حنایتان بیرنگ شده، بساط لانه تزویر خود را برچینید ! به بهانه " قرار " دایر شدن دفترکنسولگری ج .ا.ا در شهر گوتنبرگ(سوئد)

امیر جواهری لنگرودی
amirjavaheri@yahoo.com
یادداشت:
قرار است که روز۱۴یونی ۲۰۰۷ بر پایه خبر سایت استکهلمیان بشکل زیر : « …بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی مقامات ایرانی آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضائی ایران در روز پنج شنبه ۱۴ ماه ژوئن به مدت دو ساعت از ساعت ۸٫۳۰ الی ۱۰٫۳۰ به وقت استکهلم طریق یک ویدئو کنفرانس زنده با شهر استکهلم ارتباط صوتی و تصویری مستقیم برقرار خواهد کرد.

 در رابطه با« در خواست عفو ویا تخفیف مجازات» فرد زندانی در ایران آمده است که آیت الله شاهرودی راسا پیشنهاد عفو را صادر خواهد نمود. اما تاکید شده است که با « محکومین امنیتی» امکان استفا ده ازاین موقعیت را نخواهد داشت. همچنین اعلام شده است که متقاضیان می بایست قبل از روز چهارشنبه ۱۳ ژوئن(۲۳خرداد) از طریق شماره تلفنهای مشخص، مراتب علاقمندی خود جهت شرکت در این صحبت تصویری دو طرفه با رئیس قوه قضائیه ایران را در اختیار سرپرست بخش کنسولی سفارت ایران در استکهلم قرار دهند و بتوانند در ساعت مقرر نیز در سالن مراجعین بخش کنسولی سفارت ایران در استکهلم حاضر شوند تا در تماس مستقیم و خصوصی تصویری با رئیس قوه قضائیه ایران قرار بگیرند.» درهمین خبر آمده است : « …آیت الله محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائی ایران از چندی پیش از طریق برپایی کنفرانس های زنده و دو طرفه تصویری (ویدئو کنفرانس) به رسیدگی به امور قضائی در نقاط مختلف ایران پرداخته است. اکنون نه تنها اعلام شده که چنین اقدامی برای اولین بار درچهار چوب تشکیلاتی تحت عنوان “اداره کل نظارت و پیگیری” در رابطه با ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز صورت می گیرد بلکه بر اساس اطلاعات منتشر شده، شهر استکهلم بعنوان شهر آزمایشی در این رابطه در خارج از کشور در نظر گرفته شده است. » در این نوشته تلاش دارم  بخش دیگری از بساط مشاطه گری و کارچاق کنی نظام اسلامی ایران را برملا کنم . بی گمان جامعه ایرانیان شرافتمند مقیم سوئد و سراسر جهان در برابر این همه پیشروی نظام سکوت نخواهند کرد. چرا که  می توان به واقعیت بی اعتناء بود، ولی نمی توان از آن فرار کرد و گریخت یا چشم فرو بست و دم بر نیاورد!

                                                   *********
برچیدن این همه بساط کلاشی و پدرسوخته بازی، لا نه های ترور و تزویر ، سالوس و دروغگویی ، که با سرکیسه کردن مردم از طریق (سفارت کده) رژیم اسلامی ایران، فراهم می گردد . نه تنها در گرو مبارزاتی وحضور این و آن گروه ، سازمان  و حزب ، بلکه می بایستی تمامی جامعه ایرانیان را زیر پوشش خویش گرد آورد .
این اواخر سردمداران  سفارت خانه جمهوری اسلامی ایران در سوئد، هرازگاهی  با عقب نشینی و گاها نوعی تهاجم به درون افکارعمومی جامعه ایرانیان سعی در گسترش بساط  مکاره خود دارند. در شهراستکهلم سناریوی ” رادیو سلام” ، ” مسجد امام علی” ،  راه انداختن ” جروپلاس انتخابات هفتم” خاصه  پرونده جاسوسی ” مجید دراز گیسوی صادقی ” و میدان داری ” رادیو آوا” سکوت بی پایه اداره مخفی و امنیت سوئد ” سپو” دراین رابطه و بازتابش در ” روزنامه  مترو” در سوئد و پس آنگاه درشهر گوتنبرگ نیز سفرهای مخفیانه حسن قشقاوی (سفیرجمهوری اسلامی درسوئد) ، راه انداختن جلسات سینه زنی ومراسم عزاداری تاسوعا وعاشورا با چاشنی پلوقیمه و چلوکباب و یا خوراندن زولبیا و بامیا در شبهای احیاء و دعوت آخوند الهی قمشه ای و تبلیع این مجموعه با اطلاعیه های پُرطمطراق و کشاندن آن به درون رادیو ها ازطریق عوامل خویش، سفره اندازی به نام حضرت زهرا و آش نذری ، و کشاندن سرکنسول رژیم به درون رادیوی محلی ، بازکردن رد پاهای این هیولای هزارپا و بنوعی نمایش سفارتی ها دردرون شهرگوتنبرگ هست.
 می توان از یک سو، تنها نظاره گر این حوادث بود . چیزی نگفت و ننوشت و اقدامی را صورت نداد و از سوی دیگرمی توان  با اتکای به قدرت و توانایی خویش ، این مجموعه را از ریشه خشکا ند. همواره هم گفته اند :
 می توان به واقعیت بی اعتناء بود، ولی نمی توان از آن گریخت!

با سفر منوچهر متکی این قاتل فرزندان مردم ایران طی دوران سفارتش در ترکیه ،امروز و آنگاه که با وزیرامور خارجه سوئد، آقای ” کاربیل” نرد معامله می نواخت، مسئله دایر کردن کنسول گری درسوئد، یک پای این بده وبستان های معامله گرایانه بود.
پس از آن که جامعه ایرانی به خروش آمد تا به این سفر و این بند وبست ها اعتراض کند. ادعای دفاع ازامنیت ملی سوئد  در خیابانهای استکهلم، در برابر اعتراض جامعه ایرانیان مقیم استکهلم به این سفر، در لباس رزم پلیس ضد شورش، باتون بدست، با له له سگ ونیروی اسب سوار، دربرابرمعاملات آشکاروپنهان اقتصادی و سیاسی با پذیرایی گرم وزیرامورخارجه سوئد، به جولان در آمد. از سویی تنها انتشار خبر وزیر با یورش رسانه ای همه جانبه اپوزیسیون رژیم در استکهلم ، آنهم طی چند روز، محل سخنرانی ” منوچهرمتکی ” ازاین  دانشکده به آن موسسه و وزارتخانه  تغییر مکان می یافت و از سوی دیگر سفارت چی ها نیز، اسباب سور وسات را برای وزیر خود فراهم می ساختند. چرا که اپوزیسیون ایرانی اعلام داشته بود: جلسه متکی را برسرش خراب می کنیم و زمین زیر پایش را می لرزانیم. به واقع نیز چنین کردند و اگرحمایت و پشتیبانی پلیس و چماقداری آنان و نیروهای امنیتی سوئد به مثابه نشست سران هشت کشور در رستوک (آلمان )، در تار ومار نیروهای جنبش ضد سرمایه داری عمل کرد . اینجا هم در برابر اپوزیسیون به خط نمی شد، منوچهر متکی ویلان و سرگردان خیابانهای شهراستکهلم بود!
با اینهمه آنچه درعرف دیپلماسی گذشت، نوعی رایزنی برای گشایش کنسولگری و تنظیم منا سبات کنسولی درسوئد، مشخصا شهر گوتنبرگ ، یک وجه معامله این سفر بود.
این جاست که وسایل کار فراهم می گردد. سپس افراد سر سپرده کنسولی سفارت، برای نوعی دق الباب و سنجیدن عکس العمل و واکنش اپوزیسیون وسنجش آزمایشی ازمیزان برانگیختگی وعکس العمل افکارعمومی جامعه ایرانیان ساکن غرب سوئد، علیرغم تودهنی خوردن چند باره ازایرانیان شهراستکهلم، خاصه درآستانه  سفر منوچهر متکی ، خود اربابان سفارتی برآن شدند که تیری در تاریکی  رها کنند. ضمن نشان کردن شهرگوتنیرک (یوته بُوری )، دومین شهرایرانی نشین در سوئد ،  زمینه کار را اسباب چینی کنند و نیروی خود رابسنجند.
برای انجام ای کاروبنوعی موجه جلوه دادن خود وبرای ازسرواکردن کار خرابیهای پیشین خود، مستمسک تازه ای را در شهر گوتنبرگ به راه می اندازند. شخصی به نام ” طباطبایی”  که طی سالیان بیشماری دراین شهر، بدور سفره این آقایان می نشست وارتزاق می کرد. نامبرده اخاذی های پُر شماری را با دایر کردن دفترو دستک که نوعی دارالوکا له و کارچاق کنی کمسولی سفارت بحساب می آمد . کارهایی از نوع – قانونیت بخشیدن به ازدواج گرفته تا طلاق، نقش اداره ثبت احوال، جهت دریافت شناسنامه برای  نوزاد ان ایرانی  گرفته تا صدور گذرنامه برای ایرانیان فراری دیروز که امروز قصد سفربه ایران دارند. یا دنباله گیری انتقال جسد آن دسته ازایرانیانی که وصیت کردند با پایان یافتن زندگی شان،  جسدشان به زادگاهشان ایران حمل گردد ، تا حل و فصل امور زمین ، خانه وخرید خدمت سربازی جوانان  ایرانی و انواع  اخاذی ها و کارهای کنسولی وغیره … به نیابت از سران رژیم ایران به انجام می رساند. جناب ایشان ” طباطبایی” ایرا نیان  نیازمند به اینگونه امور را، برای امور کنسولی، گاهاّ حواله به ایران و آدمهای خود می داد و بخشا به سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم می سپرد و بدین طریق پولهای کلانی نیز از هر مراجعه کننده ای می ستاند.
این شخص (طباطبایی) پیشتر این تشکیلات خود را از طریق” رادیوی دیار” که تنها به کار تبلیغ موزیک و آمد و شد خوانننده گان لوس آنجلسی  و این اواخر تبلیغ پاره ای هنرمندان  وطنی  از داخل ایران  مشغولند.این را از این جهت می گویم: که برای دعوت از آرتیست های ایرانی  لوس انجلس نیازی به سفارت نیست ولی آوردن آرتیست از ایران، بی نیاز به سازوکارهای سفارت نمی تواند باشد و دست اندر کاران این رادیو، حلقه ضعیف این معاد له اند!
باری شاهکار دعوت اولی مسئول این رادیو از شخص ” طباطبایی” برای معرفی بازار مکاره خویش، با واکنش همه جانبه فعالان سیاسی و به موقع روبرو شد و همین وسیله شد که مسئول این رادیو با عذرخواهی از عموم مردم و خاصه فعالان سیاسی ، به واسطه گی خود با مشارالیه یعنی شخص ” طباطبایی ” پایان دهد. این مسئول رادیو در برابر اعتراض مجموعه فعالان سیاسی و اجتماعی شهر، عقب نشینی کرد و چندین چند بار از سیاسیون شهر و شنونده گان خود عذرخواهی نمود. آنروز اعتراض خود من ، نه تنها به رادیو بلکه به فرکانس رادیویی ، همه مسئولین و دست اندر کارانش نیز بود ، تا چنانچه این عمل دلالی با عوامل سفارت ادامه یابد ، ما ضمن بایکوت این فرکانس ، شکایت همه جانبه ای نیز به مقامات خواهیم کرد. از آنروز تا به امروز دو سالی می گذرد و تغییر و تحولات چندی در این فرکانس اتفاق افتاد، از جمله مسئول آندوره اش خود پرونده ۴۰۰ هزار کرونی در دادگاه شهر بهم زده است و توسط مسئولین این دوره دنبال می گردد. 
آنچه امروزاتفاق افتاد، صورت مسئله اش برما و لااقل برمن روشن نیست . با اینهمه برآنم؛ می تواند نوعی وام خواهی  دیگر باره سفارتی ها از” رادیو دیار”  تلقی گردد. چرا که این رادیو، همانطور که پیشتر هم یاد آور شدم؛ ظاهرا دراین شهر، حلقه ضعیف این رابطه است. بدین معنی که اینبار خود سفارتی ها برای از میدان بدر کردن شخص ” طباطبایی” ، شاید-  از این نظر که در دستگاه ابواب جمعی باند احمدی نژاد نیست ، بلکه سر در آخور آن دیگران  در درون کشور –  داشته وبه کار و کاسبی مشغول است که این جنابان را بی خبر گذاشته است . اینان برای معرفی  گشایش دفتر و دستک رسمی خود دراین شهر، برپایه امکان سازی سفر منوچهر متکی ، و ظاهراّ به بهانه از میدان بدر کردن ” طباطبایی ” اینبارسناریوی گفتگوی ” عبا س ضیاء الد ینی”، رایزن دوم و سرپرست بخش کنسولی ، سفارت ایران درا ستکهلم ، رااز طریق مصاحبه با ” رادیو دیار” گوتنبرگ و مسئولین آن ( عباس ۲۰۰۰ و بهرام ) تدارک  می بینند.
مسئول ” رادیو دیار” برای چگونگی بازشدن پای کنسول به رادیوی خود، ا ینگونه سخن می راند: « از آنجا که من شخص ” طباطبایی” را به رادیو ام آوردم و او را معرفی کردم ، امروز که این آدم کلاه برداری می کند و اینبار نیز شخصی به من مراجعه کرد و اظهار داشت که” طباطبایی” برای راه انداختن کارش درمرحله اول مبلغ ۱۰هزار کرون از او گرفته ولی کاری انجام نداد. همین شخص ازمسئول رادیو می خواهد که کاراو را پی گیرد تا این مبلغ را از” طباطبایی” پس گیرد . مسئول رادیو به اتفاق همین شخص راهی ا ستکهلم می شوند وسفارتی ها نیزاعلام می کند: « سفارت جمهوری اسلامی درهیچ شهری نماینده ای ندارد. » یعنی شما نماینده ای در گوتنبرگ ندارید؟ کنسول گفت : «  نه نداریم. ما درگوتنبرگ دفتری نداریم و چنین شخصی را هم نمی شناسیم . شما ( مسئول رادیو ) برای پیگیری کار این فرد شاکی ، می توانی وکیلش شوی تا پرونده ایشان را رسیدگی نماییم . من نیز خودم را وکیلش معرفی کردم وپرونده ای برای این آدم باز شد و ما دو نفر راهی گوتنبرگ شدیم! » ، دراین میان مسئول ” رادیو دیار”  به زعم خویش، برای برملا کردن چهره شخص ” طباطبایی”  – آ نگونه که خود اظهارمی دارد- با چند تن ازسیاسیون شهربه رایزنی می نشیند تا موافقت آنان را برای طرح مسئله اخاذی ” طباطبایی” عامل سفارتی با آوردن شخص کنسول دررادیو خود ، برای افکارعمومی روشن گرداند . آن سیاسیون نیز به مسئول ” رادیو دیار ” با اجازه خویش اذن این کاررا می دهند!  بر پایه پیگیری همه جانبه فعالان شناخته شده شهر، سرانجام مسئول رادیو دیار، با حضور در مجمع عمومی بزرگ شهر( شنبه ۹ یونی ۲۰۰۷)، اسامی این سیاسیون را اعلام می دارد . معلوم شد سه تن بودند و بازهم معلوم گردید که این سیاسیون خود گرداننده “سه رادیو شهر” در همین فرکانس بودند . یک تن از سه نفر نامبرده نیز درجلسه حضور داشت. ضمن معرفی خود بعنوان مسئول دوره اخیرهمین  فرکانس، توضیح داد: که مسئول رادیو ” بهرام ” در شرایطی که بر نامه رادیو ما بعد از برنامه  ایشان است ، ضمن اینکه من عجله داشتم تا برنامه خود را شروع کنم . از من نظر خواهی کرد که من قصد افشاء ” طباطبایی ” کلاه بردار سفارتی را دارم . من هم به مسئول” رادیو دیار” تنها برای افشای ” طباطبایی” نه آوردن کنسول به رادیو موافقت خود را اعلام داشتم .  ما در جلسه خود رادیو مشغول پیگیری این مسئله نیز هستیم و …… 
به هر صورت برپایه هر روایتی، پای کنسول ایران ازاستکهلم در” رادیو دیار” گوتنبرگ بازمی شود. ” عباس ضیاءالدینی  کنسول” ، ضمن بیان مشعشعانه شاهکارهای خود وهمکارا نش درسفارت که ما تا ساعت ۱۰ و۱۱شب بیدار می مانیم تا کارامت اسلامی را راه اندازیم . یاد آور می شود: « من بعضا ودرمواردی ” رادیو دیار” را گوش می کنم و شما درواقع ملاحظه وهمیاری خوبی با ایرانیان دارید و… ما بطورمیانگین ماهیانه، بیشتراز۱۵ تا ۲۰ هزار مراجعه کننده به سایت سفارت داریم که  تکه عمده اش، مربوط به بخش کنسولی است وما سعی کردیم با بخش داخلی سفارت این بخش سا یت را به روز کنیم …»  و ادامه می دهد: « ما هم سعی می کنیم به امید خدا، کاراینها را هرچه زود تر انجام دهیم .» این درحالی استکه سایت استکهلمیان می نویسد : « بیش از ۴۰ هزار پرونده در بخش کنسولی سفارت ایران درکنسول، بی پاسخ مانده است » طی این گفتگو کنسول یادآور شد: « این سفر اخیر که وزیر امورخارجه ایران (منوچهر متکی) در اینجا بودند، ما از زبان شما عزیزان در آنجا و ایرانیان گوتنبرگ با توجه به اینکه شناختی پیدا کردیم. برای اینکه دوستان مرتب بلند نشوند بیایند اینجا، درخواست ویژه سفارت و کنسولی این استکه؛ انشاالله یک کنسولگری درشهرگوتنبرگ دایر کنیم. این پیشنهاد را کتبا به اینها( وزیر امورخارجه سوئد) دادیم که می بایست اینها جوا بش را بدهند تا مقدماتش فراهم بشود. ا لبته شاید شما خبر نداشته باشید. ما خیلی مکاتبات زیادی با تهران کردیم، که بخشی از مجوزهای که باید حضوری در سفارت صورت گیرد را حذف کنیم. بسیاری اش را هم موفق شدیم که کم کنیم . » جدا ازاین، عباس ضیاالدینی پیشنهاد شخصی و عام المنفعه دیگری هم داشت که از مغز خود ایشان تراوش کرده بود و در” رادیو دیار، گوتنبرگ” از آن سخن راند ، مبنی بر اینکه : « پیشنهاد خود من به سفیر محترم ما این بود که تا مادامیکه سرکنسولگری آنجا بازشود، ما هرماه ، ماموریتی بدهند، انشاالله یک تیم ازاعضاء کنسولی  ما، ماهی یک مرتبه یک هفته ای در گوتنبرگ  مستقر شویم. تا بیشتر کارهائیکه را که می شود در آنجا انجام داد، در فاصله یک هفته به هموطنان ما درهمان محل انجام بدهیم …. این ماموریت ما می تواند ازآمدن این بنده خدا ها به استکهلم کم کند!» .
 شنیدید که می گفتند: ” یکی را به ده راه نمی دادند ، سراغ کدخدا را می گرفت” . این جناب کنسول درهمان استکهلم هم وجودش زیادی است ، مشغول طرح ماموریت تراشی یک هفته ای وایجاد سرکنسولی درشهرگوتنبرگ است . دلتان را به این خرده فرمایشات خوش نکنید . ما دراین شهر با تمام قوا از خرد و بزرگ، پیر و جوان ، کمر به استقبال شما بسته ایم و ازهمین امروز گوجه فرنگی های گندیده و تخم مرغ ها را انبار کرده ایم تا برای قدوم مبارک شما، نثارتان کنیم !
 شما هدفتان نه سرویس دادن به” بنده خدا ها” و کم کردن زحمت آنان درسفر به استکهلم، بلکه نا امن کردن هرچه بیشتر جامعه ایرانیان و شکاف انداختن به درون ما و کاشتن تخم تفرقه و نفاق بین ما تبعیدیان و جامعه میزبان و گسترش دستگاه ترور و جاسوسی و درپی شکار مبارزین و فعالان شناخته شده وتحقیر پناهنده گان سیاسی هستید.
همین شما نیستید که در سفارتخانه ها یتان به تحقیر و ندامت آدمیان و مراجعه کننده گان کمر بسته اید و دربرابرهر متقاضی این فرم را قرار می دهید که امضاء کنند تا فردا در پیشگاه شاهرودی قاتل وهر عمله واکره نظام و نمایش ویدئویی ایشان ” تقاضای عفو” شان پذیرفته شود؟
این شما نیستید که به متقاضی حکم می کنید بنویس : « بسمه تعالی ، احتراما، ا ینجانب ….فرزند….متولد/   / ۱۳ در تاریخ /    /   ۱۳ از مرز…… خارج و به کشور فنلاند مهاجرت نمودم. پس از ورود، در خواست پناهندگی نموده که مورد موافقت قرار گرفت. حال با توجه به تسهیلات ارائه شده از طرف دولت ج. ا. ایران از پناهندگی خود اظهار ندامت نموده و از سفارت ج. ا. ایران در هلسینکی تقاضای صدور گذرنامه جدید دارم. تاریخ . امضاء » ؟ عین همین فرم به شماره ۱-۳/۱۶۸ درسایت سفارت ج . ا. ا هلسینکی تا چندی پیش واز سرخریت و حماقت سردمداران تان موجود بود . امروزعین همین فرم را در سفارت سوئد در شهر استکهلم و به شهادت خیلی ازمراجعه کننده گان ، طلب می کنید ؟ درست در چنین فضایی است که باز بر پایه گزارش سایت استکهلمیان ، شعبده دیگری راه اندازی شده تا تجدید آرایش جدید این مرحله از ناکامی خود را بشکل ” آزمایشی”  بر روی جامعه ایرانیان مقیم استکهلم پیاده کنید . عینا گزارشی که از سایت استکهلمیان درابتداء یادداشتم آورده ام .
می پرسم : شما دور کشور دیوار کشیده اید و غیر از همپالگی هایتان، جامعه ای به وسعت تمامیت کشورمان، همه را در قفس کرده اید . هر روز دستگیری ، احضار، آدم ربایی ، زندان ، شکنجه و محرومیت های سنگین برای این و آن می برید . محمود صالحی فعال جنبش کارگری را که در وضعیت ناگواراز کار افتادگی کلیه اش ، همسرش نجیبه صالح زاده وهمه اعضاء خانواده و همکاران وی در شهرستان سقز و کردستان  را نگران کرده در زندان خود دارید . میز گرد اطلاعاتی و مطبوعاتی را که یارانش آقایان : محسن حکیمی – فریبرز رئیس دانا – علیرضا ثقفی و دیگران فراهم کرده اند، سانسور مطلق می کنید. برای منصور اسانلو ۲۰۰ میلیون تومان وثیقه می بندید و آزادش می کنید و دیگر بار به اتهام : « اقدام علیه امنیت ملی » و یا « تبلیغ علیه نظام » به ۵ سال زندان محکومش می کنید . فعالان زن را به جرم ناکرده ، تجمع ۲۲ خرداد سال پیش ، هر لحظه احضار و به دادگاه می کشانید . دانشجویان را نشان دار و به ترک تحصیل وا می دارید و نشریات تشان را تعطیل می کنید . دهها ، صد ها و هزاران هزار کارگر را که تنها جرمشان صف بستن برای وصول دریافتی های ساعات کارگری خود در برابر صاحبان کار و سرمایه است را از کار بیکار می سازید . آنوقت در شهر استکهلم بنگاه آزمایشی ” عفو ویدئویی ” راه می اندازید؟
اینهمه نقض آشکار حقوق بشر را شما طی هر ثانیه و دقیقه ، ساعت و روز ، هفته و ماه ، سال و سال مرتکب می شوید و به کسی هم چه در درون جامعه و چه در سطح جهان، حساب پس نمیدهید .می خواهید به فراریان از کشور و انسان هاییکه می خواهند؛ برای مجموعه جنایات شما و به محاکمه کشاندن سران تان، دادکاه بین المللی  تدارک بببینند ، تقاضای عفو قالل گردید؟ . آنان را به سر سرای خویش ، یعنی صحن لانه جاسوسی و ترور تان در استکهلم فرا می خوانید .
 از این همه مادران و پدران که فرزندان آنان را به تیغه اعدام کشانده اید شرم نمی کنید؟
 از این همه کارورزان قلم که در سراسر جهان آواره و دربدرشان ساخته اید ، خجالت نمی کشید؟
با صراحت اعلام می داریم ؛ حنایتان رنگی ندارد، بساط تزویر و ریای خود را جمع کنید . جامعه ایرانیان ازادیخواه و مبارزه ، همانگونه که به وزیر امور خارجه شما نشان داد ، به ثقته ا لاسلام شما ، شاهرودی جنایتکار نیز نشان خواهد داد، اگر عفوی در میان باشد ، این ما هستیم که باید شما را ببخشائیم . برای آدمکشان حرفه ای که این همه جنایت آفریدند چه جای بخشش و عفو؟
 شما هنوز که هنوز است ، همچون لاجوردی جلاد، گیلانی جانی ، خلخالی خون خوار، خمینی دیو صفت ، برای به ندامت کشاندن ایرانیان آواره و پناهنده ، نقشه می کشید تا زبونی و تواب سازی را در بیرون از زندان های خویش، برای شکار آ دمیان ضعیف النفس ، مهیا سازید. این ترفند جدید شما در استکهلم ، نیز اینبار پاسخ خود را از جانب جامعه ایرانیان برابری طلب و آزادیخواه خواهد گرفت .
 ایرانیان سوئد اینبار نیز نشان خواهند داد ، نه نسبت به پیشروی مزورانه شما بی اعتناء هستند و نه در جنگ با شما هراسی به خود راه می دهند  و نه عقب نشینی می کنند. چنانچه موفق شوید در بند وبستی دیپلماتیک با دولت سوئد کنار آئید تا دفتر و دستگاهی  در شهر گوتنبرگ دایر سازید. تازه اول بد بختی تان خواهد بود.
ما در شهر گوتنبرگ (سوئد) برای یک رودرویی همه جانبه و پِرو پیمان در برابر شما صف بسته ایم .
 ما همانگونه که ” رادیو دیار” را به معذرت خواهی  چند باره واداشته ایم ، شما را نیز بر سر جایتان خواهیم نشاند. همان یک لانه تروریستی وتواب پروری درپایتخت کشور سوئد(استکهلم) برای شما کافی است. ما از همین امروز برای پذیرایی جانانه از شما ، بر پایه آنچه که در “رادیو دیار ” بر زبان رانده اید، جامعه ایرانیان را برای دفاع از حیثیت خویش در برابر پیشروی شما مهیا می سازیم. در اینجا برای شما جای جولان و زندگی نیست . هم کنسول عباس ضیاالدینی و همه سفیر قشقاوی بداند؛ فعالان سیاسی شهر گوتنبرگ در کنار هزاران هزار ایرانی آزادیخواه و شهروند مترقی سوئدی با ایجاد کمیته ای چند صدایی از دل فراخوان روز شنبه ۹ یونی ۲۰۰۷، خود را مهیای کارزاری بلند مدت با شما کرده ایم. در این نیرد برد با شما نیست . می خواهید امتحان کنید. این گوی و این میدان!