کار و زندگی کارگران مهاجر در کردستان عراق

مظفر محمدى : دریک دهه اخیربه دلیل رونق صنعت ساختمان سازی در کردستان عراق و به یمن پولهای باد آورده  و رشد قارچی میلیونرهای وطنی، هزاران کارگر از مناطق عرب نشین عراق و کشورهای همجوار از جمله ترکیه و ایران و حتی کشورهای دورتر به شهرهای کردستان عراق از جمله شهر سلیمانیه وارد شده اند.

کارگران عرب زبان ، فراری  از جنگهای  قومی و مذهبی داخلی و اسیر بیکاری و فقر، خانواده های خود را در شهر و مناطق جنوب و مرکز عراق بجا گذاشته  و به این گوشه مملکت پناه آورده اند تا نان و سرپناهی بیابند و یا کمک خرجی برای خانواده هایشان تامین کنند. شرایط کار و زندگی این بخش از کارگران ‌به شدت طاقت فرسا و همراه با فقر و فلاکت بی حد  و حصر است. اکثر این کارگران در ساختمانهای نیمه کاره و یا در حاشیه جاده های کمربندی شهر و یا در خیابانها وکوچه پس کوچه های مرکز شهر، روی کارتن میخوابند و زندگی حقارتباری دارند. در بهترین حالت هر چند نفر در یک اطاق کوچک مسافرخانه یا کاروانسراهای قدیمی و زوار در رفته اسکان دارند. زندگی این بخش از کارگران مهاجر یادآور فراریان و مهاجران  دوران جنگ جهانی و جنگهای  منطقه ای است. دستمزد این کارگران بسیار ناچیز و در حد بخور و نمیر است و در بهترین حالت کفاف کرایه خانه دستجمعیشان را نمیدهد.
علاوه براستثمار سرمایه داران و یا کینه توزی گزایشات ضد عرب در میان بخشهای عقب مانده جامعه، این کارگران از جانب کارگران محلی و همسرنوشت خود نیز تحقیر میشوند و به علت کار ارزان و بیحقوقی که به آنها تحمیل شده مورد سرزنش قرار میگیرند.
در یک کلام زندگی برای این بخش از کارگران مهاجرفقط برای زنده ماندن و نمردن از گرسنگی است.  تنازع بقا است.
بخش بزرگ دیگر کارگران مهاجر از کشور همسایه یعنی ایران می آیند. در آغاز سیلی از کارگران مهاجر ایرانی بخصوص در شهرها و مناطق کردستان ایران به کردستان عراق سرازیر شدند. نیاز به نیروی کار و بخصوس کارگر فنی و متخصص در امور صنایع ساختمان  باعث این روی ‌آوری شد. شرکتهایی که کارشان وارد کردن این کارگران است به صورت دلال بین کارگران و صاحبان شرکتهای ساختمانی بزرگ و سرمایه داران محلی در کردستان عراق عمل میکنند. شرکتهای دلال کارگران را اساسا از شهرها و مناطق کردنشین ایران جمع آوری و نامنویسی کرده و در ازای مبلغی که از آنها  میگیرند کارورود قانونی و اقامت موقت انها را انجام داده و سپس تحویل صاحبکاران میدهند. همین شرکتها هر هفته و یا ماه مجددا در ازای مبلغی اقامت کارگران را تمدید مینمایند. درآمد این شرکتها از قبل این کار که در واقع نوعی خرید و فروش انسان است، ماهانه دهها هزار دلار است. 
شرایط کار و زندگی کارگران مهاجر ایرانی خیلی بهتر از دیگرکارگران مهاجر نیست. کار این کارگران تابع هیچ موازین و قانون کار و یا مزایا و بیمه و امنیت و غیره نیست. اکثریت این کارگران بخصوص کارگران فنی، کار کنتراتی میکنند و ساعات کار و استراحت و تعطیلی با حقوق و غیره معنایی ندارد. محلهای زندگی این کارگران اساسا همان محل پروژه های  در حال ساختمان و در میان گچ و سیمان و سنگ و آهن پاره ها است. در هر محل کار دهها کارگر در یک یا دو اطاق بدون درب و پنجره وبدون بهداشت و امنیت و فاقد هر گونه امکانات زندگی به صورت دستجمعی زندگی میکنند.
هر جمع کارگری نیز تحت سرپرستی یک سر کارگر فنی و یا پیمانکار جزء‌ کار میکنند. پرداخت حقوق کارگران تابع افت و خیز کار ویا مصلحت کارفرما و صاحب کار است و هیچ حساب و کتابی ندارد. کارگران فنی و پیمانکاران گاه بابت کار خود و کارگران تحت سرپرستیشان مدتها پولی دریافت نمیکنند و دستمزدشان به تعویق افتاده و گاها در پایان کار پرداخت نمیشود.
کل کارگران مهاجر چه از مناطق عرب نشین عراق و چه از کردستان ایران و کشورهای دیگر همجوار فاقد تشکل و حق اعتصاب و یا قوانین ناظر بر کار خود هستند.
در مورد شرایط کار و زندگی کارگران مهاجر در کردستان عراق میتوان کتابها نوشت و تصویر واقعی از زندگی آنها برای هر ناظری،  تکاندهنده است. جالب این است که کارگران مهاجری که از کردستان ایران می آیند هنوز در‌آمد ناشی از کار درکردستان عراق را بهتر ازکار در مملکت خود میدانند. به همین دلیل است که این کارگران خانه وکاشانه و خانواده خود را رها کرده و ماهها رنج دوریشان را تحمل میکنند تا بلکه با پس انداز ناچیزی کمک خرجی برای خود و خانواده ها و فرزندانشان برگردند.
میزان کاردر این صنایع نیز دایما در افت و خیز است و اخیرا جز کارگران ماهر و فنی کار، شانس کار برای کارگران ساده کمتر شده است.
برخورد به کارگران مهاجر در مراکز پلیس و ادارات بهنگام تقاضای اقامت و یا تمدید آن و غیره بسیار تحقیر آمیز و گاها به دلیل کشدار بودن این پروسه روزها به دنبال حل این مساله بیکارو سرگردان میشوند.
کارگران مهاجر در کردستان عراق  به تشکل خود نیاز دارند. در بهترین حالت اگر کارگران محلی تشکل مستقل کارگری خود را داشتند این کارگران  میتوانستند به عضویت آن در آمده و  شرایط بهتر کار و زندگی ای به کارفرماها تحمیل کنند. اما ظاهرا این کار غیرممکن شده است.  کارگران مهاجر خود میتوانند صاحب تشکل خود شوند. میتوانند اتحادیه کارگری تشکیل دهند و یا هیاتهای نمایندگی منتخب مجامع عمومی  هر بخش و محل کار را تعیین کنند و از حقوق خود در مقابل اجحافات و سوء استفاده کارفرماها و دلالان کارو … دفاع کنند.
علاوه بر آن با ایجاد مراکز کاریابی میتوان جلو سوء استفاده شرکتهای دلال را گرفت و دکان آنها را تعطیل کرد. این کارگران بطور قانونی وارد کردستان عراق میشوند و ثبت نام آنها در مراکز کاریابی و اقامت انها و امنیت زندگی و قوانین ناظر بر کارشان را احزاب حاکم باید تامین کنند. شرط تضمین و تامین چنین مراکزی برای کارگران مهاجر ک