همکاری حکومت محلی کردستان عراق با جمهوری اسلامی

بیش از دو هفته است که نیروهای سپاه و ارتش جمهوری اسلامی مناطق مرزی در محدوده بین کردستان ایران و عراق را مورد حملات سلاحهای خود قرار داده اند که خسارات مالی و جانی زیادی برای مردم ساکن در منطقه را بوجود آورده است. البته این اولین بار نیست که نیروهای مسلح رژیم اسلامی دست به چنین تهاجمی می زنند. در طی حاکمیت رژیم اسلامی بارها مناطق مرزی مورد حمله نظامی با انواع سلاحهای سبک و سنگین، تانک و هلی کوپتر سپاهیان اسلام قرار گرفته است و هر بار آوارگی و بی خانمانی مردم منطقه یکی از فاجعه بارترین اثرات این قلدرمنشی نظامی بوده است. بهانه سران و فرماندهان رژیم جمهوری اسلامی در توجیه اقدامات نظامی خود ظاهرا حضور احزاب مسلح و در مورد اخیر مشخصا گروه پژاک است. برای رژیم جمهوری اسلامی که امروز از سایه خود هم وحشت دارد، حضور و استقرار احزاب مسلح در نواحی مرزی و در داخل خاک عراق  مدام برایش موضوعی نگران کننده بوده است.
در همین رابطه و بنا به انتشار سندی که اخیرا در سایتها منتشر شده است، فرماندهان نظامی رژیم اسلامی در جلسات متعددی و بارها با نمایندگان حکومت محلی کردستان عراق بر سر حضور این نیروها در خاک عراق از سویی و از سوی دیگر در برخورد به اعتراضات مردم و چگونگی شکار فعالین سیاسی مذاکره و نشست داشته اند. در یکی از این اسناد که نشست آن بتاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۰ صورت گرفته است، لیستی از درخواستهای رژیم اسلامی از حکومت محلی کردستان عراق برای ایجاد محدودیت در فعالیت احزاب مسلح مستقر در خاک عراق مطرح شده است که محوری ترین آن خلع سلاح احزاب مسلح فعال در مناطق مرزی است. در همین سند مسئولین و فرماندهان جمهوری اسلامی از حکومت محلی کردستان عراق خواسته اند که برای پاکسازی منطقه ای که پژاک در آن مستقر است با آنها همکاری کنند و گفته اند اگر حکومت محلی کردستان عراق در هماهنگی با نیروهای جمهوری اسلامی وارد عملیات پاکسازی نشوند خود به تنهایی این کار را خواهند کرد و سپس  این منطقه را تحویل نیروهای مسلح کردستان عراق خواهند داد.آغاز تهاجم نظامی دو هفته اخیر توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در مقطع کنونی از چند جنبه قابل بررسی است. فاکتورهای متعددی را می توان در اتخاذ سیاست و تاکتیک های نظامی رژیم اسلامی و در همکاری با حکومت بارزانی را برشمرد اما به مهمترین آنها که تا حدی به تهاجم نظامی اخیر مرتبط هستند اشاره میکنم.
اوضاع و شرایط انقلابی در کشورهای عربی و شمال آفریقا مهر باطلی را بر ادامه حاکمیت دیکتاتورهای مادام العمرکوبیده که بر بستر آن، تحولات سیاسی مهمی را در کل منطقه بوجود آورده است. آثار این تحولات و پایین کشیدن دیکتاتورها ازاریکه قدرت، بدرجات زیادی ابعاد فرامنطقه ای بخود گرفته است. شرایط و اوضاع سیاسی و انقلابی در منطقه مستقیما بر پایه های ترک خورده نظام جمهوری اسلامی اثرات قابل ملاحظه ای براوج بحران روز افزون و بن بست حاد کنونی رژیم اسلامی داشته که بطور روزمره  در داخل کشور با اعتراضات و نارضایتهای فزاینده روبرو است. از نظر سیاسی رژیم اسلامی هیچگونه مشروعیتی در میان میلیونها مردمی که زندگیشان به تباهی کشیده شده است ندارد. دعواهای حاد و مزمن مابین سران حکومت و باندها و نهادهای کانگستر هر یک از مسئولین نظام، بن بست لاعلاجی را دامنگیر کل سیستم و دم و دستگاه رژیم اسلامی کرده است. در همین راستا کارگران و توده های مردم ستمدیده در ایران اوضاع و شرایط درهم ریخته حکومت اسلامی را زیر نظر دارند و در کمین برای فراهم شدن فرصت مناسب برای آغاز تعرضی دیگر و در ادامه حرکت انقلابی سال ۸۸ خود را آماده می کنند.  اکنون جمهوری اسلامی در بحرانی ترین موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بیش از سه دهه از حاکمیت خود قرار دارد.

با توجه به نکات فوق و فاکتورهای دیگری از این نوع، رژیم اسلامی برای اینکه بتواند مرهم و مسکنی بر درد سرطانی اش بگذارد، برای اینکه اذهان عمومی مردم را از تعرض به پیکره نظام منحرف سازد، برای اینکه دعواهایی که بوی گند آن مشام خودشان را هم می آزارد بپوشاند، بهترین گزینه اش در این شرایط و برای پنهان کردن ترس و وحشت خود از خیزش مجدد مردم، تقویت چهره و تصویری نظامی، مسلح و سرکوبگرانه هر چه بیشتری از خویش است. آرایش نظامی بخود گرفتن، میلیتاریزه کردن هر چه بیشترنه تنها شهرها و اینبار در مناطق مرزی و به بهانه نابودی گروه پژاک، از نظر سران و فرماندهان رژیم اسلامی گزینه ای برای سرپوش گذاشتن بر اوضاع بشدت وخیم خود و آماده سازی در مقابل تعرض بی امان است که هیچگونه راه خلاص و برون رفتی برای آن متصور نیست.
 بنا به مضمون و محتوای سند منتشر شده، اوایل سال میلادی ۲۰۱۰ درنشستی که مابین مقامات محلی کردستان عراق با مسئولین و فرماندهان رژیم اسلامی در پیرانشهر برگزار شده بود، دو طرف به توافقاتی میرسند. این سند نتایج حاصله از نشست و طرح مطالبات رژیم اسلامی در همکاری با مقامات حکومت کردستان عراق علیه فعالیت احزاب مسلح اپوزیسیون ایرانی را منعکس می سازد. این همکاری و طرح این خواستها تاریخ ۲۸ ژانویه  ۲۰۱۰  را بر خود دارد یعنی درست یکسال و نیم قبل. در حول و حوش آن تاریخ، رژیم اسلامی با اعتراضات وسیع خیابانی از سوی مردم روبرو بود. کشتی طوفان زده رژیم اسلامی در آن موقع در خطر غرق شدن بود. درست در همان هنگام تحرکات نظامی در مرزها، بند و بست با احزاب محلی بر سر معامله با احزاب مسلح اپوزیسیون ایرانی که این سند گویای آن است، با گلوله باران مناطق مرزی همراه بود. ساکنان منطقه آواره و بی خانمان شدند. درهمان موقع نیز حکومت محلی کردستان عراق با آگاهی از این حملات نظامی و برای خالی نبودن عریضه در افکار عمومی مردم، بصورتی آبکی به آن اعتراض کرد. اعتراض و محکوم کردن گلوله باران منطقه توسط مسعود بارزانی بعنوان مسئول حکومت خودمختار کردستان، اعتراض و محکومیتی ضمنی در چهار چوب روابط دیپلوماتیک بوده و هست.
حکومت محلی کردستان عراق در توافقات خود با رژیم اسلامی، تلویحا دست جمهوری اسلامی را باز گذاشته است اما در ظاهر امر با نامه های گلایه آمیز به محکومیت گلوله باران منطقه اکتفا می کند. همکاری مابین رژیم اسلامی وحکومت محلی کردستان عراق در ایجاد فضای نظامی در مقابل اعتراضات مردم در شهرها، علیه اپوزیسیون و علیه پناهندگان سیاسی ایرانی مستقر در کردستان عراق است. اما تمامی این وقایع و این نوع همکاریها در ظاهرامرمی کوشد این تصویر را نشان دهد که گویا مسئله تنها برسرکوبیدن مواضع پژاک یا صرفا بر سر پاکسازی نیرویی مسلح در مناطق مرزی است در حالیکه این توجیه به ظاهرعامه پسند هدف اتخاذ سیاست نظامی کردن منطقه را تماما نمایان نمی کند. جمهوری اسلامی خوب می داند که در طول حاکمیتش تا به امروز نتوانسته است به چنین هدفی دست یابد. همانطور که بالاتر اشاره کردم ایجاد یک فضای میلیتاریستی در کل منطقه و برای آمادگی در مقابل اعتراضات اجتماعی گسترده مردم در شرایط فعلی آن هدفی است که از هم اکنون به بهانه جنگ با پژاک نیروهای نظامی و سپاه را می خواهد در سراسر شهرهای نوار مرزی مستقر کند. شرایط و اوضاع سیاسی در ایران و کلا در منطقه چنین مانووری را به رژیم اسلامی تحمیل کرده است. حکومت محلی کردستان هم وضعیتی بهتر از رژیم اسلامی ندارد. از این رو همکاری دو جانبه آنان بر سر ادامه حاکمیت شان این همکاری را دو چندان ضروری ساخته است.

حضور نظامی دوهفته اخیر رژیم اسلامی  به بهانه سرکوب گروه پژاک که منجر به آوارگی ساکنین منطقه شده است در راستای همان سیاستی است که یک سال و نیم قبل در سند منتشر شده مابین جمهوری اسلامی و حکومت محلی کردستان عراق بر سر آن توافق شده است. تا جاییکه به حکومت محلی در کردستان عراق برمی گردد، بی گمان از حضور نظامی رژیم در مناطق مرزی و حتی در بخشی از خاک کردستان عراق چندان هم ناخشنود نیست. در حال حاضر حکومت محلی کردستان عراق به نیروهای نظامی تحت فرمان خود آماده باش داده است تا به اصطلاح هرگونه تجاوزی از سوی جمهوری اسلامی به خاک کردستان عراق را درهم بشکنند. اما این فیگور نظامی از سوی حکومت محلی کردستان عراق چندان هم جدی نیست آنهم به این دلیل ساده که توافقات و همکاریهای پشت پرده، سیاست آنها را در برخورد به مشکلاتی که هر دو طرف با آن روبرو هستند تعین می کند. حتی اگر این هم نباشد فعلا نیروهای نظامی آمریکا بعنوان محافظت از حکومت محلی کردستان عراق در منطقه هستند و این امر امکان هر گونه رویا رویی نظامی را منتفی می سازد.
همین سند و توافقات آنان در دوره های مختلف نظیر دیپورت پناهندگان بویژه فعالین سیاسی به ایران، در اختیار نهادن دفتر و دستک و مراکز جاسوسی و تروریستی تحت لوای کنسولگری و دیدار و ملاقاتهای دوستانه مابین همدیگر و مواردی از این دست، بخشی از همکاریهای ناچیز آنان است که  نیازی به رجوع دادن واستناد کردن به اسناد امضا شده دو طرف نداشته است. میلیتاریزه کردن شهرهای کردستان عراق در جلوگیری از گسترش اعتراضات مردم در شهرهای کردستان عراق، طرح  و راه حلی بود که رژیم اسلامی به حکومت محلی کردستان عراق نشان داد. اگر تا کمتر از یکسال قبل هر گونه توافق و همکاری مابین رژیم اسلامی و حکومت محلی کردستان عراق با لکنت زبان مسعود بارزانی و جلال طالبانی همراه بود، اما امروز دیگر درد هر دو حکومت در مقابل اعتراضات عمومی مردم در هر دو سوی مرز دردی مشترک است.
در مورد حکومت محلی کردستان عراق هم باید گفت که این حکومت با کارنامه ای ۲۰ ساله و مملو از فساد اداری، قتل و کشتار و فقر و فلاکت، بحران و بن بست کل احزاب و جریانات ناسیونالیست و مذهبی کرد را هم در حکومت و هم در اپوزیسیون با خود به همراه دارد. تجمعات در میدان آزادی شهرهای کردستان عراق و تطاهراتهای چند ماه اخیر که با سرکوب و نظامی کردن شهرها توسط حکومت محلی مواجه شد مجددا سر بلند کرده است. تلاش و تقلاهای هر دو حکومت در همکاری با هم، گلوله باران منطقه توسط رژیم اسلامی و آماده باش نیروهای نظامی حکومت محلی کردستان عراق، اساسا برای جلوگیری از گسترش حرکت اعتراضی و اجتماعی مردم در هر دو سوی مرز است. طرح موسوم به پاکسازی منطقه از وجود گروه پژاک بهانه بسیار خوبی برای این آرایش نطامی در منطقه است که  اتخاذ سیاست و تاکتیکهای مشترک را میان آنان ضروری ساخته است اما این نوع تحرکات نظامی که هدف آن صف آرایی در مقابل خیزش حرکتهای اعتراضی و انقلابی مردم چه در کردستان عراق و چه در ایران است، از سوی هر دو حکومت اسلامی و حکومت محلی کردستان عراق همچون گذشته محکوم به شکست است.
در رابطه با احزاب ناسیونالیست مسلح کرد آنچه قبل از هر چیز می تواند درس و آزمونی برای آینده این جریانات باشد، موقعیت و عملکرد ۲۰ ساله حکومت محلی در کردستان عراق است. احزاب طالبانی و بارزانی تا قبل از بقدرت رسیدنشان سالها در کوه و کمرهای مناطق مرزی و با پشتیبانی حکومت شاه و بعد از آن هم با حمایتهای رژیم جمهوری اسلامی در مقابل حکومت صدام حسین و بر بستر حمله نظامی آمریکا به عراق، شرایطی برایشان مهیا شد که بر مردم کردستان عراق حکم رانی کنند. احزاب ناسیونالیست محلی کردستان عراق با کارنامه ای ۲۰ ساله از تحمیل فقر و تنگدستی بر مردم، با به جیب زدن ثروتهای میلیاردی، با فساد اداری و سرکوب و کشتار مردم در کردستان عراق شناخته می شوند.
اینها باندها و کانگسترهای مسلحی هستند که در چهار ماه اخیر آشکارتر از همیشه مردم و جوانان معترض را در خیابانها به گلوله بستند، شهرهای کردستان عراق را به پادگان نظامی تبدیل کرده اند و در همکاری با جمهوری اسلامی و علیه اعتراضات مردم از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند. این عاقبت احزاب ناسیونالیست و به اصطلاح ریشه دار کرد در کردستان عراق است. نا آرامی و بروز مجدد اعتراضات خیابانی دوباره دارد آغاز می شود. کارگر، زن، جوان دانشگاهی و کلا مردم متمدن و آزادیخواه شهرهای کردستان عراق وجود چنین حاکمیتی را امروز برای خود ننگ می داند و بدرست معتقدند که دوران حاکمیت عشایر و طوایف مسلح دیگر بسر آمده است.
پیمودن این راه برای احزاب ناسیونالیست به اصطلاح سنتی و پیشینه دار کرد در کردستان ایران امروز دیگر به امری غیر ممکن تبدیل شده و همانند آب در هاوون کوبیدن است. مردم شهرهای کردستان ایران نیز در ۲۰ سال گذشته که احزاب ناسیونالیست و عشیره ای کرد بر کردستان عراق حاکم بوده اند، عملکرد آنان را از نزدیک بخوبی مشاهده کرده اند. از این رو احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد در کردستان ایران این شانس را نخواهند داشت که نه برای ۲۰ سال بلکه برای شش ماه هم قادر نخواهند بود که مردم شهرهای کردستان ایران را به انقیاد خود درآورند. این مردم با درس گرفتن از تجربه حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق هیچگاه حاضر نخواهند شد خود را در سیطره کپی شده چنین جریاناتی در کردستان ایران به اسارت درآورند. در این هم کوچکترین تردیدی نباید داشت که حکومت اسلامی توسط انقلاب مردمی که حکم به سرنگونی آن داده اند باید به زیر کشیده شود.
۱۹ ژوئیه ۲۰۱۱