خط فوق راست در جنبش کارگری جایی ندارد

فکر میکنم این یک حقیقت آشکار و غیر قابل انکار است که گرایشی که در ایران از یک جناح حکومت اسلامی دفاع کند، قطع سوبسید کالاهای اساسی توسط جکومت را به نفع کارگران قلمداد کند و کارگران را مدافع احمدی نژاد معرفی نماید، یک خط و گرایش کاملا راست است. این خط نه به مصالح و منافع کارگران ربطی دارد و نه به واقعیات عیان و آشکاری که جلوی چشم همه مردم قرار دارد. امروز این خط و گرایش بعد از سرکوب تظاهرات های میلیونی و گسترده سال ٨٨، تحرک بیشتری یافته است و از متعارف شدن حکومت سخن میگوید و طرحهای ریاضت اقتصادی حکومت را  روند شکوفایی اقتصاد جامعه دانسته و کارگران و کل جامعه را به آرامش و امید بستن به  بهبود اوضاع فرا میخواند. خطی که صندوق بین المللی پول در گزارش اخیرش در مورد وضع  اقتصاد ایران و دادن تصویری موفق و کاذب از دولت، سخنگویش شد. خط حافظ رژیم اسلامی در برابر انقلاب مردم. یک خط شکست خورده و مایوس که راه بهبود اوضاع را در دل همین نظام میجوید. در حول و حوش همین گرایش راست، محافل منزوی ای هم هستند که از همان ابتدا کمی شرمگینانه تر و بنام چپ و کارگر همین خط راست را دنبال میکردند و بنظر من جوابشان را نه فقط ما بلکه کارگران و بخشهای مختلف مردم با مبارزات و مقابله هرروزه اشان با جمهوری اسلامی و کل قوانینش داده اند. این روزها بقایای همین نوع محافل امیدی واهی برای احیای خویش یافته اند و جنب و جوش تازه ای را آغاز کرده اند. این امید را هم ظاهرا از این بدست آورده اند که از میان کارگران رضا رخشان از سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه نیز با افاضات خود آگاهانه یا نا آگاهانه به این گرایش پیوسته است. آنهم در شرایطی که جنبش کارگری و شرایط جامعه دارد بر راه و مسیر دیگری تاکید میگذارد که اشاره خواهم کرد. اول اجازه دهید مواردی از اظهار نظر رضا رخشان را یادآوری کنم و بعد نشان دهم که این خط، خطی شکست خورده است و کسی نمیتواند آنرا احیا کند و بویژه این غیر ممکن است که این خط را کسی با هر موقعیتی بتواند چپ و یا کارگری قلمداد کند. بلکه هرکس خودرا با آن تداعی کند بی افقی و انزوای خودرا رقم زده و عملا کنار جمهوری اسلامی قرار میگیرد.

 

همانطور که اشاره کردم رضا رخشان رئیس هیات مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه، در چند ماهه اخیر بحث هایی را به پیش کشیده است، که بطور تاسف آوری خط راست و تسلیم طلبانه را نمایندگی میکند و  در این میان کسانی چون عباس فرد و بهمن شفیق، در پشت این فعال کارگری سنگر گرفته و به عنوان مدافعین سینه چاک وی ، وارد گود شده اند و به اصطلاح با پاسخ دادن به نوشته های دوستانی که تلاش کردند، این نظرات راست را نقد و افشا کنند، میکوشند تا کل دست آوردهای جنبش کارگری و چپ و رادیکالیسم را مورد حمله قرار دهند. بطوریکه بحث ها بسیار فراتر رفته و از جمله  از سوی آنان مباحثی اندر  نقد جنبش مجمع عمومی و غیره به پیش کشیده شده اند که بطور واقعی سالهاست که در پراتیک مبارزاتی کارگران پاسخ خود را گرفته اند و ما نیز بحث های مفصلی حول و حوش این مباحث داشته ایم و البته بازهم باید جداگانه به آنها پرداخت.

 

اما رضا رخشان چه گفته است  و مباحث او در این دوره چه بوده اند. رضا رخشان در نوشته ای تحت عنوان ” یارانه ها، تلاشی برای یک ارزیابی واقعی” در ٢٠ آبانماه امسال، آنچنان اندر وصف هدفمند کردن یارانه ها و اجتناب ناپذیر بودن آن بعنوان تحولی بزرگ سخن میگوید، که گویی یکی از کارشناسان صندوق بین المللی پول یا از دستیاران دست راستی خود احمدی نژآد است که دارد سخن میگوید. او در نوشته اش جریانات چپ را به نقد میکشد که چرا شعار عمومی شان جلوگیری از اجرای طرح یارانه هاست و بعد بحثش حتی از موضوع طرح یارانه ها فراتر رفته و سر از جای خطرناک و راستی در آورده و مینویسد:”اما شرایط در دوره سوم (دولت نهم و دهم) بسیار بهتر از گذشته می باشد بطوریکه در این دوره بسیاری از کارگران توان خرید خودرو پیدا کردند و سطح زندگی کارگران ارتقا پیدا کرد. البته این در هفت تپه و یا شرکت واحد نتیجه مبارزات خود کارگران هم بود اما در مجموع در مورد کارگران بخشهای متعددی صدق می کرد. بخاطرهمین بود که در زمان انتخابات سال گذشته (٨٨) دولت احمدی نژاد بشدت ازطرف طیف کارگر و بازنشستگان مورد اقبال قرار گرفت. قطعا نقش طبقه کارگر و بازنشتگان درانتخابات و پیروزی دولت دهم نقش مهم واساسی داشته است. و این نشان می‌دهد که حداقل بخشهای وسیعی از کارگران این دولت را بر دولتهای نوع قبلی ترجیح می دادند”

 

همین نقل قول و صحبت های نازل از اتومبیل دار شدن کارگران و حمایت کارگران از مضحکه انتخاباتی حکومت و امثال اینها آشکارا نشان میدهد که بحث از حد یک گرایش سیاسی آنهم در اپوزیسیون فراتر میرود و بوهای بدی به مشام میرسد که هشدار دهنده است. همانطور که قبلا هم در نوشته ای دیگر اشاره کردم، این درجه از فلب واقعیت دیگر قابل اغماض نیست. رضا رخشان از استقبال طیف کارگر و بازنشستگان در انتخابات ٨٨ از احمدی نژآد سخن میگوید، اما به راحتی چشمش را بر حقیقتی که جهان را به تکان درآورد و متوجه خود ساخت میبندد و فراموش میکند که چگونه بعد از همان مضحکه انتخابات میلیونها کارگر و مردم به خیابانها ریختند و عکس احمدی نژاد و خامنه ای را به آتش کشیدند و مرگ بر دیکتاتور گفتند.

 

رضا رخشان ادعا میکند که در دوره حکومت احمدی نژآد بسیاری از کارگران توانستند صاحب خودرو شوند. ادعایی که هر کارگر معترضی را به خشم می آورد و بدون شک طرح چنین ادعاهایی و چنین مباحثی از جانب او بیش از هر چیز خواننده را به یاد تبلیغات خود حکومت می اندازد و این بیش از هرچیز  به خود او لطمه میزند و کارگران را از وی دور میکند. ادعایی  که حتی آمارهای خود دولت نیز آنرا تایید نمیکند. از جمله در همین سال گذشته افزایش سطح خط فقر را بیش از یک میلیون تومان گزارش کردند. رضا رخشان گویی خبر ندارد که  بیش از یک میلیون کارگر ماهها دستمزد نگرفته اند و خرید نان شب هم برای آنها مشقتی است چه رسد به خرید اتومبیل. ما شاهد اعتراضات هر روزه کارگران برای گرفتن دستمزدهای ماهها پرداخت نشده شان هستیم. و یک نمونه آن همین نیشکر هفت تپه است که در آن کارگران همواره با اعتراض و مبارزه خود و به قدرت تشکلشان توانسته اند، کاری کند که کارفرمایان جرات نکنند دستمزدهایشان را طولانی مدت به تعویق بیندازند و گرو کشی کنند.

 

در تداوم همین خط اولترا راست است که می بینیم رضا رخشان وقتی که ۵ سندیکای کارگری مهم فرانسه در حمایت از کارگران ایران در مقابل سازمان جهانی کار، ILO، فراخوان به تظاهراتی در روز ٩ ژوئن میدهند، تظاهراتی که خواست آن آزادی کارگران زندانی از زندان بود و به حضور هیات جمهوری اسلامی در این سازمان اعتراض داشت، طی پیامی خطاب به آنان میگوید: “بسیاری از کسانی که با ارسال پیام به شما سندیکاهای فرانسه با شما اظهار دوستی می‌نمایند، در داخل ایران خود نه تنها در ایجاد سندیکاها و اتحادیه‌های محیط کار فعال نیستند، بلکه در حد توانشان در مقابل سندیکاهای موجود به کارشکنی نیز می‌پردازند.” این هم از همان دست تبلیغات نازل شبیه خرید اتومییل و حمایت کارگران از احمدی نژاد است. تاکنون عادت داشتیم این نوع تخطئه ها را از بلندگوهای حکومت بشنویم. رضا رخشان با این پیام عملا راه خود را از این اعتراض که مورد استقبال پر شور کارگران سندیکای شرکت واحد و ایران خودرو و کمیته هماهنگی و غیره قرار گرفت، جدا کرده و تحت عنوان مخالفین سندیکا آنها را مورد حمله قرار میدهد. اما در همان پیام کلمه ای هم در مخالفت با  حضور هیات جمهوری اسلامی و مزدوران شورای اسلامی و خانه کارگر در این اجلاس سخن نمیگوید و عملا در کنار جمهوری اسلامی قرار میگیرد.

 

نمونه دیگر نشانه های این خط فکری راست رضا رخشان را در قطعنامه اول مه سندیکای نیشکر هفت تپه میتوان دید. این سندیکا که هر ساله نامش در لیست عمل مشترک کارگران حول منشور مطالبات حداقل کارگری و قطعنامه های کارگری بود. قطعنامه هایی که خواست لغو مجازات اعدام در راس خواستهای کارگران قرار داشت وبر زندگی ای انسانی تاکید میگذاشت. امسال در عمل جداگانه ای به مناسبت اول مه بیانیه مستقل خود را میدهد. قطعنامه ای که علیرغم ذکر یکسری از خواستهای کارگران، گام ها از قطعنامه هایی که قبلا امضای این تشکل پای آن بود عقب تر است و از جمله دیگر در آن اثری از خواست لغو مجازات اعدام نیست. حتی فراتر از آن

در این بیانیه سندیکای نیشکر هفت تپه زیر چتر مدیریت رضا رخشان، مجلس اسلامی را تریبون نمایندگی مردم خوانده و در نوشته هایش نه تنها  عملا به دفاع از سیاستهای اقتصادی احمدی نژاد و حذف یارانه ها برمیخیزد بلکه در این بیانیه سندیکای نیشکر هفت تپه از عدم  حضور نمایندگان کارگران در کمیسیون یارانه های مجلس اسلامی و مشارکت مستقیم آنها در اجرای ” طرح هدفمند کردن یارانه ها” این طرح ریاضت اقتصادی و حمله به معیشت کارگران و کل جامعه گله دارد. و مینویسد: “در آخرین اقدام بر علیه منافع کارگران مجلس شورای اسلامی نیز قانونی را به تصویب رسانده است که بر طبق آن تنها دارندگان مدرک کارشناسی ارشد می‌توانند برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی کاندید شوند. به این ترتیب تریبون نمایندگی مردم رسما مانع حضور توده کارگران می‌شود و چیزی نمانده است که میزان معینی از دارائی را شرط انتخاب شدن قرار دهند. (خط تاکید از من)”.

 

مجموعه این چرخش ها لب و اساس آن نگرش اولترا راستی است که در نوشته های اخیر رضا رخشان می بینیم. نگرشی که به محافل راست منفرد و منزوی ای چون بهمن شفیق و عباس فرد و غیره فرصت میدهد که با کل ساختار فکری راست خود وارد معرکه شده  و پشت وی  بعنوان فعال کارگری سپر بگیرند و رادیکالیسم و چپ را نشانه روند. اما همانطور که بالا تر اشاره کردم واقعیات امروز جنبش کارگری و اوضاع سیاسی جامعه شکست و بی افقی این خط را به روشنی نشان میدهد. رضا رخشان عضوی از سندیکای نیشکر هفت تپه، عضوی از تشکلی است که کارنامه مبارزاتی اش جهت دیگری، جهت کاملا عکس این را داشته است و با این نوع تبلیغات بی ربطی خود را به روشنی به خواستها و مبارزات کارگران هفت تپه نشان میدهد. تشکلی که خود از امضا کنندگان قطعنامه های مشترک اول مه ها و منشور مطالبات کارگری و طومار اعتراضی حول خواست افزایش دستمزد ها و غیره است. از امضا کنندگان  قطعنامه های رادیکال و انسانی ای که براستی خواستهای کل جامعه و کل مردم را نمایندگی کرده است.

 

مساله اینست آنقدر که رضا رخشان به عاقبت خوش طرح هدفمند کردن یارانه های رژیم امید بسته است،  خود رژیم مدعی آن نیست و اینرا در جنگ درونی شان بوضوع می بینیم که چگونه دارند عدم موفقیت ها و شکست هایشان را به سر هم میکوبند. ظاهر قضیه اینجاست که سرکوب مبارزات مردم در سال ٨٨ به چنین گرایشات راستی فرصت داده است که خود را عیان کنند.  اما واقعیت مهمتر اینست که جمهوری اسلامی بر دریایی از خشم و نفرت جامعه حکومت میکند، و اگر چه رژیم  توانست با سرکوب کردن، تظاهرات های مردم در خیابانها را جمع کند، اما نتوانست جنبش انقلابی مردم را خاموش کند و امروز می بینیم که مردم در کمین فرصتی هستند که بیرون بریزند و بساط این رژیم را جارو کنند. بویژه تحرک جدیدی که امروز ما در جنبش کارگری شاهدش هستیم، پاسخ روشنی به همه این دیدگاهها میدهد. از جمله در همین چند ماه اخیر ما شاهد به میدان آمدن هزاران کارگر در پتروشیمی ماهشهر، این مرکز مهم کلیدی کارگری ، با خواست تعرضی کوتاه شدن دست پیمانکاران از شرایط کارشان بودیم. اعتراضی که هم اکنون در آخرین ماه در مهلت سه ماهه این کارگران برای اجرایی شدن خواسشان قرار داریم و بدون شک موفقیت آن تحولی بزرگ در جنبش کارگری خواهد بود. همچنین اول مه سرخ و رادیکال را با شعار زنده باد سوسیالیسم پشت سر گذاشتیم، و  هفت تشکل کارگری نیز در عملی متحد قطعنامه ای دادند که در آن بطور واقعی کیفرخواست خود را علیه توحش سرمایه داری اعلام و اعتراض کل جامعه علیه فقر و فلاکت را به صدا درآوردند و ما شاهد آنیم که اعتراضات کارگری نیز هر روزه وسیعتر و گسترده تر میشود. در چنین شرایطی بلند شدن چنین زمزمه های راست و شکست طلبانه ای، راه به جایی نخواهد برد و بطور واقعی جایی در جنبش کارگری نداشته و ربطی به مبارزات کارگران ندارد.*