اکس مسلم ومدافعان خجول اسلام سیاسی

روشن است که "اکس مسلم" در جامعه ایران نیز پا خواهد گرفت . بسادگی میشود رشد و همه گیر شدن این حرکت در جامعه ایران امروز را دریافت.  این میتواند جدیترین گزینه برای نقد دین،  بین جوانان باشد . این بیان بسیار بهتر  "حسین پارتی" است  . مگر قرار نبود، مگر باور نکرده بودیم که انقلاب بعدی بشدت زنان وضد دین است ؟

 برای آنکه اتفاقا کمپینک "من از مذهب روگردانم"  مینا احدی در آلمان در سطح روزنامه ها و مصاحبه های زودگذر باقی نماند، برای آنکه نتیجه این حرکت عمیقتر بشود، وبه جهت  آنکه این حرکت یک نیازجهان و جامعه ایران امروز  هست وپتانسیل توده ای شدن وسیعی را با خود حمل میکند، رفقای ما سازمانهایی از نوع "کودکان مقدمند  " را برای کسانی که مسلمان بوده اند وحالادیگر مسلمان نیستند، تشکیل داده اند .
   با نوشته محمود قزوینی، بر سر ساماندهی "اکس مسلم" یکتفاوت جدی بین کمونیستهای   مارکس وحکمت با   چپ سنتی وغایت نهایی آن،  بروز  کرده  است . باید این را بدقت زیر ذره بین برد وتک تک وجوهش را برشمرد، این تفاوت کلاسیک و مسبوق به سابقه است . محمود قزوینی وچند نفری از حزب "حکمتیست " هم صدا با احزاب شناخته شده ای چپ سنتی، به نقد "اکس مسلم" پرداخته اند . ایشان با یک الگوبرداری صرف ونقطه به نقطه  از نقد منصور حکمت به ملیت  وانتساب انسانها به القاب متفاوت، وبا یکی گرفتن دین و مذهب  با ملیت،  به این رسیده اند که"اکس مسلمان" آدمها رابه مسلم وغیر مسلم  تقسیم بندی  می کند، ولذا کاذب  و ارتجاعی است! نوشته اند:
  ”اکس مسلمان مانند هر سکت وسازمان دیگری که بر اساس مذهب و قومیت افراد شکل میگیرد ارتجاعی است وهر مبارز ضد اسلامی باید دست رد به سینه این حر کت بزند”
 ایشان همچنین  با مراجعه به یک بند از بر نامه دنیای بهتر”ممنوعیت انتساب افراد،فردی یاجمعی ، به هر نوع  تعلق قومی ومذهبی در اسناد رسمی ، رسانه ها وغیره”  ما کمونیستهای کارگری را که همین حالا هم در دادگاههای آشکار و پنهانی جانیان اسلامی،  به مرگ محکوم شده ایم را از"پیدا کردن  مشکل قانونی  در زمان اجرای این بند برنامه دنیای بهتر" آگاه کرده اند. برایمان متاسف شده اند. 
    بطور واقعی داریم میبینیم که شناختن منصور حکمت بقدرتوانای حواس چندگانه، به ابتذال منتهی شده است  ،ملیت با مذهب وبسیار بدتر، بی دینی با دین یکی گرفته  میشود و بندهای دیگر دنیای بهتر فراموش .
   محمود قزوینی هیچ تصوری از آدمهایی که درایران اسلام زده، تحت فشار اسلامند ندارد . فروشگاههایی  که بر درب ورودیشان نوشته شده "اقلیت مذهبی" را ندیده است، تحقییر انسانها بدلیل داشتن دینی غیر از اسلام را درک نکرده است ، اعدام  انسانهای بیشمار، بصرف نداشتن دین واعلام آن در دادگاههای اسلامی را ندیده  ویا بخاطر نمی آورد.  حکم اعدام برای مرتد  را نشنیده،  اعدام مرتدین و محاربان با خدا را باور نکرده است .ایشان حتی" بچه مسلمانی" مثل هاشم آقاجری که  بصرف شک در "تقلید از مراجع دینی " هنوز زیرتیغ حکم اعدامست را ندیده است .
  از آنطرف، ایشان  مردمی را که  برای  جلو گیری از اشتباه و  پرهیز از تشابه اسمی ، بعد ازحواله کردن  فحش وناسزا  به محمد،  صلواتش  را  ذکر میکنند  را ندیده است!
  ایشان نقد زمینی  آسمان را تجربه وحس  نکرده است . لذا   "دیگر مسلمان نیستم" را عین "مسلمانم" فرض کرده و نتیجه گرفته است که اکس مسلمان یک دین دیگر است.  تقسیم آدمها براساس دینشان است. مسئله عمیقتر است .باید به مسائل دیگر برگشت تا علت این درک از اکس مسلم را بیرون بکشیم
در ماجرای  آذر بایجان  همین دوستان پشت آزادی بیان از نوع دوم  سنگر گرفته بودند، همینکه متوجه خطایشان شدن با دلیت نوشته هایشان مسئله را حل کردن.اما اینبار وضعیت متفاوت است .مشکل این موضعگیری  با دلیت حل نمی شود .
محمود قزوینی   می نویسد :
 چنین تقسیم بندی از انسانها به قدری ارتجاعی است که حتی سوسیالیستها ومارکسیستها وآته ئیستها ی اروپایی نمی توانند عضوشان شوند، چون انها "اکس مسلم" نیستند . اما مسلمان مسیحی و یهودی  شده در این جمع جای میگیرد.
  انکار،منصور حکمت هم ذهنش بقدر این آقای قزوینی تیز نبود والا کمیته کردستان تشکیل نمی داد . کمیته کردستان حزب منصور حکمت با همین استدلال  "بقدری ارتجاعی است که حتی آذری ها هم نمی توانند عضوش بشوند کرد ساکن تهران می تواند عضو این کمیته شود ولی تهرانی ساکن کردستان نه نمی تواند.  مارکسیتها و سوسیالیستها نیز نمی توانند عضو این کمیته بشوند .این کمیته نیز انسانها را براساس ملیتشان تقسیم بندی می کند. 
اول کودک را هم تشکیل نمی داد ،زیرا   انسانها را به کودک و بزرگ سال تقسیم می کند . سازمان آزادی زن را نیز تشکیل نمی داد زیرا زنان را از مردان جدا می کند،بین انسانها تبعیض جنسی قائل میشود ! سازمان جوانان را نیز همینطور، جوانان را از مسن ترها جدا میکند !
  با این استدلال سراغ حزب حکمتیست بروید افتضاح میشود، زیرا این حزب تا دلتان بخواهد همان کمیته  کردستان را هم "تقسیم بندی کاذب "کرده است و کمیته سردشت، بوکان،سنندج ، مریوان، …و هر روستایی، کمیته ای داخل کشور و خارج کشور را تشکیل داده است .
 اما حقیقت چیز دیگری است.  سازمان جوانان ،مثل کمیته کردستان یا سازمان آزادی زن و اول کودک ،نه برای تقسیم بندی کاذب  جامعه، که برای تاثیر روی حرکات جامعه، برای تکمیل مباحث "حزب وجامعه" طراحی و ساخته شده اند .اکس مسلم نیز همین است، به همین دلایل تشکیل شده است .
آیا استدلال محمود قزوینی از فرط حرکت از مصالحه فرقه ای است که به ابتذال کشیده شده است؟ یا نه، ایشان روی خط قبلی ومتعاقب آن، به پرتگاه سقوط رسیده است؟ . این دوستان بعد از انشعاب، در قبال  ک