چرا در کردستان عراق کمونیسم از تحولات سیاسی دور افتاد؟درسها و تجارب!

چندی پیش در وبگردی های روزانە عنوان  ” جنبش انقلابی در کردستان عراق، درسها و تجارب ” در یکی از سایتهای اینترنتی توجە ام را بە خود جلب کرد و با کلیک روی عنوان،  میزگردی را کە نشریە ایسکرا ( ارگان سیاسی- خبری کمیتە کردستان حزب کمونیست کارگری) کە بە زعم خود برای بررسی همەجانبە تحولات سیاسی کردستان عراق با دو تن از رهبری این حزب ترتیب دادە بود بە صورت نوشتاری  ظاهر شد .  راستش بدنبال رویدادهای یکسال اخیر در منطقە خاورمیانە و متعاقب آن در کردستان عراق نیز، مثل خیلی های دیگر سٶالاتی ذهنم را بە خود مشغول کردە بود و  کماکان کردە است، سوالاتی از قبیل اینکە ، در این تحولات واقعا کمونیسم کجاست؟  کجاست آن افق سیاسی کە صف گارگران و مردم محروم و زحمتکش را متشکل  پشت سر خود داشتە باشد  و بتواند خواستها و مطالبات  خود را یکی پس از دیگری بە میزان قدرت و امکانات خود بە کرسی بنشاند؟ چرا در اینجا و آنجا این نیروی مردم، مردم کارکن و زحمتکش، اما محروم و ستمدیدە در خیابانها و میادین شهرها هستند کە فریاد میزنند، خون میریزند و دستگیر و زندانی میگردند اما حاصل کار چیز دیگریست؟ و چراهای دیگری….؟ در این رابطە و در پی یافتن این سوالات بە بسیاری از مقالاتی کە دوستان مختلف در این رابطە  یا در بررسی رویداهای دورە اخیر نوشتە بودند مراجعە میکردم  ( بدون شک در این نوشتەها نکات مهم و با ارزشی نیز میافتم)، خلاصە بە هرکجا کە میشد سر کشیدم حتی باید اعتراف کنم از آنجاکە با ادبیات و متد روش دوستان متشکل در کمونیسم کارگری  از طیفهای گوناگون آن آشنا هستم  ومیدانستم  روش و متد  کە این دوستان در بررسی تحولات سیاسی بکار میگیرند کمکی  بە یافتن سوالاتم نمیکند، با این وصف سراغ نوشتە مذبور( جنبش انقلابی در ….) رفتە  و گفتم شاید نکاتی هم از اینجا گیرمان بیاید، البتەآشنایی نسبی خودم بە مسائل این منطقە هم در کنار کنجکاویم برای  رفتن سراغ نوشتە ایسکرا بی تاثیر نبود.   حدسم درست بود از این کنجکاوی  در این نوشتەچیزی دستگیرم نشد  ولی حقیقتا این سر کشیدن بە نوشتە ایسکرا خالی از لطف هم نبود.  چگونگی آن موضوع نوشتە در دست است کە اگر وقت و حوصلە کردید شما هم سری بە این نوشتە بکشید.

 شما حتما بهتر میدانید کە برای بررسی پدیدهای اطراف باید  اجزاء آنرا شناخت  و برای شناخت این اجزاء راهی جز داشتن تصویر واقعی از این اجزاء، (آنطور کە هست نە آنطور کە ما میخواهیم باشد یا آرزو میکنم کە بشود)، نیست، بدون شک این متد میتواند در ارزیابی، بررسی   مسائل سیاسی نتایج عینی تر و واقعی تری را بدست دهد. بە عبارت دیگر شاید بتوان گفت کەاز جملە برای یافتن سٶالاتی از قبیل آنچە کە کمی بالاتر بە آن اشارە شد، بە زبان فرهنگ خودمانی تر   لازم است انقلابی  فکر  و انقلانی نیز عمل کرد یعنی از دست گذاشتن بر کمبودها و نارسائیها باکی نداشت، سعی کرد واقعیات خود و جنبش خود را آنگونە کە هست شناخت و معرفی کرد تا سهل تر و آسان تر راه عبور و گذر از آن را بە منظور تغیر در شرایط موجود فراهم کرد. البتە بیان آرزوها و ارائە تصویری کە ما از آیندە داریم بجا و لازم است اما  شرط بجا بودن و لازم بودن آن از مسیر نشان دادن شرایط واقعی و عینی  اجتماعی تحقق آن میگذرد. نشان دادن آن امکانات و ظرفیتهایی کە  آرزوها را قابل دسترس ، عملی و ممکن مینمایاند و میتواند با اتکا بە  ظرفیتها و امکاناتی کە جنبش اجتماعی  تحقق این آرزوها امروز از خود نشان میدهد، ظرفیت تبدیل بە یک افق سراسری  را از خود بروز دهد. روشی کە در میزگرد ایسکرا حول بررسی تحولات سیاسی کردستان عراق سراغی از آن نگرفتم.  این دوستان با همان روش و متد شناختە شدە خود  بە سراغ “بررسی همە جانبە!!” تحولات سیاسی کردستان عراق رفتەاند  و  در این بررسی بسیاری از حقایق را نادیدە گرفتەاند. علاوە بر این، اتفاقا، در بررسی کە این دوستان از تحولات کردستان بدست دادند، لطفش در این بود کە با انگشت گذاشتن بە یکی از دلایل جدائئ کمونیسم از تحولات سیاسی در کردستان عراق بسهم خود( ولو کوچک) در یافتن جواب بە سوالات مهم تر فراروی جنبش مان دخالت کردە باشم .  کە در ادامە میاید.

 در این نوشتە و بە این منظور بدون ارزیابی  جزء بە جزء  و مورد بە مورد مسائل مطرح شدە در میزگرد ایسکرا، یکراست سراغ نکات گفتە شدە میروم، چە حقیقتا ‌قصد من  در این نوشتە  نقد این یا ان فرد و جریان مشخص نیست مهمتر از آن همانطور کە گفتم  تلاشیست برای یافتن سوالاتی کە ممکن است برای هر کدام از ما بە شکی مطرح باشد، اما واضح است  ناچارم برای آنچە کە مد نظر دارام بە نکاتی در نوشتە ایسکر کە بە عقیدە من نمونە تیپیکی از روش و متدی است کە نە سوال داراد و نە دنبال آن میگردد بپردازم، متدی کە فکر میکند  جواب همە سوالات را بە شکل احکامی در دهن خود دارد   احکامی   از پیش آمدە شدە  کە نە احتیاجی بە استدلال است و نە  نیازی بە متکی کردن آنها بر واقعیتهای مادی و اجتماعی .

ایسکرا  میزگردش را برای پر کردن جای خالی یک تحلیل و بررسی همە جانبە از رویدادهای کردستان عراق معرفی میکند و با این تعریف از ابتدا این انتظار را در ذهن خوانندە  شکل میدهد کە ممکن است سٶالات خود در این بررسی همە جانبە پیدا کند. اما خوانندە با خواندن سطور بیشتری از نوشتە مذبور،  بیشتر نا امید میگردد،  اگر بە جای کس دیگری قضاوت نکردە باشم حداقل برای من چنین بود. همان تعاریف واحکام  و اظهارنظرات کلی وهمیشگی کە در “بررسی همە جانبە “!!  هررویداد و تحول سیاسی و اجتماعی میتواند بکار گرفتە شود  اینجا نیز  شرکت کنندگان بسیار محترم در میزگرد  نشریە ایسکرا بکار گرفتند و دست آخر بە باور من    نتوانستند و یا نخواستند در “بررسی همە جانبە”!! خود بە سوالات بالا بپردازند و یا حداقل آنرا طرح نمایند. چطور؟

اگر حوصلە کردید میزگرد  ایسکرا  حول بررسی تحولات کردستان عراق را بخوانید( ایسکرا بە تاریخ ١۵-۴-٢٠١١   شمارە ۵۶۶) در این میزگرد  مسائل مختلفی در پس تحولات کردستان  آوردە شدە است کە بعضا تصویر عمومی است اما در کنار این  تصویر عمومی بر  نکاتی تاکید شدە است کە  بە باور من گریز از بیان واقعیات در جامعە کردستان را در خود دارد نکاتی کە در مجموع تلاش دارد  بە زور احکام  تصویری وارونە از موقعیت کمونیسم و میزان قدرت و نفوذ جریان کمونیستی در کردستان  را بە مخاطب خود بقبولاند تا بدین ترتیب از جواب دادن بە  چرای جدایی کمونیسم در کردستان عراق از بطن تحولات سیاسی  سایە انداختە واز آن طفرە رود .

 در این میزگرد ضمن اینکە  از ناتوانی حاکمیت فعلی در ادارە جامعە و در پاسخگویی بە نیازهای مردم صحبت شدە وجستە و گریختە کارنامە احزاب ناسیونالیست در تقابل با آرزوهای مردم و توقع و انتظاراتشان از مبارزات خود ، بیان شدە است، همچنین  تاکید گردیدە  کە  امروزخواست برکناری حکومت  بە یک خواست عمومی تبدیل شدە است کە  در نتیجە ان  قدرتی دو گانە در کردستان عراق شکل گرفتە است و از آنجاکە بە باور  شرکت  کنندگان در میزگرد عقاید سوسیالیستی، کمونیسم و آزادیخواهی در کردستان عراق ریشەدار و قوی است، بنابراین یک طرف این قدرت دوگانە باید نیروی چپ و کمونیسم و آزادیخواهی قرار گرفتە کە راه حل و اهداف و خواستەهایش متفاوت است. هدف این قطب باید سرنگونی این حکومت( حکومت محلی در کردستان عراق) و کسب قدرت توسط طبقە کارگر و کمونیستها و ایجاد جامعە سوسیالیستی در کردستان عراق باشد کە  امری ممکن و محتمل بنظر میرسد.!! ( تاکیدات در اینجا و در ادامە نیز برای نشان دادن مطالب برگرفتە از متن میزگرد البتە نقل بە معنی آن است و تنها بە این منظور آمدە است).

خوب، با این تاکیدات کە دراین میزگرد آمدە است ، برای کسی کە  حتی از دور هم اندک آشنایی با مسائل سیاسی و اتفاقات و رویدادهای منطقە  داشتە باشد، از چنین احکامی و اظهاراتی کە در پس  ” بررسی همە جانبە از  رویدادهای کردستان عراق” !!  میزگرد نشریە ایسکرا  میخواند،  متوجە خواهد شد کە این دوستان بر همان سبک و متد همیشگی خود در بررسی تحولات سیاسی  و اجتماعی میکوبند کە با واقعیات و آنچە کە واقعا خارج از ذهن و فکر آنان عمل میکند تطابق ندارد و بە همین دلیل نمیتواند در مسیر تغیر وضعیت موجود مفید، کارساز و موثر باشد. در بهترین حالت آرزوهای عدە ای انسان محترم و مبارز است کە تاثیراتی، سیاسی و اجتماعی  از خود بجا نگذاشتە و نمیگذارد. چنین روش و متدی در بررسی مسائل سیاسی، خط دهندە نیست، راهگشا نیست،  بسیج کنندە نیست، کسی را بە فکر وانمیدارد بلکە دوری و بی ربطی دارندگان چنین روش و متدی را بە مسائل  و تحولات سیاسی نشان میدهد کە در نهایت ماندن در حاشیە این تحولات  نتیجە آن است. روش و متدی کە متاسفانە باید بگویم نە  تنها شرکت کنندگان در میزگرد نشریە ایسکر بلکە کم و بیش کل چپ را در بر میگیرد، بە همین دلیل  در تونس، مصر، لینی، ایران، کردستان عراق و … خوست و مطالبە برابری طلبی، آزادیخواهی و  برقراری عدالت اجتماعی ، خوست و مطالبە عمومی و فراگیر اما نیروی بە تحقق در آوردن آن، ضعیف و محدود و غیر موثر است و حاصل  اعتراضات و فریاد زدنها ، اذیت و آزار دیدنهای مردم برای رسیدن بە خواست و مطالبات خود حاصل دیگری غیر از آنچە کە میخواستند و فریادش را میزدند  بودە است .  مشکل چیست؟  درد کجاست؟ راه حل کدامست؟

میزگرد ایسکرا بە سراغ این سوالات نمیرود، ایسکرا از شرکت کنندگان میزگردش نمی پرسد کە اگرعقاید سوسیالیستی و کمونیستی در کردستان عراق ریشە دار و قوی است،  اگر در شرایط فعلی کار کمونیستها بە اساس یک تجربە بزرگ تاریخی !! با پشتوانە قوی اجتماعی در کردستان عراق بسیار سادەتر شدە است،  چراجریانی کە  بیش از دو دهە است  با همین نام و با این عقاید فعالییت میکند در حاشیە  همە اتفاقات این جامعە قرار دارد؟ چرا مردم کرد بیزار از حکومت فعلی برای جواب بە مسائل  و مشکلات زندگی خود سراغی از کمونیستها نمیگیرند؟ چرا راه حلها و برنامە آنان  بدست گرفتە نمیشود؟ چرا هر جریان سیاسی ناسیونالیستی و مذهبی( جدا از جریانات سنتی ناسیونالیستی کە تاریخ و پیشینەای دارند) میتواند در دورە کوتاهی عدەای را بە دور خود جمع کند و برنامە و الترناتیو خود را بە سر زبانها بیاندازد و نیرو بسیج کند و برای قدرت یا شرکت و سهم بردن از آن یا آصلاح آن خیز بردارد اما، کمونیستها نە، و متاسفانە بیش از دو دهە فعالییت در این جامعە، هنوز نتوانند یک گردهمایی   تودەای، یک حرکت اعتراضی تودەای را سازمان دهند . اگر مسئلە قدرت سیاسی مسئلە ای باز در  جامعە است و اگر  کسب قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر و کمونیستها و ایجاد جامعە سوسیالیستی در کردستان عراق بعنوان یک احتمال ممکن و یک الترناتیو  در دستور جامعە قرار گرفتە است و مردم  بە مقطع انتخاب بین سوسیالیسم و ناسیونالیسم رسیدەاند و اگر شانس جذب ایدە های سوسیالیستی و برنامە و افق سوسیالیستی در کردستان عراق بیش از هر زمان مهیا تر است!!،  ایسکرا باید میپرسید کە،ظرفیت و پتانسیل و امکانات سیاسی و اجتماعی الترناتیو کارگری برای برپایی جامعە سوسیالیستی آنهم در کردستان عراق کدام است،  شرکت کنندگان در این میزگرد بر اساس کدام فاکتها  و نیرو و امکانات سیاسی و اجتماعی  طبقە کارگر در کردستان عراق چنین احکامی را صادر میکنند. نمودها و بروزات این تصویر و دورنما از جامعە کردستان عراق امروز کدام هایند؟ کمونیستها  در کردستان با اتکا بر کدام اندوختە ، نفوذ و پایگاه تودەای مسیر عملی بودن ، ممکن بودن و چارەساز بودن افق و سیاست کارگری را بە هر خانە و مراکز کار میبرند و مقبولیت آنرا در هنگامی کە تودەها بە خیابانها میریزند و در میادین جمع میشوند میتوان قبولاند تا بەافق و سیاست و شعار همگانی تبدیل گردد؟ تا  ما در میدان آزادی سلیمانیە و دیگر تجمعات  در کنار جنجال ناسیونالیستها و نمایشات مرتجعانە جریانات مذهبی، شاهد سر دادن شعار آزادی و برابری میبودیم . در حقیقت نە ایسکرا چنین سوالاتی را در ذهن دارد و نە شرکت کنندگان در میزگردش با روش و متدی کە معمولا در بررسی همە جانبە !! تحولات سیاسی دارند سراغ اینگونە سوالات میروند.

حدس زدان اینکە  دوستان ایسکرایی بدنبال این نوشتە ( اگر حوصلە خواندنش را کردە باشند )  مرا بە انگ همیشە حاضر و آمادە و در دسترس خود یعنی ناسیونالیسم بودن گاهی چپش و گاهی راستش و یا   نوع جدیدش مفتخر کنند، زیاد مشکل نیست. اما واقعا فکر میکنم کە چپ انقلابی و رادیکال و باورمند بە دخالتگری در حیات سیاسی جامعە خود بە منظور ایجاد تغیر در زندگی انسانها و رهایی از بندگی و بردگی  وچپ  متاثر از  اندیشەهای انقلابی  مارکس باید انقلابی و رادیکال عمل کند و سراغ همە آن کم و کاستیهایی را بگیرد کە امروز جنبش رهایی انسان را برای دستیابی بە خواستەهای انسانی اش مانع  گردیدەاند  . راهی جز این نیست. با دور زدن کم و کاستیها و نادیدەگرفتن آنها و خود را بە احکام و  عبارات بدون پشتوانە و زمینە واقعی و عینی دلخوش کردن ، تکرار مالال آور آنها بە هر دلیل، تنها در حاشیە ماندن نصیبمان خواهد شد . واقعیت این است کە متاسفانە چپ و کمونیسم  بر خلاف ادعاهای میزگرد ایسکرا  از موقعیت بسیار ضعیفی در کردستان عراق برخوردار است.

گفتن، ریشەدار بودن عقاید سوسیالیستی و کمونیستی در کردستان عراق، سادەتر شدن کار کمونیستها بر اساس یک تجربە بزرگ تاریخی( باید منظور تجربە چپ و کمونیسم در کردستان ایران  باشد)،  و گویا هیچ زمانی بە اندازە شرایط کنونی زمینە برای جذب ایدەهای سوسیالیستی و پیوستن بە حزب کمونیست کارگری و برنامە کمونیستی چنین مهیا نبودە است!!  و گفتن اینکە دورە دورە ماست و آمادگی برای جذب اندیشەهای کمونیستی و راەحل کمونیستی از همیشە بیشتر است ،همە اینها و بسیاری احکام دیگر کە در این میزگرد بە آنها اشاره شدە است کمکی بە تغیر این وضعیت واقعی نمیکند. همە اینها  را باید بتوان بە عنوان فاکتهای معینی بطور مادی خارج از ذهن  و علایق  تعلقات ایدئولوژیک این فرد یا آن دیگری،  بطورملموس، نشان داد. باید مابەازاء سیاسی و تشکیلاتی  آنرا  سوای هر مخالفت یا موافقتی  دید و مشاهدە کرد( چنانچە نیروهای ناسیونالیست از جملە جنبش” گوران” را با هر میزان مخالفت ما با سیاستها . برنامە و افق سیاسی آن نمیتوان  بە عنوان یک نیروی   مٶثر در تحولات سیاسی جامعە انکار کرد) . واقعیت این است کە نمیتوان صف آرای نیروها و گرایشات سیاسی در کردستان عراق را چنین  تصویر کرد  اما  نیروها و جریانات چپ و کمونیست( علیرغم این تصویر) را باز هم متاسفانە در حاشیە این تحولات دید.

 واقعا مشکل چیست؟ درد کدام است و راه حل کدامین؟  همانطور کە گفتم دوستان در میزگرد نشریە ایسکرا در” بررسی همەجانبە” خود!! نتوانستند  یا نخواستند بە این درد و مشکل بپردازند ، اما جدا از این  و هر تبینی کە ایسکرا و ایسکرائیها از خود و دنیای اطراف خود دارند  ، سٶال بە قوت خود باقیست.  بلە، باید بدانیم کە   چرا کمونیسم در دنیای امروز و افق سیاسی متکی بر این باور علیرغم حقانیت آن هنوز اجتماعی نیست و کماکان در حاشیە تحولات است. شخصا ادعای  هم برای جواب بە این سٶالات ندارام، چون جواب بە تنهایی پیش من نیست، اما میدانم کە پیش ما یعنی جنبش اجتماعی ما، جنبش اجتماعی گارگران و ستمدیدگان است.

اینجا  چون صحبت از کردستان عراق،  کمونیسم و دامنە نفوذ جریان کمونیستی شد در پرتو تلاش برای یافتن سٶلات نباید بە یک واقعیت انکار ناشدنی در تاریخ تحولات سیاسی در این منطقە کە شرکت کنندگان  در میزگرد ایسکرا از پرداختن بە آن خودداری کردە و دلبخواه  تاریخ را  ورق میزنند، اشاره نکرد. کاری کە بدون اشارە بە آن و بررسی آن  حداقل در مورد کردستان عراق نمیتوان بە درک واقعی از موقعیت کمونیسم در این جامعە و چرای آن دست یافت اما همین موقعیت امروز جریان کمونیستی در کردستان عراق  در مقایسە با جایگاە و موقعیت جریان کمونیستی   کمی آنطرف تر در کردستان ایران، گواە زندەایست از جاافتان یک قلم مهم در تاریخ نگاری تحولات سیاسی در کردستان عراق توسط ایسکرایی ها.

سالهای اواخر دهە ٩٠ میلادی بدنبال تهاجم رژیم بعث عراق بە کویت و تقابل  و رویارویی  غرب و در راس آن امریکا و سرانجام شکست دولت عراق ، محدودیتهایی کە بر این رژیم متعاقب این شکست اعمال شد رژیم مرکزی را در موقعیت ضعیفی قرار داد و شرایطی را فراهم آورد تا  مردم  بیزار از حاکمیت رژیم بعث در عراق و کردستان نیز بە سوی برپایی قیامی عمومی علیە این حاکمیت  بروند. این قیام عمومی در کردستان بە دلیل ویژگیهای آن مسیر دیگری سوای قیام در دیگر نقاط عراق در بر گرفت. در فاصلە کوتاهی مردم در شهرهای مختلف کردستان عراق بساط رژیم بعث را در هم پیچیدند و در بسیاری از شهرها و مراکز کارگری بە تشکیل شوراها برای ادارە امور خود پرداختند. موقعیت بسیار مناسبی فراهم گردید تا جریانات  چپ و انقلابی با دخالت در همە امور اجتماعی و مربوط بە زندگی مردم زحمتکش کردستان عراق بتوانند مهر سیاست، و برنامە خود را بر تحولات بکوبند و بە عنوان نیروی موثر در این تحولات مانع از کشیدە شدن مبارزە مردم برای دستیابی بە خواستهای خود از جملە و در آن زمان برنامە برای رفع ستم ملی بە زیر پرچم، سیاست و افق  جریانات ناسیونالیستی شوند. اما متاسفانە  چنین نشد و بسیاری از انقلابیون کمونیست و جریانات سیاسی چپ آندوره در کردستان عراق تحت تاثیر سیاسی حزب کمونیست ایران بودند. خط  مشی سیاسی غالب  آندورە کە از سوی فراکسیون کمونیسم کارگری تدوین و هدایت میشد، پشت کردن بە قیام مردم  در کردستان عراق بود . این گرایش افق ناظر بر این جنبش را ناسیونالیستی و ارتجاعی ارزیابی  و آنرا حرکتی در راستای تحقق استراتژی سیاسی امریکا در منطقە  معرفی کرد و از اینرو قیام مردم را غیر قابل پشتیبانی دانست.

بە این ترتیب  و در نتیجە چنین ارزیابی غلتی از یک مقطع مهم تاریخی در حیات سیاسی یک جامعە، عملا جریاناتی را کە با نام چپ و کمونیسم فعالییت میکردند خلع سلاح گردیدند  و نتوانستند  با مسائل سیاسی در آن جامعە گره بخورند  و تا بە امروز نیز چپ چوب همان سلب مسئولیت کردن ازخود در قبال تحولات سیاسی جامعە را میخورد.

در میزگرد  چنین گفتە شدە است کە: مردم بە جریانی اعتماد می کنند کە قبل از هر چیز کارائیش را برای سازماندهی آنها، رهبری و تقویت مبارزه آنها و قابلیت متحد کردن و بە میدان آوردن مردم نشان دهد. اما مردم کردستان عراق در یک مقطع مهم از حیات سیاسی خود، در مبارزە خود برای دستیابی بە یک خواست عادلانە، کمونیستهای کردستان را در کنار خود نداشتند، کمونیستها را نە بە عنوان سازماندە و هدایت کنندە مبارزات خود یافتند و نە بە عنوان پناە گاهی کە دور آن گرد آیند و پناە گیرند. کمونیستها در این مقطع مهم  بە مبارزات مردم پشت کردند و مردم  بدون شکل در مبارزە  برای تحقق خواستهای خود بە  زیر پرچم و افق سیاسی دیگری کشاندە شدند، اتفاقی کە با صدور احکام بدون پشتوانە سیاسی شبیە آنچە کە در ایسکرا دیدیم  جبران نخواهد شد . بدین ترتیب کمونیسم در کردستان عراق از بطن تحولات سیاسی مربوط بە جامعە خود دور افتاد . کمونیستها ی متأثر از سیاستهای کمونیسم کارگری نتوانستند از آن تجربە تاریخی در کردستان ایران استفادە کنند و با دخالت در مبارزات آنان مسیر دیگری را در کردستان عراق رقم زنند.

در خاتمە بگویم کە بدون شک نمیتوانم زحمات عدەای انسان مبارز و پر شور و انقلابی را  در جریان  تجمعات اعتراضی   دوره اخیر در کردستان عراق نادیده گیرم ، ضمن ارج نهادن بر فعالییت و زحمات شبانە روزی آنان، اینجا صحبت از فعالیت و سیاست و افق کمونیستی در مقیاس اجتماعی برای مصاف با ایدەها و باورهای غیر کارگری است و صحبت از غیبت آن و توجیە نامعقول این غیبت  است . موقعیتی کە میتوانست بە این شدت ضعیف نباشد، لازم بە گفتن نیز نیست کە بر این باورم با همین زحمات و خشت روی خشت گذاشتن، فعالین چپ و کمونیست در کردستان عراق بدور از ارزیابیهای غیر واقعی از خود، شناخت واقعی از توان و ظرفیت خود و جنبش خود ، با درکی روشن از کاستیها و موانع پیش رو، با گامهای سنجیدە و بدور از جنجال آفرینی میتوان  در مسیر عملی آرزوی رهایی  گام برداشت.

 

جمال بزرگپور

‏۲۷‏/۰۷‏/۲۰۱۱