غزاله!

غزاله، سحرخیز بود
خورشید بود
پرجوش و خروش بود
زیتون فروش بود.
غزاله،مرغ سحر بود
زیبا بود
با هنر بود
پر میزد ومیجنبید
آواز میخواند میرقصید.
غزاله ،درباغ زیتون
باچشم تیزمی سنجید
لبخند میزد میخندید
ستاره بود میدرخشید.
 غزاله، پیش از سلام
غزاله ،قبل از کلام
خنده گل سرخ داشت
پاکی دل خود داشت.
غزاله،افتخار مشتری
فرشته، وهم پری،
غزال ،عجب غزالی،
غزال ،عجب دختری،
غزال ،عجب محشری!!

آزادعبدالی.بهار ۲۰۱۰