جنگ قدرت‏ها و مسئله‏ی "انرژی هسته‏ای" جمهوری اسلامی!

شباهنگ راد : با حضور مستقیم قدرت‏مداران جهانی در منطقه‏ی خاورمیانه، جنگ و خانه خرابی میلیون‏ها انسان ابعاد دهشتناک‏تری بخود گرفته است. بیش از یک میلیون‏ کُشته طی چند سال، ارمغان "نظم نوینی"ست ‏که سرمایه‏دارا‏ن، نوید آنرا به توده‏های ستم‏دیده داده بودند.

امّا علیرغم ادعاهای دروغین جانیان بشریت و آن هم در زمانی بسیار کوتاه روشن گردیده است که هدف از براه اندازی جنگ و یورش، اشغال این و یا آن سرزمین توسط امپریالیسم امریکا و دیگر متحدین‏اش، بمنظور باز پس دادن حق و حقوق پایمال شده‏ی میلیون‏ها توده‏ی رنجبر سازمان نیافته است؛ بلکه می‏بایست دنیا، با نظم امروزی باز تعریف گردد.
بنابراین قشون پیاده نموده‏اند؛ کشوری را به بهانه‏های نجات از "ترویسم" و "نابودی کُشتار سلاح‏های جمعی" به اشغال خود در آورده‏اند تا بار دیگر سلطه‏ی بلامنازع خود را بعد از پایان جنگ سرد، در سرتاسر دنیا بنمایش بگذارند.

در چنین چارچوبه‏ای دنیا را در تنشی بمراتب گسترده‏تر و اسف‏بارتر سوق داده‏اند که نتایج بسیار مخرب آنرا می‏توان بر روی زندگی میلیاردها انسان مشاهده نمود. سرمایه‏داران جهانی بسردگی امریکا دنیا را به کام جنگ کشانده‏اند و میلیون‏ها پیر و جوان را نابود نموده‏اند تا قدرت و منافع‏ی خود را ابدی نگه دارند. روزی نیروهای آموزش‏دیده و دست‏پروده‏ی خود را بر کرسی قدرت می‏نشانند و در زمانی دیگر آنانرا قربانی مطامع امروزی خویش می‏نمایند. جنگ و کُشت و کُشتار براه می‏اندازند و زیر ساخت‏های جامعه‏ای را کاملاً در هم می‏ریزند تا "دمکراسی" و "آبادانی" را جایگزین آن‏ها نمایند!!! سیاستی ‏که مدت‏هاست از منظر مدافعین منافع‏ی کارگران و زحمت‏کشان و همه‏ی صلح دوستان جهان رنگ باخته و تاریخ مصرف‏اش به پایان رسیده است. وجود تظاهرات چندین میلیونی در سرتاسر دنیا و مخالفت‏‏های بی‏وقفه‏ی توده‏های رنج‏دیده‏ی افغانستان و عراق علیه‏ی اشغال‏گران بنوبه‏ی خود بازگو کننده‏ی میزانِ تنفر و انزجار محرومان و مخالفین جنگ و جنایات سرمایه‏داران می‏باشد.

بواقع جای هیچگونه شک و شبهه‏ای نیست و کمتر انسان آزاده‏ای را سراغ دارید که گسیل نیروهای نظامی چندین هزار نفره و اشغال کشورها و ارسال مدرن‏ترین سلاح و تجهیزات نظامی به منطقه از جانب امپریالیست‏ها و بویژه امپریالیزم امریکا را به معنای برقراری "دمکراسی" و "نابودی تروریزم" بر شمرد. کاملاً روشن گردیده است‏که هدف امریکا و تجاوزگری‏های‏اش به کشورهای منطقه بمنظور تسلط یابی و کنترل ذخائر طبیعی خاورمیانه و کوتاه نمودن دست جناح‏های رقیب از بازار پر سود این کشورها سازمان یافته است. امپریالیسم امریکا بر اساس چنین نقشه‏ی هدفمندی و علیرغم مخالفت‏های بی‏مایه‏ی دیگر رقبایش و سازمان ملل، نیروهای خود را به منطقه‏ی خاورمیانه گسیل داشته است و روز به روز در صدد تقویت و افزایش آن‏ها بر آمده تا هژمونی خود را در عرصه‏های متفاوت بر بزرگان جهان سرمایه‏داری اعمال نماید.

مضافاً اینکه روشن گردیده است‏که جهتِ حرکت امپریالیست‏ها و بویژه امپریالیسم امریکا تأمین منافع‏ی خودی‏هاست و برندگان واقعی بلبشو، کسانی جز بانیان و راه‏اندازان جنگ در منطقه نمی‏باشند. آنان تنش و درگیری‏های خونین براه می‏اندازند تا از قبل آن بر بحران دائم‏التزایدشان پاسخ گویند؛ زیر ساخت‏های مملکتی را به ویرانه تبدیل می‏نمایند و دولت‏های وابسته به خویش را یکی پس از دیگری قربانی مطامع‏ی خود می‏نمایند تا منافع‏ی بلند مدت خود را پا بر جا نگه دارند.
بدون شک شناخت اوضاع کنونی و تفکیک قائل نشدن رژیم‏های سراپا مسلح و وابسته‏ای همچون رژیم جمهوری اسلامی به دولت‏های جهانی، توضیح جهتِ کلی و سمت و سوی جنگ‏های زرگری امپریالیست‏ها در منطقه‏ی خاورمیانه و همچنین روشن سازی اهداف پشت‏پرده‏ی آنان از جانب جویندگان راه رهائی و آزادی بنوبه‏ی خود می‏تواند، بر دامنه‏ی خسران‏ها بکاهد و ماهیت واقعی بانیان چنین مسببی را یکبار دیگر هر چه بیشتر در اذهان عمومی بر ملا سازد.

همانگونه که مختصراً ذکر شده است از مدت‏ها قبل نقشه، راه و هدف امپریالیسم امریکا بر آن بود تا بمنظور پاسخگوئی به بحران و امنیت داخلی‏اش و تثبیت مجدد سلطه‏گری خویش بر جهان سرمایه‏داری، ضمن حضور مستقیم و جنگ افروزی در منطقه‏ی خاورمیانه، بر ذخائر طبیعی کشورهای سرشار از منابع‏ و سود ده تسلط یابد و با کنترل و سمت و سو دادن چرخه‏های اقتصادی آن‏ها، دست جناح‏های رقیب را از بازار منطقه، کوتاه نماید. بر این اساس گام به گام و طی زمان‏های معینی یورش خود را به و آن کشور سازمان داده است. اشغال افغانستان و بدنباله‏ی آن عراق در پرتو چنین سیاست منفعت‏طلبانه‏ای پایه‏ریزی گردیده است و متعاقباً بر آن است تا دامنه‏ی اشغال‏گری‏های خویش را گسترش هر چه بیشتری بخشد. اگر چه بر خلاف نظرهای رایج در درون نیروهای چپ که بر این باوراند، امریکا در جنگ عراق، در باتلاق کامل فرو رفته است و سیاست‏های‏اش به شکست انجامید؛ اگر چه بر این باوراند که جنگ در عراق به عامل بازدارنده‏ی قدر قدرتی امپریالیسم امریکا در دنیای سرمایه‏داری نبدیل گردیده است، باید تاکید ورزید که اساساً هدف این‏گونه تجاوزگری‏ها و براه اندازی جنگ‏های ناعادلانه توسط امپریالیسم امریکا بمنظور برقراری دمکراسی و اعطای حق و حقوق پایمال شده‏ی مردم عراق طرح‏ریزی نگردیده بود که امروزه بعد از گذشت چندین سال اشغال، ما شاهد شکست آن می‏باشیم!!

می‏دانیم که شالوده‏ی اقتصاد امپریالیسم امریکا را فروش تسلیحات و تجهیزات جنگی تشکیل می‏دهد. بر این اساس