مظفر محمدی و داستان بورژوازی غیرناسیونالیست، احزاب ناسیونالیست غیر بورژوا

مطلبی تحت عنوان ” شادمانی کردهای منطقه! در حاشیه انتخاب ٣۶ نماینده کرد به پارلمان ترکیه” نوشته ای از مظفر محمدی، من را بر آن داشت که در رابطه با نگرش او در برخورد به احزاب ناسیونالیست و بورژوازی کرد نکاتی را بگویم.
 بدون مقدمه  سر راست به اصل موضوع می پردازم
در قسمتی از این نوشته، جریانات، شخصیتها و احزاب ناسیونالیست کرد بر مبنای سرمایه و ایدئولوژی تقسیم بندی شده اند. او می گوید: ” بنا براین سرمایه دار کرد دلیلی ندارد برای پیروزی طالبانی شیرینی پخش کند و یا از تحولات انتخاباتی در ترکیه  شادمان باشد. بورژوازی کرد سرمایه و سودش را از “کردایه تی” بیشتر دوست دارد. اول سرمایه دار است و سود می خواهد، هر کجا این تامین شد جایش آنجا است. و این جا و مکان  و منفعت در چارچوب جمهوری اسلامی تامین و محفوظ است. در نتیجه رژیم جمهوری اسلامی رژیم سیاسی او هم هست. منفعت بورژوازی کرد در چارچوب رژیم و در تهران است نه در اربیل و بغداد و نه در پارلمان ترکیه در آنکارا. اینکه بورژوازی کرد و نمایندگانشان در پارلمان و غیره، درکنار کدام جناح رژیم قرار می گیرند هم تغییری در اصل مساله نمی دهد.”
 در جای دیگری می گوید: ” با توجه به این واقعیتهای چون روز روشن و آشکار طبقاتی، اساسا بازار ناسیونالیسم، کردایه تی و قوم پرستی در میان طبقات اصلی جامعه کردستان ( بورژوازی و پرولتاریا) کساد است. احزاب ناسیونالیست و روشنفکران ناراضی کرد با اتکا به  اقشاری از خرده بورژوازی ناراضی و محافلی از دانشجویان ناسیونالیست کرد در دانشگاه ها که بین طبقات اصلی جامعه در نوسان اند، دنبال قربانی و سمپات و دنباله رو خود می گردند و نهایتا در شکاف اختلافات جناحی جمهوری اسلامی سرباز جناح اصلاحات و جنبش سبز اند.”
به کلیت نکاتی که از نوشته او در بالا آورده ام یکجا می پردازم.
مظفر محمدی معتقد است که سرمایه دار کرد به دنبال پولش است و ناسیونالیست نیست. احزاب کرد ناسیونالیست هستند اما بورژوازی و نماینده آنها نیستند. این بیشتر توهم مظفر محمدی است تا حرف دل سرمایه دار کرد و احزاب ناسیونالیست. اگر اختلافاتی بین بخشی از بورژوازی و این احزاب هم باشد امروز در زیر فشار رژیم حاکم است که این چنین فرموله میشود اگر نه در شرایط عادی همه اینها اجزا یک طبقه هستند و ایدئولوژی آنها هم ناسیونالیست است. همچنانکه ایدئولوژی همه حاکمان دنیا ناسیونالیسم ملتشان است. احزاب ناسیونالیست و بورژوازی کرد خودشان این تز را قبول ندارند که گویا بخشی از آن ناسیونالیست هستند و بخش دیگر فقط به سود و سرمایه چسبیده اند. این تفکیکی توهم برانگیز، دلبخواهی و بی مایه است. سرمایه دار کرد بدون تفکر و ایدئولوژی ناسیونالیستی اش دیگر سرمایه دار کرد نیست.
سرمایه دار کرد برای دست یابی به سرمایه و کسب سود باید ابتدا مسئله ملی را به موضوعی سیاسی و تا سطح قدرت سیاسی مطرح کرده باشد تا بتواند آینده سود و سرمایه اش را در سهم خواهی از بورژوازی ملت بالا دست تضمین کند. اینطور نیست که گویا بورژوازی کرد اگر صرفا از نظر اقتصادی در سود و سرمایه سهیم شود دیگر کاری به افکار، آرا و عقایدی که بر بستر آن ارتزاق میکند و این موقعیت را برایش فراهم خواهد کرد ندارد. سرمایه دار کردی که در دایره تعریف مطفر محمدی از احزاب ناسیونالیست تفکیک شده باشد را دیگر نمی توان سرمایه دار کرد در محدوده آویزان شدن به مسئله ملی و ناسیونالیسم بحساب آورد و ربطی به موضوع مورد بحث نخواهد داشت.
بحث بر سر بورژوازی کرد بعنوان یک طبقه و با آرا و افکار و افقی که نمایندگی می کند است و آنجا موضوعیت دارد که دخیل در روند سیاسی و مسایل سیاسی ای است که می خواهد از جایگاه و هویت ملی خود بعنوان سنگ پرشی برای دست یابی به سود و سرمایه بهره بگیرد و با تغذیه کردن از مسئله ملی و ستم ملی است که از بورژوازی ملت بالا دست و سهم خواهی در قدرت و در هر شکل و شمایلی که باشد سهم می خواهد و سود و سرمایه خود را می طلبد. بنابر این چنین تز و تعریفی که گویا ابتدا بساکن هرجا ملزومات پول، سرمایه و سود برای سرمایه دار کرد فراهم شد دیگر کاری به “کردایتی” ندارد. این تعریف از بنیاد بی پایه است. این درک و نگرشی مکانیکی و دلبخواهی است و هیچ ربطی به روند سیاسی و تاریخی نقش و موقعیت بورژوازی کرد و احزاب ناسیونالیست آن در بازار سود و سرمایه. ندارد و از سویی ریختن آب پاکی بردست مخرب و ویرانگر ایدئولوژی و تفکر ناسیونالیسم کرد است. چرا که بزعم او چون سرمایه دار کرد کاری به “کردایتی” ندارد پس خوش خیم ترین بخش آن است.
فراکسیون کرد و جبهه متحد کرد و امثال بها ادب اساسا بر محور ملیت و ناسیونالیسمشان شکل گرفتند. بعد از شکل گیری این دستجات، به موازات تولید و بازتولید سود و سرمایه شان، مدام در اشکال مختلف آرا و افکار ناسیونالیسم کرد را ترویج می کردند. روزنامه، برنامه تلویزیونی، شاعر و نویسنده خود را داشتند. بورژوازی کرد هم علیرغم دسترسی به بخشی از استثمار آن جامعه اما هنوز خود را تحقیر شده میداند. برای جبران این تحقیر به تفکرات مشمئز کننده ناسیونالیستی اش نیاز دارد، آنرا باد میزند، مظلوم نمایی می کند و خود را نماینده و سخنگوی ملت زیر دست معرفی می کند تا بلکه سهم بیشتری از سرمایه و سود را صاحب شود.
در ثانی معلوم نیست چرا سرمایه دار کرد هیچ دلیلی برای شیرینی پخش کردن در پیروزی طالبانی و یا تحولات انتخاباتی در ترکیه نباید داشته باشد؟. در بالا اشاره کردم که سرمایه دار کرد برای باز تولید همین سود و سرمایه نیازمند موقعیت سیاسی در قدرت است، نیازمند داشتن نمایندگانی در پارلمان است. چه سرمایه دار کردی که در سود و سرمایه شریک است و چه احزاب ناسیونالیست کرد، همگی به یکسان از تامین و تضمین کوچکترین موقعیت سیاسی، از خودمختاری گرفته تا حضور در پارلمان و غیره غافل نیستند و خود را سهیم می دانند چون تنها با آویزان شدن به مسئله قدرت و سیاسی کردن مسئله ملی است که می توانند افق و آینده سود و سرمایه خود و استثمار کارگر کرد را تضمین کنند. بجز در کردستان عراق که احزاب ناسیونالیست کرد با جریانات ارتجاعی مذهبی توانستند به یمن یک شرایط تاریخی معین و بقیمت خانه خرابی مردم بقدرت برسند که امروز بعد از بیست سال عفونت و گندیدگی آن، مشام هر انسانی را آزار می دهد این افق بیش از پیش به بن بست رسده است.
نوشته ایشان در تقسیم بندی به سرمایه دار کرد و احزاب ناسیونالیست خلاصه شده است  معلوم نیست که این تفکیک دلبخواهی از کجا آمده است که گویا سرمایه دار کرد که اکنون دارد می چابد و استثمار می کند، چرا باید از “کردایتی” بدش بیاید؟. ایدئولوژی و تفکر ناسیونالیستی را اگر از سرمایه دار کرد بگیری، دیگر مقوله ای به اسم سرمایه دار کرد نخواهیم داشت. بالاتر اشاره کردم که سرمایه دار کرد به یمن سیاسی کردن مسئله ملی و همان “کردایتی” است که در جستجوی سود و سرمایه اش است. اگر از نطر سیاسی تفکرات ناسیونالیسم متکی بر ستم ملی و قوم پرستی و مسئله ملی را ازش بگیرید، در بعد اقتصادی و برای کسب سود و سرمایه موضوعیتی نخواهد داشت معلوم نیست چرا سرمایه در ابعاد سراسری باید بهش آوانس ویژه ای بدهد؟ چرا باید باهاش به مصالحه و مذاکره بپردازد؟ انگار بورژوازی کرد که اکنون سهیم در سود و سرمایه است کاری به “کردایتی” و بنیادهای فکری و مخربی که می تواند جامعه را مسموم کند ندارد. افکار و ایدنولوژی ناسیونالیسم ضامن بقای سود و سرمایه برای سرمایه دار کرد است. ناسیونالیسم سنگ بنا و پایه های هویت فکری سرمایه دار کرد است که با سوار شدن بر یک معضل اجتماعی و تاریخی، معضلی بنام ستم ملی که نه تنها رسالتی در حل آن ندارد بلکه فقط تداوم دهنده این درد اجتماعی است، برای سهم خواهی در قدرت و با اتکا به تفکرات ناسیونالیستی و برای سهیم شدن در سود و سرمایه با بورژوازی بالا دست به چانه زنی می پردازد و با افق ویرانگر ناسیونالیسمش و با رواج  تفرقه قومی و غیره، ظرفیت به تباهی کشانیدن جامعه بعنوان تهدیدی برای دست یابی به سود و سرمایه را هم با خود یدک می کشد. احزاب و نیروهای اپوزیسیون و غیر اپوزیسیون ناسیونالیست، از ناراضیان و انجمنهای مختلف و دیگر شاخه های آن، همگی یکدست رواج دهنده افکار و آرای ناسیونالیسمی هستند که بر بستر آن سود و سرمایه سرمایه دار کرد در استثمار کارگر کرد را جستجو می کنند. در یک کلام باید گفت که ناسیونالیسم اسلحه سرمایه دار کرد است.
همین احزاب ناسیونالیست و روشنفکران ناراضی کرد و متکی به اقشاری از خرده بورژوازی ناراضی و محافلی از دانشجویان ناسیونالیست کرد در دانشگاهها که مورد اشاره او است،  برای ترویج و تئوریزه کردن خط، افق و سیاست و اهداف بورژوازی کرد تلاش می کنند. اینها شاخه های فکری و ایدئولوژیک بورژوازی کرد برای گرم نگاه داشتن انواع تفکرات ناسیونالیستی در جامعه هستند. با همین حربه و اسم رمز ” کردایتی” و غیره بود که جلال طالبانی و مسعود بارزانی در کردستان عراق ۲۰ سال است سود و سرمایه های میلیاردی بهم زده اند. جلال طالبانی و مسعود بارزانی بعنوان حاکمان در قدرت که ۲۰ سال است مشغول انباشت سود و سرمایه از گرده کارگر و هستی جامعه هستند، مگر به نتایج این انتخابات تبریک نگفته اند؟. این تبریکاتی به “کردایتی” و به ناسیونالیسم کرد است. کردایتی و ارتجاعی ترین تفکرات ناسیونالیستی بعنوان ملزومات تامین نیاز سرمایه برایشان مقدس و حیاتی است. اکنون نیز حضور تعدادی “نماینده کرد” در پارلمان ترکیه قرار نیست مترسکهایی بر روی صندلی های پارلمان ترکیه باشند، قرار هم نیست مابین بورژوازی کرد و کارگر کرد ترکیه در نوسان باشند. اینها نمایندگان خط فکری و ایدئولوژی ناسیونالیسم هستند که سرمایه دار کردی که در قدرت است و رئیس جمهور یک مملکت هم هست بهشان تبریک گفته است. چرا باید کاری به کار آنها نداشته باشد. گردن کلفت ترین سرمایه دار کرد در قامت رئیس جمهور یک کشور به کردایتی بیش از اینها کار و نیاز دارد.
اگر هم ناسیونالیستهای ناراضی کرد در کردستان ایران ابراز شادمانی می کنند و شیرینی پخش می کنند بخاطر تامین آینده همین سود و سرمایه در فردای آویزان شدن به نان و نوایی است که این شانس را چپ و آزادیخواهی در کردستان ایران ازشان گرفته است. این جریانات با شادی و سرورشان نوید بخش تبلیغات و سموم تفکرات ناسیونالیستی برای تضمین سود و سرمایه کل بورژوازی کرد هستند. بنابر این چندین بخش ناسیونالیسم نداریم، ناسیونالیسم خوب و بدی در کار نیست. مظفر محمدی متفکرین بورژوازی کرد در قامت احزاب، روشنفکران ناراضی و دانشجویان ناسیونالیست کرد را بعنوان بخش یا قشری از جامعه معرفی می کند که مابین طبقات اصلی یعنی سرمایه دار و کارگر کرد در نوسان هستند. این تفکیک دلبخواهی، ناسیونالیسم را با خوب و بد و با بدخیم و خوش خیم توضیح می دهد. این درکی توهم آمیز و اعطای امتیاز به بخشی از ناسیونالیسم و سرمایه دار کرد است که گویا پا درهوا و معلق است. این تعریف کلاسیک چپ از خرده بورژوازی و الصاق آن به کل خانواده ناسیونالیسم و سرمایه دار کرد زیادی نچسب است. این یعنی توهم به بورژوازی کرد، یعنی جا باز کردن برای آن بخشی از بورژوازی کرد که نقش نطریه پرداز گرایش ناسیونالیستی را در افکار و در عرصه سیاست برعهده دارد.
معلوم هم نیست که چرا باید ابراز شادمانی و تبریک گفتن جلال طالبانی، مسعود بارزانی و مصطفی هجری و دیگر خیل جریانات و شخصیتهای ناسیونالیست کرد برای ایشان جای تعجب باشد. تنها کسی از تبریک گفتن این جماعت انگشت به دهان می ماند که خود را در بین طبقات اصلی در جامعه کردستان در نوسان ببیند. طبیعی و واقعی است که هر بخشی از جریانات ناسیونالیست کرد چه در اپوزیسیون و چه در قدرت، منافع مشترکی دارند و باید انتخاب این نمایندگان را جشن خود بدانند چون در افق و اهداف با هم سهیم هستند. اینها اجزا یک تن واحد هستند.
کارگران و مردم آزادیخواه کردستان ایران کوچکترین توهمی به شادی و نشاط جریانات ناسیونالیست و حاشیه ای در صف بورژوازی کرد را ندارند. کارنامه احزاب و جریانات ناسیونالیست بویژه آن بخشی که در کردستان عراق ۲۰ سال است در قدرت است، معرف حضور افکار عمومی، کارگر و توده مردم ستمدیده نه تنها در ایران و ترکیه بلکه در چند ماه اخیر دنیا شاهد ماهیت کریه این جریانات در کردستان عراق بودند. کارگر سوسیالیست و مردم آزادیخواه چه در کردستان ایران، عراق و ترکیه، ناسونالیسم کرد را امتحان  پس داده می بیند و توهمی به ماهیت این نیروها ندارد. برای کارگر کرد و توده مردم در هر جایی از کردستان، احزاب، شخصیتها و نیروهای ناسیونالیست کرد نمایندگان و سخنگویان بورژوازی کرد هستند که هر یک بدون دیگری موضوعیتی نخواهد داشت.
۲۸ ژوئن ۲۰۱۱