شهامت، کومه له کمونیست یا ..؟

حسین مرادبیگی(حمه سور) 
در حاشیه جدال راست و چپ درون رهبری کومه له امروز
                               

تعرض راست درون رهبری کومه له امروز برای تصاحب و ملاخور کردن این سازمان، اخیرا شدت گرفته است. راست به این هدف، مطابق معمول، به تاریخ و سابقه حزب کمونیست ایران حمله برده است. این کار البته چیز تازه ای نیست، نشانه تغییر موضع سیاسی کسی نیست.

 این جدال مدتهاست شروع شده است. بعد از انشعاب سازمان زحمتکشان، تشخیص اینکه تتمه نفرت از تاریخ و سابقه حزب کمونیست ایران در رهبری کومه له ، برای تصاحب کومه له موجود، در فرصت مناسب و به نام خود ست بکار خواهد شد، احتیاج به تعمق چندانی نداشت. در این جدال، اما، مشکل نه موضع از پیش معلوم راست که خوشخیالی چپ درون رهبری کومه له در مقابل اینهاست. چپ درون رهبری کومه له، به جای خاتمه دادن به این وضعیتی که خود را در آن گرفتار کرده است، عملا کاری کرده است که هربار عده ای با حمله به این تاریخ و این سابقه بتوانند برای خود سرمایه سیاسی ای دست و پا کنند و برای تصاحب نام یا کومه له موجود و یا کندن بخشی از آن، تلاش کنند. نگاهی به گوشه هایی از این جدال، عمق مشکلی را که چپ درون کومه له خود را در آن گرفتار کرده است، نشان میدهد.

ماندن در این وضعیت تا کی؟  
به چپ درون رهبری کومه له میگویند اسم حزب کمونیست ایران پوچ است، و درست میگویند، چرا آنرا نگاه داشته اید؟ هدف راست از این کار روشن است. تصاحب کومه له موجود تحت نام "فعالیت به نام کومه له". با علم بر این واقعیت تا کی باید خودتان را در چاهی که برای خود کنده اید باقی نگاهدارید؟ بیائید و یرای یک بار هم که شده واقع بین باشید. اسم این حزب مال کسانی بود که از این حزب رفتند. هیچ کس این حزب را به حساب شما نمی نویسد. همه اینرا میگویند، مخالفین درون و بیرون شما این را میگویند، ادبیاتتان نیر این را میگوید. اگر بازهم اصرار دارید و میخواهید اسم این حزب را به نام شما بنویسند، بسیار خوب. اما باید از این تاریخ و از آدمهایی که این حزب را ساختند با افتخار دفاع کنید. در غیر اینصورت قادر به توضیح چند سطر از این تاریخ نخواهید بود، همانطور که اکنون نیستید. باور کنید، همه، حزب کمونیست ایران سابق را حزب منصور حکمت و کسانی که از این حزب رفته اند میدانند. عمده اسناد و ادبیات این حزب را منصور حکمت نوشته است. کسی که از کنگره شش کومه له دفاع میکند و  میگوید آنرا نگاهمیدارد، نمیتواند با سربلند از منصور حکمت دفاع نکند. اگر اینکار را نکند میگویند دروغ میگوید. نمیتوان طرفدار انقلاب اکتبر بود و به لنین و بلشویکها حمله کرد. دفاع شرمگینانه و از روی اجبار از این تاریخ و از این سابقه ، همانطور که می بینید راست را جری تر خواهد کرد. چرا این وضعیت را ادامه میدهید؟
سازمان زحمتکشان انشعاب کرد، تتمه آن برای تصاحب کومه له موجود دست به کار شده است، هنوز هم میگوئید هیچی نیست، ناسیونالیسم درون کومه له ضعیف است. آره ضعیف بود. آن دوره ای بود که جنبشش گسترش نیافته بود. دوره ای بود که هژمونی در کومه له آن دوره و حزب کمونیست ایران با کمونیسم منصور حکمت بود. طوریکه در دوره جدائی ما از حزب کمونیست ایران حتی ابراهیم علیزاده و  عبداله مهتدی نیز گفتند که حزب کمونیست ایران را روی خط کمونیسم کارگری پیش می برند. اکنون اوضاع فرق کرده است. موضع چپ درون کومه له نیز که در این مدت صرفا به نگاهداشتن مرز خود با سازمان رقیب و حفظ هویت خود با این کمونیسم محدود شده است، عملا به راست درون رهبری کومه له میدان داده است. با پائین انداختن سر خود که هیچی نیست. اینهم بگذرد! این بار هم نام مهم نیست؟ این بار هم اینها بخشی از "باروهای مشترکند"؟، کومه له را تقدیم این راست خواهید کرد. یک بار نام کومه له را، با این توجیه  که "نام مهم نیست، مهم نقد محتوای سیاسی است"، به کسانی که تفنگ را روی شقیقه اتان گذاشته و میگفتند یا پنجاه پنجاه یا انشعاب میکنیم، دو دستی تقدیم کرده و گفتید بفرمائید هر عوامفریبی ای که میخواهید، با نام کومه له بکنید. حالا هم اگر نجنبید همان داستان تکرار خواهد شد. سرتان را لای برف میکنید، فکر میکنید دیگرانی که از آنجا عبور میکنند شما را نمی بینند؟ بیائید و باجه ای را که برای حمله به تاریخ و سابقه حزب کمونیست و آدمهایی که با تلاشی خستگی ناپذیر این حزب را ساختند و برای آن جنگیدند، باز نگاهداشته اید، تعطیل کنید. از این بیشتر به راست اجازه ندهید تا با حمله به این تاریخ و این سابقه، کومه له موجود را ملاخور کند. 

لنین را فراموش کرده اید؟
مینه حسامی خیلی صریح و روشن میگوید که تمام اسناد و مصوبات و برنامه و خلاصه کل ادبیات نه تنها حزب کمونیست ایران که کل مصوبات و ادبیات کنگره های دوم تا ششم کومه له را باید دور ریخت. صلاح مازوجی  اینها را ظاهرا را نشنیده میگیرد. اما وقتی مینه حسامی در جایی فقط به مارکس و انگلس اشاره میکند و ظاهرا لنین را فراموش کرده است، رو به مینه حسامی میگوید " رفیق مینه آیا لنین را فراموش کرده اید؟ گویا اسناد و ادبیات آن دوره حزب کمونیست ایران مبین کمونیسم مارکس و انگلس و لنین نبودند. هرکسی میتوانست آنها را بنویسد. مینه حسامی و امثال مینه حسامی هم میتوانند خواهان دور ریختن آنها شوند، بدون اینکه گردی بر نام بردن  فرمال آنها از مارکس ، به نشیند! گویا میشود نفرت علیه تاریخ و سابقه حزب کمونیست و کوهی از مصوبات و ادبیات کمونیستی آن را بیرون ریخت و همچنان فرمال مارکسیست یا لنینیست باقی ماند و گویا حداکثر باید سوء تفاهمی را در مورد فراموش کردن نام لنین به چنین کسی گوشزد کرد! راست از گرفتن چنین موضعی توسط این چپ است که در خود احساس اعتماد میکند. راست از تشابه عمیق موضع این چپ در مورد مساله ملی با خود است که احساس اعتماد میکند و  حتی روی ابهام این چپ در این مورد انگشت میگذارد. به شما
گفتیم کوهی از  اسناد و ادبیات کمونیستی حزب کمونیست ایران سابق را از میز کتابهایتان جمع آوری نکنید. اکنون دارید تاوان آن را پس میدهید. تاریخ و سابقه حزب کمونیست ایران را بسیار قبل تر عبداله مهتدی در "افق سوسیالیسم" خود نفرت کرد. چپ درون رهبری کومه له در مقابل آن جز سکوت حاکی از رضایت کار دیگری انجام نداد. اکنون دارید تاوان آن را پس میدهید. راست میخواهد کومه له موجود را از چنگ تان در بیاورد. دارید وانمود میکیند که گویا این راست خواص قائم شدن پشت تابلوی حزب کمونیست ایران را "بدرستی" نمیداند یا "خوب" متوجه آن نیست. راست درون  کومه له خوب میداند که چکار میکند. صریحا خواستار تصاحب کومه له موجود و بردن آن تو جنبش سیاسی خودش است. وبه این هدف دارد در میان تشکیلات علنی شما تحت نام "فعالیت به نام کومه له" برای خودش نیرو جمع میکند. چپ هم خواب آلود وانمود میکند که هنوز در تاکیتک با بقایای راست درون خود اختلاف دارد! وانمود میکند که کل اختلاف بر سر این است که او میخواهد به نام حزب کمونیست ایران فعالیت کند، بقول صلاح مازوجی در این مورد تصمیم گرفته شده است، و مینه حسامی و دوستانش نیز ظاهرا  به "نام کومه له"! مینه حسامی در سراسر نوشته خود به ابراهیم علیزاده و صلاح مازوجی و عده ای از دوستانشان در رهبری کومه له میگوید حزب کمونیست ایران، بخودشان هم میگوید کومه له! درست به شیوه سازمان زحمتکشان. و این را برای روزی سرمایه میکند که با آن این چپ را سرجای خود بنشاند. جواب میگیرد که رفیق یادت باشد تو ما را حزب کمونیست و خودتان را کومه له می نامید! این چپ متاسفانه  ناتوان از اینکه اختلاف خود را با این راست، نقد خود را از این جریان به قلمرو طبقاتی – اجتماعی بکشاند، وانمود میکند که اختلاف صرفا بر سر عدم درک نقاط مثبت و منفی حفظ تابلوی حزب کمونیست ایران است. به جای اینکه بیاید روشن و صریح بگوید که "فعالیت به نام کومه له" اسم رمزی است برای تصاحب کومه له و زدن لابی سازمان زحمتکشان در کومه له موجود. به جای اینکه صریحا بگوید  که به تاریخ  و به سابقه حزب کمونیست ایران افتخار میکند و به جرات و با سربلند از کسانی که این حزب را ایجاد کردند نام ببرد و خود را نزدیک ترین کسان به آنها اعلام کند. یا بگوید حزب کمونیست ایران نیست و کومه له کمونیست است و برای پیروزی کمونیسم و انقلاب سوسیالیستی مبازره  میکند و تکلیف راست درون خود را روشن کند، از ترس اینکه مبادا فلانی در رهبری فلان حزب و سازمان ناسیونالیستی کرد این را به فهمد و یا نگهبان دم در چای را سرد شده جلو آنها قرار دهد، نهانی ادعا میکند که اینجوری هست ولی برای اینکه اینها نفهمند از این کار سر باز میزند! در عوض به راست درون رهبری خود امکان میدهد هرچقدر که دلشان میخواهد به این تاریخ و به این سابقه و به کمونیسم و به رهبران آن حمله کنند. و بیهوده تلاش زیادی هم میکند تا راست درون خود را متوجه خواص چندگانه یدک کشیدن تابلوی حزب کمونیست ایران بکند! چون زیر این تابلو تا حال توانسته اند با هر نیرو و سازمان ناسیونالیستی کردی در کردستان عراق و ایران دوستی خود را محکم کنند، برای خود هویت سیاسی چپ را حفظ کنند و به یک عده نیز امکان داده اند تا در فرصت مناسب تصمیات فردی خود را بگیرند. ظاهرا راست متوجه این "شیرین کاری" چپ درون رهبری کومه له نیست!    

"فعالیت تحت نام کومه له "
طرفداران فعالیت "تحت نام کومه له" تتمه نفرت از تاریخ و از سابقه حزب کمونیست ایرانند. حضور این جریان که عمده نیروی آن در سازمان زحمتکشان است به بسیار قبل تر و بقدمت تشکیل حزب کمونیست ایران برمیگردد. این ناسیونالیسم خودش را در برپائی و تاریخ کومه له شریک میدانست. سوسیالیسم مساله اش نبود. میلیتانت و با درجه ای از طرفداری از زحمتکشان خود را تداعی میکرد. مخالف تشکیل حزب کمونیست ایران بود و حضور "غیبی" او را میشد در گوشه و زوایای کومه له و بعدها حزب کمونیست ایران نشان داد. بخشی از آن سرانحام در سال ۲۰۰۰ همراه عبداله مهتدی که قید کمونیست بودن خود زده بود،  سازمان قومی زحمتکشان را تشکیل داد. و تتمه آن نیز در رهبری کومه له امروز باقی ماند. این جریان که مینه حسامی سخنگوی صریح آن در کومه له امروز است، برخلاف سازمان زحمتکشان که به هیچ کنگره ای از کومه له خود را منتسب نکرد، ظاهرا  خود را به کومه له کنگره اول منتسب میکند و خواستار بازگشت به آن دوره است. بازگشت به ناستالژی ای که سازمان زحمتکشان شکننده بودن و بی افقی آن را نشان داد. این پروژه روز خودش شکست خورد به این دلیل آدمهای آن دوره رفتند و کار دیگری کردند. هدف این بار هم نه این تاریخ و نه این سابقه که تصاحب کومه له امروز تحت نام "فعالیت به نام کومه له" است. اینها به نام کومه له برای تصاحب کومه له امروز، احتیاج دارند. راست این فرصت را از خوشخیالی سیاسی چپ درون کومه له دارد. چپ کومه له امروز، متاسفانه این دریچه را با یدک کشیدن تابلوی حزب کمونیست ایران برای اینها و  امثال اینها در آینده باز نگاهداشته است. این پروژه اما بی افق و شکننده است. سازمان زحمتکشان، پروژه بازگشت به ناستالژی گذشته، هم اکنون با بحران هویت روبرو است. ناچار از گره زدن رسمی فالانژیسم قومی خود به پرچمی است که بر بالای مقرهای خود در کردستان عراق برافراشته است. این رویداد یک بار دیگر نشان داد که در کردستان ایران میان کمونیسم و ناسیونالیسم، این وسط امکان ماندن نیست. چپ در
ون کومه له هم اگر خیال میکند میتواند در این وسط خود را نگاهدارد، دارد خود را فریب میدهد. حزب دمکرات جریان اصلی ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران است. این راست یا باید به شیخ جلال حسینی به پیوندند یا به حزب دمکرات. بعنوان یک جریان اجتماعی شانسی ندارد، اما بعنوان یک جریان قومی فالانژ و با چند صد نفر نیروی مسلح چرا شانس دارد. به این دلیل نباید آنان را دستکم گرفت. باید محکم در مقابل آنان ایستاد. هرگونه خوش خیالی در این مورد که چیزی نیستند و  یا گرایش ضعیفی هستند، در آینده دودش به چشم چپ و کمونیستها میرود. سرمایه گذاری روی بحران و تشتت در رهبری حزب دمکرات و ناسیونالیسم کرد تا مدتی شاید بتواند برای جمع کردن تعدادی از نیروهای افتاده حزب دمکرات موثر باشد، اما با جمع شدن نیروی ناسیونالیسم کرد زیر پرچم حزب دمکرات، اینها جز رفتن روی فالانژیسم قومی خود، راه دیگری ندارند. تلاش برای حل بحران هویت در سازمان زحمتکشان جوابی است به این معضل در آینده. درهرحال، چپ ناسیونالیسم کرد پروژه ای بود مربوط به گذشته. دوره آن بسر آمده است. اکنون دوره بعد از فروپاشی اردوگاه شرق و رو آمدن "نظم نوین جهانی" آمریکاست. ناسیونالیسم عمیقا افراطی و قومی شده. گورستانهای قومی در این دوره حکایت از این دارد. شدید آنتی کمونیسم است. به تصفیه حساب با کمونیسم و کمونیستها کمر بسته است. چپ درون رهبری کومه له این ها را اگر به حساب این ناسیونالیسم ننویسد، هنوز خود را در چهارچوب "باورهای مشترک" با این ناسیونالیسم می بیند و تعریف میکند.
این ناسیونالیسم جایش واقعا تو حزب دمکرات بود و هنوز هم هست. می بایستی از همان سال ۱۹۹۱، سال جدائی ما از حزب کمونیست ایران، و حتی بسیار پیشتر میرفت و به حزب دمکرات می پیوست. برای اینکه از نظر اهداف و آرمان اجتماعی هیچ تفاوتی با حزب دمکرات ندارند. دیروز با حزب دمکرات خودمختاری میخواستند. امروز فدرالیسم میخواهند. برای اینها تنها راه، واقعا پیوستن به حزب دمکرات است. این به بحران هویتی شان خاتمه میدهد، و اینقدر باعث آزردگی خاطر دوستان سابق خود نیز نخواهند شد.  

شهامت، کومه له کمونیست یا ..؟
عبداله مهتدی شهامت داشت. رفت و راست در هدفی که داشت نگاه کرد و قید این را که خود زمانی یکی از کسانی بود که که نقش مهمی در ایجاد حزب کمونیست ایران داشت، زد. ما هم شهامت داشتیم، تتمه راست درون رهبری کومه له نیز شهامت دارد و خواهان تصاحب کومه له امروز است. تنها چپ درون کومه له است که شهامت در آن کیمیاست و با خود را به کوچه علی چپ زدن و خودداری از یک موضع سیاسی روشن که تنها با آن میشود حزب و سازمان سیاسی را نگاهداشت، روزگار را میگذراند. بعد از انشعاب سازمان زحمتکشان، به چپ درون کومه له موجود  گفتیم، اگر ادعای کمونیست بودن را دارید بیائید شهامت سیاسی داشته باشید، طی هر مراسمی که خود درست میدانید بگوئید که حزب کمونیست ایران تجربه بسیار ارزشمندی بود. اما ما این حزب نبودیم، اکنون هم این حزب نیستیم، آدمهای دیگری بودند که هرکدام به جاهای مختلفی رفتند. گفتیم بگوئید که کومه له کمونیست هستید. و با این کار خودتان را از چاهی که انداخته اید بیرون بیاورید. گفتبم بیائید در مقابل کومه له ناسیونالیست، کومه له کمونیست را قرار دهید و تعیین تکلیف در این مورد را به جامعه کردستان واگذار کنید. نیروی خودتان را حفظ کنید و سرنوشت چپ در سطح سراسری را نیز به آینده تحولات سیاسی در ایران واگذار کنید. بگوئید خیلی مسائل هست که باید در مورد آن دیالوگ و بحث و گفتگو کرد. قعطا یک عده از راست بالای کومه له، همینها که دوباره به صرافت تصاحب بقایای کومه له امروز افتاده اند، تکلیف خودشان را روشن کرده و میرفتند و یا به سازمان زحمتشکان ملحق میشدند. بدون تردبد راست بالای کومه له میرفت. یا کم کم و یکی یکی از سیاست کنار میکشیدند. کسی که خود را نه تنها کمونیست که آنتی کمونیست بداند، چطور حاضر میشود در یک سازمان کمونیستی فعالیت کند؟ میرود به جنبش سیاسی و حزب و سازمان سیاسی جنبش مربوطه اش می پیوندد یا میرود و از سیاست خود را کنار میکشد. شاید در کوتاه مدت ضعیف به نظر میامدید، اما به تدریج نیرو جمع میکردید. آن موقع این کار را نکردید، اکنون تاوان آن را پس میدهید.
اگر ادعای کمونیست بودن را دارید اکنون هم این تنها راه ممکن و چاره ساز برای درآوردنتان از مخمصه ایست که خود را در آن گرفتار کرده اید. خودتان را کومه له کمونیست بنامید و تکلیف راست درون کومه له را با آن روشن کنید. نترسید از اینکه مبادا ناسیونالسیتها از شما دلگیر شوند.  یا از شما فاصله بگیرند. یا فلان رهبر ناسیونالیست کرد از شما دلیگر شود. کمونیسم در کردستان ایران گرایش بسیار خوش نامی است. تاریخ پر ارزش و پر افتخاری دارد. صدها انسان بخاطر امر کمونیسم و برای آزادی به کام مرگ رفتند. هرچقدر روی کمونیسم تاکید کنید به همان درجه بر محبوبیت شما افزوده میشود. نه تنها نیرو از دست نمیدهید که نیرو میگیرید و نیروی چپ فعلی تان را نیز منسجم خواهید کرد. با ماندن در این وضعیت و در این وسط و خوشخیالی از این بابت که هیچی نیست و میگذرد تا بخواهید به جنبید کومه له را از دست شما در میاورند و یا  یک پنجاه پنجاه دیگر را نیز به شما تحمیل میکنند. خیال نکنید که فردا با همین مخمصه در سطح وسیعتری روبرو نخواهید شد. مینه حسامی از هم اکنون دارد تمام مسئولیت رکود کومه له امروز را به حساب شما و چسبیدن شما به تابلوی حزب کمونیست ایران می