ادامه تقلاهای “سرباز جنبش مقدس سبز” ! بخش دوم مناظره با فرورتیش کردتبار

مقدمه برای خواننده:

متعاقب مقاله ای که در پاسخ به “سرباز حقیر جنبش سبز” یعنی آقای فرورتیش کردتبار به قلم این نویسنده منتشر شد(۱)، ایشان نیز پاسخی قلمی فرمودند(۲) و با پیامی کوتاه به شرح زیر برای من فرستادند:

پاسخ کامل تر و صریح اللهجه تر را در وبلاگ خود گذاشته ام،اما تا آنجا که به یاد دارم،شما حضرات بی منطق و خشن و بدرفتار بوده اید و برای همین هم بود که سالهای اول انقلاب ایران،در بین نمایندگان مردم کمترین جایی داشتید،حتی اگر حضرت آیت الله خمینی هم موجبات رد صلاحیتتان را فراهم نمی کرد”

 

همینکه یکی از هواداران وابسته به باندهای حکومتی موسوی کروبی و معتقدین به “حضرت آیت الله خمینی” به نقطه ای رسیده که شعار مرگ بر جمهوری اسلامی را تایید می کند و از “۳۰ سال جنایت رژیم اسلامی” یاد می کند، باید به این نتیجه رسد که چیزی بسیار مهم در ایران در حال وقوع است. آن چیز در حال وقوع را ما کمونیستهای کارگری سالهاست خوش آمد گفته بودیم. انقلابی که از درون تضادهای اجتماعی و طبقاتی سرمی کشد و تمامی ریشه های نظام موجود را نشانه می گیرد.

بحثهائی که آقای کردتبار دارد مطرح می کند به رغم تناقضات بسیار درونیش نشان متزلزل شدن پایه های حکومت اسلامی است. از قدیم گفته اند که کشتی وقتی دارد غرق می شود حتی موشهای ساکنش هم بالاخره می فهمند که دیگر باید ازش بیرون بپرند. آقای کردتبار در پاسخشان به این نویسنده سعی می کند خاک هوا کند. آسمان را به زمین بدوزد. به شیوه بسیار مسخره ای سعی می کند موسوی و خمینی را “در سال ۶۷” بی گناه نشان دهد تا با یک پیچش قلم بتواند همینها را “رهبران معنوی” جنبشی معرفی کند که بقول خودش دارد بر علیه ۳۰ سال جنایت مبارزه می کند!

شبیه این تلاشها را ما در دوران سقوط شاه شاهدش بودیم وقتی شریف امامی ها زبان به “انتقاد گشودند” و بعدش حتی آدمهائی مثل نصیری که رئیس ساواک بود را یادمان هست که وقتی دستگیرشان کردند و در مقابل صدها قربانی شکنجه شده قرارشان دادند ، گفتند :”بیگناه هستند و اصلا نمی دانستند در ساواک شکنجه هم هست!”

تقلاهای آقای کردتبار من را به یاد همه آن تاریخ می ندازد و از زاویه ای برای من نوید بخش است. یک نوع دلیلی دیگر است بر اینکه کشتی رژیم اسلامی واقعا در حال غرق شدنست.

هدف اصلی من در ادامه این مناظره، مخاطب قرار دادن نسل جوانی است که به مبارزه اجتماعی برای سرنگونی حکومت اسلامی کشیده می شود و کمک به شناختن گرایشات سیاسی دروغین “آلترناتیو” و پیش برد سیاست کمونیزم کارگری و حزب پرافتخارش.

خواننده گرامی را هم دعوت می کنم در این مناظره کتبی شریک شود. هم پاسخهای منرا بخوانید و هم پاسخ ایشانرا(۲). و قضاوت را هم به عهده خودتان می گذارم.

مقدمه برای آقای کردتبار:

جناب کردتبار عزیز،

خوشحال اینبار دیگر خودتانرا “سرباز حقیر” نخوانده اید! این حداقل کاری است که من توانستم انجام دهم که اعلام حقارت را کنار بگذارید! من اصلا علاقه ندارم با انسانی خود  حقیر خوانده به مناظره بنشینم! و بعد :

تشکر می کنم برای پاسختان و دعوتتان به مناظره و دیالوگ. بر خلاف ادعای شما من نه شما را بسیجی خوانده ام و نه مزدورو نه بازجو!. اینها برخلاف درک سیاسی منست در برخورد مخالف. من دنبال سنتی در سیاست هستم که مخالف را در نقاط قوتش مورد خطاب قرار می دهد. می پذیرم همه چیزهای خوبی که شما در مورد خودتان گفته اید. می پذیرم که شما مبارزات آزادیخواهانه داشته اید از دید خودتان. می پذیرم که بطور وافعی دنبال آزادی، باز از دید خودتان هستید. می پذیرم که علاقه تان به موسوی و کروبی و به اصطلاح جنبش سبز از روی یک حسن نیت و یک بیداری سیاسی است و نفرت از بقول خودتان از ۳۰ سال جنایت رژیم اسلامی همانطور که خودتان می فرمائید. اینطور بحثم را شروع می کنم با فرضهای خود شما

در مقاله ای که به پاسخ به من پرداختید چند نکته را اگر رعایت می کردید بسیار بهتر بود: اول اینکه مثل من منبع مقاله مخالفتانرا می گذاشتید که خواننده بتواند مراجعه کند به اصل مقاله مخاطبتان. دوم اینکه مقاله تان تیتیر بندی داشت تا خواننده لای خطها دنبال پاسخها نگردد. اما اینکه بطور واقعی به چقدر از بحثهای من پاسخ دادید را به خواننده وا می گذارم و مدعی هستم که اصل بحثهای من از سوی شما تا بحال پاسخ نگرفته و شما با مطرح کردن بحثهای حاشیه ای زیادی از بحث اصلی گریخته اید. اجازه بدهید من چند نکته اصلی بحث شما را پاسخ بگویم:

(۱)”رهبر خود خوانده جنبش سبز”؟!

نام مقاله شما، این را تداعی می کند که گویا من و حزب کمونیست کارگری ایران، خودمانرا “رهبر جنبش سبز” اعلام کرده ایم! خیر اینطور نیست! مقالات من در نقد “جنبش سبز” تاریخش می رسد به حتی قبل ازسبز نامیدن این انقلاب توسط هواداران موسوی!(۳) که همه این مقالات هم در سایت روزنه منتشر شده است. حزب ما حتی قبل از انتخابات دروغین حکومت اسلامی چهره واقعی موسوی ۶۷ را به مردم ایران افشا می کرد و ماهیت ارتجاعی داستانی دروغین بنام انتخابات حکومت را افشا می کرد و در طول دوران عروج انقلاب مردم هم توضیح دادیم که این جنبشی انقلابی است که هواداران بخش توسری خورده حکومت اسلامی و راست سیاسی درون و بیرون ایران می خواهند ملاخورش کنند و اسم سبز گذاشتن روی این انقلاب فقط یک خط سیاسی است که باید کنار خط بخش غالب رژیم افشا شود و طرد شود.

لذا هرگز ادعای رهبری چنین خط ارتجاعی را نکرده ایم! آنچه ادعا کرده ایم و می کنیم اینست که تلاش ما برای این بوده و هست که خواستهای واقعی مردم و جنبشی که دارد قدم به قدم رادیکالتر می شود بطوری رادیکال نمایندگی کنیم. تلاش ما در کسب رهبری جنبش انقلابی که نه فقط رژیم اسلامی را به زیر بکشد بلکه جامعه آلترناتیو یعنی جامعه آزاد ، برابر و سوسیالیستی را سازمان دهد که مبتنی بر نظام شورائی باشد و مذهب را از حوزه اجتماعی به حوزه فردی بکشاند و آزادی نقد مذهب را تضمین کند ادامه خواهد داشت. این موضع واقعی ماست. لذا خیالتان از مالکیت “جنبش سبز” کاملا راحت باشد. جنبش سبز اسم رمز یک پروژه سیاسی است که خواسته و خواهد خواست که انقلاب ایران را ملاخور کند همانطور که در سال ۵۷ بخاطر نبود رهبری کمونیستی کارگری توسط خمینی و جانیان همراهش ملاخور شد یا بقول شما ۳۰ سال جنایت آفرید!

(۲)برنامه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی شماها موسوی چیها و کروبی چیها برای آینده ایران چبست؟

اجازه بدهید من فرض بگیرم که شما جنبش سبزیها و ما کمونیستهای کارگری این امکان را داشتیم در تلویزیون رو به مردم مناظره کنیم. فرض می کنیم که مردم از من و شما می پرسند که تکلیف مردم با این رژیم چیست؟ چیزی که باید نفی بشود چیست و چیزی که باید بعد از این سیستم بیاید چگونه است؟

شما اگر دنبال موسوی هستید خواهید گفت که می خواهید جامعه ای که خمینی رهبری می کرد دوباره احیا کنید! برگردید به “قانون اساسی جمهوری اسلامی” که درش باز ولی فقیه قرار است قدرت را مثل خمینی قبضه کند. خواهید گفت که حمایت می کنید از برنامه بانگ جهانی و صندوق بین المللی پول. همانطور که خمینی، لاجوردی و زندان اوین و قتل عامها را سازمان داد و حقوق انسانها را به نوع اسلامی و غیر اسلامی تقسیم کرد شما هم قرار داری در “جامعه سبزت” اینها را تازه اجرا کنی. قرار داری مثل خمینی بگوئی “زنبورها هم کارگرند” اما کارگرهای واقعی را سرکوب کنی و حتی جشن گرفتن اول ماه مه را هم برایشان جرم سیاسی بدانی. قرار خواهد بود زن همچنان تحقیر شود و بزور چادر و حجاب سرش شود همانطور که بقول خودت “حضرت آیت الله خمینی” که موسوی و کروبیت هنوز قبله عالمشانست خواست و عمل کرد؟ ..فکر می کنم مردم ایران بقول خود شما ۳۰ سال تجربه همه اینها و بسیاری دیگر را دیده اند! همینهاست برنامه شما؟

راستی موسوی و کروبی که خواهان بازگشت به “حکومت خمینی” هستند قرار است فقیه از کجا بیاورند؟! قرار دارند با این مردم که کل نظام اسلامی را نمی خواهند چه کنند؟

در مقابل شما من بعنوان کمونیست کارگری برنامه ام پایان دادن تمام و کمال رژیم اسلامی است از طریق انقلاب اجتماعی و اعلام برابری کامل زن و مرد. حذف کار مزدی و پایان دادن به نظام ضد انسانی سرمایه. نظام شورائی. پایان اعدام و حبس ابد. آزادی کامل بیان و پوشش و تشکل و اعتصاب. محور قرار دادن انسان و خواستهایش بعنوان اصل اول جامعه بعد از حکومت اسلامی. دستگیری و محاکمه همه سران و جانیان  این رژیم در دادگاه بین المللی و با حضور وکیل مدافع. یک دادگاه نورنبرگ وسیع و جهانی!

فکر می کنی مردم به کدام ما رای بدهند؟!

(۳) دفاع تناقض آمیز شما از خمینی و موسوی و کروبی!

از تناقضات عمیق بحثهای شما یکیش اینست که هم معتقد هستید ۳۰ سال رژیم اسلامی جنایت کرده و هم دارید فردی که بیش از هشت سال در مرکز قدرت سیاسی این حکومت بوده یا اون یکی که سالها به انواع مختلف رئیس مجلس و رئیس بنیاد “شهید” بوده و بقول احمدی نژاد “اونجا هم زندان داشته” به همراه بنیادگذار کل این حکومت یعنی خمینی جانی از زیر ضرب خارج می کنید! این فرول غیر ممکن برای چیست؟ برای اینست که این “جنبش سبز” شما دچار فقر رهبر است! آدم کم آورده اید به اینها متوسل شده اید! این خودش علامت غرق شدن کشتی حکومت اسلامی است که در مخیله شما چنین اغتشاشی را باعث شده!

حالا دارید مدعی می شوید که شاید “فقط” خمینی و موسوی و کروبی از اعدامهای ۶۷ خبر نداشته اند! راستی بر فرض که خبر نداشته اند ، همانطور که گفتم بعد از خبر داشتن چه کرده اند؟ اگر همین عروج انقلاب مردم نبود همین موسوی و کروبی و حتی شما آیا حرفی از “جنایتی” می زدید؟

بعد از سرنگونی رژیم اسلامی دادگاه بین المللی و هیئتهای حقوقی متخصص حتما خواهند توانست تمامی استناد مشارکت این اراذل را بررسی کنند و جلوی مردم بگذارند. اما در همین نقطه هم فقط برای مثال من چند نکته را ارائه می دهم:

الف: آیا غیر از اینست که خمینی در تمامی فعاالیتهای داخلی و خارجی حکومت نقش داشته؟ تئوریسن اعدامها و سرکوبها از بدو انقلاب آیا او نبوده؟ تمامی مهره هائی که اعدامهای حکومت را از سال ۵۷ تا ۶۷ سازمان داده اند آیا منتخبیت خود این جانی نبوده اند؟ اگر هیتلر بعد از سقوطش دستگیر می شد آیا بهش چه برخوردی می شد؟ آیا کسی ادعای اینکه او در مثلا داخائو دخالت نداشته خریدار بود؟!

ب: در مورد موسوی، مقاله بسیار جالب آقای ایرج مصداقی که حاوی اسناد بسیاری را اینجا برای خواننده ارائه میدهم(۴). موسوی چه در زمانی که ویز کابینه بود و چه زمانی که نخست وزیر بود از تمامی اعدامها و سرکوبهای حکومت در طول دوران جنگ حمایت کرده. نمایندگان موسوی در خارج کشور بطور سیستماتیک اعدامها را یا توجیه کرده اند یا گاها انکار! موسوی کنار تمامی مهره های حکومت اسلامی بارها و بارها از “حقوق بشر اسلامی” دفاع کرده که بر طبق آن قوانین اسلام معیار است و حکم خدا ! همانکه پایخ تئوریک بی حقوقی همه مخالفین بنام مفسد فی الارض است!

“دولت میرحسین موسوی با رد اتهامات مندرج در قطعنامه ۳۹/۱۹۸۵ کمیسیون حقوق بشر می‌گوید:«در ایران هیچ کس به خاطر اعتقادات شخصی‌اش محکوم نمی‌شود و اعدام‌های خودسرانه سازگار با دستگاه قضایی نیست، اگر چه با جاسوس‌ها و تروریست‌ها مطابق قانون برخورد می‌شود. زندان‌ها‌ی ایران دارای همه‌‌گونه امکانات رفاهی ممکن هستند و تحت هیچ شرایطی شکنجه مورد استفاده قرار نمی‌‌گیرد چرا که در تضاد با قانون اسلامی است .»

 

جناب کردتبار!

بازی شما با اعدامهای سال ۶۷ برای بیان حقیقت نیست! برای کتمان حقیقت و بدر بردن مهره های درجه اول این حکومت جانی است . برای به تحت نشاندن دوباره اراذل حاکم بر دهه اول رژیم خمینی و ملاخور کردن انقلاب مردم بطور مجدد بنام “جنبش سبز” و رهبری معنوی موسوی و کروبی! نمی شود! کارتان کار نیست! حنایتان حتی برای نسل جوانی که آن جنایتها را ندیده رنگ ندارد!

(۴) “ اگر موسوی باید در قبال جنایات خمینی پاسخگو باشد،شما هم باید در قبال رویه های غلط طیف چپ،که از عوامل اصلی قدرت گرفتن طیف اسلامگرا بود پاسخگو باشید.”

شما از سوئی حامی موسوی و کروبی تشریف دارید که اینها سینه چاکان خمینی جانی هستند. به گوشه که مشسده شده اید می خواهید “معامله کنید”! موسوی و کروبی خودشان از مهره های اصلی حکومت خمینی بوده اند که هیچ همین الان هم دارند از خمینی دفاع می کنند! معامله شما اینست که اگر اونها باید پاسخگو باشند ما هم مثلا باید در مقابل کارهای توده ایها و غیره “پاسخگو باشیم”! که مثلا عدالت شما اجرا شود؟!

حزب کمونیست کارگری ایران بر بستر نقد وسیع و کامل بر چپ ایران پایه گذاری شد. حجم بسیار وسیعی سند بخصوص در دهه اول شکل گیری این جنبش مربوط به نقد همه گرایشات چپ تاکنونی است. بهتر است بروید نوشته های منصور حکمت را در سایتش بخوانید. اگر اینطور هست  که هست فکر می کنم “معامله” از سر ما محقق است و سمت شماست که می لنگد!

(۵) “چرا اقبال عمومی به کمونیستهای کارگری کم است  به موسوی و کروبی زیاد؟”

پاسخش جناب کردتبار بسیار ساده است! پاسخش نظام دیکتاتوری اسلامی است که پایه اش را حکومت خمینی گذاشت. اوینش را آباد کرد و شکنجه اسلامی و اعدام اسلامی را پایه ریخت! دیکتاتوری که از جامعه برداشته شود رفتارهای واقعی مردم و گرایشاتشان نمود واقعی می یابد. در جامعه دیکتاتوری رفتارهای مردم دنبال متدهای کمتر هزینه آور است. مردم پایشان را می گذارند در میان درهائی که جناح های رژیم باز می گذارند و فشار می آورند که در بشکند. اینست که ناظر یا باید بیگانه باشد از روانشناسی اجتماعی یا مثل شما سفسطه بفرماید که بالا کشیدن موسوی و کروبی را در چند ماه اول عروج انقلاب نشانه واقعی هواداری از این اراذل بداند! نظر سنجی اینکه مردم بطور واقعی چه می خواهند و چگونه در تناسب قوا در خیابان عمل می کنند با این قضاوت سطحی شما ممکن نیست! نظر واقعی مردم را باید در محیط آزاد پرسید!

تجربه همین دو سال به مردم ایران که عموما نسل جوانی بودند که دهسال اول انقلاب را ندیده بودند ثابت کرد که بلند کردن عکسهای این جنازه های سیاسی حامی خمینی کاری از پیش نمی برد. “جنبش سبز” الان دیگر بقول شما از اینها گذشته و بخاطر بی افقی عمومیش چند تا “لیبرال” و به اصطلاح “سکولار” سلطنت طلب و چپ سابقی توبه کرده نمی توانند نگهش دارند!

بر عکس، ما کمونیستهای کارگری روی زمان روی خواستهای بلاواسطه مردم حساب می کنیم. هر چه جامعه جلو برود لایه به لایه از این حواشی در حال ریزش “سبز” عبور خواهد کرد. کار ما نقد مداوم حکومت و تمامی جناح هایش ، جهت دادن صبورانه جنبش سرنگونی طلب و فرموله کردن خواستهایش خواهد بود. راه حلهای رادیکال را که بتواند اهداف بلاواسطه مردم را بطور واقعی محقق کند یعنی جامعه آزاد و برابر و انسانی و سوسیالیستی را به مین مردم خواهیم برد. مدعی هستیم مردم بین حرکت به عقب، به اسلام خمینی یا راست پروغرب که وجه مشترکشان تداوم بردگی و فقر و بی آیندگی است و برنامه ما ، حتما برنامه ما را انتخاب خواهند کرد.

بعنوان موخره:

شما فرمودید:

جناب آقای صالح نیا.دنیا فقط در “جمهوری اسلامی چی”و”کمونیست کارگری”خلاصه نمی شود!”

کاملا درست می فرمائید جناب کردتبار! جامعه ایران یک طیف وسیع دارد. گرایشات سیاسی و طبقات مختلف و متضاد. درون اپوزسیون همانقدر تضد هست که بین اپوزسیون و پوزیسین و تضادهای داخل حاکمیت هم ایضا به شدت در حال رشد است.

در طیفی که خودش را اپوزسیون می نامد بنا به قانون مبارزه طبقاتی، خیلی ها سروکله شان پیدا می شود و خواهد شد که قبلا بخشی از رژیم بودند. همینکه آدمی با دیدگاههای متناقض شما که با خمینی هنوز تکلیفتان روشن یست چه برسد به موسوی و کروبی می آید از ۳۰ سال جنایت حرف می زند و تلاش می کند “جنبش سبز” را باز به مردم حقنه کند در حالیکه سر و ته آنرا نمی تواند تعریف کند، خوش اثباتی است بر همین حکم که جامعه ایران فقط از ما کمونیستهای کارگری و حکومتیان تشکیل نشده! اینرا ما همیشه می دانسته ایم و اساس سیاستمانرا هم همینجا گذاشته ایم که اینطور است!

کار ما و وظیفه ما اینست که قطب بندی سیاسی بین راست و ارتجاع را با جنبش انقلابی عمیقتر کنیم. با سازمان دادن جامعه حول رادیکالترین شعارها که بتواند پاسخگوی عملی خواستهای مردم باشد، با نقد مداوم تمامی جناح بندیهای ارتجاع از آنها که درون حکومتند تا آنها که مدعی حکومتند. از فرقه مجاهدی گرفته که بخشی اسلامی بیرون افتاده از حکومتست بگیر تا رضا پهلوی و “چپ های توبه کرده جمهوریخواه لیبرال” تا توده ای اکثریتیها که همچنان بر طبل “جناح های مترقی تر رژیم” می کوبند،…تلاش ما اینست که جامعه ایران ما را بعنوان نماینده واقعی خود انتخاب کند. پیروزی این انقلاب، تحقق آزادی و برابری و حکومت انسان محور را در گروی پیروزی سیاسی جنبش و حزب کمونیست کارگری می بینیم و اینرا تبلیغ می کنیم.

مدعی هستیم که بهترین و انسانی ترین برنامه را داریم. از مناظره اجتماعی با شما و همه مدعیان “مخالفت با وضعیت کنونی” استقبال می کنیم. یک دلیل مهم پایان رژیم اسلامی همین جدا شدنهای آدمهائی مثل شماست! مناظره با شما و همفکران شما فرصتی دیگر است برای اثبات حقانیت جنبش ما!

منابع دیگر:

(۱)سعید صالحی نیا: پاسخی به سرباز حقیر “جنبش اسلامی سبز”!

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/6661-1390-02-06-19-25-23.html

(۲)پاسخی به ادعاهای”رهبر خودخوانده جنبش سبز”!
فرورتیش کردتبار

http://fkordtabaar.wordpress.com/2011/06/28/%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d8%af%d8%b9%d8%a7%d9%87%d8%a7%db%8c%d8%b1%d9%87%d8%a8%d8%b1-%d8%ae%d9%88%d8%af%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%ac%d9%86%d8%a8%d8%b4-%d8%b3/

(۳)لیست برخی از  نقدهای این نویسنده بر پدیده ای بنام “جنبش سبز” از بدو عرج جنبش انقلابی سال ۸۸:

قطب بندی انقلاب و ضد انقلاب (۱۸ ژوئن۲۰۰۹)

 

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/18-said2.htm

بحران رژیم اسلامی بعد از مضحکه انتخاباتش(۱۳ ژوئن ۲۰۰۹)

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/13-said.htm

 

اوج گیری بی سابقه بحران حکومتی و مضحکه انتخاباتی رژیم اسلامی(۶ ژوئن۲۰۰۹)

 

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/7-said.htm

تقلاهای بی سرانجام سبز موسوی و سبز خارج کشوری(۲۶ جولای ۲۰۰۹)

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m07/26-said2.htm

برشی بر موازنه قدرت میان مردم و رژیم اسلامی(۲۹ آگوست ۲۰۰۹)

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m08/30-said.htm

 

معضل درک ماهیت سبز و برخورد با آن(۷ آگوست ۲۰۰۹)

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m08/8-said.htm

سعید صالحی نیا: تصعید “جنبش سبز” در تظاهرات نیویورک! در حاشیه تظاهرات ضد احمدی نژاد و ضد سنگسار هزاران نفره امسال در نیویورک

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/4249–q-q-.html

 

سعید صالحی نیا: نگاهی به “پیش نویس قانون اساسی حقوقدانان سبز و لیبرال”!

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/726-180110-salehniya.html

 

سعید صالحی نیا: کمونیزم کارگری و” مانیفست لیبرال” دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال(بخش اول)

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/147–q-q-.html

 

سعید صالحی نیا: تلاشی جدید برای احیا و ابقای خط “سبز” در تورنتو !

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/6885-b.html

سعید صالحی نیا: در حاشیه “فراخوان” شورای هماهنگی سبز امید برای راهپیمائی سکوت!

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/7084-1390-03-21-08-56-47.html

سعید صالحی نیا: تصعید “جنبش سبز” در تظاهرات نیویورک! در حاشیه تظاهرات ضد احمدی نژاد و ضد سنگسار هزاران نفره امسال در نیویورک

(۴) ایرج مصداقی:نحوه برخورد دولت موسوی با کشتار ۶۷ و موارد نقض حقوق بشر در مجامع بین‌المللی

http://www.enghelaab.info/index.php?option=com_content&view=article&id=6852:1390-04-03-09-16-14&catid=39:1388-09-07-22-22-23&Itemid=100