رضا رخشان در نوشتهای تحت عنوان “پاسخی به منتقدین” جواب نقدهای- از جمله من- بخود را داده است که نامه ایشان به سندیکاهای فرانسه را نقد کرده بودیم. ایشان در این پاسخ مسائل مختلفی مطرح کرده است که به نکات اصلی آن که جواب میخواهند، جواب میدهم.
دست آوردهای سندیکای هفت تپه و سیاست حذف یارانه ها
رضا رخشان به ما دستآوردهای سندیکای هفته تپه را یادآوری میکند. اما به شهادت نوشتههای تاکنونی خود او، ایشان بهبود وضعیت کارگران از جمله در نیشکر هفت تپه را نه حاصل مبارزه کارگران، بلکه پیاده شدن سیاستهای حذف سوبسیدهای دولت احمدی نژاد دانسته است. دیگر نقل قول از ایشان که “کارگران در دوره احمدی نژاد صاحب خودرو شده اند” به عنوان یک جوک در محافل کارگری نقل میشود. ما به این تبلیغ برای احمدی نژاد اعتراض کردیم و گفتیم که این به مسلخ بردن کارگران و تهیدستان در آن جامعه است. گفتیم که این سیاستهای حذف خدمات و بیمههای اجتماعی تاچریستی است که اینجا لباس دفاع از کارگر را به تنش کردهاند. رضا رخشان باز هم در این “پاسخ” جمله مبهمی را، “اینکه در شرایط امروز در هفت تپه اینگونه میشود نشان از بهبودی اوضاع است.” تکرار میکند که واقعا معلوم نیست که از نظر او این شرایط با سیاستهای ریاضت کشی اقتصادی احمدی نژاد بهبود یافته است، یا اینکه منظورشان بودن سندیکای هفت تپه است!؟
اما یک نکته را برای یادآوری هم که شده، دوست دارم اینجا بنویسم. سندیکای هفت تپه حاصل مبارزه جانانه کارگران نیشکر هفت تپه و حمایتهای وسیعی است که این کارگران در خود شهر شوش و هفت تپه و در سطح بین المللی دریافت کردند. رضا رخشان طوری از سندیکای هفت تپه حرف میزند که انگار یادشان رفته که این سندیکا حاصل چه پروسهای است. هر نهادی که بخواهد تریبونی برای تبلیغ سیاستهای ضدانسانی احمدی نژاد باشد، چه سندیکای هفت تپه باشد، چه هر نهاد دیگری، با تمام توان مورد نقد قرار خواهد گرفت. اصلا چه کسی این حق را به ایشان داده است که به نمایندگی از ۴٠٠٠ کارگر نیشکر هفت تپه از احمدی نژاد دفاع کند؟! اگر دو نفر مخالف رژیم در خود شرکت نیشکر هفت تپه و یا حتی در ایران نتوانند درباره جناحهای رژیم مثل ایشان اظهارنظر کنند، ما در خارج کشور، که بسیار غیرمنصفانه مورد بی مهری وی قرار گرفتهایم، میتوانیم اظهارنظر کنیم!
سندیکا کار صنفی میکند!
رضا رخشان در بخشی از “پاسخ” خود مینویسد: “اما با همه دستاوردهای مثبتی که سندیکای هفت تپه داشته است و تاثیرات مطلوبی که تشکیل سندیکا و ادامه کار و فعالیت آن در زندگی کارگران داشته است، گویا این سندیکا هنوز انتظارات عدهای را برآورده نمیکند. عدهای که عموما خارج نشین بوده و از این سندیکا انتظار موضعگیری به نفع ورود به تنازعات سایر جریانات اجتماعی داشتهاند و ما با توجه به رویه کارگری مان که همانا پیگیری مطالبات کارگریمان بوده است از این کار خودداری کردهایم.” ظاهری حکیمانه دارد، اما ذرهای حقیقت در آن نیست. نامه شما به سندیکاهای فرانسه پا را بسیار بسیار فراتر از هفت تپه گذاشته است و درباره مسائلی حرف میزنید که شلاق و شمشیر احمدی نژاد بر سر کارگر را تیز و براتر میکند. اگر شما قرار است کار “پیگیری مطالبات کارگری” بکنید، چطور به خودتان یادآوری نکردید که به عنوان رئیس هیأت مدیره سندیکای هفت تپه، به نفع رژیم اسلامی موضع نگیرید؟! آیا واقعا به این جمله که “عدهای که عموما خارج نشین بوده و از این سندیکا انتظار موضعگیری به نفع ورود به تنازعات …” باور دارید، چرا به نفع احمدی نژاد و سیاست “هدفمند کردن یارانههای” او موضع گرفتید؟! به خودتان حق میدهید که در تخطئه سرکوب در ایران مثال کلمبیا و السالوادور بزنید، اما وقتی به شما یادآوری میشود که در آن جامعه زن انسان محسوب نمیشود، طبلکار میشوید! شترسواری دولا دولا!
جنبشهای بوژوائی؟!
رضا رخشان میگوید: “کسیکه دوستدار این طبقه است از کارگران نمیخواهد کار ایجاد سندیکای خود را کنار بگذارد و پیاده نظام سایر جنبشهای اجتماعی شود که اکثرا ماهیت بورژوایی دارند.” حقیقت ندارد. هیچ فعال کارگری در کیان تایر، ایران خودرو، پتروشیمیها، و نهادهای کارگری در ایران و خارج از آن، از هیچ کارگری نخواسته است که “کار ایجاد سندیکای خود” را کنار بگذارد. بحث با شما و آن دوتائی که در خارج کشور پشت شما و سندیکا قایم شده اند، هیچوقت بر سر این نبوده است. بحث بر سر دفاع از سیاستهای احمدی نژاد و تضعیف همبستگی کارگری بوده است. بودند کسانی که مبارزه بر علیه رژیم و اعتراضات تودهای ٨٨ را تخطئه کردند، و از کارگران خواستند در اعتراضات شرکت نکنند، چرا که گویا آن اعتراض یک جنبش بورژوائی بود! بحث با شما حتی در همین چهارچوب هم نمیتواند در بگیرد؛ چرا که شما عملا و حتی در زندان هم، جائی که کسانی مثل شاهرخ زمانی و بهنام ابراهیم زاده حتی اجازه دیدار با خانواده خود را ندارند، رضا شهابی و منصور اسانلو از دوا و دکتر هم محروم میشوند، سخت در حال دفاع از نه تنها یک جنبش بورژوائی، که از یک بخش از حکومت اسلامی که تمام اهرمهای قدرت را هم در دست دارد، بودید. تمام بحث بر سر این است.
حقیقت را نمیگوئید
رضا رخشان درباره نامه خود به سندیکاهای فرانسه در این “پاسخ” میگوید: “من با ارسال نامهای ضمن حمایت از این کار انسانی آنها متذکر شدم که دوای درد کارگر در ایران نداشتن تشکل است که منظور همان سندیکاست و از آنها خواستم که ضرورت ایجاد آنرا به رفقای ایرانی خود یادآور شوند.” برای اطلاع کسانی که شاید آن نامه شما را ندیدهاند، اینجا آن بخش از نامه شما را نقل میکنم: “به اطلاع شما میرسانم که یکی از دلایل مهم مشکلات کنونی طبقه کارگر ایران فقدان تشکلهای تودهای کارگران در ایران و تبلیغات شدید ضد سندیکائی است که از جانب بسیاری از دوستداران ظاهری طبقه کارگر اعمال میشود. بسیاری از کسانی که با ارسال پیام به شما سندیکاهای فرانسه با شما اظهار دوستی مینمایند، در داخل ایران خود نه تنها در ایجاد سندیکاها و اتحادیههای محیط کار فعال نیستند، بلکه در حد توانشان در مقابل سندیکاهای موجود به کارشکنی نیز میپردازند.” همه انتقادهائی که به شما شده است، حول این است که شما جمهوری اسلامی که سد اصلی تشکیل تشکلهای تودهای است را ول کردهاید و به فعالین اپوزیسیون جمهوری اسلامی اتهام میبندید که آنها هستند که “با تبلیغات ضد سندیکائی مانع ایجاد تشکل میشوند.” ما بارها گفتهایم و بار دیگر هم تکرار میکنم که از شمائی که زیر تیغ جمهوری اسلامی هستید، انتظار نمیرود که بر علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرید و تبلیغات کنید؛ اما موضعگیری به نفع جمهوری اسلامی از هیچ کسی پذیرفته نخواهد شد؛ خواه این کس فعال کارگری باشد یا پادو خامنهای.
٣ ژوئیه ٢٠١١