پاسخی به پاسخ رضا رخشان

بگذارید بدون صغری و کبری چیدن خاصی یکراست برویم سر اصل مطلب. رضا رخشان عضو هیات مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه، در آخرین بیانیه خویش که عنوان آن “پاسخ به منتقدین” است، خواسته جواب منتقدین نظرات ایشان به عنوان رئیس سندیکای نیشکر هفت تپه را بدهد. برای همین نه گذاشته و نه برداشته در ادامه همان حرفهای گذشته خویش غیر از کارگران هفت تپه و شرکت واحد تهران (البته منظور فقط شخص خودشان است)، همه ما کارگران در ایران را بی عرضه خوانده و گرنه الان گویا نانمان تو روغن بود و با آن “پول اضافه” که “یارانه نقدی” نام دارد پادشاهی میکردیم و احتمالا از “ژان میشل ژار” دعویت میکردیم درعروسی فرزندمان آهنگ بنوازند نه از “مرتضی تنبک”؛ البته اگر در دستگاه چهارگاه گیر نکرده باشیم و وسط عروسی کسی هوس نکند در مایه شور، دشتی بخواند و سر از ابوعطا دربیاورد! مگر ما چه مان از پرنس موناکو کمتراست؟ چیزی مان کم نیست فقط بدبختانه کارگر هستیم، خب هر کی هم رسیده زد تو سرمان. بالائی میزنه تو سرمان حرجی نیست، از چپ و راستی که قربون و صدقه دستان پینه بسته ما میشوند تا برای همیشه ما را کارگر بخواهند انتظاری نیست، اما دیگر توقع نداشتیم همکار بغل دستیمان همان کار را بکند چون عضو سندیکا است و ما نیستیم. ایشان البته فکر میکند خود ما نخواستیم سندیکا داشته باشیم! باورمان نمیشود کسی که خود را “متجانس” با کارگران میداند سیاه زندگی کارگران را سفید جلوه دهد. ایشان میگوید به واسطه وجود سندیکا کارگران هفت تپه روزگارشان خوب است البته به جز چند مشکل کوچک، و مهمترین این مشکلات بازنشسته شدن کارگران و عدم استخدام کارگران “جدید” است، یعنی غیر از کارگران تازه نفس، کارگران هفت تپه هیچ مشکلی اساسی ندارند! اگر اینجوری است میتوانیم خواهش کنیم توضیح دهند چرا حکومت اعضای رهبری سندیکا را زندانی کرده و از جمله برای خود ایشان پرونده ساخته، آیا این هم “ورود به تنازعات سایر جریانات اجتماعی” است”؟ مگر این حکومت خود زبان ندارد از خودش در سازمان جهانی کار دفاع کند؟ شما چرا زبان ایشان شده‌اید؟ یعنی مزدوران این حکومت که کارشان بریدن زبان کارگر است گویا حواسشان نیست به همه دنیا نشان دهند و بگویند: بعنوان نمونه به نیشکر هفت تپه نگاه کنید، همه چیز الحمد اله خوب است فقط یک کم بودجه کم داریم و گرنه کارگران تازه نفس هم استخدام میکردیم تا همین یک ذره نگرانی برخی‌ها هم از بین برود!

رضا رخشان عدم تشکیل تشکلات کارگری و مشخصا سندیکا در واحدهای دیگر مانند کیان تایر و ایران خودرو را بی دست و پائی خود کارگران اعلام میدارد که گویا خود کارگران نمی‌خواهند مانند کارگران هفت تپه سندیکا داشته باشند، و یا گویا “چپ خارجه نشین” نمی‌خواهد که سندیکا‌ها شکل بگیرند. ایشان در این بیانیه تاکید مجدد میکند “اگر در شرایط دشوار حاضر، سندیکای هفت تپه زاییده شد پس امکان تاسیس سندیکاهای جدید هم وجودارد. به شرطی که هجمه این دوستان نباشد”. با این حساب معلوم میشود بیچاره جمهوری اسلامی با همه وحشیگری اش تن به تشکیل سندیکا میدهد اما “دوستان مرثیه سرای طبقه کارگر” که به گفته رضا رخشان “قوز بالا قوز و شاید هم بدتر” هستند و مانع شکل گیری این تشکیلات هستند. رضا رخشان دوست ندارد و مایل نیست یادآور شود که همین “چپ خارجه نشین” اگر نبود از کجا “عضو متجانس و هم ردیف” ایشان مثلا در سندیکاهای فرانسه باخبر میشدند که رضا رخشانی هست، مجید نیکفری هست، منصور اسانلوئی وجود دارد و بسیار کسان دیگر که برای خواسته کارگران مبارزه میکنند؟ نکند بی بی سی یا صدای امریکا عوض مصاحبه با سازگارا و نوریزاده و فرخ نگهدار سراغ ایشان می‌آمد و اخبار مبارزات ایشان را انعکاس میداد. رضا رخشان باید به این سوال پاسخ دهد اگر کسانی در روز افتتاح اجلاس سالانه سازمان بین اللملی کار به روی سن نمی‌رفتند و عکس کارگران زندانی را بالا نمی‌بردند کدام عضو متجانس با ایشان خبردار میشد که در ایران چه خبر است؟ ایشان باید بگوید همه آن فعالین که او با تحقیر با عنوان “چپ خارجه نشین” نام میبرد با کدام تصمیم سیاسی یا اقدام عملی شان که در جهت حمایت از مبارزات کارگران ایران و از جمله سندیکای هفت تپه بوده نشان داده‌اند که هدف سوار شدن بر گرده کارگران داشته اند آن چنان که ایشان ادعا میکند؟ آیا غیر از این است که این ادعائی است که مدام بورژوازی بر آن تاکید میکند تا بیشتر از گرده کارگران تسمه بکشد؟ مگر این کارشناسان بورژوازی نیستند که مدام یاد آور میشوند چپ هیچ رابطه با کارگران ندارد و قصد سواری گرفتن از کارگران را دارد تا بعد بشوند استالین و فقر را در سطح وسیع توزیع کنند؟ آیا همین “چپ خارجه نشین” نبوده که روزهای همبستگی با کارگران ایران از سوی کارگران جهان را باعث شده‌اند؟ همین چپ خارجه نشین اگر نبود، اگر امکانات رسانه‌ای آنها نبود کی و کجا خبر اعتصاب و اعتراض کارگران هفت تپه منتشر میشد؟

رضا رخشان میگوید شانس آوردیم که چپ خارجه نشین قدرت ندارند و گر نه از استالین بدتر هستند! البته کسی که از طرح حذف یارانه دفاع میکند هیچ عجیب نیست که مدافعین جنبش کارگری را استالین و بدتر از آن بخواند. کسی که حذف شدن یارانه و محکوم کردن کارگران به فلاکت بیشتر را نشانه پیشرفت جنبش کارگری بداند ابداً تعجبی ندارد که اقدامات حمایتی از کارگران را تحقیر و سرزنش کند. ایشان قبل از اجرائی شدن طرح یارانه‌ها در بیانیه دیگری که رسما از این طرح دفاع کرد، میگوید: “خصوصی سازی و از بین بردن یارانه‌ها چتر حمایتی دولت را از سر کارگران بر می‌دارد و آن‌ها را در برابر سرمایه داران بی پناه بر جا می‌گذارد. اما این چتر حمایتی خودش مانعی برای متشکل شدن کارگران هم هست.” بیچاره جمهوری اسلامی که خود خبر نداشت با این “چتر حمایتی اش” مانع از ایجاد تشکلهای کارگری شده بود! سرسخت‌ترین کارشناسان بورژوازی و حامی طرح خانمان برانداز حذف یارانه چنین ادعائی نمیکنند که ایشان میکنند. گویا جمهوری اسلامی واقعا نفهم و بیشعور است چون کافی بود که به جای زندان و شکنجه و اعدام چتر حمایتی اش را گسترش میداد و خیالش از بابت جنبش کارگری راحت میشد و اینهمه بی آبروئی را به جان نمی‌خرید. کسی که اینچنین رسما از این حکومت قاتل کارگران دفاع میکند ناچار است همه کاسه و کوزه‌ها را بر سر فعالینی بشکند که در حمایت از طبقه کارگر و جهانی شدن مبارزه طبقه کارگر ایران نقش فعالی داشته اند چون بزعم رخشان اینها مانع تشکیل سندیکا میشوند!

حمایت ایشان از دولت احمدی نژاد که واقعا تماشائی است. ایشان درهمان بیانیه دفاع از حذف یارانه‌ها میگوید: “شرایط در دوره سوم (دولت نهم و دهم) بسیار بهتر از گذشته می‌باشد بطوریکه در این دوره بسیاری از کارگران توان خرید خودرو پیدا کردند و سطح زندگی کارگران ارتقا پیدا کرد… امروز در ایران، بخشهای نسبتاً گسترده‌ای از کارگران می‌توانند با پس اندازکردن هفت الی هشت ماه دستمزد خود صاحب خودروی آبرومندی بشوند.” یا ما در ایران زندگی نمی‌کنیم یا ایشان. اما واقعیت این است که هم ما در ایران زندگی(!) میکنیم و هم ایشان، اما ایشان کمر همت بسته از یکی از کثیف‌ترین کارگزاران این حکومت دفاع کند و این را هم به حساب کارگران بگذارد. آیا ایشان نمیخواهند پاسخ دهند که کارگران دستمزدی را که دریافت نمیکنند چگونه پس انداز میکنند؟ نکند آنچنان که کارفرمائی بطور مسخره ای مزاح میکند و میگوید “جای پولها امن است” دارد برای ما کارگران پس انداز میکند و ایشان به حساب پس انداز کردن حقوق از سوی کارگران میگذارند؟ ایشان لطف کنند با آمار دقیق اعلام کنند این بخش نسبتا گسترده ادعای ایشان که میتوانند این شاهکار را بزنند و با پول نداشته شان پس انداز کنند بگویند چند نفرند؟ آیا ایشان خبر ندارند که کارگران برای اینکه پولی پس انداز کنند تا مبادا در روز تنگ دستی گرفتار بمانند از مصرف خیلی‌ چیزها چشم پوشی میکنند؟ به عنوان یک کارگر باید این را خوب بدانند. و دیگر اینکه “خودرو آبرومند” دیگر چه نوع خودروئی است؟ ایشان ممکن است یک نگاهی به اطراف خود بیندازند و تماشا کنند که چطور دارندگان “خودرو آبرومند” ساعتها تو صف گاز می‌ایستند چون توان خرید بنزین هفتصد تومانی را ندارند. و لطفا با دقت بیشتری به دارندگان خودرو آبرومند نگاه کنند که چگونه روزبروز سفره شان به خاطر گرانی روز افزون خالی میشود. آیا چندین برابر شدن مایحتاج زندگی نشانه این نیست که عملا مزد کارگران به شدت کاهش یافته است؟ آیا ایشان خبر دارد که میخواهند آن چندر غاز پول نقد را هم به حیله و نیرنگ حذف کنند؟ گویا اینها همه نشانه و معنی موفق آمیز بودن طرح احمدی نژاد است!

ایشان ظاهرا نمی‌خواهند “وسیله ای” باشند “درجهت اهداف سیاسی دیگران”. خب قبول. اما مگر جمهوری اسلامی که همین الان چندین فعال کارگری و غیر کارگری را به زندان انداخته و به شلاق بسته است جزء همان ” دیگران” نیست؟ برای رضا رخشان متاسفانه نیست و گرنه اینجوری بی محابا به دوستداران و فعالین طبقه کارگر حمله نمی‌کرد که شما باعث عدم تشکیل سندیکا هستید و آنها را با استالین مقایسه نمیکرد. برای رضا رخشان جمهوری اسلامی خودی است و دیگران که همانا مدافعان و فعالین چپ هستند غیر خودی و دشمن هستند و گرنه خطاب به سندیکاهای فرانسه در روزی که قرار بود به حمایت از کارگران ایران آکسیون داشته باشند اینگونه نمی‌نوشت: “به اطلاع شما می‌رسانم که یکی از دلایل مهم مشکلات کنونی طبقه کارگر ایران فقدان تشکلهای توده‌ای کارگران در ایران و تبلیغات شدید ضد سندیکائی است که از جانب بسیاری از دوستداران ظاهری طبقه کارگر اعمال می‌شود.” اگر از فرقه محسن حکیمی بگذریم که جنون ضد سندیکا دارند چه کسی تبلیغات ضد سندیکایی دارد جز جمهوری اسلامی که اصولا با هرگونه تشکل کارگری دشمن است؟

رضا رخشان مدافع خوبی برای سندیکا هم نیست بلکه بیشتر به این تشکیلات ضربه میزند. وقتی به عضو متجانس و هم ردیف خودش مینویسد مشکل بیشتر دوستداران طبقه کارگر هستند تا دشمنانش، خودش را تحقیر میکند تا “دیگران” را. با این کارش تشکیلاتی که خود ریاست آنرا به عهده دارد زیر سوال میبرد که اصولا چه احتیاجی به حمایت درمقابل حکومت هار جمهوری اسلامی دارد. کسی از رضا رخشان انتظار ندارد که علیه حکومت جمهوری اسلامی بیانیه سیاسی بدهد ولی انتظار دارند که حداقل بخاطر خودش هم شده که رسما و علنا به بهانه حمایت از سندیکا از این حکومت دفاع نکند. ایشان پیشنهاد کرده بود که در کمیسیون بررسی حذف یارانه‌ها در مجلس شورای اسلامی حضور داشته باشد و به قول ایشان “به کمک اقتصاددانان طرفدار کارگران” یک کارهائی بکنند و در مقابل “لابی” کارفرمایان، لابد “لابی کارگران” شکل بگیرد تا طرح حذف یارانه‌ها بیشتربه سود کارگران باشد! ادامه همین تفکرات به آنجا کشید که باعث شد که حتی ایشان یک تنه سندیکای هفت تپه را در مقابل دیگر تشکلات موجود طبقه از جمله سندیکای شرکت واحد در اول مه امسال قرار بدهد. این اتفاقا “دیگران” نیستند که در مقابل ایجاد تشکلات و اتحاد آنها ایستادند بلکه کسانی مانند رضا رخشان هستند که عملا اتحاد کارگران را تهدید میکنند و یک تشکیلات مهم که ثمره مبارزات کارگران هفت تپه است را تهدید به نابودی میکند. اگر سندیکاها بر پایه مجمع عمومی اعضایش متکی باشد هیچ وقت یکی از رهبران آن هم در نبود رهبران دیگر سندیکا که در زندان هستند به خود اجازه نمیداد اینچنین تلاشها و مبارزات طبقه کارگر را به سخره بگیرد. اگر تصمیم گیری در سندیکا دور از چشم اعضا و پشت درهای بسته نباشد رضا رخشان نوعی نمی‌تواند اینچنین یک تشکیلات مهم را تهدید به بی اعتباری نزد کارگران کند.

ما به عنوان جریان کمونیسم کارگری با سندیکالیسم مخالفت ورزیدیم و از جنبش مجامع عمومی و شوراهای کارگری حمایت کردیم و از ابتدا هم گفتیم: از هر دو خشتی که کارگر روی هم بگذارد حمایت میکنیم. حمایت بی دریغ ما از سندیکا از وقتی که سندیکای شرکت واحد و هفت تپه شکل گرفته است قابل کتمان نیست و یکی از فعالیتهای روتین ما بوده است. ما همیشه تاکید کردیم اگر سندیکا میخواهد موفق باشد باید تشکیلات سندیکاها پوسته بورکراتیک خود را بشکند و بر مجمع عمومی کارگران عضو تکیه کند. همین نقطه ضعف بود که سندیکای شرکت واحد نتوانست حمایت هزاران عضو خود را دائمی کند و تصمیماتی در خلوت و دور از چشم اعضا گرفت که عملا زمان را از کارگران واحد گرفت. و همین نقطه ضعف است که رضا رخشان به خود اجازه میدهد از قول کارگران هفت تپه از احمدی نژاد دفاع کند. همین نقطه ضعف اساسی سندیکا است که رضا رخشان خودش را به هیچ جا و هیچ کس پاسخگو نمیداند و مهمتر اینکه رفتار سیاسی خودش را به حساب سندیکای هفت تپه میگذارد. هر تشکیلات کارگری اگر نخواهد بر رای و نظر اعضایش متکی باشد و مدام بر حضور فعالانه آنها تاکید کند و در تصمیم گیریهائی مشارکت شان دهد نتیجه این میشود که توسط کسانی که خود را تا انتخابات بعدی مصون میدانند آن تشکیلات معین را به بیراه ببرند. در مقابله با نظرات رضا رخشان باید متوجه بود که تشکیلاتی که با خون دل کارگران شکل گرفته است آسیب نبیند، آنچه مورد نقد ماست سیاستها و نظرات راستی است که در پوشش دفاع از سندیکا مطرح میشود و این نظرات برای اینکه از نقد خودشان را مصون نگه دارند پشت این تشکیلات قایم میشوند تا خود را نجات داده باشند، کاری که رضا رخشان میکند و بدین وسیله مظلوم نمایی میکند. تاکید میکنم ما از هر دو خشتی که کارگران روی هم بگذارند حمایت میکنیم و عملا هم تاکنون این حمایت و تقویت تشکل کارگران و مشخصا سندیکای هفت تپه را نشان داده ایم، و بهمین دلیل و بخاطر اهمیت منفعت طبقه کارگر و حفظ استقلال طبقاتی کارگران نمیتوانیم در مقابل سیاستهای راست و ضد اتحاد طبقه سکوت کنیم و سکوت نخواهیم کرد و علیه هر سیاست و عملی را که به منافع این طبقه و اتحاد آن ضربه بزند مبارزه میکنیم.*