طرح پارلمان اروپا و ”طرح آمریکا ”(مصاحبه کریم قصیم با رادیو ایرآوا- درباره اشرف و راه حلهّا)

طرح پارلمان اروپا و ”طرح آمریکا ”

(مصاحبه کریم قصیم با رادیو ایرآوا- درباره اشرف و راه حلهّا)

 

رادیو ایرآوا:  دکتر قصیم, با تشکر از اینکه وقت گرانبهایتان را در اختیار رادیو ایرآوا گذاشتید، وزیر اطلاعات رژیم روز چهارشنبه ۸ تیر اعلام کرد که مقامات عراقی قول دادند بزودی اقدامات خوبی در خصوص وضعیت مجاهدین در اردوگاه اشرف انجام خواهند داد. ُمصلحی از کدام “اقدامات خوب” مقامات عراقی صحبت میکند؟

قصیم: عرض کنم مقدمه ای باید بگویم. فکر میکنم بر هیچکس پوشیده نباشد که رژیم ولایت فقیه همیشه دنبال انهدام  و نابودی اشرفیان در عراق و یا استرداد مجاهدین به خودش بوده. بارها راجع به این خواسته اش صحبت کرده، موضع گرفته. تمام حرفها و ژستهای دیگرش هم, مثل طرح معروف به ”عفو”, / یا اخراج /یا جابجایی مثلا به جنوب عراق/ که مالکی چند سال پیش مطرح کرد, همه اینها در جهت حصول همان مطلب فاشیستی رژیم بوده است, یعنی نابودی اشرفیان. حرفهای ُمصلحی – که به نظر من باید رک گفت وزیر گشتاپوی ولایت فقیه- , در همین راستاست. اجازه بدهید چکیده حرفش را که دو روز پیش گفت بیاورم:

« اصرار ما به عراقیها این است که هر چه زودتر تکلیف مجموعه اشرف را روشن کنند. و اونها هم قول میدهند بزودی در این زمینه اقدامات خوبی انجام خواهند داد.»

 پرسش شما هم گمان میکنم از همین موضع ُمصلحی استخراج شده باشد. شما می پرسید معنی این حرف چیست؟ باید در نظر داشت که یک روز بعد از جنایت ۸ آوریل، رژیم موضع گرفت و ضمن تقدیر و تحسین از آن جنایت به مالکی انتقاد کرد که چرا ” تکلیف” اینها را تمام نکردی؟ این کد تکلیف مرتب تکرار می شود. ”اقدامات خوب عراقیها” نیز از همین« تکلیف» استخراج می شود، این یک معنای شرعی دارد, چون خامنه ای – مرجع تقلید سران کنونی عراق , از جمله شخص مالکی –  درست بعد از انتقال مسئولیت حفاظت از آمریکاییها به دولت عراق , حوالی ژانویه یا فوریه ۲۰۰۹ ، علنا جلوی دوربین تلویزیونها این تکلیف را دوش مالکی گذاشت که

” بساط مجموعه اشرف را جمع کنند” , که روشن بود یعنی کشتار و قلع و قمع کل اشرف و اشرفیان.

 حالا با این مقدمه منظور از”اقدامات خوب مقامات عراقی” که پرسیدید قابل فهم می شود. بنا به تجربه جنایات پیشین، این اقدامات خوب مشخصا دو معنی داشته است. ابتدا زمینه سازی تبلیغاتی- رسانه ای,  یعنی یک جنگ روانی و تدارک روانشناسی حمله و بعد هم در فاصله زمان کوتاهی  اقدام به حمله و کشتار, یا دست کم تعرض و تضییقات و فشارهای جدید. الآن هم همینطور است. این ”اقدامات خوب” شروع شده اند. مرحله اول , در داخل عراق و در خارج از کشور, هم شروع شده. یک کارزار تبلیغاتی و شیطان سازی علیه مجاهدین, که به نظر من سفیر رژیم در عراق، دانایی فر, کلید آنر با یک مصاحبه کثیفی علیه مجاهدین زد. مصاحبه ای پر از برچسب و اتهام و دروغ و دغل,  یک نوع جنگ روانی علیه مجاهدین و اشرف. بعد هم دیگران آمدند. نمی دانم دیدید یا نه,  یک سری فحاشیها و مزخرفاتی علیه مجاهدین, که این موج در خارج کشور همچنان ادامه دارد. بعد هم این شوی تلویزیونی دیروزوزارت دفاع عراق علیه مجاهدین, در روز پنجشنبه ۹ تیر. این وزارتخانه تحت فرماندهی فعلی خود مالکی است. در این نمایش تلویزیونی محمد العسکری، سخنگوی مالکی در وزارت دفاع, و یکی از کسانی که در جنایت ۱۹ فروردین هم دست داشت, گفت: « بسیاری از ساکنان اشرف نمی خواهند در کمپ بمانند. آنها از سوی رهبری کمپ با زور و تهدید نگاه داشته شده اند.» خوب این که حرف لغوی است. طرف آمده برای زمینه سازی روانی این حرف را مطرح می کند. عده ای از مزدوران وزارت اطلاعات رژیم را هم آورده جلوی دوربین, کسانی که ( قبلاً هر ارتباطی با مجاهدین داشته اند ولی) الآن در اختیار دستگاه اطلاعات رژیم قراردارند. اینها را هم آوردند آنجا بدگویی علیه مجاهدین و رهبرانشان. اگر واقعا یک تهدیدی، یک زوری در اشرف حاکم بود, خوب,بهترین کار این بود که محاصره را کنار بگذارند و عقب بکشند، بگذارند خبرنگاران وارد آن جا شوند، پارلمانترهای اروپایی و جهانی و وکلای اینها وارد شوند، خلاصه نفسی وارد شود و ببینند اونجا چه می گذرد؟ چرا الآن بعد از حدود سه ماه که از اون جنایت گذشته هنوز دربی را  باز نکرده اند حتی یک خبرنگار مستقل برود  آنجا سر بکشد, یک ناظر صلیب سرخ به آنجا وارد شود، یک هیأت پارلمانی دیدارکند. این اواخر, هم جلوی آمریکاییها را گرفتند و هم قبلا جلوی هیأت اروپاییها را گرفته بودند. اینها می خواستند بروند اهالی اشرف را ببینند، می خواستند شرایط آنجا را نظاره کنند و با اشرفیها گفتگو کنند. ولی مالکی نگذاشت احدی آن جا برود. این رفتار وی  کاملا نشان می دهد که دستگاه تبلیغاتی رژیم با دستگاه عراقی هماهنگ عمل می کنند, پنهان هم نیست, خودشان هم گفتند کمیسیون سه جانبه درست کرده اند, که البته یک جانب آن که مدعی بودند  صلیب سرخ بوده بلافاصله تکذیب کرد. ولی برای سرکوب اشرف ارگانهای رژیم و دستگاه عراقی مشترکاً هماهنگ کرده اند که ” اقدامات خوب” را انجام دهند.

– برای حل مسئله اشرف، طرحهایی مطرح شد که یکی از آنها طرح استیونسون نام گرفته، ممکن است بفرمایید این طرح چه راه حلی ارائه داده و آمریکا کجا ایستاده و طرح مورد قبول آمریکا چیست؟

قصیم:این پرسش مهمی است و خیلی اهمیت دارد راجع به طرح استیونسون و بعد هم درباره چیزی که ناگهان تحت عنوان «طرح آمریکا»  َعلم شده، توضیحاتی عرض کنم که هموطنانمان در جریان باشند. مقدمتا بگویم مهمترین مسئله، واقعا مهمترین مسئله برای من و ما در شورای ملی مقاومت، قطعا مسآله حفاظت و امنیت اشرفیان است. برخلاف تبلیغات آدمهای ناآگاه، آدمهایی که اصلا نه از خود مسائل اطلاعات دقیقی دارند و نه از پشت پرده مطلع اند، و نیز برخلاف تبلیغاتی که دشمن و طرفهای مغرض راه انداخته اند، حفاظت از جان و حیثیت اشرفیان قطعا برای ما اولویت درجه اول دارد. البته در هر مورد بخصوص تصمیم اجرایی در عهده خود اشرفیان بوده است و همیشه این گونه بوده, ولی ما قطعا اولویت را به حفظ جان آنها می دهیم. بنابراین, با توجه به بی سلاح بودن اشرفیان برای ما خیلی مهم بوده و هست که  به راه حلهایی بپردازیم که با ایجاد مسالمت ، حداقل اعتماد فی مابین، اگرهنوز امکان پذیر باشد, مسیر مذاکره، مسیر راه حل مسالمت آمیز و بدون خونریزی پیموده شود. طرح پارلمان اروپا, که مدتی پیش ابتدا توسط آقای استیونسون مطرح شد,….  و در صحبت با خانم رجوی، مورد استقبال شورای ملی مقاومت هم قرار گرفت و اعلام گردید. در این فاصله, برای جلب پشتیبانی از طرح  خیلی کار شده. طرح خیلی سنجدیده و منطبق بر میزانهای حقوق بشری و بین المللی است. مقدمه بسیار مهمی دارد که به بهترین وجه ایجاد یک فضای مسالمت آمیز، فضای آرام  غیرنظامی را درنظرگرفته، رسیدگی به مجروحان در رأس امور مقدماتی ست، همزمان لغو محاصره نظامی، انتقال مجروحین به بیمارستانها و ….چارچوب حفاظت و تأمین امنیت اشرفیان معین شده, تا مذاکرات جهت انتقال آنها اشرف به کشورهای دمکراتیک جهان شروع شود. یک چنین طرحی بدون سنجش قبلی، بدون تماسهای لازم که  تنظیم نشده. از وقتی هم اعلام شده به طورفزاینده ای مورد حمایت قرار گرفته است. تاکنون برخی دولتها بطور ضمنی موافقتهایی ابراز کرده اند و ادامه دارد, شمار کثیری، گمان می کنم حدود چهل پارلمان از سراسر جهان دموکراتیک, با بیانیه ها، قطعنامه ها و موضعگیریهای روشن از این طرح حمایت کرده اند. رسانه های ملی و دموکراتیک عراقی, شمار زیادی از شخصیتهای پارلمانی عراق,- از فراکسیون العراقیه، از فراکسیون کردی، از میان جامعه مدنی عراق- ,  شمار کثیری از حقوقدانان و شخصیتهای برجسته سیاسی عراقی- عربی – فلسطینی مدافع این طرح هستند. حتی شمار کثیری از شخصیتهای سیاسی- نظامی – قضایی آمریکایی، افرادی نامدار از آن حمایت کرده اند. خوب همه اینها باضافه اینکه اخیرا خواندم ۳۱ سازمان بین المللی حقوق بشری, از ۵ قاره جهان, از این طرح برای حل و فصل بحران اشرف پشتیبانی و طیّ نامه ای به بارونس اشتون، مسئول امور خارجه اروپا اعلام کرده اند. درواقع یک کارزار حمایتی رو به افزایشی پای این طرح فعال شده و کماکان درجریانست. این یک طرح الآن در بالاترین سطح پارلمانی و اجرایی, یعنی در نشستهای مهم پارلمان و شورای وزیران اروپا بصورت جدی مورد بحث است. دراین احوال ناگهان یک «طرح جابجایی مجاهدین در داخل عراق»، توسط یکی از مقامات آمریکایی عنوان شد. مقامی که ابتدا نمی خواست اسمش برده شود،البته بعد هویتش معلوم شد,  دیپلماتی که دستیار سفیر آمریکا در عراق است و معلومست مأموریت ویژه دارد. راه افتاده است از این کشور به آن کشور می رود وبیشتردر سطوح مختلف کشورهای اروپایی، پارلمان و شورای اروپا را مخاطب قرار داده وبا حضور خودش, با پیش کشیدن این طرح جابجایی در داخل عراق وضعیتی واقعا سوال برانگیز ایجاد کرده است. واقعاً این  تیم آمریکایی دارند چکار می کنند؟ چه کاسه ای زیر نیم کاسه است؟ من واقعا نمی خواهم سوء تفاهم ایجاد شود. امیدواربودیم ایالات متحده، به مسئولیت قانونی خودش در حفاظت از اشرف برگردد و کمک کند پروسه اجرایی انتقال مسالمت آمیز و بدون خونریزی اشرفیان شروع شود. اما چگونه است که یک دیپلمات آمریکایی ناگهان طرح جابجایی ۳۴۰۰ نفر مجاهد بی سلاح در داخل خاک عراق را پیش می کشد. وقتی می پرسیم این طرح برای چیست؟ پاسخ می دهد برای پرهیز از خطرات حادثه گونه! خوب بعد می پرسیم با کدام حفاظت قراراست ۳۴۰۰ مجاهد بی سلاح در داخل عراقی جابجا شوند که مردم خود آن جا هم امنیت ندارند. با کدام حفاظت؟ طرح پیشنهادی آمریکا، طبعاً باید با ارائه حفاظت توسط قوای آمریکا عنوان شود. مسئولیت ایالات متحده است. وقتی آنها می پیچند  جلوی طرح اروپا و  خود طرح دیگری را پیش می کشند و اصرارهم دارند, خوب باید حفاظت را تأمین کنند. اما حضرات می فرمایند نه. این کاررا در عهده ”حاکمیت عراق” است! علاوه براین مسأله حفاظت مجاهدین در محل مفروض جدید چه می شود؟حفاظتشان در مقابل حملات خونباربعدی دستگاه مالکی بعهده کیست؟ بازهم جواب مسترآمریکایی این است که حفاظت درعهده حاکمیت عراق است! وضعیت واقعا سوال برانگیزی پیش آمده. اگر نخواهم کلمات تندی بکار ببرم، حداقل باید بگویم عجبا. ما ایرانیها برای چنین وضعیتی ضرب المثل داریم. میگوییم ” بره را بدست گرگ سپردن” , می گوییم  ” قاچاقچی را بجای گمرچی نشاندن”. حداقل فهم و شعور سیاسی ایجاب می کند از این نوع طرحهای عوضی پرهیز شود, نه اینکه بیایند مداخله سیاسی کنند و همچو بازی خطرناکی را مقابل طرح حقوق بشری و سنجیده اروپاییها علم کنند و تلاش برای انشعاب انداختن! نمی دانم این شگرد به چه منظوری ست. در هرحال این وضعیتی است که دیپلمات آمریکایی مذکور ایجاد کرده است. مسئولان اشرف و شورای ملی مقاومت سریعا اعلام کرده اند نمی توانند بدون حفاظت و تامین امنیت اشرفیها این طرح را بپذیرند و عملاً, – درطول راه یا درمحل ناآشنا و بی حفاظ جدید – به استقبال کشتار بعدی روند. طرحهای دیگری که تاکنون مطرح شده دوتاست, یکی طرح پیشنهادی خود مقاومت که قبلا بوده، با حفاظت آمریکا یا ملل متحد مجاهدین کماکان در اشرف بمانند. و دومی این که سازمان ملل حداقل امنیت اشرفیها را به امضای رژیم برساند و خودش هم نظارت کند که مجاهدان اشرف با ضمانت حقوق اولیه دموکراتیکشان به ایران منتقل شوند, که خوب, می دانید که این یک طرح آرمانی است و رژیم جنایتکارخامنه ای چنین امکانی را فراهم نمی کند، رژیمی که مرتب افراد خانواده های اشرفی را صرفا به خاطر تماس تلفنی یا سفر به اشرف و دیدار فرزندانشان دستگیر و زندانی و حتی شماری را اعدام کرده است. دیگر چه رسد به این که اشرفیها را  مثلا عفو دهد. این که باورپذیر نیست و به قول معروف, مرغ پخته را هم به خنده می اندازد.

 بنابراین تنها چیزی که به طورجدی باقی می ماند این است که ما دنبال اجرای طرح پارلمان اروپا باشیم و درعین حال معنا و جوانب بسیار خطرناک طرح دیپلمات آمریکایی را نزد هموطنانمان و مردم و افکار عمومی دنیا روشن کنیم , تا شاید از طریق  آشنایی و فشار افکارعمومی بتوانیم یک فضای حائل خطر و نسبتاً امن ایجاد کنیم برای ممانعت از جنایت بعدی براشرفیان, تا امکانات لازم برای اجرای طرح اروپا فراهم شود.

 

– آقای قصیم, وکلای اشرف از نظر حقوقی و از نظر قانونی  چقدر دستشان باز است و می توانند کار کنند و چه کاری می توانند بکنند؟

دکتر قصیم: ببینید خانم غفاری، واقعیت این است که توازن قوای اجرایی موجود در اطراف اشرف به این صورت است که مالکی  یک محاصره نظامی سختی را اعمال کرده، درب اشرف را بروی پزشک و وکلا و سیاسیون و خبرنگاران عراقی و بین المللی بسته. در واقع با  انکار کلیه حقوق مکتوب و امضا شده اشرفیها زور می گوید و این مسیر خونباری است. یعنی,  یا طرح می ریزد اینها را در محل  از بین ببرد, یا درطول انتقال داخل عراق و در جایی ناآشنا. دیپلمات آمریکایی هم طرح آورده مجاهدین به جایی منتقل شوند که تا برویم دنبال این که به مردم دنیا بگوییم کجا هستند و با چه امکانات نازلی هستند، مالکی فرصت قلع و قمع پیدا می کند. راجع به وکلای اشرف پرسییدید, عرض کنم در عرصه بین المللی هیچ جریان سیاسی ، چه برسد به یک مقاومت ضد دیکتاتوری دیگر، هیچ جریانی از چنین جمعیت عظیم بهترین وکلای بین المللی و حتی وکلای عراقی/ وکلای عربی برخوردارنیست. چندی پیش وکلای مصری کنفرانسی داشتند و طی بحث مفصل, تمام حقوق بین المللی و حقوق داخلی اشرف در عراق را مورد تایید قرار دادند, اعلام پشتیبانی از حقوق اشرفیها کردند. ببینید مصریها بالاخره در جهان عرب وزنه ای محوری به شمارمی روند. وقتی حقوقدانان و وکلای برجسته آنها چنین موضعی می گیرند و صدها بلکه هزاران حقوقدان عربی، فلسطینی و بین المللی نیز مواضع مشابهی دارند ، خوب علی الاصول بایستی در عرصه بین المللی ایالات متحده راکه متعهد به حفاظت اشرف بوده برانگیزد – طبق ماده ۴۵ کنوانسیون چهارم ژنو – مسئولیت حفاظت اشرف را دوباره , یا دستکم موقتا, تا حل وفصل انتقال به کشورهای امن, مجددا عهده دار شود. این  ماده قانونی که اشاره کردم می گوید اگر مسئولیت حفاظت افراد حفاظت شده منتقل به قدرت دولت دیگری شود و آن دولت صلاحیت و قصد حفاظت را نداشته باشد، همانطور که اکنون  در مورد دولت عراق اثبات شده، آن مسئولیت برمی گردد به نیروی حافظ قبلی , دراین مورد به ایالات متحده  که کل این وضعیت را به وجود آورده و قبلا این مسئولیت را بدوش داشته است. خوب, کلیه وکلای اشرف , حقوقدانان برجسته بین المللی و… اعلام کرده اند دولت ایالات متحده مسئولیت دارد این کار را بکند ولی آمریکا حاضرنیست, شانه اززیرمسئولیت حقوقی اش خالی کرده. چه کارش می شود کرد؟ می گوید نه, با وقاحت  مسئولیت خودش را منکرمی شود و دستاویزش اینکه یک قرارداد امنیتی با دولت عراق بسته و مسئولیت را به حاکمیت عراق داده. این که این ”حاکمیت” هم الزامات حقوق بین المللی دارد و هم, درمورد رفتار با اشرف, به خود آمریکا تعهدات کتبی سپرده , این ها دیگرمحل توجه عملی دولت آمریکا نیست. وکلای مجاهدین همه تلاش خود را می کنند, ولی طرف چشمش را بسته و دائم از «حاکمیت دولت عراق» دم می زند! خوب, یک پایه این حاکمیت می باید احترام به قواعد و میثاقهای بین المللی و انجام تعهداتش باشد. ولی مالکی هم  تعهدات سپرده به آمریکا و هم اساساً وجود استاتوی پناهندگی و حفاظت کنوانسیون ۴ ژنو را منکراست. با وقاحت می گویند ”مجاهدین در اشرف  هیچ حق و حقوق و استاتویی ندارند”. درواقع  این حرفی است که رژیم می زند, مالکی هم تکرارمی کند. آمریکا هم رویش را برمی گرداند.  حتی به لحاظ قوانین عراق هم اشرفیها صاحب حقوقی هستند که وکلایشان, بارها وکلای عراقیشان, به این حقوق توجه داده اند.  مجاهدین فراتراز۲۵ سالست آن جا هستند, زحمت کشیده اند و با پول و وسایل خودشان یک  بیابان را تبدیل به یک شهر کرده اند. در قوانین مدنی عراق خود این دستاورد مشمول حقوقی می شود. مالکی اینها را منکراست. وانگهی,طبق قوانین بین المللی که خود دولت عراق هم امضاء کرده بایستی حقوق پناهندگی و سایر حقوق اشرف را رعایت کنند, بخصوص اصل بین المللی آر.تو.پی ( یعنی مسئولیت و لزوم حفاظت را ). آر.تو.پی همان اصلی است که به اتکای آن نیروهای ناتو و نیروهای غرب الآن وارد لیبی شده اند و از مردم و جنبش و ارتش آزادیبخش لیبی علیه دیکتاتور قذافی دارند حفاظت می کنند. حتی از چند روز پیش دولت فرانسه رسما به این نیروها اسلحه می دهد. خوب همه دولتها, دستکم دولت آمریکا ,که همان نزدیکی نیرو داشته و دارند, باید این اصل را درمورد اشرف و حفاظت آنها رعایت کند، اما نه ,شانه خالی می کند. ما در واقع رک و پوست کنده در مقابل این قانون شکنیها، تعهدشکنی ها، مسئولیت شکنیهای ایالات متحده، فریادمان به آسمان است. اما در سیاست, در این مورد خاص اشرفیها، علاوه بر فریاد, ناگزیر باید  آکسیونهای عملی و فعالیتهایی داشته باشیم که افکارعمومی را بیشتر جلب کنیم , تا حفاظت و امنیت اشرفیها را, دست کم تا یک راه حل نهایی تامین شود, فراهم نماییم. مراجعه به ملل متحد و بسیج افکار عمومی تنها میدان بازی است که برای ما باقی مانده است. مراجعه به افکار عمومی ایرانی و جهانی، زیر فشار قرار دادن دولت ایالات متحده، مخاطب قرار دادن ملل متحد و مسئولیتهایش, این جا بخصوص کمیساریای عالی پناهندگی درژنو، برای اینکه استاتوی پناهندگی اشرفیها را بازتایید کنند که دولت عراق نتواند ادعا کند اینها فاقد هرگونه استاتو و موقعیت قانونی اند. این کارها را ما از طریق مراجعه حقوقدانان، از طریق وکلا, چون شما صحبت از وکلا کردید, خیلی وقت است کرده و بازهم اقدام می کنیم. ولی واقعیت این است که دولت مالکی اصلاً عنایت قانونی ندارد. پس ناگزیریم توازنهای حقوق بشری دنیا را فعال کنیم. افکارعمومی را بیشتر بسیج کنیم. کارمان هم الآن, از زمانی که این جنایات شروع شده, از سال ۸۸ به این سو,  واقعا عمدتا همین است. یعنی یک نیروی فوق العاده عظیم از طرف مقاومت، شاید بشود گفت بی سابقه در دنیا برای بسیج حقوقی، برای بسیج حقوق بشری و جلب افکار عمومی، اطلاع رسانی و  آگاه کردن عموم کارمی کند. در کلیساها، درمراکز گوناگون مذهبی، حقوق بشری، شخصیتهای بین المللی، فرهنگی  و بخصوص شخصیتهای سیاسی. شما می دانید که مجاهدین در مجالس آمریکا فوق العاده فعال هستند. با وجود موانع زیادی که سیاست مماشات و آن لیست منحوس جلوی پایشان گذاشته , موفق شده اند بیشترین شخصیتهای سیاسی کنگره و سنا,  نامدارترین افرادی که با دولتهای قبلی و با همین دولت اوباما کار می کرده اند را به طرف خواسته های برحق مقاومت جلب کنند. اینها در کنفرانسهای مختلف و آخرین بار, همانطوری که می دانید, در آکسیون عظیم پاریس، حضور بهم رساندند, از حقوق اشرف علنا و صریحا جلوی دوربینها دفاع کردند.

اکنون هم  ما موظف هستیم از طریق بسیج بیش از پیش افکار عمومی ایرانیان و جهانیان، توازن قوا را طوری تغییردهیم که دائما بیدار و حامی باشند، تا توسط حائل افکارعمومی حامی  مانع جنایت بعدی بشویم. فعلاً من راه عملی دیگری نمی بینم.

–          با توجه به اینکه تحصنهای هموطنان در جریان است. در ژنو بیش از ۶۰ روز است که در تحصند. در آمریکا و در کانادا هم تحصن دارند. سوالی مطرح است که رهبران مجاهدین خود در اروپا در جای امنی هستند، چرا اعضایشان را از اشرف بیرون نمی کشند و به اروپا نمی آورند؟

–           

قصیم:اولا این نکته ای که می گویید رهبران امن اند و اعضایشان امن نیستند، توجه داشته باشید که فرزندان اکثر سران مجاهدین در اشرف هستند. پسر و دختر خانم مریم رجوی در اشرف هستند. فرزندان اکثر مسئولان عالی رتبه مجاهدین و شورای ملی مقاومت در اشرف اند. این گونه نیست که خانواده رهبران در امنیت و مبارزان در خطر. به هیچ وجه اینگونه نیست. تازه جای خوشحالی است که شماری از مسئولان بلندپایه مجاهدین در خارج می توانند دنبال این کارها و فعالیتها باشند. بارها شنیدم از مسئولان مجاهدین که آرزوی همگی شان بوده در کنار رفقایشان دراشرف باشند. ولی واقعیت این است که علت حضور خانم رجوی و دیگر مسئولان عالی رتبه مجاهدین در خارج، اصلا لزوم یک چنین بسیج و سازماندهی بین المللی است. به هیچوجه اینطور نیست که آنها خواسته باشند – به قول افراد مغرض یا تبلیغت دشمن – در جای امنی لمیده باشند ولی درعین حال فرزندانشان در آنجا درمعرض همچو خطرحادّی باشند. خوب می دانیم که فرزندان همیشه از خود آدم عزیزتر ند. بنابراین منشأ این حرف، با عرض معذرت از شما , دشمنان و مغرضان و کسانی است که نخواسته به همچو تبلیغاتی دامن می زنند, واقعیت چنین نیست. تازه اصل مسأله این است که یا باید در مقابل جنایتکاران و همدستان جمهوری اسلامی زانوی ذلت به زمین زد و تسلیم شد, که بعد هم به ترتیبی اگر همکاری و اطاعت نکنند از دم تیغ گذرانده می شوند, یا اینکه بایستی از حق و حقوق بشر دفاع کرد و ایستادگی  نمود. و این یک پیکار فوق العاده سخت و دشوار و در عین حال بی نظیر و از نظر من خیلی افتخارآمیز است که آدم، در شرایطی که دیگر سلاحی هم در اختیارش نیست ولی بدون سلاح هم حاضر به ذلت و تسلیم رژیم نباشد و در مقابل حملات دشمن بایستد، در سطح بین المللی نیرو بسیج کند, بزرگترین صفوف حقوقدانان و سیاستمداران و فعالان حقوق بشری را سازمان دهد… 

 کدام جریان دیگری توانسته ۳۱ سازمان و جریان حقوق بشری جهان را پشت سر خواسته های خودش بیاورد؟ من مطمئن ام از این راه می توانیم حائلی ایجاد کنیم و امیدوارم مانع خونریزی بعدی شویم. از همین جا ,با اجازه شما, از   ایرانیان آزادیخواه استدعا می کنم هر کمکی که از دستشان بر می آید دردفاع از حقوق بشر اشرفیان اقدام کنند، ما به همه کمکها نیازمندیم. هر چه می توانند همبستگی و همراهی بیشتری با آکسیونهای مقاومت برای نجات اشرفیان, برای تحقق طرح پارلمان اروپا و انتقال حفاظت شده اشرفیان انجام دهند, یعنی الان کمک کنند تا بتوانیم فرصت داشته باشیم و راه حل نهایی جهت انتقال اشرفیان را به کرسی اجراء نشانیم. مطمئن باشند برای من و ما و برای همه ما جان و حیثیت اشرفیان از هر چیز دیگری, و از جمله از شهر اشرف, مهمتر است. به کمک همگی نیازمند هستیم برای اینکه جان و حیثیت مجموعه اشرفیان را نجات دهیم و حفظ کنیم.

– از زمان زمین گذاشتن اسلحه ها توسط مجاهدین در شهر اشرف، به جای آسان شدن شرایط، ساکنین اشرف در بحران بیشتری فرو رفتند. به نظر شما اگر مجاهدین قراردادی با آمریکاییها امضا نمی کردند و اسلحه هایشان را تحویل نمی دادند،  آیا امروز اشرف شرایط مشابهی داشت؟

 

 

دکتر قصیم:اجازه بفرمایید, مجاهدین هشت سال پیش مورد بمبارانی وحشتناک از طرف نیروهای ائتلاف قرار گرفتند. اگر مذاکرات مشکل و طولانی هشت سال پیش صورت نمی گرفت و آن قرارداد میان مجاهدین و آمریکاییها امضا نمی شد، اصلا همان موقع نابود شده بودند. طبق آن قراردادی که مسئولان اشرف طی مذاکره موفق شدند با آمریکاییها ببندند، سلاح در مقابل تأمین حفاظت به آمریکاییها مسترد شد. حفاظت تا فرجام نهایی. این متن قراردادی بود که بسته شد, در شرایط مرگباری که خارج از اختیارشان به وجود آمده بود ……واقعیت تاریخی به این صورت بود. …. این یک مسأله ای تاریخی است که فکر می کنم الآن بحث عاجلی برای ما نیست, اگر روزی روزگاری فرصت شد, آن وقت  به همه این ابهامات می شود پرداخت و, با نشان دادن مدارک و اسناد مربوطه, مسأله را روشن نمود. اما امری که الآن بسیار مهم و محوری است، زنده و محفوظ ماندن اشرفیان، یعنی حفاظت آنها تا رسیدن به یک راه حل نهایی استقراردرکشورهای دموکراتیک است. راه حل واقعی و نهایی تحقق همین طرح پارلمان اروپاست.  من شخصا در این زمینه از همه رسانه های آزادیخواه  و از جمله شما، استدعای امداد، و همبستگی دارم. فرصت در اختیار ما بگذارید برای آگاهی رسانی به هموطنان و افکارعمومی برای جلوگیری از جنایت بعدی.

– آقای قصیم از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید و به سوالات پاسخ دادید بسیار سپاسگزارم. برایتان آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.

قصیم:من از شما تشکر می کنم که این وقت را در اختیار گذاشتید. امیدوارم در آینده باز بتوانم از فرصتهای رادیوی شما بهره بگیرم.

 لینک شنیداری مصاحبه :  http://www.youtube.com/watch?v=VQfn0d_eA6w