تقلای ناسیونالیستها و قومپرستان برای مقابله با جنبش آزادیخواهانه مردم ایران

طبق گزارش سایت العربیه جریانات قومپرست کرد و عرب وآذری همرا با نماینده رضا پهلوی به عنوان رهبر و یا چهره شاخص ناسیونالیستهای پرو غرب و تعدادی از اصلاح طلبان در مورد آینده ایران در یک کنفرانس مشترک شرکت کرده اند.
سایت العربیه نوشته است:
“این کنفرانس که توسط ” دفتر مطالعات ایران وعرب ” روز یکشنبه ۲۶ – ۶ – ۲۰۱۱ برگزار شد برای اولین بار سلطنت طلبان ، جمهوری خواهان ، راستگرایان ، چپ گراها ، لیبرال ها ، اصلاح طلبان و همچنین رهبران احزاب وشخصیت های قومی را دربرگرفت.”
البته این سایت نگفته است چه کسی به عنوان چپ آنجا شرکت کرده است. احتمالا منظورشان از چپ دارو دسته های اکثریت و توده ای باشد که شریعتمداری معمولا نمایندگی آنها را در چنین جلساتی به عهده گرفته است. زیرا ائتلاف جمهوری خواهان شامل اکثریتی توده ای و شریعتمداری و… است.
گزارش فوق اعلام کرده است کسانیکه در این کنفراس شرکت کرده اند: شهریار آهی به عنوان نماینده رضا پهلوی٬ خالد عزیزی دبیرکل حزب دمکرات کردستان٬ حسن شریعتمداری از جانب جمهوریخواهان٬ شاهو حسینی نمایند حزب دمکرات کردستان ایران٬ عبدلله مهتدی از سازمان زحمتکشان٬ محسن سازگارا یکی از بنیان گزاران سپاه پاسداران و نماینده اصلاح طلبان٬ سعید عبدیان از قومپرستان عرب٬ و صدر اشرافی از قومپرستان آذری بوده اند.
اولین سوالی که مطرح است این است این جریانات برای چه هدفی دور هم جمع شده اند. شرکت کنندگان اعلام کرده اند به هدف توافق و همنظری در مورد نظام آینده ایران در این کنفرانس شرکت کرده اند. همچنانکه خواننده ملاحظه میکند جواب سر راست  و  صریح است.
آنها جمع شده اند که احزاب قومی٬ ناسیونالیستهای پرو غرب و اصلاح طلبان و قومپرستها به توافقی نایل آیند که نظام آینده ایران را شکل بدهند.؟!
اما سوال واقعی و موضوع اصلی چیزی فرای این است. همه این جریانات و از جمله همه جریانات و کسانیکه در کمپ راست قرار گرفته اند و به دلایل مختلف در این کنفرانس نبوده اند صدای الرحمن رژیم جمهوری اسلامی را شنیده اند. همه این کمپ نگران این هستند که مردم معترض و آزادیحواه را چگونه مهار کنند که کنترل از دست آنها  خارج نشود. در واقع این کنفرانس برای توافق و همنظری کل کمپ راست و ضد انقلاب علیه انقلاب است.
آنها میخواهند به توافقی برسند که در مرحله اول زیر علم موسوی و کروبی رژه بروند و در قدم بعدی به کمک آمریکا و متحدینش حکومتی از نوع کرزای و مالکی را به مردم ایران بفروشند. این هدف اصلی آنها و توصیه وزارت خارجه آمریکا است که در یک جبهه توافق٬ کرسی ها را در میان خود تقسیم کنند و تلاش کنند بعد از جمهوری اسلامی مردم و شهروندان “عوام” میدان دار نشوند. زیرا به زعم آنها هرج و مرج میشود و دستگاههای سرکوب و مراکز امنیتی مورد تعرض قرار میگیرند.
این توافق و چک و چانه زدن امروز امتیاز دهی و امتیاز گیری کمپ ضد انقلاب و راست برای مقابله با مردم کوچه و خیابان در فردا است که به جنب و جوش افتاده است.
کمونیستها و انقلابیون و فعالین جنبشهای اجتماعی باید هشیار باشند. ناسیونالیستها و قومپرستان و اصلاح طلبان منافعی مشترک در مهار مردم و رقابت برای کسب قدرت با حاکمان جمهوری اسلامی دارند. توافق و عدم توافق اینها هیچ ربطی به مردم معترض و آزادیحواه ایران ندارد. اینها بیش از جمهوری اسلامی از نقش انقلابی مردم نگران هستند.
 
اینها میخواهند از بالای سر مردم به سبک جریانات قومی ملی مذهبی عراق و افغانستان مجری طرحهای وزارت خارجه آمریکا باشند. میخواهند همان بلا را بر سر جامعه ایران بیاورند که آن جریانات بر سر افغانستان و عراق آورده اند. تجربه عراق و افغانستان نشان داده است که همه این جریانات برای جلب نظر آمریکا و دول متحد حاضرند جامعه را به ویرانه و گورستان تبدیل کنند اما اجازه دخالت مستقیم مردم در سرنوشتشان را ندهند.
 
اما اشتباه و ساده لوحی اینها این است که تفاوت جامعه ایران با افغانستان و عراق و همچنین مولفه انقلابات منطقه و تحولات چند ماه گذشته را نتوانسته اند متوجه شوند. عمق این تحولات آلترناتیوها و حکومتهایی از نوع افغانستان و عراق را به تاریخ گذشته سپرده است و به این اعتبار تلاش این جریانات ضد انقلابی برای برپایی چنین حکومتهای مستعجلی هم تاریخا عمرش تمام شده است. اما اگر مردم آزادیخواه  و جنبش کارگری هشیار نباشند این تلاشها میتواند توهماتی را ایجاد کند. 
با این حال در ایران یک جریان چپ قوی و مطرح در میدان سیاست نقش ایفا میکند که در عراق و افغانستان چنین نبود. دوما رهبران و سخنگویان جنبشهای اجتماعی و بیش از همه جنبش کارگری، روشن و صریح آلترناتیو مورد نظر خودشان را در قطعنامه ها و پلاتفرمهایشان به جامعه اعلام کرده اند و به این معنا چپ در یک بعد اجتماعی نیرویی قوی و یک انتخاب واقعی مردم است.
اما با همه این اوصاف این جریانات و بویژه جریانات ناسیونالیست پروغرب میتوانند جریاناتی خطرناک برای آینده ایران باشند.
ناسیونالیستها از این شانس برخوردارند که همه اصلاح طلبان و قومپرستان و جریانات اسلامی ناراضی را با امتیازاتی محدود و کنترل شده در زیر چتر خود گرد آورده و شانس برگشت به قدرت خود را امتحان کنند.
در مقابل این خطر و در مقابل آغاز دوران سیاه دیگری بعد از جمهوری اسلامی٬ چپها و کمونیستها باید این موضوع را جدی بگیرند. باید راههای اجتماعی مقابله با این جریانات ضد انقلابی را تقویت کنند. باید از همه توان و قدرت چپ در جامعه استفاده کرد و اجازه نداد این سیکل معیوب ناسیونالیسم- اسلامیسم- و باز هم ناسیونالیسم و … تکرار شود. این سیکل که هر بار جناحی از بورژوازی حاکم مورد تعرض قرار میگیرد، جناح دیگر همین طبقه ناراضی میشود و قدرت را به جای او قبضه میکند، سرنوشت محتوم مردم ایران نیست. مردم ایران میتوانند این دایره شوم طبقات دارا را درهم بشکنند و اعلام کنند این بار نوبت ما مردم تحت ستم نوبت ما کارگران و همه شهروندان آزادیحواه و برابری طلب است.
۲۷ ژوئن ۲۰۱۱