سیاستهای جمهوری اسلامی در مقابل پناهجویان

اسد نودینیان : در شرایط کنونی و با توجه با سیاستهای راسیستی و ضد پناهندگی  دول اروپائی  سیاستهای مشترک و اقدامات هماهنگشان علیه خیل وسیع پناهندگی که بخش عمده این مهاجرین و پناهندگان عملا بدلیل سیاستهای ضد انسانی اینها  مجبور به ترک  کشور محل زیست خود  شده اند، مهاجرت میلیونی مردم عراق به کشورهای مختلف و از جمله اروپا، فرار هزاران فعال سیاسی و زنان و جوانان متنفر از حکومت مذهبی  از ایران، مهاجران و پناهندگان از افغانستان، سومالی، لبنان و…  اکنون مساله پناهنده پذیری را با مشکلات بزرگی در اروپا  روبرو نموده است•

 در این میان جمهوری اسلامی با سیاستهای که در زمینه برخورد به پناهندگی در پیش گرفته مشکلات و موانع جدی را برای پناهجویان ایرانی  ایجاد نموده که شناخت از این مشکلات و موانع و یافتن راه مقابله با آن مسئله ای است که امروز باید هر نهاد مدافع حقوق پناهندگی ایرانیان وضعیت جدید پناهنده پذیری را شناخته و به مقابله با این سیاستها بپردازد. در نوشته فوق تلاش من این خواهد بود که این موانع را نشان داده و تا انجا که بتوانم  به راه مقابله با این مسله بپردازم• امیدوارم که نوشته فوق بتواندبحث در این زمینه را در میان فعالین و نهادهای پناهندگی باز کرده تا بتوان راه مقابله واحدی را علیه این سیاستها یافت.  توضیح اینکه، متن این مطلب، برای سخنرانی در کنفرانس سالانه بیمرز آماده شده بود• من امیدوار بودم آنجا فرصتی بیشتر برای بحث حول این سیاستها می داشتیم،  که بنا بدلائلی سخنرانی من انجام نشد• امیدوارم با این مطلب بتوانیم باب این بحث را باز نمائیم. 

سیاستهای سختگیرانه دول اروپایی که اکنون با محدودیتهای بسیار عدیده ای در بررسی پرونده پناهنده پذیری، تحمیل شرایط سخت بر زندگی و معاش خانواده های پناهندگان، سرنوشت مبهم و نا روشن فرزندان آنها، موقتی کردن زندگی آنها و گرفتار کردن سرنوشت هزاران پناهنده در کریدورهای بوروکراتیک و اداری که با سیاستهای راسیستی دول اروپایی، اداره میشود، بر کسی پوشیده نیست• ما امروز در تعداد زیادی از کشورهای اروپایی و اسکاندیناوی شاهد این وضعیت اسفبار برای  صف هزاران نفر  پناهجویان هستیم• پناهندگانی که از کشورهای خود برای تامین حداقل زندگی امن، و بدور از تهدید و ارعاب و سرکوب، با از دست دادن هست و نیست زندگیشان، در اروپا ساکن شده اند، در موقعیت کنونی وضعیتی به مراتب نا امن تر، پر دردسر و موقت روبرو هستند• بر ما و جامعه انسانی، سازمانهای مدافع پناهندگی، احزاب سیاسی است که این موقعیت را برتابیم و راه حلهای اساسی و انسانی برای پایان دادن به وضعیت موجود را پیدا کنیم•

اجازه می خواهم به اخرین نمونه از اظهار نظر رژیم اسلامى حاکم بر ایران  اشاره ای داشته باشم . در رابطه با سفر منوچهر متکی و سکاندالی که در نتیجه این سفر عاید رژیم اسلامی و دولت سوئد شد، قشقائی سفیر رژیم اسلامی در سوئد در مصاحبه ای با تلویزیون رژیم اسلامی  چنین اظهار نظر می کند که " اولا بخشی از سرمایه گذاریهای سوئد در ایران  را ایرانیان مقیم سوئد در پروژهایی  بعهده دارند و به چند نمونه این پروژها اشاره می کند•" ضمن اشاره  به تظاهرات مردم و نیروهای سیاسی می گوید  "در کنار این نیز ( اشاره به جلساتشان بقول او با نخبه گان ایرانی) جمعی از عزیران بعنوان اپوزسیون فعالیت داشتند، این طبیعی است هویت اپوزسیون، اپوزسیون گری است همانطور که هویت و ماهیت ما هم تقویت روابط دوجانبه است. هر کداممون داریم کار خودمون  رو انجام می دیم و هیچ دعوایی هم با هم نداریم" . در همین مصاحبه اشاره می کند که با تعداد ۴۰۰ نفر ایرانی نشست داشته اند. این  اولین بار نیست که  سفیر ایران در سوئد  این چنین در رابطه با مخالفان رژیم اسلامی اظهار نظر می کند• مصاحبه های سال قبل او با یکی از رادیوهای محلی استهکلم را خیلی ها شاید بیاد دارید .که چگونه خود را نماینده پناهجویان معرفی نموده و اظهار می داشت که آنها پذیرای پناهجویانی که خود نخواهند داوطلبانه به ایران باز گردند نیستند.
جمهوری اسلامی در متن سیاستهای راسیستی و ضد پناهندگی دول اروپایی و در کشور محل اقامت ما سوئد، برای تحمیل فشارهای بیشتر به پناهجویان ایرانی، تلاش میکند• در این رابطه  فشارهای  اداره مهاجرت سوئد به پناهندگان ایرانی، تا جایی که پناهجویان مجبور شوند به سفارت جمهوری اسلامی برای تهیه پاس ایرانی مراجعه کنند• امکان وجود یک روحیه اعتراضی بالا برای به عقب راندن سیاستهای راسیستی دولت سوئد را کم کرده است• اعتراضات موفق و ادامه کار ضمن اینکه کم نیستند و در مواردی با موفقیت و تغییر در سرنوشت زندگی پناهجویان منجر شده است، اما هنوز بعنوان یک بستر و شبکه عمومی که سیاستهای راسیستی و دخالتهای جمهوری اسلامی را کوتاه کند وجود ندارد• ما اکنون شاهدیم که صدها پناهجوی ایرانی همراه سرنوشت مبهم و ناروشن خانواده هایشان مخفی زندگی میکنند و در بلاتکلیفی مطلق بسر میبرند• کیس پناهجویان مخفی کیس آشنایی برای ایرانیها  مقیم خارج و سازمانهای مدافع حقوق پناهندگی است•  پدید زندگی مخفی  اکنون به بخشی از مبارزه و همبستگی و حمایت تبدیل شده است• باید به این مساله خاتمه داد• باید زندگی مخفی و بلاتکلیفی مطلق را به نفع یک مبارزه سراسری و تعرضی حل کرد•

مساله نسبتا آشنا و قابل توجه دیگری که بر متن سیاستهای ضد پناهندگی و مشترک جمهوری اسلامی و دولت اروپائی، اجرا میشود، مساله مهاجرینی هستند که از صاحبان سرمایه و جزو بازیگران سیاست اقتصادی و سودآور برای هر دوکشور میباشند• بطور واقعی ده ها هزار ایرانی مهاجر که بخش اعظم آنها از انسانهای سیاسی، مبارز و شریف تشکیل میشود در سوئد زندگی میکنند•  سفیر مزدور  جمهوری اسلامی با علم  کردن ملاقات و جلسه منوچهر متکی با تعداد ۴۰۰ ایرانی، آگاهانه قصد دارد، فضای سیاسی و اعتراض و همبستگی ایرانیان مهاجر و پناهنده را خدشه دارد کند• از میان چهارصد ایرانی که در جلسه با متکی و سفیر شرکت کرده اند،  مزدورانی شناخته شده ای به اس
امی "" بهرام و عباس" در شهر گوتنبرگ هستند، که تحت لوای "خدمات" به هممیهنان ایرانی  ظاهر میشوند• و عملا قصد دارند فضای سیاسی و اعتراضی ایرانیان مهاجر و پناهجویان را در مسیر مماشات با دولت سوئد و جلوگیری از روحیه اعتراض و مبارزه در عرصه پناهندگی و اعتراض به جمهوری اسلامی را که در خارج از کشور با برجستگی تمام انجام میشود، بگیرند• ما باید تلاش کنیم صف ده ها هزار پناهجو و مهاجر ایرانی را که در بیش از دو دهه گذشته در محکومیت جمهوری اسلامی در افکار عمومی مردم سوئد نقش داشته اند، جدا کنیم• راه ما این است که نشان دهیم ایرانیان مهاجر و پناهجو در صف جنبش عظیم و انقلابی که مردم ایران برای بزیر کشیدن و مرگ و نابودی جمهوری اسلامی در پیش گرفته اند، جدا است• ترندهای سفیر مزدور جمهوری اسلامی را باید در ایجاد و برپایی اعتراضات وسیع علیه سیاستهای این رژیم جواب داد• کم نبودند اعتراض و مبارزاتی که صدها پناهجو و مهاجر ایران در کشورسوئد با شرکتشان به حضور مزدوران جمهوری اسلامی در شکل تظاهراتهای اعتراضی و میتینگ نقش اشتند• کم نیستند آکسیونهایی که علیه زن ستیزی و اسلام سیاسی و در دفاع از کارگران و دانشجویان و مبارزات مردم زحمتکش در خیابانهای شهرهای استکلهم و گوتنبرگ  که پناهجویان و مهاجرین درآنها نقش داشته اند•
اما  علیرغم تمام این فعالیتها ما شاهد تاثیرات این سیاستهای رژیم اسلامی در صف اعتراضی پناهجویان هستیم. کارکرد این سیاستها و و صدها لاف و گزاف زنیهای این عالیجنابان و نشستهای متداولشان با دولت سوئد عملا شرایط سختری را اولا در رابطه با پدیرش پناهندگان ایجاد نموده است ، ثانیا بهانه ای را به  دولت سوئد داده که با اشاره به این صف بازگشتها بخواهد سیاست ضد پناهندگیش را توجیه کند و از طرف دیگر همانگونه که گفتم در میان خود پناهندگان روحیه ای محافظه کارانه را ایجاد نماید که عملا می بینیم در صف اعتراض برای احقاق حقوقشان کمترین شرکت دارند . از نظر من همه اینها "دسیسه هاى " رژیم باید اسم گذاشته شود. این رژیم خودش بانى جهنم موجود در ایران است، بانى فرار آدمهاست. این رژیم دشمن فرهنگ و انسانیت علیه همه مردم در دنیاست و مشخصا علیه مردم ایران در هر کجاى دنیاست. براى این رژیم مردم ایران ابزارى هستند براى ادامه حکومتش، حتى وقتى پناهنده باشند میخواهد که ابزار و موجب تداوم حکومتش بشوند و این یک سر دیگر همان حکومت است ..
چه باید کرد؛  می دانید با  فشارهای پلیسی و سیاستهای ضد انسانی که رژیم جمهوری اسلامی به کارگران و مردم زحمتکش ایران، دانشجویان، جوانان، زنان  در ایران ایجاد کرده، فرار از ایران و تلاش برای دستیابی به محل امن برای حفظ جان و امنیت و حرمت انسانی ادامه دارد•   کدام زن و دختری هست که ارزو نکند روزی از این جهنم خلاصی پیدا کند این یعنی اینکه تا این از گور برخواسته ها بر جامعه ما حاکم باشند ما شاهد صف فراریان از این جهنم اسلامی خواهیم بود.راه چاره چیست ، انتظار ۷ یا ۸ ساله برای پذیرش؟

از نظر من راه چاره اصلی تلاشی متحد برای سرنگونی این بخت اسلامیست . این  کم دردسرترین و کم هزینه ترین راه است. این کار را مردم در ایران مشغولش هستند. احزاب و جریانات سیاسى براى آن در خارج کشور هم وجود دارند. از نظر ما پناهجویان هم نباید از این حرکت غافل باشند. پناهجویان هم باید به چنین احزابى براى سرنگونى رژیم همراه بشوند. تا آنجا که به مساله پناهجویان و سیاست مشخص ما در سازمان پناهندگى مربوط میشود،  مادام این رژیم هست و مادام پناهنده خواهیم داشت راه چاره تلاشی متحدانه برای نشان دادن ایران بعنو ان کشوری ناامن است . نشان دادن واقعیتاتی که ناامنی را برای زندگی جوانی که دوست دارد مثل هر جوانی دیگری در این دنیا زندگی کند به موسیقی عشق ورزد دوست داشته باشد و دوستش بدارن ،  اینها جزوه داده های ابتدائی زندگیش باشد. باید این تلاش را سازمان داد این همگامی و همراهی با این تلاش در ایران ، سارمان دادن و شرکت در این تلاش در خارج کشور برای جلب افکار عمومی.

من در این سخنرانی کوتاه قصد آژیتاسیون و بیان واقعیتهایی که زندگی نا امن و بدور از حرمت انسانی را بر مردم ایران و هزاران فعال سیاسی و مبارز که حاضر نیستند به سرکوب و تحقیر رژیم اسلامی تن بدهند، نمیشوم• مساله ما امروز این است که نشان دهیم و اعلام کنیم که میتوانیم، مبارزه کنیم، میتوانیم جمهوری اسلامی و سیاستهای ضد انسانی و همزمان سیاستهای راسیستی دولت سوئد و اروپایی را عقب بزنیم• مساله ما این است که راه ها را برای اعتماد به انسانهای مبارز به کسانیکه زیر بار تحقیر سیاست ضد پناهندگی قرار گرفته اند، پیدا کنیم و راه مبارزه مشترک را طرح ریزی کنیم• و با اعتماد به نفس بالایی انسانیت و حرمت و حق زندگی را کسب کنیم• این راه حل ما است•

راه ما سخت است• اما انسانیت .  مردم مبارز در جامعه سوئد، در میان مهاجرین و پناهجویان ایرانی، سازمانهای انساندوست، کارگران و زنان شریف هم کم نیستند که در صفوف ما بایستند و مبارزه کنند• نمونه آن  همین تظاهراتهای باشکوه هزاران نفر مردم همین جامعه در سال ۲۰۰۵ برای اقامت عمومی را هزگط نباید از یاد برد.
دوستان پناهنده  بیان این واقعیات به ما نشان می دهد که باید کاری جدی را سازمان داد و این سیاستهای رژیم اسلامی را که جز ریاکاری و فریب چیزی بیش نیست را افشا نمود. اقای قشقایها اینجا دم از ازادی انتخاب بازگشت می زنن