فاشیسم اسلامى و فاشیسم اروپا محور سر و ته یک کرباسند … پاسخى به چپ سنتى و مدافعان اسلام سیاسى

فاشیسم اسلامی و فاشیسم اروپا محور سر و ته یک کرباسند.

تظاهرات فرانکفورت ٬تظاهرات مسلمانان نبود٬ تظاهرات جریانی بود که خواهان اجرای احکام سنگسار در آلمان است.

پاسخی به چپ سنتی و مدافعان اسلام سیاسی

 

من از خیلی وقت پیش به دنبال فرصتی بودم که چپ سنتی و مدافع اسلام را با توجه به تجربیات خود در همین چند سال اخیر٬ به نسل جوان معرفی کنم. اخیرا مطلب  یک نفر به اسم شهلا راد این فرصت را برای من فراهم آورد و از این لحاظ آنچه “همه خوبان دارند این نوشته به تنهایی دارا است.”

از زاویه هیستری بودن و اتهامات غیر مسئولانه مطرح در نوشته این فرد  احتیاجی به پاسخ نمیبینم این فرهنگ چپ سنتی و آغشته به فرهنگ اسلامی است و حرجی بر آن نیست. اما چون نمونه مناسبی برای کالبد شکافی این نوع چپ است من ترجیح دادم توضیحاتی در این راستا بدهم.

 مقدمتا بگویم این خانم از هول حلیم در دیگ افتاده و علیه من و حزب کمونیست کارگری اظهار فضل کرده است. اما نخست دو غلط در نوشته ایشان و فعلا نمره اش هیجده.

اولا سازمان پاکس اروپا به جبهه سوم نپیوسته است و ایشان راستگو تشریف ندارند.  ثانیا پاکس اروپا یکی از سازمانهای متعدد راست هست که با پلاتفرم دفاع از مذهب ” خودمان” یعنی مسیحیت و دفاع از ناسیونالیزم و فرهنگ “خودمان” در آلمان فعالیت میکند.  غلط دوم ایشان اینست که مرا یکی از همکاران سایت پولیتیکال اینکورکت یا ” پ. ای” معرفی میکند. که البته در دو هفته اخیر یک سایت آلمانی که در بسیاری مواقع علیه سیاستها و فعالیتهای من موضع گرفته و از  آموزش امامان مسلمان در آلمان دفاع میکند  و علیه فعالیتهای من در کنفرانس برلین و سازمان اکس مسلم و… قبلا اظهار لحیه کرده و از بسیاری از فعالین مدافع سکولاریسم و اومانیسم در آلمان  جواب هم گرفته است٬ اخیرا مثل خانم راد همین اتهام را علیه من  مطرح کرده و جهت اطلاع این خانم باید بگویم که از طریق وکلای ما به این اتهام اعتراض شده و موضوع در مراحل قانونی است.

 

علاوه بر این مسایل مورد بحث٬ در دنیا بسیاری از سایتهای و نشریات و رسانه های راست٬ چپ میانه٬ اسلامی و سکولار و کمونیست و ناسیونالیست مطالب و نظرات من را هر کس به فراخور حالش و هر کس به دلیل منافعی که دارد پخش میکند و منهم محدودیت و درخواستی برای کسی تعیین نکرده ام و نمیتوانم بکنم که کدام نظرات من را پخش کنند یا نکنند. در دنیای امروز برخلاف چپ سنتی کسی نمیتواند مانع این یا آن رسانه بشود که چی را درج کند یا نکند. نظراتی که در سایتهای مختلف منتشر میشود هر جریانی به هر دلیلی که مورد نظرش هست میتواند و ممکن است مطالبی را درج کند و یا درج نکند. سایتهای مورد نظر خانم راد هم از همین فضا استفاده کرده و مواردی نظرات من را درج کرده اند همچنانکه تلویزیون جمهوری اسلامی هم این کار را چند بار به دلایل مختلف انجام داده است. بنا بر این٬  این خانم و چپ سنتی بهتر است به دنیای مدرن امروز تشریف فرما بشوند و بدانند داستان از چه قرار است. علاوه بر این این سایتهای مورد اشاره خانم راد همانقدر راست هستند که رسانه های بی بی سی و صدای آمریکا  راست و پرو دوم خردادی هستند و یا ناسیونالیسم ایرانی و آریایی پرستی و ضد افغانی بودن را دامن میزنند. تفاوت ماهوی در این میان من نمیبینم. اگر برای چپ سنتی ضدیت با افغانها در ایران مجاز و ضدیت همین فرهنگ علیه خارجیان در اروپا مکروه است این دیگر مشکل ذهنی و سیاسی این جریانات است.

 

جبهه سوم که مورد انزجار خانم راد است  از قضا با هدف مرزبندی با تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی غرب و در یک سطح دیگر با هدف مرزبندی با راست افراطی و اروپا محور و ضد خارجی و همزمان مرزبندی با جنبش اسلامی و ارتجاع اسلامی از سوی ما اعلام شد. ایشان و همفکران او میتوانند اسناد آنرا بخوانند. بله این صحیح است که حزب کمونیست کارگری مبلغ و مبتکر این حرکت بود.  و هدف اتفاقا نهیبی به بشریت متمدن علیه دو قطب تروریستی اسلامی و غرب و مرزبندی با راسیسم و اسلامیسم بود. چپهای سنتی ایراد را در ضدیت آن با اسلام سیاسی دیده و میبینند. سوال این است آیا فقط باید علیه راستها و ضد خارجیها و راسیستهای اروپایی بود و در مقابل راسیسم اسلامی و جنایات این جنبش سکوت کرد و آنرا به “ضد امپریالیسم” و ” جهان سومی” بودن اینها بخشید؟ یا علیه هر دو جبهه راست و تروریست و نقد ناسیونالیسم آریایی پرستی ایرانی و ضدیت با “بیگانه” در همه جا ایستاد. ؟ جواب چپ سنتی و پرو اسلامی معلوم است. اینها یا مخالف مبارزه علیه اسلام سیاسی هستند و یا در بهترین حالت در مورد آن سکوت میکنند و آنرا به بهانه اینکه جامعه سرمایه داری است و فقط امپریالیستها مقصرند! جنبش ارتجاعی اسلامی را از زیر ضرب بیرون میکشند. تفاوت ما با آنها این است ما هر دو جبهه را ارتجاعی٬ تروریست و ضد بشر میدانیم.

 

در همین نمونه مورد بحث هم عیان است که چرا خانم راد با پز دفاع از حقوق انسانی و مقابله با ضدیت سازمانهای دست راستی با مهاجرین و پناهندگان ٬ظاهر شده است و در مورد جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی لام تا کام حرف نمیزند و با سمپاتی به آنها تحرکاتشان را تظاهرات مسلمانان میخواند نه جریانات ارتجاعی اسلام سیاسی. او رگ کردنش علیه جبهه سوم و علیه کمونیستها بلند شده است و با اعلام غیرواقعی اینکه سازمانهای راست و از جمله پاکس اروپا به این جبهه پیوسته است٬ گرد و خاک بپا کرده و فضا سازی میکند. این رسم چپ سنتی و فرقه ای است احتیاجی به سند و مدرک و استدلال ندارند نفرت پراکنی میکنند و نه روشنگری ونقد. 

 

جهت اطلاع خوانندگانی که این اسامی را نمی شناسند٬ باید بگویم بعضی از سایتهای دست راستی  در مواردی بخشهایی از نوشته ها و یا سخنرانیهای مرا که علیه اسلامیها بوده از سایتهای دیگر برداشته  و یا مستقیم در جریان میتینگها ” مثلا گزارش میتینگ فرانکفورت” که یک متینگ علنی بود فیلم تهیه کرده و در سایتشان علنی کرده اند. این موضوع مورد اعتراض ما بوده و از دفتر کار من با این سایتها تماس تلفنی گرفته شد و گفته شد٬ مطالب مرا در سایت خود انتشار ندهند.

نه فقط این خانم٬ بلکه بسیاری که در کنار گود نشسته و کاری به کار تحمیل حجاب بر سر زنان در قلب اروپا ندارند٬ نمیخواهند ببینند ساختن مساجد مترادف بوده است با خشونت بیشتر علیه زنان و یا اینکه میزان خودکشی دختران از خانواده های اسلام زده در آلمان پنج برابر خودکشی دختران آلمانی است. آنها درگیر مشکلات ذهنی خود هستند و کاری به جامعه ندارند.  منتظر بهانه ای هستند تا از اسلام عزیزشان و کسانی که ” تحت فرمان پیر فوگل ” خواهان دست و پا بریدن و سنگسار و قوانین شریعه در آلمان هستند٬ دفاع کنند. این افتضاح سیاسی جریانات پرو اسلامی را باید بویژه به ایرانیان منزجر از حکومت اسلامی و به جوانان توضیح داد که امروز حتی حق هندوانه خوردن و یا آب بازی نیز ندارند.

متاسفانه چپ سنتی فسیل شده در چند دهه قبل٬ کماکان شمشیر زنگ زده ضد امپریالیستی را بلند کرده و بی توجه به واقعیت روی زمین و بدون احساس و عاطفه٬ در دنیای مالیخولیایی ۴۰ سال قبل ورد میخواند. طبعا حتی اوراد و ادبیات و حرفهای اینها برای نسل جوان در ایران و تونس و عراق و در آلمان٬ قابل درک نیست.

آیا نمیتوان هم علیه جنایت در نروژ و همزمان علیه ترور و بمب گذاری و عملیات انتحاری در فلسطین و  عراق بود؟

آیا نمیتوان علیه خارجی ستیزی و ناسیونالیسم و فاشیسم در آلمان بود و همزمان علیه پیر فوگل و ساختن مسجد و راسیسم وارونه ای بود که به  همه مردم مهر مسلمان میزند و آنها را برای ادغام در جامعه آلمان به مسجد تحویل میدهد؟ اینها و هزاران مشکل دیگر معضلی برای چپ سنتی و فرقه های فسیل شده نیست.

 

جنایت در نروژ ٬ ودیعه ای الهی برای حمله به منتقدین اسلام سیاسی

 

ظاهرا این بار جنایت یک فرد دست راستی و راسیست و قاتل علیه جوانان و مردم نروژ٬ بهانه ای شده است٬ که تعدادی یک بار دیگر به کمونیستها و مخالفین جنبش اسلامی حمله کنند.  چند روز بعد از این جنایت وحشتناک و غیر قابل تصور که شوک همگانی کمی فروکش کرد٬ در سایتهای آلمانی و در سطح جهانی مباحثات شروع شد. همانگونه که ما یعنی من و بسیاری از سکولاریستها و اومانیستهای آلمانی همکارم حدس میزدیم ٬ حمله به ما منتقدین اسلام سیاسی و  جبهه سومی ها شروع شد. ما در آلمان چندین کتاب منتشر کرده و چندین کنفرانس و جلسه سازمان داده و در مورد انتگراسیون٬ نقش جنبش اسلامی و راسیسم و فاشیسم جوامع اروپایی گفتیم و نوشتیم٬ در مورد نقد دولت آلمان و سیاست مماشات این دولت با جنبش اسلامی و بویژه جمهوری اسلامی ایران در سطح ماکرو و رسانه ای حرف زده ایم. چپ سنتی و فرقه های فسیل شده در دنیای مالیخولیایی خود بسر میبرند و کاری به این مسایل ندارند.

 

من نه فقط در رابطه با ساختن مسجد و تظاهرات پیر فوگل به رسانه های آلمان دعوت میشوم٬ بلکه اگر آمنه در ایران از مجازات اسید ریختن به چشم مجید و قانون چشم در برابر چشم کوتاه می آید در اخبار سراسری تلویزیون آلمان به دلیل همین فعالیتها مورد مراجعه رسانه های چپ و راست هستم. در این مورد حرف میزنم و همه اینها یک تصویر از ما را در رسانه های آلمانی نشان میدهد. دفاع از جهانشمولی حقوق انسانی ٬ ضدیت کامل با حکومتهای اسلامی و مبارزه برای سرنگونی این حکومتها٬ مقابله با خارجی ستیزی و اعلام اینکه که همه چند میلیون نفر فراری و مهاجر از کشورهای اسلام زده ” مسلمان” نیستند و مدافع اسلام سیاسی نیستند.

 

و ما در عین حال با صدای بلند در همه جا   دولت آلمان را مورد نقد جدی قرار داده و مماشات این دولت و همکاری آنرا با جنبش اسلامی و حکومت اسلامی ایران و سازمانهای اسلامی در آلمان محکوم کرده و میکنیم. نمیدانم این خانم راد شخصیت حقیقی و حقوقی است یا اسم مستعار کسی است که نمیخواهد خود را آفتابی کند. اما احتمالا از اخبار آلمان مطلع بوده و شاید سالها است در آلمان زندگی میکند٬ در گوگل هم اثری از ایشان ندیدم٬ احتمالا از جمع افراد مخفی باشند که اسم واقعی خود را هم به کسی لو نمیدهند!!! …..؟ ولی جهت اطلاع اینها و همه کسانی که علاقمند به این مباحث هستند٬ بدلیل این فعالیتهای چند جانبه و در چند جبهه و بویژه فعالیت علیه مدافعین سنگسار و قوانین شریعه و مدافعین حکومت اسلامی٬ من کماکان با محافظ بیرون میروم و بارها تهدید به مرگ شده ام. اینرا شاید چپ سنتی شنیده و از کنارش رد شده باشد و یا شاید هم گفته باشد حقش هست٬ و چندان هم بد نیست !؟ اما موضوع این است ما از جانب کسانی جانمان در خطر است که این چپ خود را متحد آن میداند و آنها را “مسلمانان تحت ستم “میداند.

 

یک سیاست مهم سازمانهای اسلامی در اروپا و در دنیا این هست که هر نوع نقد اسلام را بیماری ” اسلاموفوبی” ضد خارجی و ضد مسلمان می نامند. بارها در کنفرانسهای بین المللی در مورد این حمله سازمانهای اسلامی سخنرانی کرده ام. کلمه ای که اولین بار خمینی آنرا طرح کرد و سپس فرمان قتل سلمان رشدی را داد. اکنون همین کلمه “اسلاموفوبی” ورد زبان بسیاری و از جمله چپهای سنتی ضد امپریالیست شده است. اسلامیها هر نوع نقد به ازدواج دختر ۹ ساله و پدوفیلیسم پیغمبر اسلام و یا هر نوع حمله به اجباری بودن حجاب و تحمیل حجاب به کودکان را راسیسم و دفاع از فرهنگ بیگانه و فوبی و بیماری قلمداد کرده و سوار بر اسب نسبیت فرهنگی به کمک خیل روشنفکران نان به نرخ روز خور اروپایی و غربی و مزد بگیران سفارت خانه های حکومت اسلامی با ما در همه جا مقابله میکنند.

طبعا برای ما به عنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی که این فضا را میبینم گفتن حقایق پیامدهایی دارد و چپ سنتی نظاره گر اگر تکانی بخود بدهد٬ به ما حمله میکند و فول میگیرد و یا در جبهه اسلامیها می ایستد. در اینجا به من حمله میکنند و مبارزات وسیع و چند جبهه ای امثال مرا تخطئه میکنند٬٬ اما در مقابل اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی  زبانشان لال و قلمشان خشک شده است. تعدادی هم خیال میکنند واقعه وحشتناک نروژ و تحرک فاشیسم در اروپا این حق را به آنها میدهد که زهر چندین و چند ساله خود را علیه ما بریزند. زیرا به زعم آنها جنگ ما با اسلام سیاسی میدان رشد راستها را فراهم کرده است. اینها متوجه نیستند که اگر کمونیسم و رادیکالیسم در مقابله با اسلام سیاسی حرف خود را نزند و آلترناتیو خود را در مقابل راسیسم اروپایی و راسیسم اسلامی قرار ندهد٬ راست اروپا محور زمینه رشد بیشتری پیدا میکند.

 

کدام عقل سلیمی میتواند علیه کسانی و علیه فعالین حزبی  که اسم اشان در دنیا با مقابله با سنگسار و اعدام و جنایات ضد انسانی و در عین حال در مقابله با  قوانین شریعه و تشکیل جزایر اسلامی و مسلط کردن امام بر زندگی مردم و زمینه سازی برای حملات راسیستی به این مردم معروف شده و در وسط میدان سیاست نقش بازی میکنند و علیه قوانین مافیایی مطبوعات رسمی عمل کرده و سد مطبوعات را شکسته و علیه فاشیسم اروپا محور و همزمان فاشیسم اسلامی فعالیت میکنند٬ لجن پرتاب کند. اگر شما را به این دنیای واقعی کاری نیست و اگر سنگی روی سنگ نمیگذارید٬ لطفا در همان معبد کهنه تاریخ بنشینید و منتظر نتیجه مسابقه شوید. شما کاهنان رنگ باخته تاریخ میتوانید در همان فضای مالیخولیایی بسر ببرید و ما هم راه خودمان را میرویم! 

 

من بسیار علاقمندم روی واقعیات اتفاق افتاده حرف بزنیم. اما تنها انتظارم از این نوع مخالفین این است که قول بدهند دروغپراکنی و اتهامات بدون سند را در بایگانی خودشان محبوس کنند. این فرهنگ دورانش تمام شده است.

 

 

اما نمونه ها:

 

بیستم آوریل و تظاهرات در فرانکفورت آلمان

 

روز ۲۰ آوریل به دعوت سازمان اسلامی  ” راهی بسوی بهشت”به رهبری “پییر فوگل” آلمانی مسلمان شده ٬ میتینگی در مرکز شهر فرانکفورت برگزار شد. در این میتینگ “پییر فوگل” در جمع صدها نفر با حضور”بلال فیلیپ” یک فعال اسلامیست جاماییکایی – کانادایی که برای سخنرانی در این تظاهرات دعوت شده بود٬ رجز خوانی و نفرت پراکنی کرد.

در مقابل این میتینگ و علیه جریانات اسلامی٬ به فراخوان نهاد اکس مسلم و من صدها نفر تجمع کرده و چندین سازمان از جمله سازمان آنتی فاشیستها در فرانکفورت٬ اومانیستها٬ سکولارها  و سازمان جوانان علوی در آلمان  سخنرانی کردند.

برخلاف گفته خانم راد٬ در میتینگ اسلامیهای فرانکفورت ” مسلمانان” تجمع نکرده بودند٬ به فراخوان یک سازمان افراطی اسلامی به اسم ” راهی بسوی بهشت” کسانی تجمع کرده بودند٬ که هوادار سیاستها و تزهای این گروه یعنی  (سنگسار٬ قتل ناموسی و تحمیل حجاب و مجازات اعدام و قوانین شریعت اسلامی) بودند. اگر ایشان اطلاع ندارند “پییر فوگل” چه میگوید و چه میخواهد٬ بهتر است سری به آرشیو رسانه ها و یا برنامه های  تلویزیون های آلمان بزند و ببیند و بشنود که پیر فوگل ازصدر اعظم آلمان آنجلا مرکل  دعوت میکند که اجازه دهد٬ در یک استان آزمایشی قوانین اسلامی پیاده شود. او با وقاحت میگوید مثلا اجازه دهید سنگسار کنیم و یا اعدام کنیم و اجازه دهید دست دزدان را ببریم تا ببینید چه امنیتی در این جامعه برقرار میشود.!؟ لینک زیر گوشه ای از صحبتهای “پییر فوگل” است که همانجا مورد اعتراض تند یک زن قرار میگیرد. یک خانم معترض که آنجا حضور داشته میگوید: این حرفهای پییر فوگل عین حرفهای هیتلر است این لینک را ببینید : http://livingscoop.com/v/1464/

 

 

 

در مقابل میتینگ این جانوران اسلامی که  دوستان و در مواردی رهبرانشان سی و سه سال است خون  مردم ایران  را در شیشه کرده اند ٬  ما اعلام اعتراض کردیم. نمیدانم آیا خانم شهلا راد ٬ اصلا موافق این اعتراض بود و یا اینکه خودش در صف ” مسلمانان” ایستاده بود٬ ولی ما یک نمایشگاه عکس از اعدام شدگان در ایران و یا صحنه های از تحمیل حجاب به زنان را در معرض دید هزاران نفر گذاشته  و یک تیم از شبکه تلویزیون استان هسن٬ فعالین حزب در فرانکفورت را همراهی کرده و گزارشی از فعالیتهای این جمع  در آماده سازی میتینگ اعتراضی از تلویزیون آلمان پخش شد. ما به روشهای مختلف علیه اسلامیها افشاگری و با آنها مقابله کردیم. شعار ما ” نه به راسیسم٬ نه به اسلام سیاسی ” بود.  من در آنجا چندین بار سخنرانی کردم و گفتم : جنبش اسلامی یک جنبش کثیف و ضد انسانی و وحشی است٬ اینها هر جا پا بگذارند و هر جا قدرتی داشته باشند٬ به مردم و بویژه به زنان حمله میکنند. ما زنان  با حضور تروریستهای اسلامی همه حقوق خود را از دست میدهیم٬ و ادامه دادم از اینها نترسید باید اعتراض کرد به اسلامیها برای دخالت اشان در زندگی مردم برای اعدام و سنگسار و دست و پا بریدن و چشم در آوردن باید اعتراض کرد به دولت آلمان بدلیل مماشات با اینها٬ بدلیل چشم فرو بستن به جنایات حکومت های اسلامی و از جمله جمهوری اسلامی ایران باید اعتراض کرد. در آنجا با صدای بلند به سیاستهای دست راستی دولت آلمان که همه مهاجرین و پناهندگان را ” مسلمان” معرفی کرده و همه را در کیسه اسلامیها میریزد اعتراض کردم.  اینجا لینک سخنرانی من در فرانکفورت را ملاحظه میکنید. http://nicsbloghaus.org/2011/04/22/rede-von-mina-ahadi-in-frankfurt/

 

 خانم شهلا راد از یک سخنران آنتی فاشیست میتینگ ما حرف میزند که ظاهرا جبهه عوض کرده و صف خود را از ما جدا کرده و در خیابانهای فرانکفورت ظاهرا مثل مجنون دور از هیاهوی جنگ و جدل بین دو صف که در مقابل هم ایستاده بودند٬ یعنی اسلامیها و ما ٬ در یک خیابان خلوت و نامربوط به این جبهه ها علیه سرمایه داری شعار داده است. این همان روشی که مورد استقبال امثال خانم راد و کل چپ سنتی است.

 

البته جهت اطلاع خانم راد و همه چپهای سنتی که این اخبار برایشان چندان مهم نیست٬  بعد از این میتینگ سازمان راهی بسوی بهشت و بقول اشپیگل ” سوپر استار” اسلامی پیر فوگل به هامبورگ هم رفت و قبل از آن تقاضای اجازه تظاهرات در فرانکفورت برای گرامیداشت یاد ” بن لادن” را کرد و در هامبورگ فعالین حزب کمونیست  کارگری ایران باز هم   با شعار ” نه به راسیسم ٬ نه به اسلام سیاسی” جلو رفته و سخنرانی نازنین برومند از فعالین سازمان اکس مسلم و از کادرهای حزب کمونیست کارگری ایران انعکاس گسترده ای در مطبوعات داشت و مورد توجه زیادی قرار گرفت. سوال اینست که اگر چپ و مخالفین جمهوری اسلامی اینجا نیایند و اگر علیه جنبش اسلامی حرف نزنند پس چه کسی باید اعتراض کند. بعد از اینهمه تجربه خونین و بعد از سی و سه سال جنایت و قلدری این جماعت در ایران ٬ اگر کسی کماکان در اعتراض به جنبش اسلامی لام تا کام حرف نزند معنیش این نیست که سیاست را نفهمیده است. بلکه به این معنی است که مدافع سیاست اسلامیها است. در این سایت بخشی از گزارشات و عکس از میتینگهای ما علیه اسلامیها موجود است. http://www.ex-muslime.de/indexAktuell.html

 

 

فاشیسم اسلامی و فاشیسم دست راستی اروپا محور سر وته یک کرباسند.

 

در اروپا سازمانهای متعدد دست راستی و ضد خارجی مشغول فعالیت هستند. از طرفداران هیتلر و ” ان پ .د ” گرفته تا همه سازمانهای ضد خارجی اروپا و تا انواع سایتهای اینترنتی علیه اسلام و علیه مردم فراری از دست جنبش اسلامی و مهاجرین و پناهندگان.

 بر زمینه بحران اقتصادی و حمله به سطح معیشت مردم و بر زمینه بیکاری و فقر٬ خیلی از این سازمانها با پلاتفرم دفاع از “مذهب خودمان و خاک خودمان و ملیت خودمان”٬ جنایات اسلامیها را همچون نعمت الهی دانسته و با فضا سازی علیه مردم و نمک پاشیدن بر این زخم ٬ رای جلب میکنند و یکی پس از دیگری به پارلمانها راه یافته و قدرت میگیرند.  کاراکتر این جنبش ها بسیار شبیه به جنبش اسلامی است. ضد انسان٬ ناسیونالیست٬ بیگانه گریز٬ جنایتکار و تشنه قدرت.

 

برای مقابله با این سازمانها ٬ ضمن دفاع از حق پناهندگی و مقابله با سیاستهای راسیستی دولتهای اروپایی و فضا سازی این سازمانها علیه بیگانگان٬ در عین حال باید در مورد زخم و دردی حرف زد که آنها انگشت روی آن گذاشته و فضا سازی میکنند.

متاسفانه ابراز لطف جریانات چپ اروپا به جنبش اسلامی و احمدی نژاد و شعارهای ضد امپریالیستی آن و چشم بستن بر فجایعی که اینها بانی و باعث آن بوده اند٬ فقط از سوی چند طرفدار ” چپ سنتی” طوفانی و غیره نیست ٬ حزب چپ آلمان در این مورد یک نمونه بسیار منفی است.

اتفاقا روز ۱۰ اوت سایت اینترنتی ” مارکس ۲۱”  با یکی از رهبران حزب چپ در آلمان در مورد همین میتینگ اعتراضی علیه اسلامیها در فرانکفورت آلمان و کلا اوضاع آلمان٬ نقش سازمانهای اسلامی و همچنین نقش فعالین سیاسی ایرانی و رهبران اپوزیسیون جمهوری اسلامی در این مبارزات و بویژه نقش من حرف زده و به تفصیل نظرات حزب چپ را که بسیار فرموله تر از نوشته خانم راد بیان کرده است. ایشان میفرمایند٬ ما تجربه تلخ فعالین سیاسی ایرانی را درک میکنیم٬ ولی آلمان ٬ ایران نیست و در اینجا مشکلی با اسلامیها نداریم. اگر مشکلی هست با راستها و طرفداران سارازین و … است. در این مصاحبه از ایشان در مورد فعالیتها و سخنرانی من درفرانکفورت سوال کرده اند و همین نشان میدهد فشار جنبش ما روی اینها واقعی و بزرگ است و رهبران حزب چپ را وادار به پاسخگویی میکند.

در مورد راستها باید بگویم که تا آنجا که به سیستم برمیگردد٬ دولت آلمان و احزاب رسمی و کلیسا بدلیل دخالت مستقیم مسیحیت در سیستم و آموزش و پرورش٬ کاملا راست هستند. اینها سالیانه در کشور آلمان که بنا به آمار اشپیگل تعداد آتیئیستها و بی خدایان بعد از طرفداران مسیحیت و اسلام در دنیا در ردیف سوم است و  میزان خروج از کلیسا در سال ۲۰۱۰ فقط در آلمان شامل هزاران نفر بوده٬ بودجه عظیمی را صرف دستگاه کلیسا و مفتخوران درون این دستگاه میکنند. کلیسا در آلمان یک حق ویژه دارد . کنسرنی است که خود تعداد بیشماری بیمارستان و مهد کودک و مدرسه و مراکز دیگر را سازمان داده و رهبری میکند.  اعتراض به استفاده از مالیات برای دستگاه عریض و طویل کلیسا٬ بویژه بعد از علنی شدن تجاوز به کودکان در کلیساها و شانه بالا انداختن کلیسا در مورد غرامت به قربانیان و رفتار سرکوبگرانه و غیر مسئولانه کلیسا در این موارد بسیار بالا گرفته است.

 

همین دستگاه عریض و طویل مدافع ” دیالوگ” با اسلام و سهیم کردن اسلامیها در این خوان یغما است. چرا که اگر مذهب در دولت و در آموزش و پرورش سهیم است پس اسلام هم این حق ویژه خود را امروز میخواهد٬ اساسا بدلیل اینکه جنبش اسلامی امروز یک جنبش آگرسیو سیاسی است و در همه جا قصد نفوذ و دخالت و اعمال قدرت دارد. کلیسا از دخالت اسلامیها دفاع میکند و احزاب رسمی مثل حزب سوسیال مسیحی ” س د او” یعنی حزب آنجلا مرکل که حزبی مسیحی است و در پلاتفرمش مثل سازمان پاکس اروپا میخواهد از مذهب خودشان و مسیحیت دفاع کند٬ از سیاست دخالت اسلامیها در آموزش و پرورش و در مقدرات مردم مهاجر و پناهنده دفاع میکند. این علاوه بر علل سیاسی همکاری دولت آلمان با اسلامیها و از جمله دلیل مهم اقتصادی و منافع کنسرنهای آلمانی در ایران و عربستان و سودان و غیره است. اسلامیها میگویند اگر مذهب مسیحیت تدریس میشود و اگر کشیش و کلیسا از پول مالیات مردم خرج میکنند٬ پس ما هم باید از این خوان یغما سود ببریم. بخشی از دولت و مطبوعات رسمی و همه این چپهای سنتی و حزب سبزها با ااین ها هم نوا شده و همکاری میکنند و سازمانهای اسلامی را بعنوان نمایندگان مردم ” مسلمان” یعنی نماینده من و مردم فراری از ایران و عراق و افغانستان و یا مهاجرین از ترکیه و یا فراریان از کردستان عراق و … معرفی میکنند و پول میدهند تا مسجد بسازند و میخواهند ما را به کمک آخوندهای تربیت شده در ایران و ترکیه با جامعه آلمان ” ادغام” کنند.!؟

 

در عین حال سازمانهای ریز و درشت فاشیست و نازیست و راست در آلمان وجود دارند٬ که از نارضایتی مردم از دولت و سیاستهای حمله به سطح معیشت مردم و در عین حال و بویژه از این زخم یعنی دخالت و نفوذ سازمانهای اسلامی در سیستم و در زندگی مردم  و رشد سرسام آور حجاب و برقعه و اخبار قتل ناموسی و … و اعتراض و نفرت مردم از این فجایع٬ برای خود خوان یغمایی ساخته و نیرو میگیرند٬ رای جمع میکنند  و سیاستهای ضد خارجی و ضد انسانی خود را پیش میبرند.

دفاع از مذهب خودی و دفاع از ناسیونالیسم آلمانی و مقابله با ” خارجیها” پلاتفرم مشترک سازمانهای دست راستی در آلمان است.

نکته اساسی اینست که فاشیسم اسلامی و نازیسم و فاشیسم آلمانی بسیار شبیه به هم هستند ودر موارد زیادی هم متحدانه عمل کرده اند. دفاع سازمان فاشیستی ” ان پ د” از احمدی نژاد و دعوت احمدی نژاد از انکار کنندگان هالوکاست فقط یک نمونه از این همسویی عمیق است. مورد دیگری که بخاطر دارم در جریان مسابقات جام جهانی فوتبال در آلمان٬ نازیها با پیراهنهایی که عکس خمینی روی آن بود٬ میتینگ گذاشته و در خیابانها رفت و آمد میکردند.  هر دو با خارجی ستیزی و ضدیت با حقوق و حرمت انسانی٬  نیرو جمع میکنند ٬ نکته مهم اینست  که  بخشی از چپها فاشیسم اسلامی را خودی دانسته و با آن احساس نزدیکی میکند.  

 

سکوت در مقابل جنبش اسلامی و قوانین شریعه و پیر فوگل و جنایات اسلامیها  در ایران و در آلمان عملا  به نفع جریانات راست است و سازمانهای فاشیستی و دست راستی از آن بهره میبرند. خانم راد جبهه سوم را تمسخر میکند. ولی او و همه چپ سنتی باید بداند تنها راه مقابله با این دوجبهه پیوستن به جبهه سوم جبهه بشریت متمدن است. جبهه ای که علیه هر دو بخش و در دفاع از جهانشمولی حقوق انسانی ایستاده است.

 

. بعد از سی و دو سال جنایت و بربریت و وحشیگری اسلامی چرا فعال سیاسی و فراری از ایران باید در کنار اسلامیها در آلمان بایستد٬ اینرا دیگر نمیتوان با هیچ عقل سلیمی جواب داد.

 

مبارزه با راستها فقط با ورد و دعا خواندن و فوت کردن به خود به پیش نمیرود٬ باید پرچم مقابله با جنبش اسلامی را در دست بگیرید و از یک دید انسانگرایانه و انترناسیونالیستی و فعال علیه دخالت جنبش اسلامی و همزمان علیه دخالت کلیسا و مذهب در دولت و آموزش وپرورش و علیه راستهای اروپا فعالیت کنید و مردم را حول شعار پیشرفت و مدرنیته و دفاع از جهانشمولی حقوق انسانی متشکل کنید و علیه سازمانهای دست راستی و فاشیسم از هر نوع آن مبارزه کنید تا زمینه رشد این سازمانها را خشک کنید.

 

جهت اطلاع خوانندگان این سطور٬ روز ۱٣ اوت در شهر اوزنابروک آلمان٬ با اتحاد چندین تشکل و شخصیت آلمانی و غیر آلمانی سازمانی اعلام موجودیت کرده است که شعار و فراخوان خود را این چنین تعیین کرد:  سکولاریسم را در آلمان به سرانجام برسانیم و با نفوذ جنبش اسلامی و راسیسم اروپایی مقابله کنیم ٬ این سازمان اعلام کرده است که سیستم و آموزش و پروش و قضاوت و سیستم حقوقی همه و همه باید کاملا سکولار باشند. تنها از این طریق میتوان اعلام کرد تدریس همه مذاهب در همه مدارس ممنوع و بهمراه آن حجاب کودکان ممنوع. من یکی از مسئولان این سازمان جدید هستم و فکر میکنم در آلمان و دیگر کشورهای غربی احتیاج زیادی به نهادهای این چنینی هست.

 

آلمان یک مرکز مهم نبرد و درگیری با جریانات اسلامی است. در حالیکه در این کشور٬ مذهب مسیحیت و کلیسا حق ویژه دارند٬ و از مالیات مردم کلیسا و کشیش ها و کارمندانی که خبر تجاوز روزانه آنها در رسانه ها منعکس میشود٬ از این ثروث باد آورده استفاده میکنند و با در دست داشتن شعار ” آزادی مذاهب” سعی دارند جنبش اسلامی را در این خوان یغما سهیم کنند. سازمانهای اسلامی درست از همین نقطه ضعف مهم سیستم در آلمان و به سرانجام نرسیدن پروسه سکولاریسم و جدایی مذهب از دولت و آموزش وپرورش٬ نهایت سو استفاده را میکنند و خواهان تدریس مذهب اسلام در مدارس٬ آموزش امام در دانشگاهها و مراکز عالی آموزشی٬ تحمیل حجاب به کودکان و دخالت در زندگی مردم هستند.

روزی نیست که در گوشه ای از شهرها و یا حتی روستاهای آلمان مثل همه اروپا دخالت اسلامیها را در زندگی مردم نبینیم و مسجدی ساخته نشود و البته روزی نیست که خبر قتل ناموسی و یا تحمیل حجاب به کودکان مهد کودکی را هم نشنویم. 

کسی که با شنیدن خبر قتل دختر تین ایجر ۱۸ ساله بدلیل دوست پسر داشتن٬ ککش نمیگزد و با شنیدن سخنرانی پیر فوگل در دفاع از سنگسار در آلمان خونش به جوش نمی آید و کماکان علیه کمونیستها و حزب کمونیست کارگری رجز میخواند ٬ باید صریح تر از اینها بگوید زنده باد جنبش اسلامی و تکلیف همه ما را روشن کند.  

جنایت در نروژ باید برای همه ما زنگ خطری باشد٬ برای مقابله با راسیسم و دست راستی ها و فاشیسم در اروپا٬ در عین حال این جنایت نباید ابدا زمینه ای باشد برای دفاع صریح تر از جنبش اسلامی که در پرونده اش جنایت و ترور و سنگسار و اعدام و انسان ستیزی و زن ستیزی حک شده است.

جبهه سوم و مقابله همزمان با دو جبهه تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی و دفاع از حقوق جهانشمول انسانی تنها راه  مقابله به این جنبشهای ارتجاعی و راسیستی است.

مینا احدی

کلن آلمان – ۲۰ اوت ۲۰۱۱