چند کلمه در مورد پلنوم اخیر حزب حکمتیست

مدتی قبل در کامنتی بر مطلبی از رفیق رضا کمانگر در مورد حزب حکمتیست کوتاه و مختصر و مفید نوشتم که اختلافات سیاسی موجود چگونه و به چه روشی جواب درست خود را خواهد گرفت . به دنبال آن کامنت حزب حکمتیست پلنوم ٢١ خود را برگزار کرد و اطلاعیه پایانی این پلنوم در سایتهای اینترنتی موجود است .
قبل از این پلنوم و با علنی شدن بحثهای درونی این حزب نگرانیهایی در بین اعضا و کادرهای این حزب بالا گرفته بود و با توجه به تجربه تلخ انشعاب قبلی این نگرانیها قابل فهم بود چونکه در انشعاب قبل بحثها فرصت این را نیافت که مسیر طبیعی خود را طی کند و مانند یک حزب سیاسی به بحثها و اختلافات برخورد نشد و با عجله حول و حوش بحثیکه هنوز به مصوبه حزب تبدیل نشده بود قطب بندی انجام گرفت و راهی جز جدایی باقی نماند.
با علنی شدن بحثهای درونی این حزب و شدت یافتن جلسه و نوشته و تا حدی تعطیل شدن کار روتین حزب و مشغول شدن به بحث و جدل درونی این فکر بیشتر قوت میگرفت که رهبری این حزب جاده ابریشم بسوی انشعاب را خواهد پیمود .
رهبری حزب حکمتیست زمانی وارد پلنوم خود شد که در دو راهی تکرار تاریخ و سرانجام انشعاب و یا تبدیل شدن به یک حزب سیاسی ٬ حزب مصوبات قرار گرفته بود و میبایست در این پلنوم یکی از این راهها را انتخاب کند.
اگر رهبری حزب حکمتیست راه اول و دو دستگی و سرانجام انشعاب را انتخاب میکرد حکم نابودی خود را امضا میکرد و با توجه به بافت قدیمی این حزب به محافل چند نفره غیر حزبی  تبدیل میشد و نه رهبری کنونی قادر به جمع آوری بدنه حزب میشد و نه جناح دیگر .
به نظر میرسد در این پلنوم طرفین این جدل متوجه شدند که باید راه تبدیل شدن به یک حزب سیاسی را طی کنند در غیر اینصورت چیزی به اسم حزب باقی نخواهد ماند که هر دو طرف در مورد حال و آینده اش به جدل بپردازند.
بالاخره در این پلنوم خیلیها متوجه شدند که حزب سیاسی حزبی نیست که در ادبیات کتبی و شفاهیش فقط از بهترینهای لغتنامه دهخدا استفاده میکند بلکه حزب سیاسی یعنی حزب مصوبات ٬ مصوباتی که اکثریت پای آن را امضا گذاشته اند و متعهد به پیش بردن حزب در آن راستا هستند.
تا به تصمیم جمعی در راستای انسجام حزب و به پیش بردن سیاسی اختلافات درونی مربوط میشود میتوان این پلنوم را موفق ارزیابی کرد ولی تا به عملی درآوردن این تصمیم راه زیادی مانده است و از این به بعد فاصله حرف و عمل این رهبری زیر ذربین قرار خواهد گرفت .
این تصمیم همچنانکه گفتم مثبت است ولی برای اخذ این تصمیم هم نوعی اجبار دخیل است که میتواند در آینده مشکل زا باشد . قبلا هم گفتم رهبری حزب با این واقعیت روبرو بود که که در دو راهی حزب سیاسی و تجزیه شدن به محافل چند نفره ٬ تبدیل شدن به حزب سیاسی را انتخاب کند . این انتخاب تا حد زیادی اجباری است و خیلیها شاید اگر راه سومی وجود میداشت راه سوم را انتخاب میکردند . کل این حزب و رهبری باید متوجه باشند که دیر یا زود کسانیکه در بین بد و بدتر انتخاب کرده اند بدنبال راه سومی خواهند گشت و نطفه تضاد و تکرار این سناریو در آینده در شکم همین انتخاب ناچاری کاشته شده است . پس براى جلوگیری از تکرار این پروسه وقت گیر و پر دردسر باید آینده را با تبدیل شدن به یک حزب سیاسی و متعهد به مصوبات از همین امروز تضمین کرد.
و اما بدنه این حزب که تا حد زیادی سیاسیتر از رهبری به اختلافات سیاسی برخورد کرده است باید نقش فعالتر و اهرم فشار مثبتی بر رهبری این حزب باشد که بالاخره این حزب مسیر تبدیل شدن به یک حزب سیاسی را طی کند .
خلاصه کنم … پیش بینی آینده حزب حکمتیست با توجه به توضیح کوتاه بالا خیلی پیچیده نیست . یا محافل چند نفره غیر حزبى یا تبدیل شدن به یک حزب منسجم و سیاسی. کدام یک به واقعیت خواهد پیوست تصمیمی است که کل این حزب باید بگیرد. باتوجه به وجود کادرهای قدیمی و با تجربه در این حزب تبدیل شدن به یک حزب سیاسی و باز ٬ انتظار بزرگى نباید باشد.
.