حق با حکمتیستها بود ٬ کشتی محمد جعفری با حمید تقوایی (وزن آخر)

در آخرین مقاله حکمتیستها، از محمد جعفری برعلیه مقاله حمید تقوایی باز مثل همیشه حکمتیست ها حقانیتشان به اثبات رسید. چرا؟

۱- بعد از مرگ نا بهنگام منصور حکمت خط واقعی منصور حکمت توسط رفیق کورش مدرسی نمایندگی شد. وبرای اینکه هیچ شبه ای از این نظر بوجود نیاید این جریان  ” کمونیست فقط کارگری ”  خط خودش را از جریان ناخالص کارگری( کمونیست بورژوازی) حمید تقوایی، با نام حکمتیست مجزا کرد.  حکمتیست ها حتی در نامگذاری هم توانستند ثابت کنند که به منصور حکمت ارادت دارند ونزدیکترند.

۲- حکمتیستها از همان اول اعلام کردند که بورژوازی دست بالا را دارد وانقلابی در کار نیست واصلا جنبش کارگری وکمونیستی وجود ندارد. رفیق کورش مدرسی رسما چه حالا وچه آنموقع اعلام کرد که کمونیستها در زندگی کارگر هیچ تاثیری ندارند. دردشان درد کارگر نیست( تفسیرخوب از جامعه نه تغییر قلابی)

۳- با فتنه ارتجاعی سال ۸۸ که بین دو جناح احمدی نژاد –خامنه ای وجنبش سبز موسوی بوجود آمد ودهها میلیون نفر مردم ( غیرکارگر) گول خوردند وبه خیابان آمدند تا گوشت دم توپ حاکمیت بشوند. حکمتیستها از همان اول فراخوان دادند ” که ای مردم به خانه هایتان برگردید این دعوای کارگران نیست”. این در حالی بود که حمید تقوایی وحکک  بمردم فراخوان میدادند که ” که ای مردم دعوای شما دعوای دوجناح نیست. باید از فرصت استفاده کرد وحالا که میلیونی به خیابان آمدید این حکومت را سرنگون کنید. حتی قرار نیست لزوما فعلا با موسوی کشتی گرفت باید جناح غالب را سرنگون کرد”. حمید تقوایی وحکک حتی در فکر گرفتن حکومت هم بودند ( چه حرفهای گنده وخیال باطل.  فکر میکنند شهر هرت است)

۴- واقعیت نشان داد که حق با حکمتیست ها بود. نداها ، سهراب هاو ترانه موسوی ها بیخود وبیجهت جانشان را از دست دادند. حتی خیلی از این کشته شدگان  در هنگام کشته شدن نشانه سبز به همراه داشتند. مثلا ترانه موسوی با لباس سبز وپیشانی بند سبز دستگیر شد وبعد مورد تجاوز پاسداران قرار گرفت وآتش زده شد. میبینید که این جنبش از اساس سبز بود. تمام هیزمش هم نشان از سبز داشت. حکمتیستها بدرستی هیچگاه از این کشته شدگان سبز حمایت نکردند. حتی بزرگداشتی هم برایشان ترتیب ندادند( خط اصیل کارگری). این در حالی بود که ندا سمبل مبارزه مردم غیر کارگر جهان شد.
 
۵- در این هنگام که این فتنه سبز در کار بود وصدها نفر در زندانها وکهریزک ها مورد تجاوز وکشتار بودند ،حکمتیست ها در خانه هایشان بودند وکاری به این جنبش سبز نداشتند چون میدانستند که بالاخره کارگران ضعیف هستند وشکست میخورند( آینده نگری ناب کارگری). بیجهت نبایست در این فتنه غیر کارگری شرکت کرد.این جنبش، جنبش کارگران وحکمتیستها نبود و نیست.

۶- همانطور که حکمتیستها از قبل پیشبینی کرده بودند بورژوازی دست بالا را داشت ومردم چون کارگر نبودند شکست خوردند. و روسیاهی برای حمید تقوایی وحزب کمونیست کارگری باقی ماند. چه کسی تزش درست از آب در آمد؟  البته حکمتیستها.   محمد جعفری بدرستی میگوید که ” حمید تقوایی نا مسئول ترین آدم سیاسی ایران است”. یعنی از خامنه ای واحمدی نژاد وسردار رادان هم نا مسئول تر است. چون بهانه بدست حکومت داد وگذاشت مردم به خیابان بیایند وکشته شوند . در حالیکه میتوانست در همان روزهای فتنه حداقل خودش ودیگران را ترغیب کند که فعلا در خانه بمانند تا آب از آسیاب بخوابد.

 ۷- مینا احدی با تحریک حمید تقوایی در این ۲ سال اخیر به کمپین کذایی مبارزه با سنگسار وسنگسار سکینه آشتیانی روی آورد. سکینه هم یک سمبل جهانی برای غیر کارگران جهان شد. این دیگر خودش یک افتضاح سیاسی بود. اولا که سکینه کارگر نبود ثانیا سنگسار چه ربطی به جنیش کارگری دارد. مگر قرار است کمونیست ها خودشان را نخود هر آش بکنند. در جامعه هزاران اتفاق ناگوار هر روزه میافتد قرار نیست کمونیستها در همه این قائله ها شرکت کنند. این نشان از بی مسئولیتی حکک  است. چون با جماعت کارگر وطبقه کارگر بی ربط است خودش را به سکینه غیر کارگر وصل میکند که بی ربطی خودشان را با کارگر لاپوشانی کنند. کارشان به جایی رسیده که خودشان را به هوتن وکیل( بله درست فهمیدید وکیل- وشاید فردا وزیر) سکینه وصل میکنند. برایش کمپین آزادی از زندان واعدام ترتیب میدهند . حکمتیستها حتی به جنبش زن در ایران هم کاری ندارند. طبق آمار کمتر از ۵% کارگران در ایران زن هستند. برای همین است که جنبش زنان حزب حکمتیست دیگر فعال نیست. دیگر از ریاضی ها خبری نیست.  کمونیستها قرار بود که کارگران جهان را آزاد کنند.  مارکس وانگلس در سال ۱۸۴۸ در مانیفست نوشتند : ” کارگران جهان متحد شوید” کمونیست بورژوازی حمید تقوایی وحزبش سوراخ دعا را گم کرده اند. مارکس وقتی که در سالهای ۱۸۵۰ انقلاب کارگری در اروپا شکست خورد، رفت توی کتابخانه لندن نشست وبمدت۳۰ سال شروع به نوشتن کتاب کاپیتال کرد. چرا؟ چون میدانست که انقلاب کارگری شکست خورده ودعوا بر سر بوژوازی نوخاسته در آلمان وجاهای دیگر با سیستم فئودالی ونظام عقب افتاده است وربطی به کارگر ندارد وخانه نشین شد. وگرنه شاید هزاران جریان سکینه واز سکینه بدتر در اروپا اتفاق میافتاد. مارکس مسئله اش فقط کارگر وآزادی کارگر بود. انگلس میگوید : ” کمونیستها منافعی جدا از منافع کارگر ندارند”

۸- اما وقتی که آب از آسیاب خوابید ، حکمتیستها سر بزنگا آمدند واز منافع کارگران حمایت کردند. رضا رخشان درست است که از احمدی نژاد وسیاست های یارانه ای بانک جهانی حمایت میکند. اگرچه او مخالف اعتصاب وتضعیف دولت احمدی نژاد است. ولی بالاخره هر چه باشد یک کارگر است ودارد از منافع صنفی وفردی خودش دفاع میکند. در متن  وکوران جنبش کارگری است. کارگر زاده است.  رضا رخشان مسئول است. حمید تقوایی غیر مسئول واصلا کارگر نیست. دست رضا رخشان وحمید تقوایی را مقایسه کنید ببینید کدامشان بیشتر پینه بسته است. خودتان جواب را خواهید گرفت. رضا رخشان در داخل ایران ودر کوران مبارزه کارگری است وکارگران اورا انتخاب کرده اند. او یک روشن فکر جدا از کارگر نیست منافع کارگر را با پوست وگوشت درک میکند. دلش برای سندیکاهش میسوزد میخواهد بهر قیمتی شده این سندیکارا سر پا نگهدارد. به کارگران اروپا میگوید گوش به کمونیستهای دور از وطن ندهید. گول تبلیغات آنان رانخورید. اینان حسودیشان میشود که ما در آینده نزدیک صاحب خودرو میشویم.  حمید تقوایی در عوض سبز است از نداها وسهرابهای سبز حمایت میکند. بزرگداشت شب چهل ندا راارج میگذارد( شب چهل اسلامی است- میبینید کارشان به کجا کشیده- اکس مسلم- اینان خیلی وقت است که از کمونیست دست کشیده اند). در نیویورک ، دریک خیابان در چند ده متری  سلطنت طلبان همراه با طرفداران سبزومجاهدین تظاهرات برعلیه احمدی نژاد ترتیت میدهند.همینجا دم خروس سبز-مجاهد-سلطنت هویدا میشود.

۹- همانطور که رفیق محمد جعفری اعلام کردند . انترپول وکیهان شریعتمداری دشمن شماره یک حکمتیستها هستند. جمهوری اسلامی هم دشمن  شماره یک مجاهدین ودولت آمریکا هم مجاهدین را در لیست تروریستیش دارد.

۱۰- ده فرمان حکک را بیاد دارید.  فقط در یک قسمت از منافع کارگر حمایت شده بود. باقیش از یک حکومت انسانی حمایت میکرد. حزب کمونیست کارگری خواهان یک جامعه انسانی است. میخواهد انسان حرف اول را بزند. میبینید که اینان از منافع کارگر هیچ بویی نبرده اند. حکمتیستها خواهان حکومت کارگری حتی از نوع رخشانی آن هستند. حکومت انسانی یعنی چه؟ یعنی حکومتی که بورژوازی هم درش وجود دارد . مگر بورژوازی انسان نیست؟یعنی آخوند هم درش وجود دارد.میبینید که حکک  یک کمونیست بورژوازی است خودش میگوید یک حکومت انسانی.
در خاتمه از همه دوستان حکمتیست  تقاضا دارم که همانطور که در کنگره وپلنوم اخیر اعلام گردید هم اکنون باید برخلاف گذشته چند سال اخیر، از خانه هایمان بیرون آییم واختلافات را کنار بگذاریم ،در اولین فرصت از رضا رخشا ن حمایت کنیم . حالا که دیگردر هفت تپه از اعتصاب خبری نیست ، تا هرچه زودتر ایشان ودوستانش در هفت تپه صاحب یک خودرو شوند وخیلی زیاد پای پیاده از۷ تپه ها بالا پایین نروند وخسته شوند. به این میگویند منافع عملی کارگری. نه فقط شعارتوخالی در خارج کشور.
اگر رضا رخشان زرد است، حمید تقوایی سبز است. کدامیک به سرخ وحکمتیست نزدیکتر است؟ البته رضای بچه کارگر