متد کورش مدرسی –کد کشی از رجال تاریخ

مقدمه :
اخیرا کورش مدرسی برای اثبات نظرات خود( که از جمله خانه نشینی،انقلابی در کار نیست، پرولتاریایی نیست ،کمونیستی نیست، بورژوازی دست بالا دارد ،کارگران  وانقلاب در مصر خوب ودر ایران بد ودیگر تئوریهای ” کارگری –انقلابی” ) دست به ترجمه دو نامه لنین زده واز اینطریق  میخواهد تئوریهای ” مشعشع” خودرا که حتی درون صفوف خودشان هم هیچ خریداری ندارد را به کمونیستها وکارگران بقبولاند.
البته این اولین بار نیست که کمونیستها دست به چنین ابتکاراتی میزنند. در انقلاب ۵۷ که با کمک همین ” کمونیستها” قدرت بدست خمینی افتاد ، کد کشی از رجال تاریخی مد روز بود وهنوز هم ادامه دارد.

متد علمی ومتد ضد علمی :
در همان انقلاب ۵۷ وقتی خمینی شروع به سرکوب ، اعدام ، حجاب اجباری وگسترش قوانین قرون وسطا یی میکرد ، عقل سلیم حکم میکرد که باید با این سیستم ارتجاعی مبارزه ومقابله کرد. اما ” کمونیستها” بغیر از جریان کمونیست کارگری تصمیمشان را  قبل از انقلاب گرفته بودند. اینان از کتابهای رجال تاریخی چون مارکس، انگلس ، لنین، استالین،مائو، انور خوجه وغیره یاد گرفته بودند که خرده بورژوازی ، بورژوازی ملی وسنتی انقلابی است. واگر کسی با عقل سلیم وحساب دو دو تا چهاربا میخواست به اینان بفهاند که بابد با این حکومت ضد انسان ، ضد زن وضد علم مبارزه کرد. اینان از مارکس ولنین  ودیگر رجال کمونیستی کد کشی میکردند که آن شخص در اشتباه است وآنان محق هستند.
راه کارگر از بناپارتیسم سال ۱۸۵۲ مارکس دهها صفحه نقل قول میاورد که تئوریهایش را به کرسی بنشاند.چریکها وجریان خط ۳ هرکدام متون مارکسیستی را به رخ دیگران میکشیدند تا ادعاهای انقلابی بودن رژیم را ثابت کنند.
 اینان هیچکدام از خود پدیده شروع نمیکردند. عقل سلیم حکم میکرد که جمهوری اسلامی یک حکومت ضد بشر در تمام زمینه ها میباشد وباید با این رژیم مبارزه کرد. خیلی ساده و آسان. دیگر هیچ تئوری تاریخی نمیتواند منکر این اصل شود.
 اگرثابت شود، مارکس ولنین  گفته اند که این رژیم انقلابی است ، خب باید به مارکس ولنین وتئوریهایشان شک کرد ، نه به عقل خود.

کورش مدرسی وکد کشی از تاریخ:
کورش مدرسی  در آخرین تقلای خود برای به کرسی نشاندن نظرات ” ناب کارکریش” دونامه از لنین ترجمه کرده و مقدمه ای هم خودش در پیشگفتار به آن اضافه کرده.
 در نوشته ها، کورش مدرسی سعی میکند که به خواننده به قبولاند که حزب کمونیست کارگری اصلا کمونیست نیست . حتی کمونیست بورژوازی هم نیست ( قبلا بود). دلیل اصلی کورش این است که این حزب اصلا به پرولتاریای صنعتی وابسته نیست ، یک حزب خارج کشوری است ،واز لنین نقل میکند که بدون عضویت ووصل شدن به پرولتاریای صنعتی شده قدیم ( نه جدیدا پرولتاریا) نمیتوان از حزب کمونیستی وکارگری حرفی بمیان آورد.
 کورش مدرسی مدعی است که حزب کمونیست کارگری بدون کارگرا ن صنعتی واز خارج کشور میخواهد حکومت را سرنگون کند واز اینطریق با مجاهد همردیف است. وصد البته این دونامه لنین را به شهادت میطلبد.

میگویند هر کس برای کاری که میخواهد بکند ویا نکند همیشه تئوری درست میکند. مثلا لنین میخواست انقلاب در روسیه بشود، تزار سرنگون شود وجامعه سوسیالیستی برقرار شود. تئوریهایش را جوری تدوین کرد که با این ایده همخوانی داشته باشد.
 از قضا لنین ودیگرهم حزبی هایش  حتی بعد از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ در خارج کشور بودند. روشنفکر بودند. گروه کوچکی بودند که با نامه وپست زمینی باهم ارتباط داشتند. قبل از انقلاب لنین در بازداشت دولت سوئیس بود وتروتسکی در نیویورک کارمند پست بود. تقریبا ۲ ماه طول کشید که تروتسکی بعد از انقلاب فوریه  با کشتی به روسیه برسد. در آن زمانها وبه خصوص قبل از آن هیچ آدم عادی وبخصوص منفی بافان وضد انقلابیون به فکرشان خطور نمیکرد که کمتر از ۸ ماه ممکن است لنین وتروتسکی رهبر انقلاب سوسیالیست جهان شوند.
این انقلاب فوریه وسرنگونی دوفاکتو تزار بود که با مثبت وعملگرایی لنین وحزبش این امکان بوجود آمد. من مطمئن هستم صدها کورش مدرسی در آنزمانها بودند که لنین وانقلابی که لنین از آن سخن میگفت را به مسخره میگرفتند. کورش مدرسی ها متاسفانه انقلاب را از آخر میبینند. یعنی میبینند که لنین رهبر انقلاب است واز این منظر دنیا را نگاه میکنند. اما نمیتوانند درک کنند که دهها سال برای لنین ودیگر انقلابیون انقلابی در کار نیود. برای انقلاب کوشش شد ،حزب درست شد، انشعاب شد  انقلاب شد ، وصدها مسئله دیگر شد تا لنین بقدرت رسید. ما وحزب ما انقلابیون قبل از سال ۱۹۱۷ هستند. اگر انقلاب بشود واگر آن صدها شرایط جور در بیایند ما لنین وحزب رهبر انقلاب خواهیم شد. وگرنه همیشه همین خواهد بود. اگر آن شرایط در روسیه ودنیا بوجود نمیامد امروز لنینی نبود که کورش مدرسی زحمت بکشد ودونامه اش را ترجمه کند.
متدولوژی ضد علمی کورش مدرسی
همانطور که متذکر شدم هرکس هر کاری را که میخواهد بکند برایش تئوری درست میکند. لنین میخواست انقلاب کند تئوری انقلابی تدوین کرد. وتمام نقل فولها ودلایلش از مارکس وتاریخ وعلم مربوط بود به اینکه این انقلاب پیروز شود.
 کورش مدرسی میخواهد انقلاب نشود برایش تئوری درست میکند. تمام نقل قولها از مارکس ولنین وعلم وجامعه را بکمک میگیرد که انقلابی در کار نیست واین نامه اخیر لنین را هم در این راستا باید ارزیابی کرد.
 آنچه مسلم است در دنیای امروز همه جوامع وبخصوص جامعه ایران آبستن یک انقلاب اجتماعی است.
 کورش مدرسی مدعی است که حکک در داخل نیست وبه پرولتاریای داخلی ربطی ندارد. واز طرف دیگر مدعی است که حک کارگری میخواهد فقط رژیم سرنگون شود.
اگر حک کارگری نمیتواند در داخل ایران باشد وعضو گیری کند ، اولین دلیلش حکومت جمهوری اسلامی  است که حک کارگری میخواهد باکمک یک انقلاب سرنگونش کند. کجای اینکار ایراد دارد. حتی اگر مجاهدین هم به این نتیجه رسیدند که برای قدرت گیری وداخل ایران شدن باید از سد جمهوری اسلامی عبور کنند وسرنگونش کنند هیچ اشکالی ندارد. اشکال از خود کورش مدرسی است که میخواهد خانه نشین شود ودارد هرکس  که میخواهد حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون کند مسخره میکند.
 مگر منصور حکمت در خارج نبود.؟مگر منصور حکمت روشنفکر نبود؟ مگر منصور حکمت حزبش خارج کشوری نبود؟ مگر منصور حکمت نمیخواست جمهوری اسلامی را از خارج سرنگون کند؟ آیا منصور حکمت با همه واکثریت پرولتاریای قدیمی ( نه جدیدی) ارتباط مستقیم داشت؟ مگر منصور حکمت واطرافیانش روشنفکر نبودند؟ مگر منصور حکمت نمیگفت اگر رژیم سرنگون شود وما  ۶ ماه وقت داشته باشیم ودر ایران تبلیغ کنیم اکثریت مردم مارا انتخاب میکنند؟  کجای این حرفها اشکال دارد؟ واگر اشکال دارد پس چرا اسم خودرا حکمتیست مینامید؟
 من میگویم تمام ویا برخی از این مواردی که منصور حکمت ویا مارکس ولنین وغیره بیان کرده اند ممکن است اشکال داشته باشد. ما نمیتوانیم از تاریخ شروع کنیم وبه نتیجه امروز برسیم. باید از خود پدیده شروع کرد واز تاریخ درس گرفت.
 برای مثال در جوامع علمی، برای حل مسائل ومعضلات علمی از خود پدیده شروع میکنند.  تمام تئوریهای داده شده در تاریخ به علم ودانش کنونی رسیده.  کسی در مجامع علم فیزیک نمیاید از نیوتن ( پدر فیزیک) نقل قول بیاورد ودیگران رارد کند. ویادر علم تکامل وزیست شناسی کسی از داروین کد نمیاورد که مثلا فلان معضل زیست شناسی را چگونه باید حل وفصل کرد. مسائل علمی امروز تابع فرمولبندی ها وقوانین امروز جامعه علمی حل وفصل میشود.
 مسائل جامعه شناسی بخصوص ، تابع فعل وانفعلات جامعه بشری امروز ومعضلات وراه حل های خودرا دارد . نمیتوان از مارکس قرن ۱۹ کد آورد وحمید تقوایی را محکوم کرد. نمیتوان از دونامه لنین  کد کشی  کرد وتمام جنبش سرنگونی را زیر سوال برد ومسخره کرد وهمه را به خانه ئنشینی دعوت کرد.
علم بما میاموزد که باید از خود پدیده شروع کرد. جامعه ایران جامعه ای است که اکثریت مردم نمیخواهند سر بتن حکومت جمهوری اسلامی باشد. مردم از اعدام ، شکنجه، گرسنگی ، بی حقوقی وعدم آزادی رنج میبرند ودر اولین فرصت میخواهند مسبب آنرا سرنگون کنند. مردم در شکلهای مختلف وبا زبان مختلف هر روز دارند فریاد میزنند که برای هر نوع اصلاحات ورفاه باید حکومت را سرنگون کنند. در این میان احزات ودستجات عریض وطویلی هم درست شده که خیلی ها نمیخواهند حکومت سرنگون شود وخیلیهای دیگر نمیخواهند که با انقلاب اجتماعی سرنگون شود. حزب کمونیست کارگری حزبی است که میخواهد به کمک یک انقلاب اجتماعی حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون کند.  این مسائل ومعضلات جنبش ما است.
 نمیتوان از مارکس کد آورد که حمید تقوایی روشنفکر است. نمیتوان از لنین کد کشی کرد که حکک  خارج کشوری است . نمیتوان از حکمت کد کشی کرد وهیچکار نکرد وفقط گفت کمونیستها ضعیفند. مارکس ولنین روشنفکتر وخارج نشین تر از حمید تقوایی بودند. منصور حکمت خارج نشین و با پرولتاریا ایران کم رابطه تر از حمید تقوایی بود. با این کد کشی ها نمیتوان معضلات جامعه امروز بشری را حل کرد.
من خوشحالم که کورش مدرسی مهندس هواپیما نیست. وگرنه روزی صد بار از ”  برادرن  رایت ” کد میاورد که هواپیما اینطور نباید از لندن به واشینگتن پرواز کند. ویا مهندس برق نیست که روزی صد بار از برق شهر ایراد بگیرد که ادیسون اگر زنده بود اینطور سیمکشی نمیکرد.
 خوشبختانه علم هواپیما سازی وبرق  بدون مزاحمت کورش مدرسیها دارد به پیش میرود. وباز خوشبختانه تئوریها وکدکشی های کورش مدرسی در جامعه ایران وجنبش انقلابی وکمونیستی وحتی داخل حزب خودشان هم خریداری ندارد.
 کورش مدرسی  بیهوده دارد وقت عزیز خود ودیگران را به هدر میدهد. “عز خود میبری وزحمت ما میداری.” بعقیده من ایشان بهتر است به همان خانه نشینی خود ادامه دهند واز دنیا بیشتر لذت ببرند وبگذارند که جنبش به راه خود ادامه دهد.    با تشکر  مجید  آذری