در حاشیه داغ شدن مجدد “کمپین” برای بیرون آوردن فرقه مجاهد از “لیست تروریستها”

مقدمه:

دوران بسیار حساسی در کمپ اشرف می گذرد. حکومت عراق اولتیماتومی داده و احتمال زیاد طی چند ماه آینده در صورت شکست تلاشها برای تخلیه مسالمت آمیز کمپ اشرف، یورش نهائی به ساکنین این کمپ برای دستگیری و اخراجشان از عراق شروع خواهد شد. حکومت عراق بطور غیر رسمی اعلام کرده که قرار ندارد اینها را به ایران برگرداند. رهبری فرقه مجاهد هم تکرار کرده که حاضر است در تخلیه این کمپ همکاری کند اما “شروطی هم قائل شده اند” از جمله پرداخت بهائی که این فرقه برای ساختن شهر اشرف پرداخته!

بنا به گزارشات هواداران سابق فرقه مجاهد، حکومت صدام در طول اقامت این فرقه سرمایه عظیمی کمک مالی البته از جیب مردم عراق  به اینها داده که سرنوشت مشخص این پولهای هنگقت نامعلوم است اما در طی عملیات تبلیغاتی اینها کاملا مشخص است که این سرمایه های بزرگ در حال چرخش دائم هستد و دائما “معجزه” می آفرینند! لذا معلوم نیست چرا هنوز رهبری این فرقه سر بازپرداخت خرج برای شهر اشرف باید طلبکار باشد؟!

 برای خلاصی از بن بست کنونی، تلاش رهبری فرقه مجاهد روی “کمپین بیرون کشیدن نام این فرقه از لیست تروریستی” حکومت آمریکا متمرکز شده است. این لیست هر ساله توسط وزارت خارجه آمریکا منتشر می شود و حد اقل در ظاهر، سیاستهای این حکومت را نسبت به دنیا شکل می دهد. البته تلاشهای فرقه برای اعمال سیاستش درون دالانهای کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا در خصوص “کمپین بیرون آمدن از لیست” سالهاست ادامه دارد و اینها در اروپا تا حدودی موقفقیتهائی هم داشته اند اما از آنجا که “ارباب نظام سرمایه داری” هنوز حکومت آمریکاست، لازمست نام اینها از لیست این حکومت بیرون بیاید. ادعا اینست که بعد از بیرون آمدن نام این فرقه از لیست تروریستی، انتقال ساکنین اشرف امکانپذیر می شود.

داستان مشمئزکننده  “لیست بازی” و لیست سازی حکومت آمریکا را هم دنیا می داند! تروریست ترین حکومت دنیا “لیست تروریست” بسازد؟ طبعا مقاصدی دیگر دنبال می کنند و این بنوعی بازی تجاری –سیاسی است برای بالا بردن نرخ قیمتهای پشت پرده و سازشهای زیر میزی!

اینها را ما بعنوان داده فرض بگیریم و نقبی بزنیم به بقیه داستان که این روزها به داستانی “داغ” در بخشی از اپوزسیون راست تبدیل شده و ما را به یاد کشاکش بر سر نام “خلیج” می اندازد!:

(۱)”ضد کمپین” برخی از گریشات سبز نزدیکتر به حکومت اسلامی در خارج کشور:

بخشی از جریانت وابسته به سبز که نزدیکتر به حکومت اسلامی هستند نامه ای سرگشاده خظاب به حکومت آمریکا نوشتند و در خواست کردند این حکومت این فرقه را “در لیست نگه دارد”! اینها نوشتند(۱)

“…“خارج کردن سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست “سازمانهای تروریستی” و نادیده گرفتن عدم سابقه دموکراتیک و عدم پایگاه مردمی در داخل آثار وخیمی بر مبارزات مشروع اپوزیسیون اصیل در ایران خواهد داشت. ما موکدانه از دولت آمریکا در خواست می کنیم که از خلط هویت این سازمان شناخته شده تروریستی با کیان “جنبش سبز” ایران خود داری کرده تا مردم ایران به مبارزه خود برای نیل به دموکراسی و حقوق بشر ادامه دهند.”

همانطور که خواننده گرامی متوجه می شود، “استدلال” اینها اینست که این فرقه باید لیست بماند تا اینکه “جنبش سبز” لطمه سیاسی نبیند! اما آیا این فرقه بطور واقع بیرون جنبش سبز است؟ دو وجه اصلی “جنبش سبز” عبارتست از اسلامی بودن و حمایت از سزمایه داری و هر دوی این مختصات را این فرقه دارد و رسما هم این فرقه از جنبش سبز دفاع کرده است. حالا دعوای خانوادگی “دموکراسی خواهی” را نباید جدی گرفت چرا که امثال موسوی و کروبی هم با استانداردهای “دموکرات بودن” از این امتحان رفوزه از آب در می آیند!

لذا تلاشهای این تیم “روشنفکر سبز” را باید دعواهی خانوادگی جریانات ارتجاعی دانست که اهداف سیاسیش مبارزه برای هژمونی درونی این چنبش است و چراغی هم زدن به بحشهائی از حاکمیت اسلامی و حکومت آمریکا بطور همزمان!

 

(۲)در گیر شدن بخشی از “حامیان مخالف فرقه” در حمایت از کمپین بیرون بردن فرقه از لیست تروریستها:

متعاقب انتشار نامه “روشنفکران سبز”، شاهد بودیم که تعدادی از “مخالفین فرقه” در دفاع از کمپین این فرقه مقالاتی انتشار دادند و “استدلالاتی” هم ارائه دادند که من بطور گذرا به چند مورد آنها می پردازم”

الف: خانم مینا اسدی (۲) در پاسخ به “روشنفکران سبز: ضمن بر شمردن مواردی که اینها باید فریاد می زدند ولی سکوت کردند از جمله “عدم حمایت از گذاشتن سپاه پاسداران در لیست” یا سکوت اینان هنگامی که قاتلان بختیار به ایران برگشت داده شدند…ایشان می فرماید:

شما خودتان خواهر دارید؟ مادر دارید؟ پدر هستید؟ مادر هستید؟ چگونه به چشم‌ فرزندانتان نگاه می‌کنید؟ چگونه به مادرهایتان سلام می‌گویید؟ چگونه در کنار همسرتان می‌‌خوابید؟ از عاطفه و عشق چه می‌دانید؟”

نویسنده این سطور البته هر قدر بیشتر به این خطابه آخر ایشان فکر کرد نتوانست حرفی جدی درش بیابد! همه ما می دانیم که خواهر و مادر و برادر داشتن و کنار همسر خوابیدن(؟) ربطی به ماجرا ندارد! ممکنست در متنی شاعرانه اینها را به هم چسباند که البته در سیاست و زبان سیاسی به همان اندازه غیر قابل فهم است و نشان از عصبانیت شاعر!

اما آیا “استدلالهای خانم مینا اسدی” براستی استدلال است؟ خانم مینا اسدی به همان درک دو قطبی و خطی در سیاست مبتلاست . توی این درک، فرقه سیاسی اسلامی که ماهیتش هیچ فرقی با حکومتیان اسلامی ندارد با یک چشم بهم زدن تبدیل می شود به خواهر و برادر و مادر یا همسر که البته اگر همین منطق را بپذیریم ایشان باید بدنبال القاعده و طالبانیها هم بدود و مخالفین این فرقه ها را هم به “بی مادر و خواهری” و نخوابیدن کنار همسران متهم بقرماید! راستی این دعوای گذاشتن در لیست و بیرون آوردن از لیست که همان بساط ماربازهای معرکه گیر است چه جای خانم مینا اسدی است؟

ایشان ادامه می دهد:

چه شد حالا، -همین حالا- احساس مسئولیت‌ کردید؟ چه شد یک‌باره رقیق‌القلب شدید و دلتان به حال ملت ایران سوخت؟ چه شد که این‌بار قلم‌هایتان را برای این بچه‌ها تیز کرده‌اید که نه سلاحی دارند و نه پشتیبانی.”

این “بچه ها”؟ راستش با معیارهای خانم اسدی تمامی القاعده ایها و بن لادنیها هم “بچه” هستند! ایشان فرق بین عضو فرقه با “بچه” را بد نبود روشن می کرد. بد نبود روشن می کرد که آیا دارد از سیاست فرقه دفاع می کند یا از سرنوشت ۳۵۰۰ آدم در بند؟ بد نبود توضیح می داد که “کمپین بیرون برئن از لیست” آیا سیاست فرقه را می شوید یا براستی نجات دهنده این ۳۵۰۰ نفر است؟ من فکر می کنم این ۳۵۰۰ نفر در این کمپین جانشان دارد ابزاری قرار می گیرد تا سیاستی در سطح دنیا چابجا شود که هدفش اینست که حکومت آمریکا و غربی ها کنار فرقه مجاهد قرار بگیرند بجای رژیم اسلامی و خارج از اینکه این نشدنی است، یک فریبکاری تمام عیار هم هست و ربطی هم به “بچه ها” ندارد! حالا اینکه این زوشنفکران سبز ماهیتشان چیست و آیا با همسرانشان از فردا می خوابند یا نه به ما مربوط نیست!

ب: خانم الاهه بقراط (۳) از کمپی که بیشتر راست جلوه می کند و با همان زبان داریوش همایونی و شاهنشاه همایونی “تحلیل” می کند و تنفرش را از “ارتجاع سرخ و سیاه” پنهان نمی کند، سفسطه های زیر را در دفاع از “کمپین فرقه مجاهد” ارائه می دهد:

“…..مجاهدین چه واقعا تروریست باشند، و چه نباشند ولی در لیست ترور باقی بمانند، به سود جمهوری اسلامی است!… چرا نباید پذیرفت که مجاهدین دیگر نمی‌خواهند تروریست باشند؟ مگر این پدیده عجیب و غریب است؟… شاید  رؤیای سبز جنبش آزادی‌خواهی، و نه آن جنبشی که نه تنها مجاهدین بلکه حتا رژیم هم می‌تواند با یک شال سبز و دو انگشت به علامت پیروزی، مدعی‌اش شود، بتواند ایرانیان را از کابوس دیرپای سرخ و سیاه رها سازد و منافع ملی ایران و همبستگی بین ایرانیان را بازیچه «لیست» آمریکا و اروپا نسازد.”

 

همانطور که خواننده گرامی ملاحظه می فرماید، خانم بقراط اول شک دارد که این فرقه ایها تروریست هستند یا نیستند. بعدش از ما که تا بحال چیزی جز رجزخوانی این فرقه در “اعدام خلقی” ندیدیم که هیچ ، هرگز ندیدیم این فرقه قیقاجهای صد و هشتاد درجه ای خودش را بتواند توجیه منطقی کند، می پرسد که “حالا چرا ما نباید باور کنیم اینها تروریست نیستند؟! بعدش هم استدلال معروف بی ارزش اینکه:”رژیم اسلامی سود می برد” را حواله می دهد!

اولا که این فرقه اسلامی شیعه مگر چیزی از حکومت اسلامی می خواهد بسازد؟ و چرا خانم بقراط اینرا می خواهد کتمان کند که حکومت اسلامی با تمامی خصایلش در این فرقه تکرار شده. دوما اگر استدلال “بنفع حکومت اسلامی است” را بپذیریم حتما باید کنار انطرف ارتجاع جهانی بایستیم و “از لج  اینکه مبادا به نفع حکومت اسلامی” بشود حق را هر روز نا حق کنیم؟ مثلا محکوم کردن حکومت اسرائیل بخاطر هراران هزار بار نقض حقوق بشر چظوز؟ چظوز است با همان استدلال ، برویم از اون حکومت دفاع کنیم؟!

مشکل خانم بقراط هم اینست که تلاشش برای چشمک زدن به بخشی از اسلام سیاسی که فرقه مجاهد باشد او را با سفسطه های ارزان شناخته شده فرقه مجاهد محشور کرده! گفتمان ایشان به علاوه بر اساس این توهم استوار است که “لیست تروریزم” بطور واقع توسط یک قاضی با صلاحیت دار تدوین شده! که اینهم طبعا جدی نیست!

نکته جالبتر در سحنان خانم بقراط تئوری “اتحاد” ایشان است که درش قرار است بخشهای واخورده حکومت اسلامی همراه مجاهد و طبعا پروغربیهائی مثل ایشان بر علیه “ارتجاع سرخ و سیاه” متحد شوند! ایشان از موضع “سبز” متنفر از کمونیزم و چپ همان آهنگ قدیمی تبلیغاتی رژیم شاه را دارد بخورد ما می دهد با این تفاوت که اینبار مجاهد چون کنار سبز ایستاده و هوادار نظام سرمایه جهانی است، دیگر خودی است و لایق حمایت ایشان!

ج: خانم میلاد مختوم(۴) نمونه ای واضح تر ار انواع “استدلالات خود فرقه” را ارائه داده. ایشان مثل همان فرقه ایها دنیایش به دو قسمت است یکی فرقه که حامل تمامی حقایق ازلی و ابدی جهان است و دیگری همه مخالفین این فرقه که طبعا “مزدوران رژیم اسلامی هستند” و مدارک لازمه مزدوریشان را هم همین فرقه توی چیب دارد و بالای سرش هر مخالفی می چرخاند!:

ورای همه جار و جنجال های حاصل از این بیانیه رسوا، سر دادن شعار “حزب فقط حزب اله، رهبر فقط روح اله” به عنوان فطریه آکادمیک محض رضای ملا، توسط تعدادی از اساتید دانشگاهی حلقه زده به دور آخوند صادراتی جمهوری اسلامی، آخوندی که بنابر نوشته های خودش تا خرداد سال ۹۰ در استخدام جمهوری اسلامی بوده است.”

اینکه بسیاری از امضا کنندگان لیست سبز، گرایشات نزدیکتر به رژیم اسلامی هستند، به هیچ وجه اثباتی بر حقانیت “کمپین برای حمایت از فرقه مجاهد ” نیست! متد استدلالی این فرقه همیشه این بوده که “آنکس که مخالف ماست با رژیم است و مزدور شناخته شده”! درک خطی در سیاست که اینها چند دهه است باهش خلایق را رنگ کرده اند و قورباغه را بجای قناری فروخته اند این روزها خیلی نخ نماست!

از دید من این فرقه و سیاستهایش همانثدر ارتجاعی است که سیاستهای حکومت اسلامی و انسانیت حق انتخاب سوم دارد. لازم نیست بین فرقه و رژیم اسلامی “انتخاب ” کرد! این همان استدلالی است که رژیم اسلامی هم آنسو می آورد و همه ارتجاعیون دیکتاتور تاریخ هم بنوعی همین استدلال را بکار برده اند!

(۳) آیا “استدلال” دیگری هم می ماند که از کمپین فرقه مجاهد بشود دفاع کرد؟

دوست خوب ما اسماعیل هوشیار که نزدیک به بیست سال از زندگیش تباه این فرقه شد و بعد از بیرون زدن از اشرف چند سالی هم در تیف زندانی بود و در حال حاضر در سوئیس مشغول مبارزه برای آزادی ایرانست، در مقاله اخیرش(۵)  ضمن نادرست دانستن بسیاری از سفسطه های دفاع از این کمپین فرقه،می گوید:

“…. و من تکرار میکنم که تنها موضوع جدی نجات جان آن ۳۵۰۰ اسیر از جهنم عراق است”

سوال من اینست که آیا این کمپین فرقه براستی برای “نجات جان آن ۳۵۰۰ نفر” طرح شده؟ چه شواهدی حاکی است که رهبری این فرقه برای اعضایش ارزشی قائل باشد؟ آیا تراژدی عملیات “فروغ جاویدان” اینرا ثابت می کند یا فراخوان برای خودسوزی اعضا و هواداران بعد از دستگیر شدن موقت خانم “مریم مهر تابان”!!!!

چرا توهم پراکنی این فرقه را باید جدی گرفت؟ کمپینهای دوره ای رهبری فرقه مجاهد برای “بیرون رفتن از لیست تروریستی” هیچ ربطی واقعی با موقعیت اسفبار هوادارانش در کمپ اشرف نداشته و ندارد. این تنها یک پوشش جدید است که اینها ساخته اند برای اعمال فشار به غرب تا امتیاز بگیرند و این ۳۵۰۰ نفر هم مثل همیشه گوشتهای دم توب رهبران این فرقه هستند!

 

(۴) راه حل سوم و ماجرای بازی با لیست تروریستی و وضعیت خطزناک ساکنین اشرف:

راه حل سوم یعنی راه حل از موضع بیرون رفتن از دو قطبی های ذهنی ساخته قطبهای ارتجاعی. اینکه نباید بین “رژیم اسلامی و فرقه مجاهد” یا بین هر دوی این بالهای اسلام سیاسی و حکومتهای غرب مردم را به انتخاب یکی وادار کرد. اینکه سکوت هم در مقابل این خیمه شب بازیها معنی ندارد!

راه حل سوم یعنی اینکه بازی تبلیغاتی فرقه مجاهد را برای تثبیت موقعیت سیاسیش به بهانه “فاجعه غریب الوقوع اشرف”باید با تمام قوا افشا کرد. باید توضیح داد که تاریخ هرگز نشان نداده که رهبری این فرقه بطور واقعی اهمیتی برای اعضایش قائل باشد.

راه حل سوم اینست که مسئله بیرون بردن ساکنین اشرف را از سیاستهای فرقه جدا کرد. اینها نه بعنوان اعضای یک فرقه بلکه بعنوان انسانهائی که طالب پناهندگی سیاسی هستند باید مورد پذیرش قرار بگیرند. هیچگونه بازی سیاسی برای بالا کشیدن این فرقه با نام این ساکنین اشرف نباید مورد حمایت قرار گیرد.

ساکنین اشرف در وضعیت روانی حساسی قرار دارند و ممکنست با فتوای رهبری این فرقه در شرایط حمله عوامل رژیم عراق، دست به خودکشی جمعی بزنند. رفتاری که در تاریخ فرقه های دنیا بسیار اتفاق افتاده دوباره ممکنست در بیابانهای عراق تکرار شود.

ایستادن در دو سوی معامله “بیرون بردن فرقه از لیست تروریستها و نگه داشتنش” به یک اندازه ارتجاعی و بیرون از موضوع واقعی سیاستی انسانی است. این جنگها جنگهای انسانیت آزادیخواه و برابری طلب نیست. جنگ بر سر همان لحاف ملانصرالدین است!

بیرون از جدالهای این جناح های سیاسی ارتجاعی می شود راه حلی انسانی برای این از خود بیگانگان ساکن اشرف جستجو کرد اما حتما باید خودشان اول دست بکار شوند! این مهمترین شزط گشایش این بحرانست!

 

منابع دیگر:

(۱)مجاهدین خلق هیچ ربطی به جنبش سبز ندارند(هشدار ۳۷ زوشنفکر ایرانی و آمریکائی)

http://30mail.net/news/2011/aug/10/wed/11291

(۲)دلتان می‌خواهد بچه‌های مردم را بازهم سلاخی کنند؟(مینا اسدی)

http://www.tipf.info/salakhi….htm

(۳)تروریست ماندن مجاهدین به سود کیست؟(الاهه بقراط)

http://parsdailynews.com/88132.htm

(۴)فطریه اساتید دانشگاه محض رضای ملا(میلاد مختوم)

http://www.tipf.info/fetriye,asatid.htm

(۵)سوالات تخریبی یا سازنده! (اسماعیل هوشیار)

http://www.tipf.info/soalate%20takhribi,ya,sazande.htm

 (۶)سعید صالحی نیا: بار دیگر، ساکنین شهر اشرف در لابلای چرخهای ارتجاع

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/6460-b.html

(۷)تراژدی فرقه مجاهد در حاشیه حمله نظامی رژیم عراق به قرارگاه اشرف(سعید صالحی نیا)

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m08/2-said.htm

 

(۸)حمایت  فرقه رجوی از “سبز موسوی”!(سعید صالحی نیا)-جولای ۲۰۰۹

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m07/19-said.htm