در زمین سیاست مراقب باشیم !

تزاد نوشته بود :اسلام و مسلمان؛ خرافات و خرافاتی؛ بیماری و بیمار.
 با بیماری باید مبارزه کرد، آنقدر باید با چوب انتقاد بر سرش زد تا نقابش بشکند. بیمار را اما باید مراقبت کرد، بغل کرد و محبت کرد، گوشه ای آرام خواباند و پارچه ی نمناک همدردی و مهربانی بر پیشانی اش گذاشت. خرافات ستیزی با خرافاتی ستیزی متفاوت است. اولی یک ایده ی بی احساس و مزخرف بیشتر نیست؛ دومی اما از گوشت و پوست و استخوان است و احساس دارد. مراقب باید بود چوب انتقادمان بر سر بیمار پایین نیاید. مراقب باید بود.
بله باید مراقب بود .  مدتی و یا چند روزی است  که صحنه سیاسی کمی پرتنش تر شده است  . موضوع تعیین تکلیف ۳۵۰۰ نیروی اسیر در عراق و قرارگاه اشرف ، پررنگ است . سفیر امریکا در عراق رسما از جابجایی و بسته شدن اشرف سخن گفته است . همزمان نیروهای حافظ منافع حکومت اسلامی در خارج از ایران  نبست به خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی امریکا ابراز نگرانی کرده اند . سازمان مجاهدین در آخرین موضع گیری از زبان وزیر خارجه اش ( محمد محدثین) اعلام کرده که برای بستن مغازه اشرف باید از روی جنازه ما رد شوند . که البته جمله باید صحیح گفته میشد که : برای بستن مغازه اشرف باید از روی جنازه آنها رد شوند . چون رهبری مشکلی ندارد و جایش امن است !
من هم موافقم که نباید به بیمار تهاجم کرد . اسلام خرافات است و بیماری مسلمانی است . در زمین سیاست آن نیروهای اسیر در قرارگاه اشرف بیمارانی هستند که از نظر جسمی و روحی نیاز به حمایت و مداوا دارند . اما این حمایت معنی حقوق بشری و انسانی اش را نباید با مرز سرخ منافع سیاسی همه طرفین مخلوط و غیر قابل تشخیص کرد . در زمین سیاست همه بر اساس منافع خودشان قدم برمیدارند . از ایالات متحده تا حکومت اسلامی و تا مجاهدین …..و تهاجم اصلی باید به سیاستی باشد که قیمت آن را از گوشت و خون آدمهای بی دفاع میگیرند !
این حق هر فرد یا جریانی است که منافعش را در نظر بگیرد . اما استفاده های غیر متعارف از انسانهای بیمار و اسیر جهت بالا بردن سود سیاسی حق هیچ مارمولکی نیست . شاید استفاده ازیک نمونه عینی کمی مع الفارق به نظر برسد ولی قیاس است و دیگر هیچ !
اگر یادتان باشد مدتی پیش نوری زاده با عده ایی از جمع یارانش به حکومت اسلامی چراغ سبز نشان داد تا حکومت اسلامی آنها را با یک درمالی تبرک کند . انتقاداتی هم به آنها شد و طبعا همگان هم از این انتقادات  استقبال نکردند . هر آنچه در آن بازی بچه گانه رخ داد مربوط به افرادی بود بالغ و آزاد …که بسته به منافعشان آن خط ابلهانه را رفتند . یعنی خوب و بدش گردن خودشان بود و هست . پای سرنوشت دیگران در میان نبود . به همین دلیل من آن بازی را فقط لایق نقد و طنز دیدم . اما هرسیاست و تصمیمی که قیمتش از جان و زندگی دیگران باشد از هر طرفی در ردیف جنایت است .
حفظ منافع در زمین سیاست اولویتی واقعی برای همگان است . اما استفاده ابزاری از زندگی و جان دیگران نه اولویت است و نه نرمال . رهبری مجاهدین و دولت امریکا و حکومت اسلامی میتوانند به هر شکل که دوست دارند با هم تانگو برقصند و یا باباکرم….اما زندگی و جان اسیران در قرارگاه اشرف نباید از هیچ سمتی در این حماقت خرج سیاست شود . آقای محدثین وقتی از قلب اروپا و امنییت کامل برای رهبری ، فراخوان عبور از جنازه اسیران اشرف را میدهد ، هنری نکرده است . فقط اشتباه فکر میکند که هنوز ساز و دهل ، یک دهه پیش جوابگوی نیاز و شرایط امروز باشد . 
آن شرایط برزخی نیروهای اسیر در عراق ، و لبخندهای تکراری مشتی نماینده بی مصرف درپیتی تبلیغی در ایتالیا و هر جای اروپا و جهان ،  به گره کور مجاهدین در زمین سیاست کمکی نمیکند . حتی اگر همه ۳۵۰۰ نفر تبدیل به جنازه شوند ، در زمین سیاست از جنازه ها هم برای رهبری مجاهدین آبی گرم نخواهد شد. دوران مرده خوری و عوام فریبی  و مظلوم نمایی های بلاهت بار قرن پیش سالهاست تمام شده است . اما جدای از این تکرارها و با اجازه بزرگترا ، یک بار دیگر با خوش بینی صحنه را ببینیم .
۱/ اگر مجاهدین طی مراسمی و یا مراسمهایی و با دلایلی مثل لیست اتحادیه اروپا …. از لیست تروریستی امریکا هم خارج شوند…. !
۲/  رهبری مجاهدین  با جابجایی و طرح خروج نیروها از عراق با هر توجیهی باید موافقت میکند !
۳ / این موافقت الزاما به معنی نجات و خروج سریع اسیران اشرف از عراق نیست ! عده ایی با کمک خود مجاهدین و سایر بستگان موفق میشوند ! و بقیه خوراک حکومت اسلامی خواهند شد ! مگر مثل تعدادی محدودی از زندانیان سابق تیف که سماجت و پایداری کردند .
۴ / در چنین حالتی آقای امام مسعود رجوی “باید” ظهور کند تا دستگاه سیاسی را از نو سازماندهی کند ! پایان دوران قدیم و آغاز دوران جدید این ظهور را “بایدی” میکند . والا ساختن بنای جدید با مصالحی قدیمی چنگی به دل نمیزند و راهی جدید باز نمیکند ! ( هرچند دوران جدید از یک دهه پیش و با سقوط صدام آغاز شده بود و رهبری مجاهدین حداقل یک دهه عقب است ! )
۵ / در سازماندهی جدید باید دید که آیا رهبری مجاهدین اعتقادی به تغییر دارد و یا کما فی السابق فقط مجبور است به یک سری اعمال نمایشی دست بزند !
۶ / تمامی این مراحل فقط تحلیلی و حدس است و در صورت چنین تابلویی قطعا با سرعت نور نخواهد بود ولی اجتناب ناپذیر است !
۷ / من به دنبال همه وقایع هستم با حفظ مرز سرخ دفاع از جان و زندگی اسیران اشرف در مقابل همه مارمولکها و تمساح های بازیگر در زمین ! ایرج مصداقی در مطلبی نوشته بود باید تلاش کرد تا مجاهدین از لیست خارج شوند و این خروج از لیست به معنی نجات اسیران اشرف است ! من هم کاملا با نجات جان اسیران اشرف به هر قیمتی موافقم . فقط صادقانه بگویم سوالی برایم پیش آمد که تلاش از جانب چه کسی برای خروج از لیست و چگونه …..؟ سیاستهای دولت امریکا ( غلط یا درست ) بر اساس خواست دل افراد شکل نمیگیرد . لیست امضاء ۵ میلیون نفری کذایی که جای خود دارد ۵ میلیارد هم امضاء جمع شود فعلا ریش و قیچی دست ارباب بی مروت دنیاست . وقتی صحبت از تلاش برای خروج است لطفا راه حل عملی ارائه کنید .
دولت امریکا نام مجاهدین را برای بازیهای سیاسی خودش و مانور در مقابل حکومت اسلامی در لیست گذاشته است . نزدیک به ۲ دهه تلاشها و لابی های پر قدرت خود مجاهدین برای خروج از لیست راه به جایی نبرده است . دولت امریکا شروط خروج از لیست مجاهدین را بعد از سقوط صدام به رهبری مجاهدین بارها گفته است که : تمامی ساختار فکری و سیاسی گذشته به درد زمین سیاست روز نمیخورد ( غلط یا درست )….
و حالا سوالم را تکرار میکنم تلاش از جانب چه کسی و چگونه…؟ اگر دل کندن رهبر عقیدتی از بنای سیاسی و فکری و بیمارگونه و احمقانه قرن پیش و وارد شدن به فاز جدید تنها راه حل است پس ایرج مصداقی و بقیه همفکرانش مشخص کنند که تلاش یعنی چه و از جانب چه فردی یا جریانی و به شکل باید انجام شود ؟ حداقل به سهم همگان اشاره مشخص شود که با کنایه و اشاره و اینا…..کسی نخواهد فهمید چرا زانویشان تا شد ؟
۸ / نزدیک به ۲ دهه به همگان ثابت شد که تحلیلهای رهبر عقیدتی ، ایده های احمقانه ایی بیش نبود . اینکه قرار بود رهبرعقیدتی خودش و دستگاه منگلش را به غرب تحمیل کند ……اینکه غرب ناچاراست تن بدهد به راه حلهای رهبرعقیدتی….. تهیه انواع مصالح از گوشت و پوست و استخوان آدمها برای بنای این ایده های احمقانه تا امروز به سرابی ملموس راه برده است . مشکل اصلی در مرحله کنونی با رهبری و جریان ارتجاعی مجاهدین همین سیاست احمقانه است . و نقد و افشای آن در الویت ! کسانی که سکوت کرده و میکنند ….خودشان را شریک این حماقت و جنایت بدانند !
۹ / نیازی نبود تا وزارت خارجه امریکا بنویسد که بر اساس منافعش قدم برمیدارد ….که از ” زانویش ” پیدا بود و هست و مشخص برای همگان ! از حکومت اسلامی در ایران هم انتظاری نیست .
۱۰ / رهبری مجاهدین باز هم در معرض انتخاب است و اینکه آیا ما باید همچنان منتظر یک سیاست اصولی و انسانی از طرف رهبری مجاهدین باشیم ؟ و یا ازکسانی که نباید انتظاری داشت مثل حکومت اسلامی و یا آقای جفری، و استراو که بمثابه «سخنگویان» غیر رسمی حکومت اسلامی  سالهاست در زمین هستند !؟، باید متوجه این «مرز» و عواقب نادیده گرفته شدن نقش سیاسی همگان باشیم !
 
 
 
اسماعیل هوشیار
ژنو
۱۸ تیر ۱۳۹۰
نهم. ژولای ۲۰۱۱
 info.tipf.www