چند کلمه با رضا رخشان

“من به آوازی که زندانبان وزندانی هردو میخوانند, شک دارم”
حتما میدانی که این یک تکه از شعری از حسین پناهی است. شاعری که تلاش میکرد در دنیای شلوغ و صنعتی معاصر, جوان ساده دل عشایری باقی بماند اما نتوانست وشد آنچه میدانی. رضا جان حالا حکایت توست, میخواهی در این دنیای وانفسائی که از هر طرف بر کارگران ومزد بگیران تیغ بلا می بارد, فعال ساده دل صنفی کارگری باقی بمانی, و میبینی چه بر سرت می آید.
نمیدانم اظهار نظر ودل مشغو لیهای که در این مدت بیان میکنی تا چه حد تحت تاثیرفشار شرایط ومکانی است که در آن قرار داری, اما قبول کن که استدلال ها ونامه نگاریهایت حتی از سوی همکاران نی برت در هفت تپه هم قابل پذیرش نیست. از حذف یارانه ها دفاع میکنی با این استدلال که سوبسید سرمایه دارها هم قطع میشود!? اولا از تو می پرسم این سیاست واجرای طرح حذف سوبسیدها از طرف چه کسانی است?
این سیاست اقتصادی است که از طرف بانک جهانی وصندوق بین المللی پول طراحی شده وقرار است برای حل بحران اقتصادی, دولت های حاکم آن را اجرا کنند. اولا همانطور که هر کارگر آبیاری میداند صندوق بین المللی پول وهکذا بانک جهانی هردو از مراکز اصلی سیاستگزاری برای جهان سرمایه داری هستند. دوما دولت هائی که قرار است این سیاست های اقتصادی را اجرائی کنند, دولت های هستند که به هر حال نماینده سرمایه داران ویا کارگزاران سرمایه در هر کشوری هستند. پس لطفا بفرما در هیچ کجای کره ارض وتاریخ چند هزارساله بشری تا به حال مشاهده کرده ای وقتی سرمایه با بحران ونابه سامانی روبرو است دلش برای من وتو کارگر سوخته باشد که بیاید طرحی در اندازد که هم به نفع تو کارگر باشد وهم به نفع خود سرمایه دارش? تنها در یک حالت میتواند جوابت مثبت باشد, آن هم اینکه تو سرمایه وسرمایه داران را با همان روایتی قبول کرده باشی که خودشان در مورد خودشان نقل میکنند, یعنی پدر مهربان خانواده!? یعنی اینکه دولت ,( آنهم دولت احمدی نژاد) نماینده همه طبقات جامعه است ودارد تلاش میکند مشکلات اقتصادی را به نفع همه حل کند. هیچ آدم با فهم وشعور متوسطی این استدلال ها را باور نمیکند. اگر سندیکای فرانسه هم مثل تو فکر میکردند که از دو سال پیش به این طرف مرتبا برعلیه سیاست های اقتصادی دولت سرکوزی دست به اعتراض واعتصاب نمی زدند. چون در فرانسه هم آش همان وکاسه همان است, گیرم پیاز داغش کمی فرق میکند.
فکر میکنی با حذف سوبسیدها مثلا قیمت تمام شده کالاها به نرخ واقعی نزدیک میشود وکارگر وسرمایه دار مانند فیلم های وسترن بی هیچگونه واسطه ای رودروی هم قرار میگیرند واین برای کارگران بهتر است?
وقتی کارفرمای کارخانه هفت تپه همان کولر های آبی قراضه را هم از سالن ها به بهانه صرفه جوئی در برق جمع کرد ویا تریلی های سرویس را به دلیل صرفه جوئی در مصرف سوخت, چهار تا یکی کرد, آنوقت از همکارانت بپرس حذف یارانه ها چه نفعی برای آنها دارد. عزیز من صحبت بر سر زندگی همین امروز چندین ملیون آدم است ونه آینده ای ناروشن و مبهم که آیا بشود آیا نشود.
اولا بگویم این استدلال های هذیانی مخصوص روشنفکران برج عاج نشینی است که غم قبض آب وبرق وقیمت نان بربری ولواش وگوشت ونخود را ندارند, وفقط میخواهند با اختراع فرمول های خر رنگ کن اقتصادی,  مزدبگیر وکارگر وکارمند را به آرامش دعوت کنندتا نظم را به هم نزنیم بلکه سرمایه داران محترم بحران اقتصادی شان را به قیمت گوشت وخون ما وفرزندانمان حل کنند ودر بهار رونق مجدد که از عمر پروانه کمتر است, شاید دو زار هم ازسر ترحم به دستمزد ما اضافه کنند ویا لطف کنند ما را مجددا به شکل قراردادی وموقت دوباره استخدام کنند.
دوما آقا رضای رخشان, مگر صرفه جوئی که دولت از حذف سوبسیدهای من وتو میکند قرار است صرف چه کاری شود? امیدوارم آنقدر ساده لوح نباشی که داستان ۴٠ هزار تومان واین حرفها را وسط بکشی.
اما من صاف وپوست کنده بگویم , این مبالغ را صرف خرید شوکر وگاز اشک آور وگاز فلفل وبسیج ١٠٠ ملیونی وساختن زندان میکند, تا اگر من وتو کارگر در اعتراض به بیکاری وفقر به خیابان آمدیم جلوی اغتشاش گری ما را بگیرد. یونان را همین چند روز پیش که مشاهده فرمودی, مصرو ایران و… پیش کش.
ببین آقا رضا با هیچ استدلال نظری وفرمول های اقتصادی نمیتوانی فقر وفلاکت وگرسنگی تشدید شونده را توجیه کنی ویا وعده سرخرمن بعدا خوب خواهد شد را بدهی وانتظار داشته باشی دیگران هم به این دلیل که خود را فعال صرفا(با تشدید) صنفی میدانی از گل نازکتر به تو نگویند. میتوانی اعلام کنی به این دلیل وشرایط مجبورم اینطور نظر بدهم اما برای این راهکارهای داهیانه تئوری ودلیل نتراش.
از نامه ات به سندیکاهای فرانسوی بگذریم که خودت هم میدانی در این مورد گند زدی.
اما این روزها ظاهرا در میان سیا سیون خارجه هم با این نظرات ونامه های مشعشعانه مدافعین تازه ای پیدا کرده ای. این جماعت که از تاخت وتازهای مکتوبشان به تشکلها وفعالین کارگری در ایران میتوان یک دائره المعارف ضد کارگری تهیه کرد, به صف مدافعین تو ونظراتت پیوسته اند. یکی از اینها آنقدر صریح الهجه وساده لوح است که نوشته است من نمیدانم رضا رخشان چه گفته است اما از او دفاع میکنم! بنابراین نباید آنها را جدی بگیری. شاید بدانی اینها چند وقت پیش یک کنگره حزبی موفقیت آمیز داشتند. اما موفقیت آنها چه بود ? اینکه رهبرشان در این کنگره از حزب خودش استعفا داد?! و در این شور وحال عارفانه حاکم بر کنگره یک دوجین از اعضا این حزب با صراحت اعلام کردند که حزب شان به طبقه وجنبش کارگری ایران هیچ ربطی ندارد! این حزب که با وجود کبر سن کادرهایش گویا قصد ندارد به بلوغ سیاسی اجتماعی برسد, هر از چند گاه  بین دو نیمه دعواهای داخلی شان, به افراد ویا جریانات دیگر که درعالم واقع زندگی میکنند برای سرگرمی یا گیر میدهند ویا احوالپرسی میکنند. به این مدافعین که فقط فکر میکنند رضا دشمن , دشمن آنهاست واز تو به این دلیل دفاع میکنند دلخوش نباش. یک نوشته حمایتی از اینها میتواند دودمان یک جریان فعال در ایران را برباد دهد. به هررو با داشتن چنین دوستانی, در جنبش کارگری به دشمن احتیاج نداری.
به هر حال آقا رضای رخشان عزیز, فعال صنفی- سندیکائی هستی دستت درد نکند, ولی لا اقل به عنوان یک فعال صنفی زیر پای سایر فعالین در جنبش کارگری را خالی نکن, به نفع خودت است, اگر تنها باشی ارگان های حاکمیت سرمایه داران که داری از طرح های اقتصادی شان دفاع میکنی, لت وپارت خواهند کرد. مگر یادت رفته” یک مرد تنها هیچگاه نمیتواند”. داری از سیاست های اقتصادی حمایت میکنی که چند روز دیگر همین زمین های کشت وصنعت هفت تپه را, به بهانه بالا رفتن هزینه تولید , قطعه بندی میکنند وبه باغداران وکشت وصنعت های خصوصی دزفول می فروشند. آنوقت شما عزیز من میشوی سندیکای هفت تپه سابق.
آنوقت است که زمینها ی کشت وصنعت تبدیل به شهرک مسکونی میشود ونه از تاک نشان می ماند ونه تاک نشان. بعد هم معلوم نیست تکلیف هزاران کارگری که در نتیجه این سیاستهای اقتصادی در خوزستان از کار بیکار میشوند چه میشود?امثال جابریان وهدایتی که اگر سرمایه شان در فولاد واستیل سود آور نبود, هزارتا امکان سرمایه گذاری دیگر دارند, اما چه امکان دیگری برای کارگر فولاد وهفت تپه هست? مسافر کشی یا دستفروشی یا فروش کلیه وخون?
به هر حال آقا رضا اگر میخواهی سندیکالیست صرف هم باشی , باید از این موضوع اطلاعات کافی داشته باشی. سندیکالیستها در تمایزو دشمنی با دیگر فعالین اجتماعی وسیاسی کارگری تعریف نمی شوند بلکه مشخصه آنها نوع دفاع وتشکل شان در میان کارگران است. در این زمینه به گمانم توجه کافی مبذول نداشته ای. در هر صورت به قول شفیعی کدکنی ” چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی…” .
                                                                                      شاد وتندرست باشی
                                                                                     ایرج پرهیزگار