در حاشیه “حاشیه دیگر ” بهرام مدرسی
مقدمه:
جنگ فرقه در حال اضمحلال کوروش مدرسی برای “مداخله گری” بر اساس مصوبات پلنوم ۲۱ اخیرشان واقعا مقلوبه شده! تقلائی در باتلاق را بیاد می آورد که بیشتر باعث فرو رفتن است. دیگر مشکل است حتی اینها بتوانند پشت رضا رخشان هم قایم بشوند. “تئوریهایشان” دارد توسعه پیدا می کند. کشش می دهند و نمی دانند با هر مقاله ای که اضافه می کنند و “حاشیه ای” دیگر که می نویسند بیشتر سند جدائیشانرا از کمونیزم کارگری امضا می کنند. بیشتر بی ربطیشانرا به واقعیت جامعه و تضادهایش به طبقه ای که قرار بود به کمکش بشتابند تا خودش و جامعه را رها کند به نمایش می گذارند.
مدتی زیاد نیست که تداوم تئوریهایشان به حمایت از برقع در اروپا کشید به بهانه مخالفت با “راست” حاکمیت غرب. حالا نوبت این بود که با بحران سرمایه داری ایران تصویه حساب کنند و نشان دهند که خواهان “پایان این بحران به نفع نرمال شدن سرمایه داری هستند” چون این مسیر را همانطور که کارفرماها و بانک جهانی مدعی هستند ، تنها راه بهتر شدن وضع می دانند!
به جهت متد همان مسیری است که در پیچ قبلی طی کردند تا رسیدند به دفاع از برقع حالا با همان متد می خواهند ثابت کنند که اولا مخالفینشان در صفوف کمونیستهای کارگری، “کمونیستهای بورژوا” هستند و دوما ثابت کنند که مسیر طراحی شده توسط بانگ جهانی برای طبقه کارگر وضعیت را بهتر می کند و “قدمی دیگر در روند رشد سرمایه داری است”!
به جهت متد این دو نمونه کاملا موازی همند. دو انتخاب را جلوی جامعه و طبقه کارگر قرار می دهند: یا برقع خوب است یا حکومت فرانسه و سارکوزی. اینجا هم یا سرمایه داری دولتی و سوبسیدی خوب است یا طرح “آزاد سازی اقتصادی”. با تقلائی تاسف بار دارند مردم را مجبور می کنند بین این گزینه ها یکی را انتخاب کنند و اگر نکنند می شوند “کمونیزم بورژوائی”!
این خلاصه تقلاهای این عزیزان است که مدتی است به خودشان قول داده بودند که مداخله گر باشند و جبران مافات کنند! پشت نماینده راستی از فهالین طبقه کارگر که خودش را “سندیکالیست” می نامد سنگر گرفته اند که حرفهائی که او هم نتوانسته بزند، اینها “تئوریزه” کنند و به مردم بنام کمونیزم بفروشند!
(۱)بهرام مدرسی چه می گوید؟(۱)
حاشیه پس حاشیه، بهرام مدرسی می خواهد تئوری دفاع از طرح بانک جهانی را از موضع “کمونیزم کارگری” ارائه دهد. نگوئید اینکار غیر ممکن است! تاریخ پر است از این شعبده بازیها با تئوریهای “مارکسیستی”! از موضع مارکسیزم قبلا خیلی ها ثابت کردند که دیکتاتوری چیز خوبی است. خیلی ها مثل مرتضی محیط ثابت کردند که اعتصاب سندیکای شرکت واحد یعنی در خط آمریکا قرار گرفتن! خیلی ها با مارکسیزم افتادند به ساختن دولتهای بزرگ سرمایه داری…خلاصه آنکه تاریخ را ورق زده باشد اصلا متعجب نمی شود!
ببینیم بهرام مدرسی چگونه صغری و کبری می چیند تا ثابت کند که باید طبقه کارگر کنار رضا رخشان از “طرح رایانه ها” دفاع کند:
داده اول بهرام مدرسی: نظام سرمایه در ایران دچار بحران ورشکستگی بنگاه های تولیدی است و “غیر سود ده” شده و دارد با تلاش برای هم پیوندی (آزاد سازی اقتصادی) خودش را می تکاند و “قدمی دیگر در روند رشد سرمایه داری” آغاز شده .
داده دوم بهرام مدرسی: این روند سود ده کردن تولید با دو دیدگاه در حاکمیت اسلامی دنبال می شود یکی “جریان سبز” (که دارد تبلیغ می کند که صنایع در حال ورشکست هستند تا جلوی طرح آزاد سازی را بگیرند) و یکی جریان احمدی نژاد (که مقداری یارانه می دهد که درد تحول اقتصادی برای فقیرترینهای جامعه کمتر شود)
داده سوم بهرام مدرسی: کمونیستهای کارگری (بقول بهرام مدرسی کمونیستهای بورژوائی!) مرتب تبلیغ می کنند که آزاد سازی اقتصادی بد است و “دائما آمار ورشکستگی بنگاه های صنعتی کوچک و حتی بزرگ را مقابل تان می گذارند . :
“. این کمونیسم بورژوایی از این راه تصور خود و یا بهتر گفته باشیم نقد خود را به سرمایه داری بیان میکند. برای این کمونیسم بورژوایی سرمایه داری جامعهای است که در آن نه ورشکستی و بسته شدن کارخانجات غیر سود ده و نه بیکاری و فقر طبقه کارگر معنی داردمصلحان ریاکاری هستند که در سایه نقدشان به طرح یارانه ها در درجه اول مدینه فاضله خود و یا همان” جامعه بی طبقه توحیدی” اسلامیون در مقطع اوایل انقلاب ۵۷ را به ما و طبقه کارگر نشان میدهند”
نتبجه گیری بهرام مدرسی:
آنها که مخالف روند “خصوصی سازی” و طرح رایانه ها هستند، هم “کمونیستهای بورژوائی” هستند و هم نگران ورشکستگی بنگاه های کوچک و “حتی بزرگ” و هم هوادار جامعه بی طبقه توحیدی اسلامیون!
و موضع حزب ایشان در این جنگ و دعوا:
“..نبردهای سنگینی آینده سیاسی ایران را رقم خواهند زد. نبردهایی که چنانچه طبقه کارگر آگاه با چشمان باز وارد آن شود، کل صحنه کشمکش جناح های مختلف بورژوازی با هم را دگرگون خواهد کرد. به شرطی که یکبار دیگر مارکس و نقد مارکسیستی از کل نکبت سرمایه داری را در مقابل همه مدعیان دروغین طبقه کارگر قرار دهیم”
خوانندگان عزیز اگر این “نتیجه گیری” جناب بهرام مدرسی را خوب نفهمیدند زیاد ناراحت نشوند! همانطور که می بینید ایشان با بکار بردن تعدادی “کل” از جمله “کل صحنه کشمکش” و “کل نکبت سرمایه داری” و مقداری دوغ آب “نقد مارکسیستی” در “مقابل همه مدعیان دروغین طبقه کارگر” دارد گرد و خاک هوا می کند که معلوم نشود بالاخره خودش کجا ایستاده! این عادتشان است و لطفا خرده نگیرید!
(۲) ما کمونیستهای کارگری چه گفتیم و چه می گوئیم؟
اولا:
دفعه قبل، آنموقع که ماجرای دفاع این حکمتیستها از برقع را داشتم بر ملا می کردم توضیح دادم که دنیاهای دوقطبی خودساخته اینها صرفا پایه سازی تئوریک است برای ایستادن در سمت راست سیاست. آنجا اینها مردم را فراخواندند که بین برقع و سارکوزی یکی را انتخاب کنند. اینجا هم دارند زور می زنند بین نظام سرمایه داری دولتی و “سوبسیدی” که توان ماندن ندارد و نظام “بازار آزادی” توصیه بانگ جهانی و صندوق بین المللی پول که بازهم در بهترین حالت عامل اصلی انقلابهای خاورمیانه و اروپاست و اموج سونامیش همچنان ادامه دارد، یکی را انتخاب کنند!
بر عکس، ما کمونیستهای کارگری نقدمان به کلیت این انتخابها بوده و خواهد بود. ما قبول نداریم که مردم و طبقه کارگر یا باید زیر فشار سرمایه دولتی و سوبسیدی باشند یا “آزاد سازی و گسترش فقر به منظور کاهش سطح دستمزدها و بیکارسازیها”. این را دون شان جامعه و طبقه کارگر می دانیم و دقیقا از موضع سوم یعنی موضع جامعه و طبقه ای که نباید به هیچ رذالتی تن دهد جامعه را فرامی خوانیم برای ایستادن برای اعتصاب کردن و برای سرنگونی کلیت این معادله.
دوما:
بر خلاف بهرام مدرسی و فرقه مطبوعش، سیاست آزاد سازی و خصوصی سازی را راه حل ایجاد تعادل و نرمال شدن اقتصاد در ایران نمی دانیم به چند دلیل:
یکی اینکه اساسا سرمایه داری در همه جای دنیا و هر سطحش دیگر توان ایجاد تعادل ندارد و بحران سراسریش حالا از وسط آمریکا و اروپا تا خاورمیانه نشان اینست که این پروژه “آزاد سازی” درمان چیزی نیست و توان خواباندن بحرانی را حتی در کشورهای غربی ندارد.
دوم اینکه: نظام اسلامی و حاکمیت ایدئولوژیک و بحرانیش ،سدی غیر قابل عبور حتی برای سیاستهای آزاد سازی فراهم کرده که حتی جلو بردن سیاستهای بانگ جهانی را غیر ممکن می کند. از اواخر دوران جنگ ایران و عراق تا بحال ، حکومت اسلامی دنبال پیاده کردن سیاستهای “تعدیل اقتصادی” بوده و نتیجه اش تا همین امروز چنین است: (۵)
“.. طبق آمار بنیاد هریتیج در سال ۲۰۱۰ از یکصد امتیاز، ایران هیچ امتیازی در میزان آزادی سرمایه گذاری کسب نکرده است. در حالی که ترکیه ۶۵ امتیاز و عربستان ۴۵ امتیاز در این زمینه کسب کرده اند. نبود آزادی سرمایه گذاری خارجی تبعات کاهنده ای در میزان جذب سرمایه های خارجی در کشور داشته است. این در حالی که «علی صالح آبادی» رییس سازمان بورس و اوراق بهادار اخیراً اعلام کرده است: «برای دستیابی به رشد ۸ درصدی اقتصاد باید بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار در طول برنامه پنجم در کشور سرمایه گذاری شود.» اما آمارهای جهانی از میزان سرمایه گذاری خارجی در ایران، حتی به این رقم نزدیک هم نیست.
آمارهای ارائه شده بنیاد هریتیج در ارزیابی میزان آزادی اقتصادی کشورها در سال ۲۰۱۰ نشان می دهد که ایران در میان ۱۷۹ کشور جهان در رتبه ۱۶۸ قرار دارد. این بنیاد برای سنجش آزادی اقتصادی کشورها از چندین متغیر و شاخص استفاده می کند که در این بخش به چند مورد از آنها اشاره می شود.”
واقعیات تاریخ معاصر هم پیش بینی های ما را تایید کرده و هم تایید می کند که راهی برای جامعه انسانیت درون راه حلهای نظام سرمایه وجود ندارد. ما هرگز از موضع “بنگاههای اقتصادی” به نظام سرمایه نقد نکردیم. نقد ما بسیار رادیکال و از موضع زندگی در حال نابود شدن ملیونها زحمتکش یدی و فکری و آنها که نیروی کارشانرا در بازار سرمایه به تاراج می دهند و هر روز فقر و بی سامانی و نبود آینده زندگیشانرا سخت تر می کند به وضع موجود اعتراض داریم و جامعه را به سرنگونی کلیت این نظم فرامی خوانیم.
ما کمونیستهای کارگری اعلام کردیم که روند “تعدیل اقتصادی” و “آزاد سازی” و “خصوصی سازی” تنها راه حل سرمایه جهانی برای تخفیف بحران لاینحل و سراسریش می باشد اما خود این راه حل عظیم ترین بحرانها را به زندگی مردم تحمیل کرده و خواهد کرد. مرکز بحران سرمایه، کاهش مداوم نرخ سود و تلاش سازماندهان نظام سرمایه برای کاهش نرخ نیروی کار است برای حفظ سود یعنی قانون اساسی نظام سرمایه. این تلاش جهانی برای کاهش نرخ نیروی کار تنها از طریق باز کردن بازارهای نیروی کار و شکستن نظامهای محلی سرمایه امکانپذیر است. “خصوصی سازی و تعدیل” چه نوع با یارانه اش و چه نوع بی یارانه اش تنها راه طولانی کردن نظام سرمایه جهانی است. بازگشت به دولتهای سرمایه و نظامهای حمایت دولتی و “دولتهای رفاه” دیگر برای نظام سرمایه امکان پذیر نیست.
اعلام کردیم و می کنیم که راه حل واقعی طبقه کارگر و جامعه انسانی شکستن بن بستی است که نظام سرمایه در مقابل ما قرار داده. سوسیالیزم را ما از مشاهده عینی وضعیت بحرانی نظام سرمایه نتیجه می گیریم.
جناب بهرام مدرسی ما را به “کمونیست بورژائی” و طرفدار “جامعه بی طبقه توحیدی” متهم می کند. مدعی می شود که ما از موضع سرمایه داری است که با وضع موجود مخالفیم. در کنار رضا رخشان ایستاده که رسما از طرح “یارانه ها” یعنی همان طرح تعدیل بانگ جهانی دارد دفاع می کند. مدعی است از موضع “نقد مارکسیستی” در حال حمایت از رضا رخشان است! همانطور که از موضع “منصور حکمت” دیروز از برقع دفاع می کرد!
فرقه مدرسی در حال پیوستن به چپ سوسیال دموکرات است. افق این فرقه هر روز بیشتر دارد هم جهت می شود با نظم سرمایه و در این نظم تنها آلترناتیو ممکنه را جستجو می کند. اسمش را هم مثل همیشه “نقد مارکسیستی” و حکمتیزم گذاشته! تاریخ از این چرخشها زیاد دیده اینهم یکی از اینهاست!
قضاوت را واگذار می کنم به خواننده!
منابع دیگر:
(۱)چپ بورژوایی و جامعه بی طبقه توحیدی ٬ حاشیهای دیگر بر حمله چپ بورژوایی به رضا رخشان(بهرام مدرسی)
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=27029
(۲)رضا رخشان و بهرام مدرسی – مدافع نظام بهره کشی مزدی(مجید آذری)
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=26784
(۳) محمدرضا پویا: اقتصاد “شوم”
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/55-reza-p/7418—-qq.html
(۴)تورم در خرداد به ۱۵٫۴ درصد رسید
http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1809976&Lang=P
(۵) شاخصهها و آمارها سخن میگویند
http://www.fararu.com/prtcxoq4.2bq118laa2.html
(۶)تقلاهای فرقه مدرسی برای دفاع از حامی طرح یارانه ها در “صف طبقه کارگر(سعید صالحی نیا)
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=26880
(۷)پاسخی محترمانه به رضا رخشان ٬ در حاشیه پاسخ رضا رخشان به منتقدین “فاقد اخلاقش(سعید صالحی نیا)
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=26723
۸)نقدی بر مقاله رضا رخشان از سندیکای کارگری هفت تپه(سعید صالحی نیا)
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/5170-1389-09-26-13-18-15.html
(۹) ارتباط متقابل عروج جنبش انقلابی و رادیکالیزه شدن جنبش کارگری ایران ٬ در حاشیه مصاحبه رضا رخشان با سایت جنبش کارگری(سعید صالحی نیا)
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=13544