مبارزه علیه مذهب با کدام هویت

اسد نودینیان  

اخیر در رابطه با کمپین اکس مسلم  مقالاتی در تائید و یا نقد این جریان نوشته شده است . بخش عمده این نوشته ها متاسفانه مجداد در قالب جدالهای دورنی و سازمانی  قالب خورده و اساس مسله آن گونه که محمود قزوینی در مقاله اش سعی نموده در مورد اینکه چرا این جریان ، جریانی ارتجاعی و در کمپ بورژوازی راست غربی است و اساسا ضد مذهب نیست، توجه ها را  جلب نکرده است .

 بدور از این مجادلات در آن نوشته فوق، سعی من بر این خواهد بود که پیشینه و سابقه اکس مسلم بعنوان جنبشی و  ابزاری در دست کلیسای رسمی و دولتهای بورژوائی غرب در جنگ تبلیغاتی علیه "اردوی" اسلام سیاسی با شخصیهای شناخته شده ای در آن را یاداور شوم تا از توصیف و اطلاق تعاریف غیر واقعی و ذهنی به این "کمپین" جلوگیری شود. یکی از این روایات ساده اندیشانه علاوه بر عبارت پردازیهای رهبری حزب کمونیست کارگری و مینا احدی، از جمله تعبیر مهرنوش موسوی است که گفته و نوشته است این "جنبش"، " برای اولین بار روانشناسی جامعه اروپا را شناخته ". شخصا فکر می کنم شناخت از سابقه این نهاد  توجه به مجادلات را در این زمینه بجای درست تری خواهد برد. من فکر میکنم این دوستان عزیز، ناخواسته و سهوا و یا از روی حسابگریهای دیگری، دارند در میدان "جنگ سرد" دیگری، این بار بین کشمکش و تقابل کمپ دولتهای غربی و نهادهای ایدئولوژیک و تبلیغاتی آن، با کلیسا و رسانه ها و "شخصیتها" ی آن، از یک طرف، با اسلام سیاسی و حرکت و "جنبش" اسلام سیاسی از طرف دیگر، زیر پوشش خودفریبانه و عوام فریبانه "سکولاریسم" در اردوی اول قرار میگیرند.

اکس مسلم سابقه و پیشنه ، یک مقایسه

در دهه های قبل و در دوران تقسیم دنیا در بین دو اردگاه غرب و شرق ، هر یک از این ارودگاههاحوزهای نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را داشتند. در مجادلات و مبارزاتی که در آن دوران اردگاه غرب علیه شوروی و اردوگاه شرق ، این مبارزات  در دنیا سیاست جنگ سرد نام  گرفت. این جنگ سرد هم مثل هر جنگ دیگری ابعاد گوناگونی داشت از نقشه و برنامه های نظامی جنگی تا جاسوسی و "نفوذ به درون کمپ مقابل" برای سست کردن پایه های قلعه حریف از درون. یکی از مهمترین میدان این تقابل و جنگ، سازماندهی تعرض ایدئولوژیک و جذب نیرو از طریق دامن زدن به حرکت "ناراضیان" و برگشتگان از سیستم حریف بود . برای این تعرض ایدئولوژیک موسسات و بنیادها و سرمایه های گزافی اختصاص داده شد. تئوریسنهای  این تعرض ایدئولوژیک به گفته آنها تعرض به دیکتاتوری کمونیستی، استالینیسم، توتالیتاریسم و دفاع از "دگر اندیشان" نام گرفت. علاوه بر سازماندهی نیروهای مسلح، از نوع مجاهدین اسلامی در افغانستان و سپس راه انداختن ارتشهای قومی، سابقه سازماندهی مهاجرت "یهودیان" شوروی از طرف غرب و اسرائیل را همه میدانند. بن لادن و توچمان و عزت بگویچ، محصول این دورانها و شخصیتهای آرایش این دو صف بودند که با فروپاشی شوروی سابق و بازگشت "دمکراسی" به اردوگاه شرق به سرانجام خود رسیدند.

امروز همان تقابل در پوشش و با چهره ها و پرسوناژها و در صف بندی دیگری از جانب کل اردوگاه غرب  در مورد اسلام سیاسی پیش میروند. جنبش اکس مسلم جریانی است با همین مختصات ایدئولوزیک و سیاسی وتبلیغاتی و به منظور این بار به گفته خودشان فرو ریختن دیکتاتوریها و رژیم توتالیتر  اسلامی ایجاد شده است. گفته می شود فتح این قلعه فقط با سازمان دادن ناراضیان و یا دگر اندیشان و "برگشتگان" از کمپ حریف است. تحت رژیم دیکتاتورهای اسلامی،  مسلمان رویگردان حق ندارد به مذهب دیگری بپیوند و  این حرکت با شعار آزادی "انتخاب دین" و رویگردانی از  دین رسمی و حکومتی به منظور پیوستن به دین دیگری ایجاد شده است. پشت این جریان و دقیقا با همین تابلوی ایکس مسلم دهها نهاد ایجاد شده و با این مختصات دارند فعالیت می کنند کافی است برای گرفتن اطلاعات در زمینه این نهادها در سرچ گوگل اکس مسلم را بنویسید تا لیست بلند بالائی از این جریانات را به شما بدهند. پشت این کمپین از بورژوازی دست راستی غرب تا موساد و کلیسای کاتولیک خوابیده و برایش هزینه می کنند. جریان اکس مسلم و یا معنی واقعی این کلمه یعنی "مسلمان سابق"، بسیار بیشتر از هر رنگ و لعابی که به آن زده شود، لشکری است در اردوی کلیسای رسمی و نهاد های بورژوائی دولتهای غربی و در بسیاری موارد سازمان یافته و تامین اعتبار مالی و تبلیغاتی از جانب نهادهای رسمی وابسته به راست ترین جناحهای حکومتی راه اندازی شده است.
این تقابل و جنگ و کمپین سردیگرش را اسلام سیاسی در ایران و جریانات حزب الله در فلسطین و لبنان و جریانات تروریستی اسلامی در افغانستان و عراق تشکیل می دهد.
 تا انجا که بیاد دارم . چند سال قبل جریان مشابه این در دانمارک جلسه ای برگزار نمودند که همان موقع مریم نمازی نیز در آن شرکت کرد و  سلمان رشدی یکی از شخصیتهای این جریان است. شعار و تابلوی این جریان برخلاف ادعای مینا احدی مطلقا رویگردانی از مذهب نیست مسله رویگردانی از اسلام برای پیوستن به مذهب دیگری است.
تا اینجا فکر می کنم با سابقه ای که از این جریان در اروپا دادم باید قاعدتا روشن شده باشد که این تنها یک اسم نیست ، این تنها شناخت از روانشانسی مردم و طرح در میدیا نیست جنبشی است صاحب و سابقه ای دارد ضد کمونیستی است  اصلا به مبارزه و تنفکر تودهای میلیونی مردم از اسلام سیاسی ربطی ندارد. اطلاق چنین اسمی به هر نهادی علیرغم  نیت تشکیل دهندگانش نمی تواند از این جنبش با این سابقه تفکیک گردد. فقط جهت اطلاع کسانی که سر خود را زیر برف کرده اند و شرکت در تقابل بورژوازی غرب و رسانه ها و نهادهای آن با اسلام سیاسی را به عنوان سکولاریسم و یا بدتر از آن با این حرکت خود بحث حزب و جامعه و حزب و شخصیتهای منصور حکمت را لوث میکنند، اشاره کوتا