افق بحران در اسرائیل در مواجهه با موج انقلابهای دوران اخیر

مقدمه:

سونامی جنبش اعتراضی و انقلابی از خاورمیانه شروع شد و به اروپا کشید و همه دنیا را بنوعی و در حدی تکان داد و الان هم مثل همان “روح سرگردان” می چرخد و می چرخد و نشانه های بیداری انسانیت دردمند در همه جای دنیا با تکیه به ابزار ارتباطی بیرون دست حکومتها یعنی اینترنت، همه جا هویداست. مدتی است که اسرائیل دارد زیر پای حاکمانش می لرزد. کشوری که مدیای غرب جندین دهه است از زمانی که بطور مصنوعی سر همش کردند، تلاش داشتند ثابت کنند که “تنها دموکراسی خاورمیانه است”!

از اوایل سال ۲۰۱۱ اعتصابات کارکنان دولتی و خطوط هوائی  را داشتیم. چند هفته گذشته ماجرای فراخوان خانم جوانی بنام دافنی لیف که مردم را به چادرزدن در خیابانهای تل آویو فراخواند و تظاهرات وسیع ۱۵۰ هزار نفره که تمامی شهرهای بزرگ اسرائیل را از شمال تا جنوب در نوردید.

ماجرا چیست؟ بازیکنان اصلی این صحنه ها کیستند؟ آیا تحول کیفی در جریانست یا یک تکان موقت است در “دریای آرامشی بنام اسرائیل”؟ اینها سوالات مهمی است که ذهن خیلی ها را بخودش مشغول کرده. اجازه بدهید من چند نکته را خدمتتان ارائه دهم:

(۱)تناقضات تاریخی کشوری بنام اسرائیل

ساخته شدن کشوری بنام اسرائیل در سال ۱۹۴۷ از همان اولش قلابی بود . از همان اول این کشور روی الگوی متضادی تشکیل شد. از یکطرف ادعا این بود که غرب می خواهد یک الگوی دموکراسی را در منطقه بسازد و از طرف دیگر نژادپرستی و عرب ستیزی و صهیونیزم باعث متلاشی کردن زندگی ملیونها انسانی بود که در آن منطقه زندگی می کردند که حتی با معیارهای لیبرالیزم قابل قبول نیود! کشور اسرائیل روی جنایت مداوم و با حمایت دائم مالی و نظامی غرب و خصوصا حکومت آمریکا در جائی بین زمین و آسمان شکل گرفت و به حیاتش ادامه داد.

این منطقه را یک کشور کردند با وارد کردن مهاجران یهودی و قدمک بقئدم زندگی را از مردم منطقه گرفتند. جنگ و بی خانمانی را به منطقه تحمیل کردند تا این کشور قلابی را تبدیل کنند به یک واقعیت. سرپلی برای کنترل منطقه خاورمیانه و عروسکی نظامی سیاسی برای آتش افروزی و تجارت اسلحه و خون!

مرکز تناقض تاریخی این کشور هرگز حل نشده. این کشور رسما تنها کشوری است که هنوز انسانها را به یهود و غیر یهود تقسیم می کندو شناسنامه ها و اوراق هویت انسانها درش فرق دارد. بازمانده حکومتهائی مثل افریقای جنوبی. نظامی بر پایه مزخرقات مذهبی که از جهاتی بی همتاست در این دنیا!

حکومت اسرائیل با تکیه به ملیاردها دلاری که از حکومت آمریکا و منابع :غیردولتی” سالانه دریافت می کند در طی این چند دهه توانست یک “طبقه متوسطی” از یهودیان دور خودش بسازد و آنها را در دزدیها و چپاولها شریک کند و راضی نگه دارد. این “طبقه متوسط چند ملیونی” حاشیه ” امنیت این رژیم عقب افتاده و نژاد پرست بودند. اما چیزیهائی دارد تغییر می کند:

(۲)چیزهائی که دارد در اسرائیل تغییر می کنند! عرصه جدید “جنگ درون اسرائیل”

کشور اسرائیل بنا به گزارشات متعدد کنگره آمریکا اساسا دارای یک حکومت مستقل نیست و کشور مستقلی را اداره نمی کند. به جهت اقتصادی اینها روی کوه مالی که بهشان تزریق شده زنده مانده اند. سالانه فقط یک بیلیون دلار کمک غیر دولتی و نزدیک دو بیلیون دلار از حکومت آمریکا! این سرمایه را حکومت اسرائیل با مدلی شبیه دولت رفاه در کشورهای اروچا بین “یهودیان” تقسیم کرد و یک رویای شبه “طبقه متوسط مدل آمریکائی” برای مردم ساخت!

اما بحران مالی جهانی بالاخره دارد کار خودش را می کند و این بند ناف بین حکومت اسرائیل و حکومت آمریکا در حال سست شدنست. حکومت آمریکا و غرب دیگر توان تغذیه این کشور و این حکومت را ندارند. لذا “جنگ دارد مغلوبه می شود”!

مغلوبه شدن جنگ اینطور است که تا بحال این طبقه “متوسط” با سهمی از دزدیها که بینشان تقسیم می شد یک جوری خودشانرا از جنگ طبقاتی دور نگه می داشتند و می خواستند باور کنند که “دولت تکلیف عربها را معلوم می کند و هر روز بهشان تعدی می کند و جنایت می آفریند بما مربوط نیست. ما زندگیمان تامین است . گور پددر هرچی گشنه و عرب!”

اما ظاهرا وقتی دخل و خرج حکومت با پائین افتادن فتیله “کمکهای بین المللی” پائین افتاده و حکومت اسرائیل هم مجبور شده که سیاست “آزاد سازی و قطع سوبسیدها” را به اجرا بگذارد ، این طبقه متوسطیها هم دارند از خواب بیدار می شوند و می فهمند که قیمتها بالا رفته و بیکاریها افزون. فقر در حال حاضر نزدیک ۲۳ در صد چامعه اسرائیل را در خود بلعیده و دولت اسرائیل الان ۷۶ در صد بودجه اش قرض بالا آورده و مجبور است از حمایتهای دولتی بزند و فاتحه دولت رفاه بهودی را بخواند!

(۳) عروج جنبش اعتراضی در اسرائیل و افقها

طی دورانی که خاورمیانه زیر پاهای انقلاب تکان می خورد ، حکومت اسرائیل ادعا می کرد که این ماجراها مربوط به عربهاست که دموکراسی ندارند! حکومتی که حتی قانون اساسی ندارد و منشور حقوق شهروندی هم ندارد و سالها با بازی دروغین احزاب تندروی لیکور و کارگر و غیره بازی سخیف “لیبرال-تندرو ” را روی صحنه بنام دموکراسی جاانداخته بود و گریز مردم طبقه متوسطش از سیاست و جنگ با اسلام سیاسی برای خودش فضا ساخته بود مدعی شد که اینها همه اش مربوط به عربهاست!

با افزایش فشار بر جامعه و رشد بیکاری و فقر و بالا رفتن قیمت غذا و مسکن ، همان قوانین مبارزه طبقاتی گریبان حکومتیان اسرائیل را گرفته. بنا به آمارها طی نظر سنجی ها ناتانیاهو و حزب لیکود در صد حمایتی بالای ۵۰ در صدیش به ۳۲ در صد تنزل پیدا کرده و می گویند این جنبشی که در خیابان است اگر حزبش را بسازد بلافاصله ۲۰ کرسی را حداقل در مجلس بدست می آورد. در حالیکه ۸۷ در صد مردم اسرائیل با اعتراضات مردم در خیابانهای اسرائیل همدردی می کنند.

مدیای حکومتی اسرائیل مرتب دارند تلاش می کنند این جنبش اعتراضی که توسط جوانان و دانشجویان و کارگران حمایت می شود را یک جنبش “صنفی” قلمداد کنند. نتانیاهو سراسیمه دارد قول می دهد که برای دانشجویان ۱۰ هزار آپاراتمان بسازد تا آنها را از وسط جنبش دور کند! از سوی دیگر پارلمان اسرائیل که دست همان راستهای اسرائیل است که از سالهای ۲—۳ تمامی سیاست را قیضه کرده اند قانون منع تحریم وضع می کند تا اجازه به خیابان آمدن مردم برای اعتراض را بگیرد یا کنتراتهای ساختمان سازی به بخش خصوصی را تقویت می کنند تا سرمایه دارها بیشتر سود ببرند!

در سوی دیگر البته جامعه دارد فقیر می شود  حمایتهای دولتی پله به پله کاهش پیدا می کند و باز بهانه “بالا رفتن بدهی دولت” است! درست مثل همه جای دیگر دنیا!

این جنبشی که در خیابانها آمده قرار است در خیابانها بماند. بیانیه های اینها به تداوم گردهمائیهاست. از دستگیریها نترسیده اند و خواستهاشان دارد مرتب سیاسیتر می شود. خواست پائین آمدن نتانیاهو را الان دارند مزه مزه می کنند. نه از زاویه “برگرداندن لیبرالها” بلکه از زاویه خواستهای مطالباتیشان! این نکته مهم چیزی است که دارد تغییر می کند!

(۴)تکلیف نژاد پرستی در اسرائیل باید روشن شود!

جنبش اعتراضی موجود در اسرائیل یک وظیفه اضافه ای دارد که سایر جنبشها در این ابعاد ندارند. حکومتشان و سازمان سیاسیشان اساسا روی نژاد پرستی استوار است. زندگی اجتماعیشان از همان اول روی شرط بالا بودن یهودی و تحقیر غیر یهودی شکل گرفت. مثل حکومت آفریقای جنوبی! نظام اجتماعی و فرهنگی اسرائیل باید خودش را حسابی بتکاند. باید متحدین جنبش اعتراضی موجود در “طبقه متوسط” یعنی حقوق بگیران و مزدبگیرانی که بخاطر یهودی بودن چند نسل بهتر زندگی کردند از اون برجهای عاج ذهنیشان بیایند پائین و برابری طلب بشوند تا بتوانند از منافعشان دفاع کنند.

این وظیفه بسیار شاقی است که روی دوش این جنبش هست. نه تنها سیاسی کردن و تحزب دادن به اعتراض برای خواستهای بالافصل بلکه گمجاندن خواست برابری وسط خواستهاشان و شکستن یکباره و تمام و کمال دیوارهای نژادی.

باید چادر نشینان خیابانهای تل آویو و شهرهای دیگر وعده هاشان باشد کنار دیوارهای آپارتایدی که اطراف شهرهای اسرائیل سرکشیده و آغوششانرا به مردم مظلوم فلسطین باز کنند و یکبار برای همیشه از انسانیت و مردم فلسطین عذر بخواهند که جزوی از تاتر نژاد پرستی در قرن بیستم و بیست و یکم بودند

 این سرآغاز پایان حکومت صهیونیزم و اسلام سیاسی در اسرائیل خواهد بود.

 

منابع دیگر:

منابع مورد استفاده در این مقاله:

http://news.yahoo.com/israel-uprising-activists-enraged-housing-bill-115904663.html

http://thecomingcrisis.blogspot.com/2011/08/israel-uprising-activists-enraged-by.html

http://www.presstv.ir/detail/191558.html

http://www.guardian.co.uk/commentisfree/2011/aug/02/israel-middle-class-uprising

http://www.tulsaworld.com/news/article.aspx?subjectid=13&articleid=20110727_13_A6_CUTLIN202271

مصطفی صابر: شروع انقلاب در اسرائیل؟

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/42-mostafa-s/7507-1390-05-12-12-47-07.html