اکس مسلم، دسته‌بندى کاذب

جمال کمانگر
۲۶مه۲۰۰۷
بحثهایی حول "اکس مسلم" یا مسلمانان سابق  و اینکه آیا این مبارزه ای درست ، برحق و روشنگرانه بر علیه اسلام و کلا دین بطور عموم  است منتشر شده است. تا آنجا که به نقدهای کنونی بر میگردد محمود قزوینی در یک نقد تیز نور افکن را روی این جریان  انداخته و سئوالات جدی و واقعی در مقابل آنها گذاشته است.

تاکنون دو نوع  عکس العمل به این نقد مطرح شده است.محمد آسنگران از رهبری حزب کمونیست کارگری  به سیاق گذشته به جای جواب دادن به نقد مستدل محمود قزوینی دوباره  شروع به فحاشی به حزب حکمتیست کرده است. اوآسمان و ریسمان را بهم می بافد تا نشان دهد "اکس مسلم " هم مارکسیستی است هم پیشرو و مترقی، البته در قاموس جدید حککا! اما دریغ از یک جمله استدلال ! انگار روش اتهام و برچسب زدن به دیگران تاکنون توانسته مشکل ایشان و سازمان مربوطه اش را حل کند که اینبار هم چنین شود.
 اما نقد مهرنوش موسوی از زاویه ای دیگر است و بیشتر بر آژیتاسیون حول اینکه آنها در "میدیای آلمان حضور دارند و تهدید به مرگ شده اند" و اینکه برای اولین بار "کمونیستها" در رسانه های آلمان حضور پیدا کرده اند دور میزند. یک نکته در مورد بقول مهرنوش موسوی "حضور کمونیستها" بگویم آنهم اینکه در هیچ جا مینا احدی و دوستانش بعنوان کمونیست و مارکسیست ظاهر نشده اند. بلکه آنها بعنوان "مسلمانان سابق" و بعنوان کسانی که ۳۰-۲۰ سال پیش مذهب را کنار گذاشته اند و امروز یادشان آمده است که مسلمان سابق هستند ظاهر شده اند و نه مارکسیست هایی که نقدشان به کل نظام سرمایه داری و از جمله مذهب است.
این شیفتگی به میدیا و حضور در آن برای جریانات حاشیه ای موفقیت محسوب میشود. هیچکدام از این نقدها به موضوع اصلی که همان تقسیم بندی انسانها به" اکس "و غیره" اکس" خارجی و غیره خارجی جواب نمی دهد. و کاری به سیاست پشت این جریان و آبشخوری که باعث به وجود آمدن آن  شده است ندارد. اما برای منتقدین محمود قزوینی موضوع مهم اینست که، الان برای مینا احدی از طرف پلیس "محافظ"  گذاشته اند! و هر روز رسانه های مختلف در مورد مینا احدی "مسلمان سابق و یارانش" صحبت میکنند. برای آنها این چشمگیر و حتی غیر قابل تصور است. اما غافل از اینکه این خود بخشی از سیاستهای  دول دست راستی حاکم به رهبری "مرکل" و پاپ در اروپا برای ایجاد قطب  مسیحیت در مقابل اسلامیست هاست.مبارزه علیه دین و از جمله اسلام بخش تعطیل ناپذیر مبارزه کمونیستها و بی خدایان است. اتهام همکاری با اسلامی ها به منتقدین "اکس مسلم" و خشنودی مسلمانان از نقد آنها، نشان از سطحی نگری است.
"اکس مسلم" در  روز روشن با دایره و دمبک مهاجرین را تقسیم بندی میکند.میخواهد اینرا جا بندازد که "مردم مسلمان" و "مسلمان سابقی" داریم. این دست بندی کاذب و غیره واقعی است. کسی که جامعه  مهاجرین در اروپا را مسلمان میداند نیاز به سازمان "اکس مسلم" دارد. وگرنه مبارزه علیه دین به قدمت خود دین در جریان بوده است.سئوال این است که چه کسانى و در چه چهارچوب سیاسى و تاریخى‌اى دارند مهاجرین از کشورهای اسلامی را مسلمان مینامند.و چه نتایجى میخواهند از این نام بگیرند. براى مثال معلوم است که اسلامیها جامعه خارج کشور را مسلمان مینامند تا به وجود یک گرایش اسلامى درمیان آنها رنگ مشروعیت بزنند. واضح است که یک راسیست و مهاجر‌ستیز غربى باید کسانی که از خاورمیانه آمده اند را "مسلمان"  بخواند تا شکاف میان آدمى که ازاین جوامع  آمده است را با مردم محل باز و پرنشدنى نگاه دارد. واضح است که یک ژورنالیست نان به نرخ روز خور باید این عبارت را استفاده کند و این باور را اشاعه بدهد، چون مدل تبلیغى و نگرش محافل سیاسى حاکم در جامعه غربى امروزه این است. به همین ترتیب محافل دانشگاهى از این الگو تبعیت میکنند، افکار عمومى در این جهت سوق داده میشود.لابد کادرهای حزب محمد آسنگران هم آنرا در جهت "انزوای" جمهوری اسلامی فهمیده اند! شک دارم که آنها اهداف پشت پرده این جریان را ندانند. ولی مصلحت روز ایجاب میکند با آن همراه شوند.دنبال حوادث رفتن چه در داخل ایران و چه در خارج به بخشی ار سیاستهای این حزب تبدیل شده است.
 واقعیت این است که این اسم‌گذارى و دسته‌بندى کاذب است. هدف این اسم‌گذارى، از طرف موسسین اروپایی "اکس مسلم" این است که کاراکتر اسلامى قوانین و مناسبات حاکم بر جوامعی شبیه ایران را  نه محصول یک تحمیل و فشار سیاسى، بلکه ناشى از نگرش و باورهاى خود مردم قلمداد شود.
مبارزه با دین و روشنگری بخش لایتجزای مبارزه کمونیستها و آزاد اندیشان  در ایران و خاورمیانه است و ربطی به  کلوب "اکس مسلم" ندارد.