در خبرهای این دوره درباره جنبش کارگری، موضوع بیکارسازیها و تعطیلی واحدهای کوچک و بزرگ تولیدی، بطرز چشمگیری جلب توجه میکنند. همین موضوع باعث نگرانی رئیس خانه کارگر رژیم اسلامی شده است. خبر دیگری که از بدتر شدن وضعیت معیشتی خانواده های کارگری پرده برمیدارد، نسبت یارانههای نقدی به قدرت خرید آنهاست. واقعیت این است که طبقه کارگر در برابر چنین وضعیتی زانوی غم بغل نمیکند. کارگران نمیتوانند شاهد مرگ تدریجی کودکان و از هم پاشیدگی خانوادههای خود باشند. مجبورند که مبارزه کنند و در این راه هم عملا متوجه خواهند شد که جز مبارزهای سازمان یافته نمیتوانند عقب نشینیای به رژیمی هار مثل جمهوری اسلامی تحمیل کنند. جنبش کارگری زنده و پویاست و مسئله حذف یارانهها و بیکارسازیهای منتج از این موضوع هم، فقط بر تنفر کارگران از رژیم جمهوری اسلامی اضافه کرده است.
حذف یارانهها و بیکارسازیها
در اخبار هفته گذشته نشریه “کارگر کمونیست” خبر خطر بیکاری ٩٠٠ هزار نفر را از زبان رئیس هیأت مدیره سندیکای صنعت برق خواندیم. بیش از ١٠٠ عدد از کورههای آجرپزی در تربت حیدریه و رشتخوار تعطیل شدند و کارگران آنها بیکار شدند. هفته قبل از آن خبر تعطیلی ١٧ کارخانه واکس و بیکاری صدها کارگر داشتیم. نیمی از واحدهای صنعتی گاوداری و مرغداری تعطیل شدند و صدها خانواده کارگری با مسئله بیکاری نان آور خانواده مواجه شدند. کارخانه پوشینه بافت قزوین تعداد کارگران خود را از ١٢٠٠ نفر به ٢٠٠ نفر تقلیل داد! کارخانه گوشت همدان تعطیل شد و دستکم ١٠٠ نفر از کارگران آن اخراج شدند. هفته قبل از آن از اخراج از کار بیش از ۵٧٠٠ کارگر شاغل در کارخانجات شهر آمل خبر دادیم. دهها کارگاه کوچک و کارخانه ریسندگی یزد تعطیل شدند و کارگران آنها بیکار شدند. شهرداری تهران با تصویب طرحی، بیش از ١٠ هزار کارگر بخش خدمات اداری مناطق ٢٢گانه شهرداری تهران را در معرض اخراج قرار داد. در اخبار این هفته از زبان نماینده رژیم از مینودشت میشنویم که ٣۵ درصد از کارگران استان گلستان تنها ظرف یکماه از کار اخراج شدهاند. شماری از کارخانجات شهر صنعتی قزوین در بحران شدید به سر میبرند و کارگران آنها در معرض اخراج قرار دارند. ٧٠ درصد از ٢٣٠ واحد تولیدی شهرک صنعتی فاز دو ارومیه تعطیل شده و کارگران آنها بیکار شدند. صدها کارگر به دنبال تعطیلی کارخانه قند آبکوه و قند شیرین مشهد بیکار شدند. بیش از ٣٠ درصد از واحدهای تولیدی اصفهان تعطیل شده و کارگران آنها بیکار شدهاند، و موارد دیگر و این وضع ادامه دارد. دلیل قریب به اتفاق این بیکارسازیها و اخراجها را به حذف یارانهها و عدم توانائی آنها در پرداخت قبوض سرسام آور گاز، نفت، برق و آب نسبت دادهاند. این فقط یک گوشه کوچکی از وضعیت اقتصاد داغان رژیم اسلامی است که حذف یارانهها بر ابعاد آن افزوده است. این اقتصاد داغان، اما وضعیت معیشتی کارگران را وخیم و وخیمتر کرده است.
خوابهای بدتر رژیم برای کارگران
علی اکبر عیوضی، عضو هیات مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان تهران در مصاحبهای با ایلنا درباره پیش نویس دولت در مورد تغییر در قانون کار جمهوری اسلامی میگوید: “تشکلات کارگری در اخراج کارگران هیچ کاره شدهاند.” یعنی در گذشته اگر نقشی برای شوراهای اسلامی کار، که خود مشاور مدیریت در اخراج سازی و بیکاری و سرکوب کارگران بود، قائل شده بود، این نقش فرمایشی را هم کنار گذاشتهاند و اینبار کارفرما بدون مشورت شوراهای اسلامی کارگران را اخراج و بیکار خواهند کرد و این موجب دلخوری علی اکبر عیوضی است. این اخراجها ظاهرا جدا از بیکارسازیهائی است که کارفرما به بهانه طرح یارانهها کارگران را فلهای اخراج میکند، بلکه در جاهائی قرار است اجرا شود که کارخانه هر و بر پابرجاست و کارفرما میخواهد تعدادی را بیکار کند!
در همان مصاحبه، عیوضی میگوید: “پیش نویسی از وزارت کار به ما رسیده است که اسم آن را گذاشتهاند اصلاحیه قانون کار اما ما هر چه نگاه کردیم جز تنگ شدن عرصه بر کارگران چیزی ندیدیم. دراصلاحیهای که وزارت کار نوشته است ٢٨ بند از مفاد قانونی تغییر داده و به عبارت بهتر تمامی مزایای کارگران در این ٢٨ مورد قطع شده است.” “در پیش نویس اصلاحیه قانون کار مرخصی کارگران کم شده و به ٢٠ روز کاهش پیدا کرده است… مرخصی تشویقی برای فوت اقوام درجه یک کارگر حذف شده و افزایش ۴٠ درصدی مزد کارگران در نوبت کاری و شیفت کاری حذف شده است.” کسانی که با قانون کار جمهوری اسلامی آشنائی دارند، خوب میدانند که در همان نسخه تاکنونی نتنها چیزی را برای کارگران در نظر نگرفته بودند بلکه یک سند ضد کارگری تمام عیار بود؛ اما با توصیفی که عیوضی از پیشنویس اصلاحیه جدید علنی کرده است، کارگران را الحق با بردگان دو هزار سال پیش عوضی گرفتهاند.
حذف یارانهها و گرانی
محمد فاضل ترکمان رئیس هیات مدیره “کانون کارگران بازنشسته تامین اجتماعی استان قم” در خبری در باره وضعیت معیشتی بازنشستگان میگوید: “این بازنشستگان از حذف یارانهها فشار زیادی را متحمل میشوند. یارانه پرداختی دولت فقط پول آب، برق و گاز میشود و چیزی برای جبران گرانی سایر اقلام مصرفی کارگران نمیماند.” روزانه چندین خبر با این مضمون درباره وخیمتر شدن وضعیت معیشتی کارگران و ربط این وخیم شدن با حذف یارانهها میشنویم. حتی در خوش خیالانه و عامیانهترین و راستش با نگاه اقتصاد ارباب ـ رعیتی به طرح حذف یارانهها، که گویا خانوادههای پر جمعیت کارگری سهم بیشتری از یارانه نقدی خواهند برد! باز گرانی چیزی در چنته برای هیچ کارگری باقی نمیگذارد که از پس گرانی و تورم روزافزون برآید. من قبلا در مقالات “آچمز “هدفمند کردن یارانه ها” و آنچه کارگران میتوانند بکنند” و “نگاه تاچریستی به “منافع” طبقه کارگر” نظرم را درباره طرح “هدفمند کردن یارانه ها” در همین نشریه نوشته ام. تجربه همین مدت کوتاه نشان داده و امروز دیگر برای کسی جای سئوالی باقی نمانده که حذف یارانهها قرار بود کارگران را ندارتر کند و حتی با ارقام دستکاری شده دولت هم، قرار بود دولت رقم هنگفتی را با حذف یارانهها به جیب بزند. کارگران امروز ندارتر شدهاند و دولت هم رقم هنگفتی را بر دزدیهای خود افزوده است. منتها واضح است که کارگر ندارتر از این رژیم هار سرمایه متنفرتر خواهد شد و مقابل این وضع میایستد و دارد خود را برای سرنگون کردن این آن آماده میکند.
هراس رژیم از وضعیت پیش رو
رژیم میداند که با چنین وضعیتی، و بخصوص بعد از اعتراضات قدرتمندی که ارکان ولایتش را در سال ٨٨ لرزاند، اعتراضات دیگری در راهند. این را بارها و بارها از زبان مسئولان ریز و درشت رژیم شنیدهایم. چهار چشم و گوش مواظب فعالین کارگریاند. برای تعداد زیادی از آنها پاپوش دوخته و مدتها در زندان نگه داشتهاند. هشدار میدهند و لیچار میبافند که “اراذل و اوباش قصد برهم زدن طرح هدفمند کردن یارانه ها” را دارند. از “فتنه بعدی” زهره ترک شدهاند. “بسیج کارگری” تشکیل دادهاند. دیگر نمیتوانند زیاد به عوامل خود در خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار اتکا کنند. بحرانی را که ظاهرا از سر گذرانده بودند، معلوم شده است که از سر نگذراندهاند و شدیدتر از قبل در راهست. وحشتشان واقعی است، چرا که خود میدانند جامعهای را عاصی کردهاند و باید جوابگو باشند!
علیرضا محجوب، رئیس خانه کارگر رژیم اخیرا گفته است: “کارشناسان نگران بحران بیکاری هستند.” و در ادامه میگوید که “بیکار شدن هر کارگر در جامعه به معنی برافراشتن ستون خیمههای یک بحران است و بی توجهی به آن تبعات بسیار نگران کنندهای برای اداره کشور خواهد داشت.” این نگرانی واقعی است. در همین یکی دو ماه گذشته، هزاران نفر را بیکار کردهاند که بقول محجوب ستون خیمه هزاران بحران را برافراشتهاند و میلیونها نفر دیگر را با حتی داشتن شغلی هم از نان خشک و خالی هم انداختهاند. وضعیتی که محجوب را نگران کرده است، همانقدر که حاصل بیکاری و حذف یارانهها هست، همانقدر هم حاصل نفرت عمومی از رژیم حافظ این وضعیت است.
هشدار سردسته اوباشان ضد جنبش کارگری
در همان نوشته یاد شده از محجوب نقل قول شده است که “با پایان یافتن دوره جنبشهای کارگری، باید در انتظار پدید آمدن جنبشهای بیکاری باشیم.” یک نفر مثل محجوب که خود بعنوان یک مزدور این رژیم که در سرکوب کارگر پیشگام بوده و نقش مهمی را داشته حتی فغانش از بیکارسازیها درآمده و دارد هشدار میدهد که طوفان بپا میشود. از طنز تلخ ایشان از پایان جنبش کارگری در برابر وضعیت بیکاری ای که یارانهها به جامعه تحمیل کرده، بگذریم، یک آرزوی محجوب و یاران وی در خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار و مجلس اسلامی شان واقعا پایان جنبش کارگری و سرکوب هرگونه جنبش کارگران شاغل و بیکار است. محجوب می داند آن طوفانی که در راه است، می تواند حتی سهمگینتر از هر اعتراضی باشد که ایشان و پادوهای خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار تاکنون با آن مواجه بودهاند. همین یک ماه پیش بود که با دو اعتراض قدرتمند و پیروز در پتروشیمیهای ماهشهر و پتروشیمی تبریز مواجه شدند. اعتراض قدرتمند کارگران شرکت اتوبوسرانی واحد و نیشکر هفت تپه و نساجیهای سنندج را از یاد نبردهاند. این طوفانی را که پیش بینی کردهاند، می دانند که خانمان برانداز است.
کارگران برای خلاصی از این وضعیت چارهای جز سرنگونی رژیم اسلامی ندارند.
١١ ژوئن ٢٠١١