رضا رخشان در نوشته “تبریک به تمامی کارگرانی که برای احقاق حقشان دست به ایجاد سندیکا میزنند” نکاتی را در مورد یارانهها گفته است که لازم است نکاتی را درباره بحث ایشان یادآورم شویم. من از نکات اضافیای که در آن نوشته آمدهاند صرفنظر میکنم؛ چرا که اگر کسی میخواهد پیام تبریکی برای کسی و یا کسانی بفرستد، همین را میگوید و پرداختن به نکات دیگر، اهداف دیگری را دنبال میکند که ما هم مجبوریم به آنها واکنش نشان بدهیم.
رضا رخشان میگوید: “رفقای عزیز ما در کشوری زندگی میکنیم که تبعیض در تمام زمینهها بیداد میکند و ریشه همه این تبعیضها هم در تبعیض طبقاتی است.” اگر نوشته ایشان در همین چهارچوب میماند، بسیار پیشرو میبود. منتها این مقدمه ای میشود برای شکل دیگری از دفاع از بحث قبلی اش درباره یارانه ها. در واقع اینبار بطور فشرده و مختصر عواقب دهشتاک تاکنونی سیاست حذف یارانه ها را به مساله دیگری مربوط میکند و باین ترتیب از طرح رسوای حذف یارانه ها باصطلاح اعاده حیثیت میکند.
رضا رخشان با تمام مسائل دیگری که مطرح کرده است، در واقع باز بحث یارانههای ایشان است که “می درخشد” و خودنمائی میکند. عجالتا یادآوری کنم که طرح حذف یارانهها صدای حتی مقامات رژیم را هم از این وضعیت در آورده است. زندگی کارگران و مردم زحمتکش به معنای واقعی به تباهی کشیده شده است. قیمت مایحتاج اولیه مردم چندین برابر شده است. حتی قبل از به اجرا در آمدن این طرح، نفس مطرح شدنش باعث بالا رفتن قیمت اجناس شده بود و اکنون مساله گرانی ناشی از اجرای این طرح طوری است که رضا رخشان هم مجبور است به آن اشاره کند.
رخشان در ادامه نوشته اش و درباره طرح حذف یارانهها مینویسد: “بعد از اجرای طرح یارانهها کنترل دولتی بر روی کالاها و اصولا کارکرد، سود و زیان وغیره آنها تقلیل پیدا کرد. و درنتیجه سرمایه داران به بهانه افزایش هزینه تمام شده، کالا و یا خدمات، قیمت بیشتری علاوه بر هزینه تمام شده را بر مصرف کننده که اکثرا از طبقه کارگر و عموم مردم است تحمیل میکنند.” او که قبلا با صراحت لهجه از طرح حذف یارانههای مایحتاج اولیه و ضروری مردم دفاع کرده بود، اکنون پس از عواقب آن در همین مدت کوتاه مجبور شده در قالب دیگری و زیرجلکی از آن دفاع کند.
درباره اشکالات اساسی بحث اخیر رضا رخشان، اول اینکه او ظاهرا این نکته را متوجه نیست که برداشتن کنترل دولتی بر قیمت کالاها خود جزئی از طرح یارانههای احمدی نژاد بوده است. اصلا نقض غرض است که دولتی از یک طرف سوبسید بر اجناسی را حذف کند و از طرف دیگر قیمت همان اجناس را کنترل کند. باز در همین چهارچوب، طرح حذف یارانههای احمدی نژاد، یک طرح ناب امام زمانی احمدی نژادی نیست. طرحی است که با برنامههای نهادهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی تطابق دارد و در سطح بین المللی بیشتر بعنوان طرحهای تاچریستی شناخته شدهاند. طرحی که قرار است همه مکانیزمها را به دستان نامرئی بازار بسپارد. در نتیجه این در بهترین حالت یک توهم عامیانه است که گویا احمدی نژاد طرحی آورده که دست سرمایه داران را از یارانهها کوتاه کند و پول حاصل از آن را به جیب دهکهای پائین جامعه میریزد که گویا پس انداز هم بکنند!
اشکال دوم این تحلیل هم این است که گویا دولت احمدی نژاد (دولتی با نیت خوب ریختن پول یارانهها به جیب دهکهای پائین جامعه) به طرف مرفه کردن کارگران گام بر میدارد، اما سرمایه داران که با حذف یارانهها اکنون سودشان تقلیل پیدا کرده، به بهانه افزایش هزینه سنگ اندازی میکنند. اما این در واقع همان بهانهای است که دوائر دولتی نزدیک به احمدی نژاد به خورد جامعه میدهند تا یقه خود را از اعتراض به گرانی و تورم رها کنند. (راستش خاتمی و رفسنجانی هم با همین بهانهها سعی میکردند یقه خودشان را از دست مردم نجات بدهند، که گویا کارهائی بنفع مردم میکردند، اما کسانی سنگ اندازی میکردند!) در این تحلیل، حساب احمدی نژاد و دولتش از سرمایه داران “بدجنس” در آن جامعه جداست! رضا رخشان ظاهرا بالا رفتن قیمتها بعد از اجرای طرح یارانه ها را میبیند، اما دلیل آن را از خود طرح جدا میکند و سپس از عدم کنترل دولتی متعجب میشود! تعجب اینجاست که رضا رخشان “تبعیض طبقاتی” را میشناسد اما سرمایه داری و کارکرد آن و رابطه دولت با طبقه سرمایه دار را یا نمیداند یا لازم شده از آن تصویر دیگری بدهد. طرح حذف یارانه ها خواست بورژوازی ایران و دولتهای رفسنجانی و خاتمی هم بوده است. جمهوری اسلامی یک حکومت بورژوائی است و “هنر” دولت احمدی نژاد در رابطه با این طرح اینست که در یک شرایط بحرانی جمهوری اسلامی و فلاکت اقتصادی مردم دست به اجرای آن زد و آرزوی سرمایه داران را برآورده کرد. اگر کسانی از جناح مقابل احمدی نژاد مخالف اجرای این طرح بودند و هنوز هم هستند صرفا به دلیل اختلافات جناحی و مهمتر بدلیل وحشت از فوران خشم کارگران و مردمی است که سالهاست زندگیشان سه بار زیر خط فقر است و این طرح فقر و فلاکت آنان را تشدید کرده است. “کنترل قیمتها هم اگرتقلیل پیدا کرده بدلیل فراموشکاری احمدی نژاد نیست بلکه گوشه ای از سیاست جراحی اقتصادی و لازمه همین طرح حذف یارانه هاست که از خود طرح یارانه ها برای سرمایه داران بیشتر اهمیت دارد. از اینرو تناقضی در کار نیست و عدم کنترل قیمتها مکمل همان طرح و بخشی از سیاست دولت است. حتی اگر فرضا بطور موقت بخواهند در مواردی اقدام به کنترل قیمتها بکنند صرفا بدلیل پیشگیری از اعتراضات گسترده مردم است و یک اقدام صرفا سیاسی خواهد بود که به حکومت تحمیل میشود.
شکل اخیر دفاع رضا رخشان از طرح مذکور به نظر من حتی از دفاع اولیه او که همه فکر میکردند از فعلا لمس نکردن تأثیر طرح حذف یارانهها ناشی شده است، بدتر است. زیرا ایشان وضعیت مردم را با طرح حذف یارانهها مشاهده کرده است و به جای مقابله با آن طرح، از آن دفاع میکند و با رجوع به مساله عدم کنترل قیمت، احمدی نژاد و خود طرح را از زیر ضرب برمیدارد. حذف یارانه ها یک طرح دست راستی و ارتجاعی است که دارد از مردم آن جامعه قربانی میگیرد و باید با آن مبارزه کرد. ما رضا رخشان را به مقابله با این سیاست دعوت میکنیم.*
١۵ اوت ٢٠١١