کومه له و تحرک جناح ها

مجید حسینى : باز هم بحث در باره جناح بندیهای درون کومه له، ضروریست. این ضرورت را، دفاع از کمونیسم و سیاست کمونیستی تا کنونی جنبش ما و جلوگیری از هموار کردن راه برای ناسیونالیسم چپ و جا زدن سیاست و عملکرد آن به جای کمونیسم بوجود آورده است.

جناحی در رهبری کومه له، مینه حسامی و دوستانش، میخواهند حزب کمونیست ایران را منحل کنند، تابلوی آن را پائین بکشند و آثاری از سیاستهای انسانی و سابقه کمونیستی آن حزب باقی نماند. این گرایش قدیمی در کومه له است که هراز چند گاهی جلو می آید، قدرت خود را تست میکند، بعد از مدتی کلنجار رفتن و ناکامی، با سوت زدن و سر بلندی به سر پست های رزرو شده خود بر می گردد و تا گیر آوردن فرصت بعدی به کمین می نشیند. برنامه این جناح، محدود به انحلال حزب کمونیست ایران نیست، کومه له و سرنوشت ان مقصد است و با بیان صریحی خواهان دور ریختن تمام اسناد و مصوبات کومه له تا کنگره ششم و تبدیل کومه له به ورژن دوم دارودسته زحمتکشان مهتدی شده اند. اگر سازمان زحمتکشان نام و اعتبار کومه له را برای پروژه خود می خواست، این جمع موجودیت کلی کومه له را برای براه انداختن هجوم ضد کمونیستی جدید در کردستان و ایجاد سازمانی مقتدراز جنس زحمتکشان مهتدی میخواهند. هدف اصلی در این ماجرا صرفا پائین آوردن تابلوی حزب کمونیست ایران نیست، تابلوی این حزب، راه ورود به  دعوای آخری، یعنی تسخیر کومه له و مهیا کردن ملزومات تحریف یک تاریخ و پراتیک نسلی از کمونیست ها است که بخش عمده آنها هنوز زنده اند. باید این گرایش را همانگونه که هست به عنوان یک جریان عقب مانده و مضر به حال مردم و زندگی آنها معرفی کرد.

علت تحرک مجدد این گرایش قومی در تغییر تناسب قوا در جناح بندیهای درونی کومه له به نفع آنها نیست، بلکه اساسا ناشی از فاکتورهای خارج از چهار چوب کومه له است که بطور خلاصه به آنها اشاره میکنم: اول، انشعاب در حزب دمکرات کردستان ایران و چند دستگی در میان دارودسته سازمان زحمتکشان مهتدی و بطور کلی تشتت سازمانی و سیاسی ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران و خلاء سیاسی ناشی از این وضعیت در جامعه، منشا این حرکت است. راست ناسیونالیسم درون کومه له فکر میکند این وضعیت فرصت طلایی برای تبدیل کومه له به کومه له تمام عیارناسیونالیستی و جلو زدن از این رقیبان را فراهم کرده است و میخواهد فرصت را از دست ندهد. دوم، انشعاب در حزب کمونیست کارگری ایران و بدنبال آن اختلافاتی که در دو حزب کمونیست کارگری ایران و حزب حکمتیست بروز کرد به کمونیسم و اعتماد اجتماعی به آن لطمه زد. در نتیجه فشار سیاسی ما بر ناسیونالیسم کرد در منطقه و بویژه در کردستان ایران را پائین آورد و کم اثر ساخت. مجموعه این اوضاع تناسب قبلی بین احزاب چپ و کمونیسم در کردستان را جا بجا نموده و کومه له رخوت و ماتم زده در سایه ناسیونالیسم کرد را به صف اول صحنه سیاسی کردستان هل داده است. خیلی وقت است ناسیونالیسم کرد در جامعه و در هر دو جناح درونی کومه له زیر فشار کسی نیست و ضعف ما در این زمینه به مشام جناح راست ناسیونالیست درون کومه له خورده است و این جناح میخواهد از موقعیت جدید کومه له به نفع خود بهره گیرد. بهر میزانی رهبری کومه له به منصور حکمت بد گوید، به گذشته خود پشت کند، از کمونیستها دوری کند، با چپ رفرمیست عکس گیرد، با "نجابت" سیاسی به ناسیونالیستها بر خورد نماید، خود را در مقابل این راست تنها و ضعیف ترمی یابد و پایه راست را استحکام می بخشد.

سوم ، فاکتور پایدار و ریشه دارتری که خاص این دوران نیست، یعنی اشتراک مواضع و خط سیاسی هر دو جناح درونی کومه له در دشمنی با سابقه کمونیستی کومه له قدیم و دوستی و نزدیکی با نیروهای ناسیونالیست. طی پانزده سال اخیر هیچگاه جناح چپ ناسیونالیست درون کومه له به اندازه ایندوره در مقابل جناح راست درون این سازمان در موضع برتر و احاطه بر اوضاع عمومی تشکیلات قرار نداشته است. با این وجود، هر دوجناح درون کومه له، امکان بهره برداری و استفاده از موفقیت ها وحتی از ناکامی ها ی  کومه له را در تقابل و کشمکش درونی با هم دارند. یکی خوشنامی و محبوبیت کومه له کمونیست قدیم را دستمایه حفظ وضع موجود و عرضه کردن کمونیسم "سنجیده" و بازار پسند می کند، دیگری این محبوبیت را برای جهش کومه له به یک سازمان سر راست قومی میخواهد. به این ترتیب جناح مسلط در رهبری کومه له همیشه با یک مدعی طرفدار کومه له "واقعی" روبر است که کارهای خوب را به حساب آن"کومه له" و بد ها را به حساب این کومه له می نویسد. بعنوان مثال، تغیر موقعیت کومه له و دست بالا پیدا کردن ان در کردستان و فراخوان به اعتصاب عمومی ۱۶ مرداد ۱۳۸۴ را نشانه اهمیت کومه له "اصیل"  می شمارد و معجزات این کومه له "اصیل" را جلو چشم جناح مقابل میگیرد. در حالیکه، کومه له "اصیل" مورد نظر راست ناسیونالیست درون کومه له در هیچ دوره ای از تاریخ آن، در هیچ نهاد، جلسه و سندی، پلنوم و کنگره ای از همان ابتدای تشکیل کومه له را نمیشود پیدا کرد. کومه له "اصیل" مورد نظر این دوستان ناموجود است، جعل است، میخواهند با تحقق به رویای انحلال سیاسی کامل کومه له قدیم و پاک کردن آثار و عوارض آن در کومه له جدید، کومه له سوم مورد نظر خود را خلق کنند.

راست و "چپ" در کومه له !
 
با وجود همه اینها، جناح راست کومه له آن نیرویی نیست که بتواند با فشار خود دروازه حزب کمونیست ایران را تخطئه کند و بطریق اولی کومه له فعلی را. این جریان یا باید کودتای دوم، شبیه مهتدی را علیه کومه له براه بیندازد، یا اینکه اکثریت بالایی از جناح چپ ناسیونالیست رهبری کومه له را با خود همراه سازد و خطر وقوع این آخری بیشتر تر است و فعلا قادر به انجام هیچ