و مخدوش نمودن صفوف طبقات انقلابی دوری جست.

۲۳ جون ۲۰۰۷
۲ تیر ۱۳۸۶ 

لینک مصاحبه و طرح شخصی «فواد شمس»
http:‏‏www.fwhi.org‏audio.htm
http:‏‏www.wsu-iran.org‏dch‏tarh_hamiatkar_fsh.pdf

http://triboonshoma.blogfa.com