شباهنگ راد
در تاریخ جنبش کمونیستی دنیا ما با انسانها و نامهایی آشنا گردیدهایم که بدون شک هر یک از آن انسانها و نامها در دوران خود در مقابل نظامهای طبقاتی سرمایهداری از جایگاه والا و پر اهمیتی برخوردار بودند. انسانهایی که همزمان با تفسیر و تشریح دنیای نابرابر و ظالمانانه در جهت دگرگونی بنیادی آن گامهای عملی بر داشتند و در نهایت جامعهی انسانی و عدالتخواه را جایگزین آن نمودند.
بطور یقین نظامهای طبقاتی تلاشهای مذبوحانهی را بخرج دادهاند تا نام و اعمال این بر هم زدگان نظم و آرامش دلخواهی منفعتطلبان را از اعتبار انداخته و از اذهان عمومی پاک نمایند؛ امّا یاد آنان در میان همهی محرومان و ستمدیدگان دنیا بیادگار مانده است. "چه گوارا" از زمره آن انسانهاییست که نام و اعمالاش همواره بر سر زبانهاست و افکار انقلابی وی سر مشق همهی آزادیخواهان و جویندگان راه رهائی از قید و بندهای اسارتبار نظامهای امپریالیستی میباشد.
"چه" در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸ در آرژانتین چشم به جهان گشود و در میان خانواده، بدلیل اعتقاداتاش به آرمانِ کمونیستی زبانزد بود. مطالعهی آثار مارکسیستی – لنینیستی در عنفوان نوجوانی بر دانش سیاسی "چه گوارا" میافزود و او را در راه مبارزه با نظامهای حاکم مصصمتر مینمود. انتخاب رشتهی پزشکی و سفر به کشورهای امریکای لاتین او را هر چه بیشتر با ریشههای فقر و نداری تودههای محروم آشنا مینمود تا اینکه بالاخره در تماسی با برادران کاسترو در مکزیکوسیتی و ملحق شدن به جنبش ۲۶ ژوئیه، فعالیتهای سیاسی – حرفهای خود را آغاز نمود.
"چه گوارا" در این زمان با کوله باری از دانش و تجربه به همراه فیدل کاسترو و یاراناش آغازگر جنگی انقلابی علیهی حکومت سرکوبگر باتیستا در سال ۱۹۵۶ گردید. فعالیت مبارزاتی – چریکی "چه گوارا" 3 سال بعد یعنی در سال ۱۹۵۹ به ثمر نشست و انقلاب کوبا در نبردی مسلحانه – تودهای به پیروزی نائل گردید. حکومت باتیستا به یاری "چه" و با دستان توانمند کارگران و زحمتکشان سرنگون گردید و چرخهی جامعهی انسانی، این بار در خطهای از دنیا و بدور از حیات ظلم و تباهی به حرکت در آمد و همه در شکوفائی و بالندگی جامعهی دلخواهی خود در تقلا بودند. انقلاب کوبا به عبارتی به الگو و سمبل دیگر کشورهای تحت سلطهی نظامهای امپریالیستی تبدیل گشته بود.
با استقرار حاکمیت کارگران و زحمتکشان، "چه گوارا" چندین سال مسئولیت و پستهای مهمی همچون ریاست بانک ملی و وزارت صنایع کوبا را بر عهده داشت. "چه" در این مدت علیرغم وظایف سیاسی، در عرصهی عملی هم، به همراه کارگران و دهقانان در میادین تولیدی و در کشتزارها پای به پای آنان ایفای نقش مینمود تا اینکه سرانجام و بنابه اعتقادات انترناسیونالیستیاش و با کنار گذاشتن تمامی مسئولیتهای کلیدی بمنظور بر پائی جنگِ انقلابی دیگری در سال ۱۹۶۶ ابتدا به کنگو و سپس به بولیوی عزیمت میکند.
از این زمان فعالیت "چه گوارا" وارد مرحلهی تازهای گردید. دشمن در تلاش بود تا مانعی، انقلابی دیگر گردد. بر همین اساس سازمان سیا به همراه سرکوبگران بولیوی با تمامی امکانات تلاش نمودند تا جنگ چریکی براه افتاده در بولیوی را در نطفه خفه نمایند. بنابراین نیروهای بیشماری را بمنظور کشف و سرکوبی "چه گوارا" سازمان داده بود. از هر امکان و افرادی سود میجست تا پناهگاه انقلابیون را کشف نماید. بالاخره دشمن طبقاتی کارگران و زحمتکشان موفق میگردد تا "چه گوارا"ی قهرمان را در ناحیهی «نتاکروز» بولیوی به محاصرهی خود در آورد و بعد از چندین ساعت درگیری، "چه گوارا" را زخمی دستگیر نماید.
دشمن طبقاتی محرومان بر این باور بود که با دستگیری "چه گوارا" عمر افکار انقلابی او به پایان خواهد رسید. دستان او را به تختهی کلاس بستند و رذیلانه در تلاش بودند تا او را بزانو در آورند و در این جنگ نابرابر، پیروز بدر آیند. امّا "چه گوارا"ی کمونیست با کینه و تنفر به دشمنان طبقاتی کارگران و زحمتکشان فریاد بر آورد: «میدانم که برای کُشتن من به اینجا آمدهاید، شلیک کنید ترسوها، شما یک مرد را میکُشید». و بدینسان دشمن زبون با گلولههای سربیاش، قلب پاکترین فرزند خلق را نشانه گرفت و آنرا از طپش باز داشت.
دشمن، جسم "چه گوارا" را از تودههای ستمدیدهی جهان گرفت. امّا مشعل و آرمان مبارزاتیاش همچنان در ابعادی غیر قابل تصور شعلهور و برافراشته میباشد. "چه گوارا" جان باخت، امّا جسارت، قاطعیت و شجاعتِ بینظیرش در برابر ارگانهای تا بُن دندان مسلح نظامهای امپریالیستی، شهرهی عام و خاص گردیده است. "چه گوارا" اکنون در میان ما نیست، امّا نام و افکار انقلابی و آوازهاش همواره با کارگران و زحمتکشان میباشد و تا ابد زنده خواهد ماند. انسان طراز نوین و بینظیری که جنبش کمونیستی دنیا کمتر بخود دیده است.
۱۴ ژوئن ۲۰۰۷
۲۳ خرداد ۱۳۸۶