نگرش کمونیزم کارگری به مسئله “شرکت مردم در انتخابات”

در حاشیه نزدیک شدن انتخابات فرمایشی مجلس رژیم اسلامی

…حزب کمونیست کارگری ایران همه کارگران و مردم آزاده، همه زنان و مردان آزادیخواه در سراسر کشور و همه نیروهای سیاسی خواهان آزادی و برابری و رفاه را فرامیخواند که برای دور جدیدی از اعتراض و مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی مهیا شوند.(از اطلاعیه حزب کمونیست کارگری ایران در مورد “انتخابات ” مجلس رژیم اسلامی”.(۱)

 

مقدمه:

خواننده گرامی مطلع است که رژیم رو به سقوط اسلامی این روزها در تدارک “انتخابات” مجلس دور نهم خودش می باشد. جناح بندیهای حکومت از دو سال پیش تغییرات جدی کرده . بخشی به دلیل ریزش خود رژیم و بخشی بخاطر فشار جامعه. حالا دعوای اصلی بین تیم احمدی نژاد است و تیم خامنه ای. (۲و۳). هیچکدام از این جناح ها توان حذف دیگری را ندارند اما تلاششان در این دور این خواهد بود که دست بالا را بدست آورند تا در چانه زنی ها بر سر قدرت و منابع مادی جامعه بیشتر  نصیب ببرند.

“انتخابات” سنتا برای رژیم اسلامی ابزار تقسیم قدرت بین باندهای رژیم بوده. اما ویژگی این انتخابات دروغین مجلس اینست که در بستر بحران بی سابقه درونی بین باندها و بحران بین حکومت و مردم دارد اتفاق می افتد. جای زیادی برای “بازیهای انتخاباتی” و زیر سوال بردن همدیگر و کشاندن اختلافاتشان  در سطح جامعه ندارند. “انتخابات” ریاست جمهوری را مردم در بستر همین بحرانها به سر رژیم چنان خراب کردند که رژیم تا پای سقوط رفت.

برخی از دوستان جوان ما در فیس بوک از من پرسیده اند که آیا کمونیستهای کارگری انخابات رژیم را تحریم می کنند و اگر تحریم می کنند این تحریم به چه معنی است؟  جریانات لیبرال همیشه تبلیغ کرده اند که شرکت در انتخابات باعث درگیر شدن مردم در سرنوشتشان می شود و شعار تحریم انتخابات بواقع دارد به مردم این پیام را می دهد که بنشینند در خانه هاشان تا حکومتیان هر کار دلشان خواست بکنند. لذا این سوال را روی میز ما می گذارند که اگر ما واقعا خواستار مشارکت مردم هستیم چرا خواهان تحریم انتخاب هستیم؟

علاوه بر این ، “نسخه هائی ” نیز مجددا از طرف راست سیاسی ارائه می شود. محمد خاتمی از “شراطی” برای شرکت در انتخابات حرف می زند(۴) و راستهای متمایل به “جنبش سبز” دنبال راه “راه حل سوم” می گردند(۵و۶). مهراد درویش پور طرفدار “کمپین برای انتخابات آزاد زیر نظر سازمان ملل متحد” است. بدون اینکه روشن کند چگونه وضعیت کنونی را می خواهد به شرایطی که چنین “انتخابات آزادی” متصل کند ، فراهم خواهد آورد؟

از این فرصت می خواهم استفاده کنم و نظرم را در این مورد فرموله کنم. امیدوارم سایر دوستان هم از فرصتی که هست استفاده کنند و پاسخشانرا در این موضوع ارائه دهند:

(۱)اهمیت رای دادن و انتخاب کردن بعنوان شکلی از مشارکت مردم در قدرت سیاسی

نگرش لیبرال، سنتا شکل اصلی مشارکت مردم در تعیین سرنوشتشانرا “رای دادن” معرفی می کند. از میان انواع رای دادن لیبرالها بیشتر علاقه دارند “رای دادن به نماینده یا رئیس جمهور” را برجسته کنند. عیب این نظریه اینست که این نماینده یا رئیش جمهور در نظام دموکراسی قرار است بجای مردم در طول مدت معیتی تصمیم بگیرد.  حتی وقتی از این می گذریم که آن نماینده یا رئیش جمهور طی چه پروسه ای “انتخاب” می شود.

نوع دیگر رای دیگری که طی پروسه تکامل جوامع انسانی استفاده شده و بیشتر در جوامعه پیشرفته تر دموکراسی مثل سوئیس یا سوئدو فنلاند دیده می شود، نظرسنجی هاست. نظر سنجی ها امکان مشارکت بیشتر مردم را فراهم می آورد. از مردم در مورد مسئله اجتماعی مشخص سوال می شود و نظر آنها می شود قانون. مثلا در اروپا از مردم سوئد سوال شد که آیا می خواهند یورو پولشان باشد یا پول سوئد استفاده شود. مردم وقتی رای دادند دیگر نمایندگانشان کاره ای نیستند. این مکانیزم شکل بالاتری از مشارکت مردم را فراهم می آورد که حتما در جوامع سوسیالیستی آینده هم باید  بهش پرداخته شود.

اینکه لیبرالها “رای دادن” را شکل اصلی مشارکت مردم می دانند در واقع هوادار حداقل مشارکت مردم هستند. از مردم می خواهند هر چند سال بیایند رای به فلان کس بدهند و بروند خانه هاشان و بگذارند “مجالس قانون گذاری” و ریاست جمهوری بجایشان تعیین تکلیف کنند.

ما کمونیستهای کارگری مفهوم مشارکت مردم را بسیار عمیقتر دنبال می کنیم و از هر ابزاری که بتواند این اعمال مشارکت را مستقیم تر به مردم تفویض کند استقبال می کنیم. نظام شورائی به این جهت که حجم کمی و کیفی مشارکت را به ملیونها نماینده منطقل می کند ابزار بسیار اجتماعی تری است برای اعمال مشارکت مردم.

(۲) آیا نظام شورائی شکل نهائی مشارکت مردم در سرنوشتشان است؟

اگر مبنا را بگذاریم به اینکه هر فرد بتواند بطور مستقیم در سرنوشتش تعیین تکلیف کند از دید من نظام شورائی با وجود برتری بسیارش بر نظام دموکراسی، هنوز بهترین شکل مشارکت مردم نیست. به دلیل ساده که هنوز بر امر تفویض حق رای به نماینده استوار است. وقتی جامعه با هر سطح آزادی تعدادی آدم را انتخاب کرد که بجایش تصمیم بگیرد در واقع حق خودش حق انتخابش را به آنها تفویض کرده و همین تفویض حق رای هر چند کوتاه مدت و مشروط باز محدود کردن جامعه است از اعمال مشارکت مستقیم در سرنوشتش.

لذا از دید من جامعه شورائی به رغم برتریش به جامعه دموکراسی هنوز شکل نهائی انتقال قدرت به جامعه نیست و باید هم طراحان اجتماعی و هم خود جامعه تلاش کند تا سطوح عمیقتر و گسترده تر مشارکت را بیابد و پراتیک کند. همانطور که قبلا گفتم، مکانیزمهای رای گیری و نظر سنجی مستقیم از طریق سبکه اینترنت می تواند یک راه حل عمیقتر باشد که جامعه لطور مستقیم می تواند در مورد سرنوشتش تصمیم بگیرد و نیازی به نماینده نداشته باشد.

(۳) “تحریم انتخابات” یعنی چه؟

طبعا مثل هر کلمه دیگری در سیاست ابتدا باید سراغ تعریف ها رفت. کلمات در دیدگاه های سیاسی و در کانتکس های تاریخی متفاوت معانی مختلفی پیدا می کنند.

از دید من ، تحریم انتخابات یک معنی محدود دارد که شرکت نکردن در رای گیری است به دلیل معین سیاسی. تحریم به این معنی طبعا نوع معینی از مخالفت سیاسی را نشان می دهد. عکس العمل طبیعی جامعه حتی بدون اینکه حزب یا جریان سیاسی هم جهتش بدهد معموالا همینست که جامعه تصمیم می گیرد در مقابل صندوقهای رای حاضر نشود.

این عکس العمل شاید شایعترین و پاسیوترین شکل مخالفت جامعه است در مقابل قدرت سیاسی که می خواهد با “انتخابات فرمایشی” نشان دهد که نمایندگی مردم را دارد.

عدم شرکت کردن مردم در رای گیریهای انتخاباتی از سوی دیگر نشان از بیرون شدنشان از بازی سیاسی است. نشان از پذیرفتن این حکم است که جامعه بطور واقعی هیچکاره است. حکومتها بطور واقعی همین را می خواهند که جامعه در عمل بپذیرد کاره ای نیست در حالیکه قدرت طبقه حاکمه را می پذیرد.

با تعریفی که گفتم و الان رایج است من نمی توانم حامی تحریم باشم. نه از آنرو که توصیه می کنم جامعه برود در انتخابات فرمایشی شرکت کند و رای بدهد بلکه از این رو که درک بر پایه تحریم در واقع محدود کردن مفهوم مشارکت جامعه است به امر رای دادن.

(۴) در مقابل انتخابات فرمایشی و حکومت دیکتاتوری چه باید کرد؟

حکومتها منجمله رژیم اسلامی در دوران “انتخاباتشان” وارد فضای غیر طبیعی می شوند. هر قدر حکومت بیشتر بر پایه دیکتاتوری استوار است تناقض ناشی از دوران انتخاباتش بیشتر است. در عین اینکه حکومت نمی خواهد مردم در قدرت سیاسی شریک شوند در عین حال می خواهد با نمایش انتخاباتش نشان دهد که مردم شریک هستند. حکومتهای توتالیتر بعنوان نوع معینی از حکومتهای دیکتاتوری مشکلشان بیشتر است. حکومتهای توتالیتر نوعی ایدئولوژی را دنبال می کنند که مبتنی بر مشارکت مردم است در حالیکه این مشارکت را به شیوه ای در خدمت خدا یا ایده برتر دیگر یا رهبر کبیر می خواهند. لذا نمایشات انتخاباتیشان بیشتر بحرانزاست. هم طلب مشارکت مردم می کنند هم به شدت از مشارکت مردم هراس دارند. هر قدر تضادهای حکومت با مردم تشدید می شود ، نمود بروز تضادها خودش را در دورانهای انتخابات بیشتر نشان می دهد بخصوص زمانی که حکومت توتالیتر از درونش هم در حال شکستن باشد و گرایشها و باندها و جناح های درونیش نتوانند با بازی معمولی انتخابات سهمهای خودشانرا با آرامش تقسیم کنند.

حکومت اسلامی همیشه دچار مشکل انتخابات بوده اما دورانهای بحرانی اخیر این مشکل را صد چندان کرده. جناح بندیها و باندها توان تقسیم قدرت صلح آمیز را ندارند و انتخابات هم عامل تشدید این تضادهاست بجای کاهش بحران.

اگر وظیفه کمونیستی را سازماندهی جامعه برای شکستن نظم موجود بسود آزادی و برابری تعریف کنیم سوال این می شود که مسئله مشارکت مردم که مسئله مرکزی همه فعالیتهای کمونیستی است در شرایط انتخابات قلابی رژیم چگونه تعریف می شود؟ چه سیاستی و چه سازماندهی لازمست که همین صحنه های انتخاباتی حکومت را به ابزار تمرین انقلاب و تمرین پروسه پیشبرد مشارکت مردم تبدیل کنیم؟

(۵)استراتژی سازماندهی مخالفت و اعتراض و کوبیدن روی همه جناح های حکومت در دوران انتخابات رژیم:

همانطور که خواننده متوجه می شود حزب کمونیست کارگری هرگز در ادبیاتش از واژه تحریم در مورد انتخابات رژیم استفاده نکرده. بجایش ما از جامعه خواسته ایم که بیشتر خودش را سازمان دهد. از موقعیت بازی انتخابات استفاده کند برای اعلام مخالفت بر علیه همه جناح های حکومتی و اعلام خواستها و سازماندهی بدور این خواستها.

از مردم خواسته ایم که دوران انتخابات رژیم را فرصتی برای تشدید فعالیتهای خود قرار دهند. برای افشای همه باندهای رژیم برای پاره کردن تمام تبلیغات رژیم در خیابانها، برای سوزاندن عکسهای رهبر و رهبران رژیم. برای انتشار تراکتهای تبلیغاتی ضد حکومت که در آن خواستهای بلافصل مردم مطرح می شود. روزهای انتخابات را رژیم اسلامی آرام می خواهد. می خواهد بی سرو صدا تمام شود. نباید این روزها بی سرو صدا بمانند. به همین تعبیر ما همیشه گفته ایم که انتخابات رژیم را روی سرش باید خراب کرد.

این تعبیری فعال است. پاسیو نیست. در حالیکه مفهوم تحریم مفهومی پاسیو است و مردم را دعوت به خانه نشینی می کند. مردم از تحریم چیز زیادی جز خانه نشینی یاد نمی گیرند. از مفهوم شرکت فعال برای چرخواندن انتخابات دروغین به صحنه مخالفت و سرنگونی طلبی انقلابی مردم بسیار یاد می گیرند.

از همین الن گروههای متعددی در فیس بوک تاسیس شده اند برای گسترش کمپین سرنگونی طلبی در دوره انتخابات(۷و۸) اینها مسیری است که جوانان ما دارند پایه اش را می گذارند برای اجتماعی کردن جنبش سرنگونی طلب در دوره انتخابات. همین تمرینهاست که جامعه لازم دارد. نه تنها برای پائین کشیدن نظام کنونی بلکه برای نگه داشتن قدرت در دستان پرقدرت مردم سازمان یافته حتی وقتی حکومت بعدی روی دوش انقلاب سازمان یابد.

منابع دیگر:

(۱)بیانیه حزب کمونیست کارگری درباره جار و جنجال حول “انتخابات”: انتخاب مردم سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است!

 

http://rowzane.com/fa/annonce-archiev/107-hezb/7366–qq-.html

(۲)کاظم نیکخواه: بلبشوی حکومت و خیزش مردم

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/43-kazem-n/7389-1390-04-23-15-33-17.html

(۳)هادی وقفی: نمایش انتخاباتی، اینبار در بطن انقلاب!

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/137-hadi-vaqfi/7376-b.html

(۴)اظهارات محمد خاتمی در مورد “شرایط شرکت اصلاح طلبان” برای شرکت در انتخابات:

http://www.dw-world.de/popups/popup_printcontent/0,,6568789,00.html

(۵)ایران به کدام سو می رود؛ انقلاب، اصلاحات یا راه سوم؟

http://www.radiofarda.com/content/f4_namaye_door_nazdik_reform_revolution_iran/24263149.html

(۶)مهرداد درویش پور:کمپین برگزاری انتخابات آزاد ٬ رویکرد سوم در پیکار سیاسی امروز

http://www.azadi-b.com/J/2011/07/post_166.html

(۷)صفحه فیس بوک: انتخابات نه! سرنگونی جمهوری اسلامی !

http://www.radiofarda.com/content/f35_Ganji_toward_Democracy_COM/1950454.html

(۸)صفحه فیس بوک:سرنگونی رژیم اسلامی بجای انتخابات!

http://www.facebook.com/#!/event.php?eid=183325561727816