به چه، مى اندیشید رفیق؟

نگاه معنی دار این کودک دوستداشتنی در خوشبینانه ترین حالت، امید به آینده را تداعى میکند.پایان سال تحصیلى براى او و همکلاسى هایش همراه با خاطرات تلخ و شیرین از محیط مدرسه، حس کنجکاوى او و دوستانش را به کسب آموزش در خارج از مدرسه و کلاس درس را بیشتر تقویت میکند.
امید به آینده، در ساختار شخصیت اجتماعى دانش آموزان مدارس ابتدایى از جایگاه ویژه اى برخوردار است که متأسفانه در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامى نه تنها امید به آینده، بلکه آرزوى روزى آرام و به دور از خشونت و ارعاب و وعده شکم سیر براى اکثریتى چشمگیر از فرزندان خانواده هاى کارگران و زحمتکشان دست نیافتنى است. آشفتگى حاکم بر سیستم ارتجاعى آموزش و پرورش در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامى و بازتاب آن در مدارس تا سطح دانشگاه و فراتر از آن، حداقل براى این نسل تازه از نوجوانان و جوانان ابعاد نگران کننده اى بخود گرفته است.
نظام سرمایه دارى استثمارگر در ایران، با شناخت و بهره گیرى از این پدیدۀ آشفته و دست ساز خود، ضمن به گروگانگیرى توان جسمى و روحى دانش آموختگان در مدارس و دانشگاه ها، براى بقا و پیشبرد اهداف ارتجاعى خود آنچنان عرصه آموزش را بر دانش آموزان تنگ کرده است، که به مرور امید به آینده براى آنها به یأس و ناامیدى بدل گشته است. این ستمگران مهره هاى یأس و نا امیدى را به گونه اى کنار هم قرار داده اند که دانش آموختگان را در هر سن و سالى از آن رهایى نیست.
رونق نسبى نظام سرمایه دارى و احتیاج مبرم به نیروى متخصص و ارزان به دنبال اصلاحات ارضى در رژیم پهلوى، خواست و آرزوى والدین دانش آموختگان را جهت ادامه تحصیل و اخذ مدرک تحصیلى براى فرزندان آنها را تا حدودى متحقق میکرد. اما در جریان قیام نیمه و ناتمام سال ۵٧ و به دنبال آن تا کنون این روند نتیجه معکوسى داشته است، به گونه اى که نه تنها نوجوانان دبیرستانى بلکه دیپلمه ها و فارغ التحصیل شدگان دانشگاهى نیز از این نا امیدى در امان نیستند.
ترس از بیکارى و نا امید ى به آینده این فارغ التحصیلان، تأثیرات مخرب و کمر شکنى را براى والدین آنها ایجاد کرده است. به گونه اى که آنها داروندارشان را صرف هزینه تحصیلى فرزندان خودکردند، و اکنون نیز همراه با آنها در بدر به دنبال یافتن کار براى فرزندان دانشگاه رفته خود هستند.
این بیکارى و بى دورنمایى فارغ التحصیل شدگان دانشگاهى تنها مختص به کسانیکه مدارک تحصیلات عالی دارند نیست. روند این پروسه در مقاطع مختلف تحصیلى به گونه اى است، که تعداد زیادى از دانش آموزان درس خوان و مستعد را با انگیزه پیدا کردن کار در بازار، از ادامه تحصیل و اخذ مدرک دانشگاهى منصرف مى کند.آنان مدرسه را رها کرده و به جستجوى کار در بازار، ترک تحصیل میکنند. تا به زعم خود به سرنوشت بیکاران با مدارک دانشگاهى دچار نشوند! هر چند آنها در پروسه اى نه چندان دور به اردوى بیکاران خواهند پیوست.
در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامى سهم کسانى که ترک تحصیل میکنند و به جستجو کار روانه بازار میشوند، على رغم موفقیت ناچیز آنها در این پروسه سخت، بى پشتوانه و شکننده از فروش نیروى کار ارزان خود، آنهم اگر خریدارى داشته باشد درآمد ناچیز و بخور و نمیرى عاید آنها خواهد شد.
 اما ادامه کارى این روند با توجه به سیر صعودى بیکارى و وضعیت نابسامان روند اقتصادى در ایران و رشد جمعیت روز افزون تضمین شده نیست. این مشکل براى کسانى که مدرک تحصیلى دانشگاهى دارند و به دنبال این تعداد از کسانى که ترک تحصیل کرده اند و سپس وارد بازار کار مى شوند، به مراتب با مشکلات و موانع کارى و سرگردانى بیشترى براى اشتغال مواجه خواهند شد. باتوجه به ساختار سیاسى اجتماعى ایران تحت حاکمیت رژیم ارتجاعى جمهورى اسلامى, متأسفانه در این مرحله فارغ التحصیل شدگان زن بمراتب در بازار کار با مشکلات بیشترى مواجه هستند.
ابعاد ناعادلانه و غم انگیز مقوله فروش نیروى کار، در بازار کار ایران به گونه اى است که فقر و فلاکت ناشى از این سیستم سرمایه دارى، انسانهاى نا امید از پیدا کردن کار را در نهایت مجبور به فروش عضوى از بدن خود در بازار تحت کنترل نظام سرمایه دارى در ایران نموده است. این پدیده جان گداز از مدتها قبل دامن گیر دختران جوان جویاى کار در این بازار را به همراه داشته و روز به روز شدیدتر میشود.
خبر گزارى مهردر تأریخ(۱۳۹۰/۰۴/۱۸) در رابطه با خرید و فروش کلیه مطلبى را تحت عنوان “ورود دختران به بازار فروش کلیه” به چاپ رسانده که بخشهایى از آن به شرح زیر است.
“پایین بودن آمار پیوند کلیه از جسد باعث شده اهدای کلیه تبدیل به جولانگاه خرید و فروش شود بطوریکه برخی از جوانان از جمله دختران به دلیل بیکاری و عده ای به خاطر بدهی و پرداخت دیه و… وارد این بازار غیر رسمی شده و متقاضی فروش این عضو حساس بدن خود هستند.
حسین بیگلری، مدیر انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار مهر اعلام کرد،”متاسفانه کرمانشاه هنوز به عنوان یک شهر جنگ زده شناخته می شود و موقعیتی برای فعالیت اقتصادی جوانان در این استان وجود ندارد. همین مسئله باعث شده که برخی از این افراد برای تامین هزینه های زندگی مبادرت به فروش کلیه خود بکنند”. بیگلری با اشاره به بالا بودن تعداد متقاضیان فروش کلیه در کرمانشاه به بعضى از متقاضیان برای پیوند کلیه در استانهای دیگر استفاده می شود. به نوعی استان کرمانشاه صادر کننده کلیه به سایر استانها محسوب می شود. بیگلری همچنین از مسافرت متقاضیان فروش کلیه به کلانشهرها به خصوص تهران خبر داد و گفت”این افراد با سفر به تهران سعی می کنند کلیه خود را با قیمت بیشتری بفروشند و . . .”این آن بازار کار ى است که ما به آن نقدى اصولى و طبقاتى داریم که این خبر نگار و اظهارات دکتر بیماران کلیوى در ایران تحت حاکمیت جمهورى اسلامى به مواردى از آن اشاره کردند.
قانون استثمار گر بورژوازى در نظام سرمایه دارى ایران، ضمن اینکه نیروى کار ارزان حاصل از دست رنج هر دو گروه ازاین فروشندگان نیروى کار(دانشگاه رفتگان و دانش آموزانى که ترک تحصیل کردند) در بازار را یکسان به غارت مى برد، زمینه را براى آن تعداد از جوانانى که نیروى کار آنها در این بازارها خریدارى نداشته باشد، با فروش کلیه خود به مبلغى ناچیز مدت کوتاهى زندگى بخور و نمیرى را با آن سپرى خواهند کرد.
در این گیرودار ناعادلانه آنچه که باید تغییر کند نظام و سیستم غارتگرى است، که دست رنج دانش آموختگان, کارگران, و استثمار شوندگان جامعۀ را به یغما مى برند. تغییر این نظام گندیده و جایگزن کردن آن با نظامى سوسیالیستى که مبانى فکرى و عملى آن بر آزادى، برابرى و عدالت اجتما عى استوار است و براى دستیابى به بازار کارى برابر که از هرکس به اندازه توانش، به هرکس به اندازه نیازش تأمین خواهد شد،ساده تر از رقابت ناسالمى است که براى دست یابى به کار زود رس و”پر در آمد”با مدرک و بى مدرک تحصیلى بین این دو گروه از جویندگان کار در جریان است. به نحوى که نظام سرمایه دارى از خرید نیروى کار ارزان این جویندگان رقیب در بازار کار بیشترین استفاده را خواهد برد.  
تنها التر ناتیو موجود براى برون رفت از این فلاکت و به زیر کشیدن این نظام دیکتاتور و استثمارگر در ایران، براى این دو طیف از جویندگان کار و کل استثمارشوندگان، در اتحاد،مبارزه و همبستگى با سایر اقشار تحت ستم به رهبرى طبقه کارگر آگاه و متشکل در تشکلات حزبی و توده ای خود، قابل تحقق و دست یافتنى است.
چهار شنبه ٢٢ تیر ١٣٩٠