این آسمان می‌باید سرشار از ستاره‌ها باشد!

در دیار دردزده ما بار دیگر ستاره‌ای دیگر به قفس کشیده شد. این بار سخن از اشرف علیخانی جوان آگاه دیگری است که به “جرم” اندیشیدن، به بیان آوردن و بر روی کاغذ آوردن اندیشهایش به زندان انداخته شده است.

 

اشرف علیخانی که تحت نام مستعار “ستاره” می‌نوشت در وبلاگ خود، “سبد سبد ستاره”۱، از جمله نوشته است:

دوست نازنین! اول اینکه هزار‌ها زندانی سیاسی در زندان‌های این مملکت هست و از رفتن من یا دیگری به زندان چرا باید غمگین باشی‌؟

دوم اینکه مگر خارج از زندان، آزاد هستیم؟ متاسفانه تمام ایران زندان شده.

سوم اینکه با دعا کردن کاری درست نمی‌شود که! من بنشینم از صبح تا شب دعا کنم که‌ ای خدا از آسمون  آزادی، امنیت، رفاه، صلح، عشق، برابری، صداقت، شجاعت و عقل و اندیشه سالم و به دور از خرافات برای این مردم بفرست! خدا گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست !

یکی‌ از درس‌های تعلیمات دینیِ کلاس دوم ابتدایی‌ را یادم هست، زمان شاه هم بود، این جمله در آن درس بود: از تو حرکت، از خدا برکت!

به هر حال متأسفانه در این مملکت حرف از آزادی زدن، حرف از رفاه زدن، حرف از حق و حقوق انسانی‌ زدن جرم است و جریمه‌ی آن زندان !

امیدوارم روزی برسد که حق و حقوق انسانها اینگونه پایمال نشود.”

 

آری! جمهوری اسلامی در تمامی دوران حکومت خود ایران را تبدیل به زندانی بزرگ کرده است. آنان که خود در زمره زندانبان نبوده و چون زندانی در “زندان” رسمی و یا غیررسمی رژیم نیستند یا در خاک و خون غلطیده‌اند و یا ناگزیر به ترک ایران و زندگی در تبعید شده‌اند.

 

اشرف علیخانی در جای دیگری در وبلاگ یادشده ‌نوشته است:

من هم علیرغمِ بیماری و ۱۰۰۰ مشکل، اما با افتخار و سربلندی به زندان خواهم رفت، چرا که حکومت اسلامی تصور کرده با زندان یا شکنجه یا اعدام می‌تواند مردم را خفه کند، غافل از اینکه هیچ دیکتاتوری پایدار نیست و این حکومت هم دیر یا زود می‌رود، اما با نامی‌ سیاه که ضدّزن و ضعیف‌کش  بوده !

من با این باور که حکومتی  اینگونه بی‌‌انصاف، حکم زندان و احکام ظالمانه دیگر به بی‌‌گناهان و بی‌ پناهان صادر می‌کند، فریاد می‌زنم که حتا اگر در زندان مثل پسر داییم بمیرم اما تن به خفّت و بی‌‌شرافتی نخواهم داد، این حکومت برای مردم هیچ کارِ مفیدی نکرده و فقط باعث بدبختی و فقر و فحشا  و فساد بوده، و هزاران اعدام که همهٔ اینها ضدّانسانی‌ بوده، چون کشوری که اینقدر ثروت و ذخایر دارد و مردمی جوان، باید در آبادی و رفاه می‌بود اما جمهوریِ اسلامی نخواست مردم خوشبخت باشند!

 

جمهوری اسلامی مانند هر رژیم وابسته به سرمایه جهانی ناچار است که برای تداوم بخشیدن به حاکمیت ننگین خود بگیرد، ببندد، شکنجه دهد و بکشد تا با ایجاد فضای ترس و وحشت بتواند به حیات خود ادامه بخشد. جمهوری اسلامی خواهان آن است که ترس، نومیدی و اندیشه به منافع کوتاه‌مدت و شخصی ما را به انفعال و سرنهادن به خواسته‌های ضدخلقی سرمایه جهانی بکشاند. جمهوری اسلامی خواهان آن است که سر به دستورات ظاهر و پنهان آن نهاده و یا در جامه آستانبوسان آن درآمده و یا مبدل به عروسکهایی شویم که می‌سوزند و می‌سازند و دم برنمی‌آورند. جمهوری اسلامی خواهان آن است که ما ساکت باشیم، خواسته‌های خود را بیان نکرده و بر روی کاغذ نیاوریم، در اعتراضات، تظاهرات و اعتصابات شرکت نکرده و حال واقعی را به آخرتی پوشالی بفروشیم. جمهوری اسلامی خواهان آن است که اگر در داخل ایرانیم آهسته بیاییم و آهسته برویم تا مورد هجوم سگان رژیم واقع نشویم و اگر در خارج از ایران هستیم سکوت را به مبارزه‌ای بی‌امان ترجیح دهیم، یا در فکر مسافرت تفریحی و یا تجاری به ایران باشیم و در آنجا هم دردها را نبینیم و یا به روی خود نیاوریم و یا در مقابل قدرتمندان امروز از جریاناتی ضدمردمی حمایت کنیم.

 

اشرف علیخانی در ادامه نوشته است:

“حالا من به جرم این حرف‌ها می‌روم زندان؟ ایرادی ندارد، می‌روم، آن‌هم با غرور چون حق با من است و دروغ و کلکی در زندگی‌ من نیست، خوشبختانه از جمهوری اسلامی دروغ و کلک را یاد نگرفته‌ام! حکومتی که در ابتدا گفت برادری، برابری، حکومت عدل علی‌! اما چیزی به جز نابرابری و ظلم انجام نداد، به خصوص در حق زنان و جوانان! نسل‌کشی و همه جور سرکوب و تحقیر و هر چه دلش خواست بدون در نظر گرفتن وجدان انسانی‌  انجام داد. حالا این زندگی‌ با تحمل حقارت چه ارزشی دارد؟ مرگ در راه آزادی هزار بار به خفّت و خفقان می‌ارزد، انسان سالم تن به پستی و خفقان نمی‌دهد!

 

آری از اشرف علیخانی سلب آزادی می‌شود زیر که نخواسته فریب و نیرنگ، دروغ و کلک را از اینان بیاموزد. او نمی‌خواهد و نمی‌تواند تن به پستی داده و خفقان را گردن نهد. و به همین خاطر هم در کنار صدها زندانی سیاسی رنج کشیدن را بر آزادی دروغین ترجیح داده است.

 

امروز شاهد آن هستیم که افرادی به بهانه دفاع از زندانیان سیاسی به میانه میدان آمده‌اند که خود از این جناح و یا آن جناح جمهوری اسلامی و یا سلطنت پهلوی حمایت کرده یا می‌کنند، افرادی که سالها پیش خمینی را رهبر مبارزات ضدامپریالیستی خوانده، از سپاه پاسداران سرمایه حمایت کرده و بعد هم در شعبده بازی جمهوری اسلامی در کنار خاتمی قرار گرفته و به وی رای دادند. و یا با موسوی پیمان بسته‌اند، آنان که از ترس مار غاشیه پناه به افعی برده و از ایالات متحده آمریکا درخواست می‌کردند که نیروهای خود را برای برانداختن جمهوری اسلامی به ایران بفرستد! بدیهی است که چنین جریانات و افرادی نمی‌توانند خواهان برقراری جامعه‌ای باشند که ستاره‌های ما خواهان آن هستند.

 

باید در حالیکه از اشرف علیخانی و همه زندانیان سیاسی حمایت می کنیم به مبارزه جهت سرنگونی این سگان زنجیری سرمایه جهانی با تمامی دارودسته‌های آن به مبارزه‌ای بی‌امان ادامه می دهیم در همان حال لحظه ای هم از افشای همه کسان و جریاناتی که به هر شکل خواهان حفظ این نظم ضد مردمی هستند باز نایستیم.

 

درود بر همه زندانیان سیاسی این ستارگان آسمان توده‌ها که با فریاد “نه” کوبنده خود به نظم حاکم اجازه نمی‌دهند که آن شود که جمهوری اسلامی خواهان آن است.

 

 

پانوشت:

 

۱) آدرس این سایت در زیر آورده می‌شود. از آن دیدن نمایید:

http://sabadesetareh.blogfa.com/