وحشی گری های حکومت اسلامی در شهرهای آذربایجان!

بهرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu
حکومت اسلامی، با هدف جلوگیری از اعتراضات اجتماعی و سرکوب فعالان سیاسی آذربایجان در آستانه سالگرد تظاهرات یکم خرداد ۸۵ در آذربایجان، به ایجاد فضای رعب و وحشت، برقراری حکومت نظامی و دستگیری های گسترده فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تهدید خانواده آن ها با استفاده از نیروهای سرکوبگر لباس شخصی وزارت اطلاعات و بسیج و حزب الله اقدام کرده است.

بنا به گزارش های منتشر شده، طی دو هفته اخیر، بیش از پانصد تن از فعالان سیاسی در شهرهای مختلف استان آذربایجان بازداشت یا ناپدید شده اند.

ارگان های سانسور و اختناق حکومت اسلامی، در سطح وسیعی به سانسور اخبار مربوط به اعتراضات در شهرهای آذربایجان، توقیف نشریات، تهدید و بازداشت خبرنگاران، عدم صدور اجازه برای ورود خبرنگاران خارجی، سرکوب دانش جویان، تهدید خانواده دستگیرشدگان در مورد عدم تماس با رسانه های خارجی و داخلی، صادر نمودن دستورات و بخشنامه های صریح در خصوص عدم انعکاس هرگونه اخبار سیاسی به خبرگزاری های نیمه رسمی و روزنامه های محلی دست زده است.

به یاد داریم که تظاهرات ده ها هزار نفر از مردم تبریز در روز اول خرداد ۱۳۸۵، با حمله نیروهای سرکوبگر انتظامی، ضدشورش، سپاه، بسیج، لباس شخصی ها و عناصر حزب الله به خشونت کشیده شد. صدها تن از معترضین تبریز در خیابان ها و کوچه های تبریز به خصوص در مسیر راستا کوچه – بانک ملی – آبرسان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. به گزارش شاهدان عینی بسیجیان و لباس شخصی ها با عربده کشی اقدام به زخمی کردن معترضین با قمه و زنجیر با هدف ایجاد جو وحشت و ارعاب در بین مردم ایجاد نمودند. صدها تن از معترضین بازداشت و یا ناپدید شدند. شاهدان عینی از بازداشت ده ها تن از زخمی ها خبر دادند.

روزهای دوم، سوم و حتی چهارم خرداد سال گذشته نیز اعتراضات پراکنده و درگیری با پلیس و بسیجی ها گزارش گردید. در همین روزها دانش جویان دانشگاه تبریز نیز با تحصن و اعتراض علیه سیاست های سرکوب ارگان های امنیتی حکومت اسلامی،  خواستار آزادی بازداشت شدگان شدند.

در شهر اورمیه نیز بالغ بر ده هزار نفر در خیابان عطایی و خیابان امام تجمع کردند و درگیری بین نیروهای امنیتی و تظاهر کنندگان درگرفت.

مامورین سرکوبگر حکومت اسلامی، در جریان سرکوب اعتراضات نقده، ده ها تن را کشته و یا زخمی کردند. تلویزیون حکومت اسلامی، کشته شدن چهار نفر به نام های: توحید آذریون ۲۵ ساله، همت اسمزاده ۳۵ ساله متاهل، حسین فتحی پور ۱۷ ساله دانش آموز، عسگر قاسمی ۳۹ ساله متأهل را تأیید کرد. حکومت اسلامی، برای جلوگیری از گسترش اعتراضات توده ای، نیروهای ضد شورش خود را از شهرهای کرمان، مهاباد و بوکان به این شهر آورد.
 
در شهرهای میاندوآب، زنجان، اهر، خوی و.. نیز نیروهای سرکوبگر اعتراضات  مردم را به خاک و خون کشیدند و صدها نفر را نیز دستگیر نمودند. برای نمونه، معصومه باباپور، خبرنگار زن نشریات محلی تبریز را از خیابانی در این شهر ربودند و آدم ربایان پس از وارد کردن هفت ضربه چاقو جسم نیمه جان وی را در زیر پلی رها کردند.

در شهرهای ایران، امام جمعه ها و نیروهای مرتجع، همه فرقه ها و جناح های درون و بیرون حکومت در دفاع از وحشی گری حکومت اسلامی بر علیه اعتراضات مردم آذربایجان، دست به تحریف و دشنام و تظاهرات زدند. بنا به ‌گزارش خبرنگار ایرنا، نمازگزاران آذری ‌زبان تهرانی با قدردانی از مسئولان کشور به خاطر برخورد با خاطیان حفظ وحدت و یک پارچگی مردم، اعلام کردند که هم چون گذشته و در تمامی صحنه‌ها از آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب اسلامی ایران دفاع خواهند کرد.

رسانه بین المللی و حکومت اسلامی، آگاهانه و هدفمند گرایش ناسیونالیستی این حرکت را بر روی آنتن های تبلیغاتی خود بردند و گرایش چپ آن را سانسور کردند. همان طور که در بالا نیز اشاره کردیم در چنین حرکت های توده ای خودجوش همه گرایشات دخالت می کنند.

در پایان نماز جمعه تهران، جمعی از افسران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز با رژه در مقابل در شرقی محل برگزاری نماز جمعه، با سردادن شعار «ما همه پیرو خط رهبریم» و…، بر حفظ وحدت و یک پارچگی قومیت‌های مختلف ایرانی تاکید کردند.

از سوی دیگر، سران حکومت اسلامی، از ترس این که اعتراضات گسترش یابد کاریکاتوریست را دستگیر و روزنامه را نیز توقیف کرد. در حالی که هیچ انسان آزاده ای خواهان بستن روزنامه و زندانی کردن کاریکاتوریست و روزنامه نگار نبود. آزادی بیان و قلم و تشکل حق طبیعی انسان هاست که حکومت اسلامی ۲۸ سال است نه تنها آزادی های فردی و اجتماعی را از جامعه ایران سلب کرده است، بلکه با توسل به سیاست های غیرانسانی و وحشیانه با تهدید و ترور، شکنجه و زندان، اعدام و سنگسار و غیره با آزادی های فردی و اجتماعی خصومت و دشمنی می ورزد.

وقایع آذربایجان و جمع بندی آن برای همه نیروهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و کسانی که مسائل ایران را به طور جدی دنبال می کنند، ضروری و پیام آور تجارب مهمی است.

در اعتراضات سال گذشته آذربایجان که صدها هزار نفر در آن شرکت داشتند گرایشات مختلف سیاسی در آن دخیل بودند. بسیار طبیعی است که مردم جان به لب رسیده ایران، از هر فرصتی برای بیان نفرت خود از حکومت اسلامی، استفاده کنند. همچنین طبیعی است که هر نیروی جدی چه چپ و چه راست در اعتراضات اجتماعی حضور فعال یافته و سعی کند موج خشمگین جمعیت را به دنبال شعارها و سیاست های خود بکشاند. متاسفانه صدای چپ در این حرکت ضعیف بود. به خصوص رسانه های جهانی بورژوایی و هم داخلی سعی کردند فقط صدای ناسیونالیست ها در این حرکت برجسته کنند.

اصولا باید این حرکت هشداری به نیروهای کارگری سوسیالیستی آذربایجان باشد که اگر در اعتراضات خودجوش توده ای در صف مقدم آن قرا
ر نگیرند، جریانات راست و ناسیونالیست با حمایت و پشتیبانی دولت های جمهوری آذربایجان، ترکیه، آمریکا و… دست بالا گرفته و جامعه را به سوی درگیری های هولناکی سوق خواهند داد.

این تجربه به جامعه ما نشان می دهد که یک بار دیگر مطالعه تاریخ مبارزه نیروهای کارگری سوسیالیستی آذربایجان را باید به ویژه به نیروهای جوان یادآوری کرد. ما باید هویت انسانی برابری طلبی و آزادی خواهی را در مقابل گرایشات راست که هویت ملی و تفرقه را برجسته می کنند در مقابل جامعه قرار دهیم. باد زدن هویت ملی و راه حل های ناسیونالیستی بسیار خطرناک و فاجعه بار است. اگر لحظه ای وقایع تلخ و درگیری های ملی در یوگسلاوی سابق و یا در درگیری آذری ها و ارمنی ها در وقایع جمهوری آذربایجان را در ذهن خود مرور کنیم با تصاویر هولناک و تکان دهنده ای مواجه می شویم.

در تاریخ آمده است که با پیروزی هایی که مشروطه خواهان در پاییز سال ۱۲۸۷ در تبریز به رهبری ستارخان به دست آوردند، در دیگر شهرهای آذربایجان نیز موقعیت حکومت مستبد متزلزل گردید و در این دوره کمیته «اجتماعیون ـ عامیون» که مرکز آن در شهر صنعتی باکو بود و بسیاری از کارگران مهاجر ایرانی که در صنایع نفت شاغل بودند و از نزدیک با بلشویک ها رابطه داشتند، تصمیم به بیرون راندن نیروهای حکومت مرکزی از شهرهای آذربایجان از جمله شهر خوی گرفتند و این شهر را از حاکمیت نیروهای سرموبگر رها ساختند و بلافاصله بازسازی جامعه و تامین آزادی ها و نیازهای مردم را آغاز کردند.
 
کمیته «اجتماعیون ـ عامیون» پس از تسخیر خوی، امیر حشمت قراجه‎داغی (ابوالحسن نیساری)، از آزادی خواهان معروف و فعال را برای عهده دار شدن ریاست انجمن ایالتی آذربایجان به خوی اعزام کرد. هم زمان با آمدن امیر حشمت قراجه داغی به خوی، حیدرخان عمواوغلو نیز به عنوان فرمانده مجاهدان به دستور کمیته باکو وارد خوی گردید و حاکمیت شهر را به دست گرفت. در این دوره قحطی و گرسنگی نیز در سراسر ایران و آذربایجان، مردم را در فلاکت قرار داده بود. از این رو، سروسامان دادن به وضع توزیع عادلانه نان و سیر کردن شکم مردم محروم و گرسنه، از جمله اقدمات سیاسی و اجتماعی سوسیالیستی حیدر عمواوغلو در شهر خوی بود. وی، بعدها به رهبری حزب کمونیست ایران برگزیده شد و در حکومت جنگل در گیلان و مازندران نیز نقش برحسته ای داشت. هم اکنون نیز یاد عزیز و خاطره حیدر عمواوغلو، در میان مردم خوی زنده است. این شعر طبقاتی یادگاری از دوران حاکمیت نیروهای چپ و آزادی خواه و برابری طلب به رهبری حیدر عمواوغلو در این شهر است و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل می شود:

عمواوغلو گلدی خویا
خویلولارا قرار قویا
یئتیملرین قارنی دویا
یاشاسین گؤزل عمواوغلو

عمواوغلو مینیب فایتونا
تومار وئریب اؤز آتینا
چؤرک یئنیب یوز آلتینا
یاشاسین گؤزل عمواوغلو

راستا بازار راستاسی
گلیر موجاهید دسته‎سی
عمواوغلودور سرکرده‎سی
یاشاسین گؤزل عمواوغلو

باققال بازارا چیراق قویدو
کاسیب باخیب قارنی دویدو
هر بیر ایشه قانون قویدو
یاشاسین گؤزل عمواوغلو

با همکاری امیر حشمت و حیدرخان عمواوغلو، تشکیل انجمن ولایتی خوی، تاسیس عدلیه، بلدیه و امنیه، انتشار روزنامه مکافات، تاسیس دبستان توسط میرزا حسین رشدیه، از جمله اقدامات نیروهای چپ در خوی بود. در شهرهای دیگر آذربایجان هم چنین تحولاتی به نفع کارگران و مردم محروم به رهبری حیدر عمواوغلو و دیگر فعالین کمونیست و آزادی خواه، صورت گرفت.

بدین ترتیب، فعالین و نیروهای سیاسی چپ و آزادی خواه آذربایجان، دست کم در تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی صد سال اخیر ایران، نقش مهمی را ایفاء کرده اند و به خصوص نقش آن ها در پیروزی انقلاب مشروطیت و انقلاب ۱۳۵۷ بسیار برجسته بوده است. چه کارگران و کمونیست های آذربایجان و چه نیروهای بورژوایی در وقایع سراسر ایران تاثیر گذار بودند و هنوز هستند. بورژوازی آذربایجان، دست کم پس از انقلاب مشروطیت در حاکمیت سراسری ایران، سهم بزرگی داشته است. بسیاری از سران و قداره بندهای حکومت اسلامی، آذری زبان هستند.

اساسا ستم ملی در آذربایجان، به شکلی که در کردستان و نقاط دیگر ایران وجود دارد در آذربایجان متفاوت است. ستم در آذربایجان، عمدتا ستم فرهنگی و زبانی است.

در سال های اخیر، نیروهای راست و ناسیونالیست آذری رشد کرده اند که دلایل و ریشه های آن را باید در فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان از یک سو و تلاش های ناسیونالیست های ترکیه از سوی دیگر و به ویژه سیاست های دولت امریکا در سال های اخیر که بر روی مسائل و معضلات ملی در سراسر ایران حساب باز کرده اند، ورد بجزیه و تحلیل قرار داد. این عوامل زمینه های رشد و تحرک ناسیونالیسم آذربایجان فراهم کرده است. البته سیاست های تفرقه بیانداز و حکومت کن سران حکومت ارتجاعی اسلامی و عوامل آن را نیز نباید در دامن زدن به اختلافات ملی با اهداف معینی نادیده گرفت.

در چنین شرایطی باید تاکید کنیم که به ویژه نیروهای جوان و پرانرژی آذربایجان، راه حیدرعمواوغلوها، خیابانی ها، پیشه وری ها و… را دبنال کنند و به دام تبلیغات مسموم ناسیونالیست های آذری گرفتار نشوند. و کانون ها و انجمن ها و شوراها و دیگر تشکل های س