امسال,در آموزش و پرورش بجاى باران طلا مى بارد!

رژیم ضد انسانی جمهورى اسلامى، بعد از به شکست کشاندن قیام سال ١٣۵٧ مردم ایران، همزمان با بازسازى و استقرار نسبى ارگانهاى سرکوبگر خود سعى نمود با زور و ارعاب ایدئو لوژى، اسلام ناب محمدی را در همه عرصه هاى گوناگون زندگی سیاسى و اجتماعى مردم ایران تثبیت کند. اما مقاومت و ضدیت متقابل مردم مبارز، آگاه و آزادیخواه تثبیت این سیاست ارتجاعى را در اغلب موارد متوقف و با شکست مواجه کرد.
در عرصه آموزش و پرورش، این تقابل به طول عمر ننگین و سرکوبگرانه رژیم اسلامی وجود داشته و هر روزه ابعاد تازه اى بخود مى گیرد. شاخص این تقابل اوج گیرى مبارزات اخیر دوسال گذشته و شرکت فعال دانش آموختەگان در پیشاپیش صفوف این حرکت اعتراضى شکل تازه اى به آن داد.
 هراس رژیم از این روند انقلابى و سکولار و بازتاب آن در اعتراضات، دانشجویان، معلمان و دانش آموزان مبارز در عرصه آموزش و پرورش، رژیم را متوجه خطر فضاى نهادینه شدن فرهنگ سکولار در جامعه ایران کرد. مضافآ شکست سیاست هاى رژیم در عرصه آموزش و عدم کارایى شیوه هاى تا کنونى آن و صرف هزینه کلان و دست آوردى حقیر و ناچیز در این عرصه، آخوند ها و دست اندر کاران رژیم در امور آموزش و پرورش را ناچار کرد که نقشه مند و به منظور فرار موقت از این بن بست، دست به دامن خامنه اى رهبر نظام شوند. او در جلسه اى در جمع این مرتجعین براى برون رفت از وضع موجود در آموزش و پرورش به”تحول بنیادین”در این ارگان اشاره کرد که جزئیات آن در دست بررسى است.
به دنبال سخنان خامنه اى”مرتضى تهرانى”استادحوزه و دانشگاه و نماینده تهران در مجلس فرمایشى رژیم در مصاحبه با خبرگزارى فارس گفت”من احساس میکنم،‌ آموزش ‌و ‌پرورش آن هدفى را که باید دنبال کند، ‌دنبال نمیکند و به سمت آن پیش نمى رود، یعنى به روز مرگى افتاده ‌است.” او با بیان این تحلیل و به دفاع ازایده رهبرش(تحول بنیادین)فاتحه آموزش و پرورش را خواند.
هر سال با شروع مدارس جار و جنجال تبلیغاتى وسیع و بى محتوایى توسط دست اندر کاران آموزش و پرورش به بهانه”تسهیلات”براى دانش آموزان و معلمان بر پا خواهد شد. امسال این دارو دسته به زعم خود و براى فریب افکار عمومى از اوائل خرداد ماه به پیشواز این جار و جنجال رفتند. حاجى بابایى یکى از فعالترین وزراى در بار احمدى نژاد(کابینه جن گیران)که رکورد دار طرحهاى بى محتوا و فاقد پایه علمى و آموزشى است سکان دار این معرکه گیرى است. تا ببینیم این”تحول بنیادین”خامنه اى نزد این وزیر در چه فازى است؟
این وزیر متقلب و خیمه شب باز که مبناى تفکر ارتجاعیش بر جن و جنگیرى استوار است، در گفتگو با خبرگزارى پانا(۱۳۹۰/۳/۱)با وعده هاى تو خالى و با الهام از امامش پیش بینى کرده است که”امسال, سالى طلایی برای آموزش و پرورش است؟!”این برداشت طلایى وزیر در راستاى”تحول بنیادین”از آیات منزله امامش را به حساب او واریز خواهیم کرد, در ادامه این طراح فریبکارى و همیشه خندان پشتوانه مالى این سال”طلایى”را چنین توضیح میدهد”امسال هم بدلیل داشتن اعتبارات کافی و هم بدلیل  حرکت عظیم خیرین در راه ساخت فضاهای آموزشی برای آموزش و پرورش یک سال طلایی است.”
این جناب وزیر وارث و ادامه دهنده بر حق پروژه هاى فریبکارانه خمینى است که در اوائل قیام ۵٧ وعده داد”پول نقد ناشى از در آمد نفت را شخصآ به در خانه یکایک مردم ایران خواهد برد.”
ادعاى اختصاص بودجه کافى براى ساخت فضای آموزشی بعد از ٣٢ سال حاکمیت سیاه رژیم ادعایى پوچ و دروغ محض است. لازم به دیدن و شنیدن نیست که او چگونه”طلا ها”را به مدارس خواهد برد.  اکثریت چشم گیرى از معلمان آزادیخواه و برابرى طلب نه اینکه براى طرحهاى فاقد پشتوانه علمى ـ آموزشى این وزیر ارزشى قائل نیستند بلکه بشدت مخالف جار و جنجال این مأمور جن گیر هستند تا جاییکه نماینده ورامین در مجلس فرمایشى خود آنها در گفتگو با خبرگزارى پانا از وضعیت آموزش و پرورش ابراز نگرانى کرده و گفته است”نمى شود با تبلیغات, بخش آموزش و پرورش را اداره کرد.”
رژیم ضدانقلابی جمهورى اسلامى هیچگاه بودجه کافى جهت پروژه هاى عمرانى ـ رفاهى و هر آنچه مربوط به ارتقاع فرهنگ سکولار و پیشرفته است نه تنها اختصاص نداده بلکه اغلب این پروژه ها را به بهانه هاى کذایى نیمه و ناتمام رها کرده است. در عوض اختصاص اعتبار کافى و بودجه سرى و کلان جهت ارگانهاى سرکوب و حوزه ها  ارتجاعی”علمیه” اهداف و مقاصد شخصى مسئولین رژیم اسلامى که حاصل دسترنج کارگران و تهیدستان است, به بهانه هاى مختلف به این پروژه هاى ضد مردمى اختصاص و درآمد ناشى از آن در اغلب موارد به حساب بانکى سرمایه داران وابسطه به رژیم در ایران و خارج از کشور واریز میشود.
اما بذل و بخشش این تعداد معدود از این”خیرین”(سرمایه داران نو پا و ساخته و پرداخته نظام سرمایه دارى در ایران)که قرار است بودجه بخشى از این پروژه را تأمین کنند چگونه تأمین خواهد شد؟ در واقع این بخشش نه از کیسه (خلیفه بن على خامنه اى) و نه از دست رنج خود آنها است، بلکه از عدم پرداخت دستمزد معوقه کارگرانى تامین خواهد شد که این”خیرین” ۶ ماه به ۶ ماه و گاهآ تا یک سال دستمزد آنها را پرداخت نخواهند کرد. این بخشش جهت ساخت فضاهای آموزشی”حرکت عظیم خیرین”حاصل گروگانگیرى نان سفره طبقه کارگر و مردم ستمدیده ایران است.
اما پیشینه فضاى آموزشى غیر استاندارت مخصوصآ در مدارس دخترانه در این نظام، روندى  ارتجاعى و غم انگیز دارد. بنا به گفته:محمد حسین ترابى زاده مدیرکل نوسازی مدارس استان تهران”حد مطلوب فضاى آموزشى در ایران ۵٠ در صد کمتر از استاندارتهاى جهانى است” هر چند این مأمورین آمار دقیق را اعلام نمیکنند, اما اگر این آمار را مبنا قرار دهیم، فضاى حرکتى استاندارت در کشورهاى پیشرفته براى دانش آموزان ۵/٢ متر که در ایران براى دانش آموزان پسر ٢۶ سانتیمتر و دختران ١٧ سانتیمتراست. مضافآ سرانه فضاى آموزشى مطلوب و استاندارت به ازاى هر دانش آموز ۶ تا ٨ متر است اما در حال حاضر سرانه فضاى آموزشى در ایران به ازاى هر دانش آموز کمتر از یک متر است.(برگرفته از خبرگزارى پانا)

اما مشکل آموزش و پرورش تنها به کمبود فضاى آموزشى محدود نخواهد شد. به فرض اینکه فاصله این  کمبود را از سانتیمتر به متر رساند، اما کمبود معلم و نیروى متخصص به این فضاى آموزشى چگونه بر طرف خواهد شد؟ مواد آموزشی علمی و سکولار در برابر به اصلاح آموزش ارتجاعی_مذهبی چگونه جبران خواهد شد؟ تراکم دانش آموزان در مدارس چگونه حل خواهد شد؟ نه اینکه یکى از راه حل هاى اساسى براى دستیابى به فضاى آموزشى مطلوب کاهش تعداد دانش آموزان در یک کلاس درس و نهایتآ مدرسه و تنها راه حل آن یک نوبته کردن مدارس است؟ به جرأت میتوان گفت دو سوم کلاسهاى درسى در ایران با دو برابر بیشتر از ظرفیت کلاس معمولى دانش آموز را در خود جاى داده است که اگر این کلاس ها به سطح استاندارت ارتقاع یابد به صدها هزار کلاس، مدرسه و معلم نیاز است این کمبود چگونه برطرف خواهد شد؟

بفرض اینکه فضاى مدارس را به حد استاندارت رساند، معلم کافى و . . . فراهم کرد، اما محتواى کتب درسى غیر علمى، چندش آور و خسته کننده براى دانش آموزان و مدرسین آنها چگونه حل خواهد شد؟ این چه نوع فضاى آموزشى است که طرح ارتجاعى تفکیک جنسیتى تا سطح دانشگاه و به کلاسهاى”آموزشى”ارتقاع پیدا کرده و هر روزه آخوندی متحجر در این زمینه “فتوا” و امری صادر میکند؟ ایجاد فضاى آموزشى استاندارت بدون آزادى بى قید و شرط سیاسى, آموزش انقلابى و سکولار در مدارس بى معنا است. ایجاد این فضا تنها با مبارزات متحد و سازمان یافته دانش آموزان، دانشجویان, معلمان، جوانان و در رأس آنها طبقه کارگر آگاه و متشکل امکان پذیر و شدنى است.
معلمان، دانشجویان, دانش آموزان، جوانان انقلابى و در پیشاپیش آنها کارگران آگاه، با مبارزه متشکل و سازمانیافته خود دیر یا زود این نظام ارتجاعى و دم و دستگاه سرکوبگر و تحمیق گر آن را بگور خواهند سپرد, و به جای آن در جو و فضایى بدور از ارعاب و وحشت، امکانات و رفاهیات انسانى با پشتوانه علمى و با بهره گیرى از متد آموزش انقلابى، سکولار و مترقى را براى نسل هاى آینده بنیان خواهند نهاد. 

 یکشنبه ۵ تیر ١٣٩٠