کتاب آرش زمانه، فرزاد را بهتربمن شناساند!

دراوائل دستگیری فرزادکمانگر تا اعدام اوبدست جلادان رژیم جهل وخرافه، من کماکان ازمیدیاهای جهان اخبار وتصویر اورا می دیدم. 

دریک مسافرت کوتاه مدت به یکی ازشهرهای آلمان (کلن) بخانه یکی ازدوستانم رفتم. اوکتابهای زیادومتنوعی را ازقفسه کتابخانه اش ردیف کرده بود. خیلی کنجکاوانه به کتابها نگاه کردم. درردیف وسط  قفسه ها دربخش فارسی، کتاب آرش زمانه(مجموعه نامهای فرزاد کمانگر) را دیدم. ازدوستم آن کتاب را برای مدت نامعین قرض گرفتم. درزمان برگشتن به شهرخوددرصندلی قطاربه مطالعه آن کتاب شروع کردم. راه طولانی بود، تعداد مسافرین آن قطارزیاد بودند. چند نامه ای از آن نامه های فرزاد را خوندم. باران اشکم واژه های آن صفحه را خیس کرد. مسافرین متوجه شرایط روحی من شدند! عاقبت مجبورشدم ازمطالعه آن تارسیدن به خانه صرف نظرکنم. مدتها بود مشتاق مطالعه نامهای فرزاد بودم. وارد خانه ام نزد زن و بچه ام شدم. بعد ازشام شروع به مطالعه آن کردم. با وجود اینکه فزراد ماجرای شکنجه گاه این رژیم ددمنش وخودکامه را به تفصیل شرح داده بود وبرروحیه ام تأثیرمنفی گذاشت، اما مثل آهن ربا مرا گرفته بود تا روی آن کتاب بخواب رفتم. کابوس داخل سلولها، صدای غریو زنان دربند، صدای غریوکودکان زیرهیجده سال دربند، صدای غریوپیرمردان بالای هفتاد سال دربند، گلوی مرا گرفت داشتم خفه میشدم. محتوای مجموعه نامه های فرزاد ودوستداران اهل قلم وفرزاد وفرزادها، مرا به دنیای دیگربرد. ازسخاوتمندی ادبیات وشجاعت او، تامقاومت در برابر یک مشت آدمهای کثیف وجلادان جهل خرافه، که به جدول برنامه شکنجه او، ثابت می کند که فرزاد برای انسان دوستی ودفاع ازحقوق پایمال شده مردم فقیرو بجان آمده از دست مذهب وشریعت اسلام، خودرا فداکرد. جای تعجب نیست برای رژیم جمهوری اسلامی، درقوانین وفرهنگ اسلامی و آخوندهای دزد ومفتخور، کسیکه از حقوق انسانها دفاع کند، بجای تشویق اورا اعدام کنند! درلالای کتاب احادیث وشریعت، دفاع ازاحقاق خود ودیگران، جزگناه کبیره است باید مثل فرزاد اعدام شود. جمهوری اسلامی تنها از فرزاد کمانگر نمیترسید. بلکه ازشاگردانش که او ایشانرا بار آورده بود. هر معلم انقلابی وحتی شاگردان ایشان ، برای این رژیم خود کامه فرزادی است! دراین جامعه آخوندی، ازکسانی نمیترسند گرسنه باشند! بلکه میترسند بگویند نان میخواهیم. ازکسانی نمیترسند بیکارباشند، بلکه میترسند بگویند کارمیخواهیم. ازکسانی نمیترسند بگویند آزاد نیستیم، بلکه میترسند بگویند آزادی می خواهیم!  فرزاد همیشه بعداز پایان شروع برنامه شکنجه، با شلاق، کتک، کابل الکترونیکی و…بیهوش می شد.  بعدازبهوش آمدنش، ازنوشتن مقالات وداستان قتلگاهای این جنایتکاران ومبارزه خود برای دفاع ازبشریت کوتاهی نمی کرد. فرزاد را تنها به جرم طرفداری ازاحزاب سیاسی کرد اعدام نکردند! بلکه ازترس آگاهی ودانش وادبیات انساندوستانه او، دفاع ازحقوق پایمال شده مردم محروم ایران وکردستان بود.  او سنبل مقاومت درزندان ومعلم کرد درایران وکردستان بود. نوک قلم اوخنجری بود به قلب این رژیم قاتل فرومیرفت. مرکب قلم او زهربود ایشا نرا می کشت. واژه های که درادبیات فرزاد بکارمیرفت، گازخردل بود ایشان را مثل کاریکاتوربیجان درجای خودخشک می کرد.                                                                     
اگرفرزاد اعدام شد، از”ترکش” صدای انفجارخبراعدام او “دایه سلطنه ها” وهزاران فرزاد دیگردرست شدند که امروز ازمرزمبارزه پنهانی گذشته بلکه راه های دیگری همواره شده است که تمام راه های دنیارا بهم وصل کرده است . آنهم انترنت (فیس بوک) است. این رژیم ددمنش فکرمی کند اگرفرزاد، فرهاد ،شیرین، علی، و… اعدام شده اند، دیگرآب به آسیاب ادیبان اهل قلم، نویسندگان داستان جنایات جمهوریاسلامی به افکار عمومی جهان ومبارزه برای آزادی وعدالت اجتماعی کرده است وآتش خشم مردم خاموش خواهد شده ومیشود!!   

راه فرزادوهزاران مبارزی که برای آزادی به جوخه های اعدام سپرده شده اند اِدامه دارد.    
مرگ برجمهوری اسلامی
                                               زنده باد آزادی برابری   
کمال محمدی آلمان ٢١/٧/٢٠١١