شورا و مجمع عمومی سنت گرایش کمونیستی (در حاشیه بحث محمد فتاحی در مورد منتقدین رضا رخشان)

اخیرا به دنبال نامه رضا رخشان به اتحادیه های کارگری فرانسه در مورد فراخوان حمایت از کارگران ایران در نهم ژوئن ۲۰۱۱ بحثهایی حول آن در گرفته است. تا آنجا که به نامه رضا  رخشان و انتقاد و اعتراضش به کسانی که علیه ایجاد سندیکا و اتحادیه در میان کارگران ایران می نویسند، اعتراضش وارد است و حرفی در آن نیست. لابد رضا رخشان در محل کارش با چنین موانعی ربرو شده است و شکایتش را به “مقامات اتحادیه ای” فرانسه اعلام کرده است. تا اینجا باز هم از نظر من خطایی مرتکب نشده است و نظرش را بیان نموده است. برخلاف نظرات علی جوادی این  نه” شرم آور است” و نه در راستای “تطهیر سرمایه داری” است. و حتی “بی دقتی” نیست بلکه کاملا طبیعی است.من از بحث فتاحی تا آنجا که به دفاعش از رضا رخشان و فعالین اتحادیه ای و سندیکایی در ایران بر میگردد دفاع میکنم. اما مشکلی که من با  بحث دارم در مورد تزی است که به بهانه آن  مطرح  کرده است و اشکال جدی دارد.

 محمد فتاحی در نوشته اش آنجا که به علت “خصومت” منتقدین رضا رخشان میرسد و آنرا کالبد شکافی میکند به سه علت اشاره میکند که به قرار زیر است :” یک علت این خصومت سیاسی است و دومی طبقاتی و سومی ایدئولوژیک”(۱)

 

 محمد فتاحی  از سومی شروع میکند تا گرایش کمونیستی را به ایدولوژیک بودن متهم و بعدن کل بحث را بر آن سوار کند من هم فقط روی این بخش مکث میکنم و انحراف آنرا از بحثهای تاکنونی گرایش کمونیستی-کارگری نشان خواهم داد. فتاحی میگوید:”

 کمونیسم بورژوایی ایران از روی تعصب دینی و خلوصیت ایدئولوژیک هوادار سازماندهی شورا و جنبش مجمع عمومی است” (خط تاکید از من است)

 

من سعی میکنم نشان دهم که سازماندهی شورا و جنبش مجمع عمومی بر خلاف نظر محمد فتاحی نه سنت کمونیسم بورژوازی است و نه در راستای سیاست سازماندهی این نوع کمونیسم در طبقه کارگر است.اتفاقا برعکس، این نوع کمونیست کاملا در مخالفت و علیه آن است.

سندیکا و شورا آلترناتیو های جنبشهای اجتماعی و گرایشات متفاوت در درون جنبش طبقاتى اند. بعبارت دیگر اینها را نباید بصورت طرحها و الگو‌هاى سازمانى تجریدى و خارج از زمان و مکان و بدون پیشینه و محتواى اجتماعى و تاریخى معین در نظر گرفت.

جنبش سندیکایی  و اتحادیه‌اى هر قدر هم که در گامهاى اول خود در قرن گذشته حرکتى “خودبخودى” بوده باشد (که نبوده)، دهها سال است که جزء تفکیک ناپذیر یک خط مشى عمومى اجتماعى است، یعنى رفرمیسم و سوسیال دمکراسى. تریدیونیونیسم آلترناتیو مشخص رفرمیسم و سوسیال دمکراسى بعنوان یک جریان متعین و تعریف شده سیاسى و طبقاتى براى سازماندهى کارگران است. این آلترناتیو بسیار از محدوده کارگرى و تشکیل اتحادیه فراتر میرود. همراه این، افق معینى در باره شکل کل دولت، اشکال و شیوه هاى تصمیم گیرى اقتصادى و حتى تئورى‌ها و برنامه عمل‌هاى اقتصادى معین نیز طرح میشود. اگر شما سایر بخشهاى این آلترناتیو اجتماعى‌-‌رفرمیستى و سوسیال دموکراتیک را قلم بگیرید، آنوقت سندیکالیسم بخودى خود ظرفیت تبدیل شدن به یک حرکت وسیع اجتماعى را ندارد. جنبش اتحادیه‌اى، بازوى کارگرى یک حرکت سیاسى و اجتماعى است که اجزاء دیگرى را نظیر رهبران و احزاب سیاسى، آلترناتیو‌هاى اقتصادى براى کل جامعه، سیستم ادارى خاص خود و غیره را نیز طلب میکند و لازم دارد. علل محرومیت کارگر در ایران از اتحادیه فقط این نیست که بورژوازى مانع تشکیل اتحادیه شده است، بلکه اساسا در این است که لااقل بعد از ٢٨ مرداد رفرمیسم در ایران به پایان یک دوره تعیین کننده در حیات سیاسى خود میرسد و پس از آن جایى جدى در صحنه سیاسى ایران اشغال نمیکند.

 

در مورد جنبش شورائى هم عین این مسئله صادق است. اینهم فقط یک الگو نیست، بلکه آلترناتیو یک جریان اجتماعى خاص و یک گرایش خاص در درون طبقه کارگر براى سازماندهى کارگرى است. شوراها اگر چه تاریخا بدرجه زیادى مورد توجه آنارشیسم قرار داشته اند، اما مدتهاست که بطور روزافزونى با کمونیسم تداعى شده و پیوند خورده است. تجاربى نظیر کمون پاریس و انقلاب اکتبر، ایده شوراها و سازمانیابى شورائى کارگران را به تئورى کمونیسم و سیاست کمونیستى جوش داده است. جنبش شورائى نیز به این ترتیب جزئى از یک حرکت اجتماعى متمایز، با افق و دورنماى سیاسى، اقتصادى و ادارى خاص خود است. اوضاع جنبش شورائى هم دقیقا به اوضاع کمونیسم در ایران مربوط میشود. اینکه در انقلاب ۵٧ ایده شوراها بر ایده سندیکاها در درون طبقه کارگر ایران غلبه یافت، انعکاس بى پایگى و ضعف رفرمیسم و سوسیال دمکراسى و غلبه عمومى ایده‌هاى عام کمونیستى و سیاست رادیکال در بین کارگران بود (تحت شرایط انقلابى). و اینهم که این جنبش شورائى نتوانست آن قدرت و گسترش لازم را بدست بیاورد ناشى از محدودیتهاى فکرى و عملى خاص کمونیسم ایران در آن دوره معین بود.

محمد فتاحی در بخش دوم همین تزش میگوید: “تاریخ سه دهه اخیر این چپ شعار شورا و مجمع عمومی میدهد و آخر سر هر دو تشکل توده ای کارگری که در سال های اخیر محصول مبارزات و فداکاری های این طبقه در دو مرکز مهم بوده اند، هر دو نه از جنس شورا بلکه از جنس سندیکا و اتحادیه اند.“(خط تاکید از من است)

حتی اگر قبول کنیم  در ظرف این سه دهه هیچ شورا و مجمع عمومی هم تشکیل نشده باشد! (که مجمع عمومی وسیعا تشکیل شده است) ما را نباید به این نتیجه برساند که گرایش کمونیستی درون طبقه کارگر و آلترناتیوش،جنبش مجمع عمومی و شورا  را دو دستی تقدیم کمونیست بورژوایی کنیم.

امیدوارم که نظر محمد فتاحی در مورد مجمع عمومی و شورا، اشتباهی لپی  و ناشی از عدم دقت باشد، چون جنبش مجامع عمومی و اداره شورایی جامعه شکلی از حکومت کارگری است، هرجا که طبقه کارگر قدرت سیاسی را کسب کند. و این بخشی از هویت کمونیسم کارگری است.

علت “بی مهری” چپ بورژوای ضد رژیمی به سندیکا و اتحادیه ناشی از تعلق بزعم  فتاحی ایدئولوژیک این چپ به مجمع عمومی و شورا نیست، ناشی از این است که سندیکالیسم را در ایران مشابه سندیکالیسم در کشورهای غربی میگیرد. تصور میکند که دارد کارگران را از درآشتی با جمهوری اسلامی در میاورد و بزعم او  ضد رژیمی شدن کارگران را تخفیف میدهد. این عرق صرفا ضد رژیمی است که قطب نمای اینها را تشکیل میدهد نه منافع و مصالح عمومی طبقه کارگر.  

دارد می بیند که کارگر برای ایجاد تشکل مستقل خود از دولت از قبل باید خود را برای زندان رفتن و اخراج از کار آماده کند.

سندیکالیسم هم در ایران مثل سندیکالیسم در کشورهای غربی نیست. در مورد ایران باید به آن با احتیاط برخورد کرد. نمیتوان آن را مثل کشورهای غربی گرفت و به آن تاخت. این ما را از کارگری که سرپناهی برای دفاع از خود در مقابل دولت و کارفرما ایجاد کرده است، دور میکند.  

گرایش کمونیستی درون طبقه کارگر همواره از هر خشتی که فعالین کارگری روی هم میچنند نه تنها دفاع میکنند بلکه خود هر جا امکانش باشد مبتکر آن بوده و آنرا تقویت میکنند. و آنرا در راستای منافع کارگران میداند  در عین  حال برای پیش برد  آلترناتیو کمونیستی خود هم تلاش میکند.

 

ژوئن۲۰۱۱

۱- لینک مطلب محمد فتاحی

http://www.iran-telegraf.com/index.php/2009-12-31-22-59-06/61-2010-01-22-10-31-20/2015-2011-06-12-10-50-50.html

 

 بعد التحریر:

خود را در استفاده از بحث تشکلهای توده ای  منصور حکمت آزاد دانستم

لینک بحث مورد نظر

http://hekmat.public-archive.net/fa/2460fa.html