نفوذ یا تشکیک در میان اپوزیسیون

بهرام عزیز سلام.

همان طور که مطلع هستید، امشب کلیه رسانه های رژیم خبری مبنی بر نفوذ وزارت اطلاعات در میان اپوزیسیون خارج از کشور، را آنتنی کرده، و مستندی را در شبکه اول سیمای رژیم اسلامی پخش خواهند کرد.

جهت اطلاع به این دو لینک توجه کنید:

ایسنا

فارس

 

به نظر شما:

چرا در این برهه از زمان، رژیم این سناریو (حقیقی و یا ساخته شده در اتاق فکر وزارت اطلاعات) را چنین هیجان زده آنتی می کند؟

همان طور که به خاطر دارید، چندی پیش نوری زاده  در صدای آمریکا از نفوذ وزارت اطلاعات در سایت های سبز (کلمه) خبر داد. آیا آن خبر به این خبر مربوط می شود؟

 

با تشکر

علی ناظر

۱۸ خرداد ۱۳۹۰

 

***

علی عزیز با درودهای فراوان

بنظرم هیاهویی که در این مورد دستگاه های امنیتی – تبلیغاتی حکومت اسلامی ایران، راه انداخته اند هر چند تازگی ندارد اما نحوه انتخاب زمان و ابعاد گسترده تبلیغاتی آن، نشان می دهند که این سناریو، بیش از همه قرار است به یک سری کشمکش های درونی حکومت اسلامی جواب دهد تا به مساله خارج کشور.

۱۹ خرداد ۱۳۹۰، همه رسانه های حکومتی ایران، با آب و تاب گزارش نمودند که «مستند؟» شب گذشته وزارت اطلاعات حکومت اسلامی تحت عنوان «الماسى براى فریب» از شبکه اول سیما پخش شد که روایتى از نفوذ دستگاه اطلاعاتى جمهورى اسلامى در کانون اپوزیسیون خارج ‌نشین و اشراف بر تحرکات ضدانقلاب و نمایشى از اقتدار سربازارن گمنام امام زمان (عج) در به سخره گرفتن سرویس‌ هاى جاسوسى غرب بود.

رسانه های حکومتی تاکید کردند که دشمنان نظام اسلامى در طى ۳۲ سال گذشته همواره با استمداد از اپوزیسیون و به کار گرفتن اقدامات نرم و سخت‌ افزارانه تلاش کردند توطئه ‌هاى خود را براى براندازى جمهورى اسلامى پیش برند اما پاتک وزارت اطلاعات به توطئه بزرگ دولت در تبعید که همه سرویس ‌هاى جاسوسى دشمن و ضدانقلاب در لواى آن بودند با اقدامى استراتژیک به تاخیر افتاد و فرسایشى شدن آن موجب کاهش نتایج این طرح آمریکایى – صهیونیستى شد و سپس با نجات الماسى که براى فریب اندیشیده شده بود، نقشه‌ اى که آن ها الماس خود می ‌خواندند با الماسى دیگر منهدم شد.

 

رسانه های طرفدار دولت و طرفدار خامنه ای تفسیرهای کاملا متفاوتی از این سناریویی که از صدا و سیمای حکومت اسلامی پخش کرده اند، دارند.

ایسنا، می نویسد: وزارت اطلاعات پروژه آمریکایی «دولت در تبعید» را در نطفه خفه کرد. در آستانه دومین سال وقوع فتنه ۸۸، فتنه‌ ای که شاید بتوان آن را از حیث بدیع بودن متغیرهایش متفاوت ‌ترین فتنه در طول عمر نظام جمهوری اسلامی نامید، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی موفق به بازگرداندن یکی از چهره‌ هایی شد که چندی قبل ایالات متحده آمریکا به زعم خود با سرمایه‌ گذاری بر روی  این فرد «دولت در تبعید» را با هدف نابودی نظام جمهوری اسلامی از طریق اقدام ‌های  سخت افزارانه تشکیل داد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانش جویان ایران (ایسنا)، در پی ناکام ماندن پروژه براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی در دهمین انتخابات ریاست جمهوری، طراحان براندازی نرم به این فکر افتادند که با توجه به جایگاه مذهب در کشوری مانند ایران باید به اقدامات به اصطلاح سخت نیز متوسل شوند، از این رو بنیاد آمریکایی دفاع از دموکراسی در یکی از جلسات خود که به مدت سه ساعت  به طول انجامید، تشکیل «دولت در تبعید» را مطرح کرد. ماموریت اجرای پروژه «دولت در تبعید» از سوی این بنیاد به دنیس رایس، معاون امور خاور میانه اوباما سپرده شد.

 «دولت در تبعید» برای پیدا کردن وجود خارجی نیاز به  چهره‌ ای با سوابق اجتماعی – مذهبی داشت. خیلی زود سرویس اطلاعاتی آمریکا این فرد را که دارای وجهه سابقه طولانی خدمت در یکی از نهادهای جمهوری اسلامی بود و در بانکوک به تجارت الماس می ‌پرداخت، را شناسایی و بلافاصله سفیر خود در تایلند را نزد این فرد  فرستاد.

محمدرضا مدحی، اگرچه در گام نخست و در دیدارهایی که با مقامات آمریکایی در بانکوک داشت، گرفتار این توطئه نشد، اما در سفری که به عربستان داشت این دیدارها و اصرارها ادامه یافت و در نهایت وی در ریاض در حضور سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان با هیلاری کلینتون دیدار کرد. پس از این دیدار بود که وی پذیرفت تا با همکاری آمریکا و با توجه به ادعایش مبنی بر همراهی هزاران نفر از نیروهای داخلی با وی، فتنه داخل کشور را هدایت کند.

بعد از این چراغ سبز مدحی که «جنبش جمع یاران» را تشکیل داده بود و به گفته خود دبیر کلی آن را بر عهده داشت با هواپیمای اختصاصی به  واشنگتن برده شد و در آن جا پس از استقرار در ویلایی در حومه این شهر بلافاصله در داخل این ویلا با جو بایدن معاون رییس جمهور آمریکا دیدار کرد.

دیداری که در آن این مقام آمریکایی نسبت به حمایت  بدون حد و مرز کشور متبوعش از مدحی، به وی اطمینان داد.

دنیس راس که در آن مقطع ماموریت تشکیل دولت در تبعید را در دست داشت با موافقت مدحی نسبت به همکاری در این پروژه، با توجه به  آن ‌که جهت تکمیل پروژه ‌اش به یک چهره نظامی – امنیتی نیاز داشت، پروژه خود را تکمیل شده دید.

مدحی نیز در مراحل آغازین همکاری خود در این پروژه  با فردی به نام امیرشاهی که به گفته خود وی ۹ سال در اسراییل برای اجرای این پروژه دوره دیده بود و نوشتن و صحبت کردن به زبان فارسی را آن جا یاد گرفته بود و هم چنین خوانساری، رییس دفتر مطالعاتی که هزینه‌ های آن را ام. آی. سیکس می پرداخت آشنا و در هتل آتلا نتیس پاریس (محل کار امیر شاهی) اتحاد همکاری این سه نفر کلید خورد…

هدف آمریکا، انگلیس و اسراییل که بار دیگر در این  پروژه علیه نظام جمهوری اسلامی با هم متحد شده بودند، این بود که کاری کنند که آتش فتنه ‌ای که در خرداد ۸۸ روشن شد هیچ گاه خاموش نشود. در این مسیر آن ها ترور چهره ‌های مختلف داخلی حتی چهره‌ های منتسب به جریان فتنه را در دستور داشتند.

اما پیش از آخرین مرحله اجرای فرامینی که به سران «دولت در تبعید» از جمله مدحی ابلاغ شده بود و قرار بود وی در سفر به اسراییل و حضور در پادگان «سکلن» دست به اجرای آن بزند، فرد مذکور به ایران بازگردانده شد تا «دولت در تبعید» مدنظر دولت مردان آمریکای در نطفه خفه شود.» (منبع: ایسنا، ۱۸ خرداد ۱۳۹۰)

 

خبرگزاری فارس نیز نوشت، مقام مسئول در حوزه امنیت داخلى وزارت اطلاعات اظهار داشت:‌ پس از آن که دشمنان در جریان فتنه ۸۸ که با توجه به بدیع بودن متغیرهایش متفاوت ‌ترین فتنه در طول عمر جمهورى اسلامى بود موفق به پیش برد پروژه براندازى نرم جین ‌شارپ نشد اقدامات سخت ‌افزارانه در دستور کار قرار دادند.

وى ادامه داد:‌ طراحان ناکام پروژه جنگ نرم از جمله جوزف ناى به این فکر افتادند که با توجه به جایگاه اقوام و مذهب در ایران متوسل به اقدامات سخت و عملیات ‌هاى خرابکارانه در کشورمان شود.

این مقام مسئول در وزارت اطلاعات گفت: بنیاد آمریکایى دفاع از دموکراسى (PDD ) در یکى از جلسات خود که ۳ ساعت طول کشید تشکیل«دولت در تبعید» را تصویب کرد که ماموریت اجراى این پروژه به دنیس راس معاون امور خاورمیانه اوباما سپرده شد.

وى افزود: تحقق دولت در تبعید نیازمند چهره ‌اى برخوردار از سوابق اجتماعى و مذهبى بود و بر همین اساس سرویس اطلاعاتى آمریکا شناسایى و جذب عناصر مناسب براى رهبرى دولت مذکور را در دستور کار قرار داد.

به گفته این مقام امنیتى در آن ایام محمدرضا مدحى که داراى وجه سابقه طولانى خدمت در نهادهاى انقلابى بود و در بانکوک به تجارت جواهرات و سنگ‌ هاى قیمتى اشتغال داشت، مورد توجه سفارت آمریکا در تایلند قرار گرفت. «این فرد خیلى زود از طریق سرویس اطلاعاتى آمریکا براى پیوستن به جریان ضد انقلاب خارج از کشور جذب شد و در سفرى به عربستان با مقامات آمریکایى از جمله هیلارى کلینتون وزیر امور خارجه این کشور دیدار کرد.»

مقام مسئول در حوزه امنیت داخلى وزارت اطلاعات گفت: مدحى با پذیرش همکارى با آمریکا و اپوزیسیون خارج نشین و طرح ادعاى سازماندهى هزاران نفر از نیروهاى داخلى جنبشى را تحت عنوان «جمع یاران» تشکیل داد.

وى افزود: او پس از سفر به واشنگتن با هواپیماى اختصاصى و استقرار در ویلایى در حومه این شهر با جو بایدن دیدار کرد که در این ملاقات، معاون رییس جمهور آمریکا حمایت کامل کشورش از نام برده را اعلام کرد.

این مقام امنیتى ادامه داد: در پى موافقت مدحى با همکارى در پروژه دولت در تبعید دنیس راس که ماموریت تشکیل این دولت را داشت پروژه خود را با توجه به ویژگی ‌هاى شخصیتى و سوابق همکار جدیدش تکمیل شده دید.

به گفته او، مدحى پس از مدتى به فرانسه رفت و در آن جا با امیرحسین جهانشاهى سرمایه‌ دار ایرانى داراى تابعیت فرانسوى – اسرائیلى که پدرش از چهره‌ هاى نزدیک به رژیم پهلوى به ویژه اشرف بود و خود او نیز مسئولیت سازمانى موسوم به (موج سبز) را بر عهده داشت و ۹ سال براى اقدامات براندازانه در سرزمین‌ هاى اشغالى دوره دیده بود و هم چنین مهرداد خوانسارى از عناصر سلطنت ‌طلب وابسته به دفتر به اصطلاح مطالعاتى سازمان جاسوسى MI ۶ انگلیس که پدر وى نیز از دیپلمات ‌هاى رژیم شاه بود، ملاقات کرد.

به گفته این مقام امنیتی، «عبدالله مهتدى رهبر گروهک منحله کومله، حسن شرفى رهبر گروهک منحله دموکرات، علیرضا نوری ‌زاده سلطنت ‌طلب عضو MI ۶، رضا حسین ‌بُر از رهبران یکى از گروه هاى تجزیه ‌طلب، محسن مخملباف رابط اپوزیسیون خارج کشور با سران فتنه، جهانشاهى از عناصر سازمان موساد و هم چنین مسئول میز ایران در سازمان جاسوسى فرانسه به نمایندگى از نیکلا سارکوزى رییس جمهور این کشور» حضور داشتند.

«در این جلسه راه هاى براندازى جمهورى اسلامى از جمله تداوم حیات جریان فتنه از طریق اقدامات آشوبگرانه و اغتشاش و حتى ترور چهره‌هاى منتسب به جریان مذکور در داخل کشور و هم چنین نفوذ در ساختارهاى قدرت جمهورى اسلامى از طریق جذب نیرو از مراکز مهم مورد بررسى قرار گرفت و ۷ میلیارد دلار آمریکا نیز براى آغاز این تحرکات اختصاص یافت.»

مقام مسئول در حوزه امنیت داخلى وزارت اطلاعات گفت: پس از انتخاب مدحى به رهبرى دولت در تبعید و جهانشاهى به جانشینى وى و ایجاد شوراى ۳۰ نفره براى فعالیت‌ هاى اجرایى در حوزه ‌هاى سیاسى و اقتصادى و رسانه ‌اى در حقیقت پروژه مذکور وارد فاز جدیدى شد.

وى افزود: یکى از اقدامات صورت گرفته در این مرحله جذب دیپلمات ‌هاى ایرانى در خارج کشور بود که براى آن کمپینى هم تشکیل شد اما با افشاى هویت احمد ملکى دیپلمات ایرانى در ایتالیا که خواهرزاده مهدى کروبى بود این پروژه با شکست مواجه شد.

به گفته این مقام امنیتى هنگامى که قرار شد شوراى رهبرى دولت در تبعید براى مدیرت و هدایت عملیات‌هاى خرابکارانه در ایران و براندازى جمهورى اسلامى از طریق کودتا ظرف یک سال در پادگان سیکلن تلاآویو مستقر شوند، عملیات نجات مدحى توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) انجام شد و او به کشور بازگشت.

وى در پایان تاکید کرد که امروز بحمدالله با در پیش‌ گرفتن رویکرد تهاجمى وزارت اطلاعات و تعریف امنیت نظام اسلامى در خارج از مرزها و اقدامات موثر و هوشمندانه در این عرصه جمهورى اسلامى در بالاترین سطح ثبات و امنیت قرار دارد.

 

تفسیر سایت «تابناک»، سایت نزدیک به محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران و بازار گرم کن انتخابات ریاست جمهوری حکومت اسلامی، جالب تر و از رسانه های دیگر است و کاملا در مقابل تفسیر رسانه های دولتی قرار دارد.

در خبرگزاری حکومتی ایسنا و ایرنا و فارس و مهر و غیره بحث از افشاگری های یک مقام امنیتی حکومتی در رابطه با «دولت در تبعید» است. در حالی که تابناک از این مقام امنیتی، به عنوان نفوذی وازرت اطلاعات حکومت اسلامی در «اپوزیسیون» نام می برد.

تابناک، می نویسد: شب گذشته، ۱۹ خرداد ۱۳۹۰، یکی از ماموران وزارت اطلاعات که در قالب عامل نفوذی دستگاه اطلاعاتی کشور در درون حلقه اول نیروهای برانداز حکومت ایران نفوذ کرده بود، به تشریح چگونگی نفوذ خود و دستگاه اطلاعاتی ایران در بین نیروهای برانداز جمهوری اسلامی ایران پرداخت و با تفصیل و جزییات و با ارایه مدارکی از قدرت نفوذ دستگاه اطلاعات کشور در مدیریت مسائل امنیتی در بیرون از مرزهای کشور پرده برداشت.

به گزارش «تابناک»، رسانه ای شدن این دستاورد بزرگ اطلاعاتی، در حالی صورت گرفت که روز گذشته، برخی از رسانه ها و اتفاقا رسانه هایی که مستقیم رسانه دولت به شمار می روند، با انتشار خبری با نام اعترافات یک عنصر وابسته به «سی آی ای»، کوشیدند «محمدرضا مدحی» را عنصری فریب خورده معرفی کنند که در خدمت سازمان های اطلاعاتی آمریکا بوده و به دلیل پشیمانی در حال اعتراف است، در حالی که اتفاقا بر عکس، «محمدرضا مدحی» کاملا آگاهانه و به قصد انجام عملیات اطلاعاتی به عنوان نیرویی اطلاعاتی، وارد سازمان های مخالف جمهوری اسلامی ایران شده بود.

بنا بر این گزارش، خبرگزاری «ایرنا» در حالی این خبر را این گونه منتشر کرد که گمان می شد انتشار این خبر با این عنوان از روی اشتباه صورت گرفته باشد و خبرگزاری دولت در اسرع وقت خبر را درست کند؛ اما با وجود این، پس از پخش اظهارات مدحی، نه تنها ایرنا خبر پیشین خود را اصلاح نکرد، بلکه امروز پنج شنبه روزنامه ایران نیز بار دیگر همین خبر را با نام و محتوایی نادرست منتشر کرد.

در واقع، آن چه در انتشار این خبر اهمیت داشت، قدرت نفوذ دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران در درون نیروهای برانداز و آگاهی از برنامه های آنان به منظور مقابله با این برنامه ها بود، و گرنه تردیدی نیست که از همان آغاز، نیروهای برانداز در صدد طرح سناریو و اجرای عملیاتی برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی هستند و پرداختن به آن موضوع جدیدی نیست.

این در حالی است که خبری که روزنامه ایران و خبرگزاری ایرنا منتشر کرده است، این موضوع را به ذهن مخاطبان می آورد که گویی، این رسانه های متعلق به دولت می خواهند موفقیت وزارت اطلاعات ایران در درون حلقه های اول نیروهای برانداز را غیرواقعی جلوه داده و این موفقیت و قدرت را در حد اعترافات یک عنصر فریب خورده تخفیف دهند.

به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر، در این مستند که با عنوان «الماسی برای فریب» شب گذشته از  شبکه اول سیما پخش شد، نحوه نفوذ «محمدرضا مدحی» در سازمان جاسوسی سیا و دولت آمریکا مورد بررسی و کنکاش قرار گرفت .

بدین ترتیب، شکی باقی نمی ماند که این سناریو، ربط چندانی به اپوزیسیون و نفوذ عوامل اطلاعاتی نداشته و ساخته و پرداخته سناریوسازان امینتی – اطلاعاتی در سال گرد اعتراضات مردمی سال ۸۸ به بهانه مضحکه انتخابات و تقلب آشکار در آن و هم چنین رد راستای دعوا و اختلافاتی که درون جناح اصول گرای حکومتی در جریان است آن را نوشته و پخش کرده اند.

 

از سوی دیگر، اپوزیسون راست نیز آن چنان ورشکسته است که مشغله عمده سازمان ها و شخصیت هایش را همکاری با جناح های حکومت اسلامی و دولت های غربی و غیره گرفته است.

برای مثال، می توان به کنفرانس سال ۱۳۸۵ کاخ سفید اشاره کرد که در گزارشات آمده بود کاخ سفید ۲۵ نفر ایرانی را تحت عنوان کارشناسان و فعالان حقوق بشر و سیاسی ایرانی دعوت کرده بود تا با آن ها به بحث و تبادل نظر بنشنیند. الیوت آبرامز، مسئول بخش خاورمیانه در شورای امنیت ملی کاخ سفید و نیز نیکلاس برنز معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا در این نشست شرکت داشتند. گفته شده است در این نشست، اقلیت های قومی، مذهبی و فعالین حقوق بشر شرکت کرده بودند. در این مورد می توان به نشریه نیمروز اول دی ماه ۱۳۸۵ نیز درباره اهداف و سیاست های آمریکا و ارتباط با اپوزیسیون راست به سخنان رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا مراجعه کرد. یا کنفرانسی که چند سال پیش در پاریس برگزار شد و… یا مصاحبه سردار سیدرضا حسینی (محمدرضا مدحی) با دکتر علی رضا نوری زاده، پیرامون کمیته حفظ نظام (تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام) نحوه شکل گیری، عملکرد، وظائف، محدوده اختیارات، هم چنین فساد گسترده مسئولین عالی رتبه نظام علی الخصوص قوه قضائیه و مسائلی از این قبیل، تخلفات و ظلم های بی حد و مرز مسئولین صاحب نفوذ به عده ای و تصاحب اموال آنان به طرق مختلف و از مجاری کانال های دولتی (متن پیش رو پیاده شده مصاحبه سردار حسینی (مدحی) می باشد که به دلیل این که مخاطبین به هر صورتی حتی به صورت مکتوب دسترسی به روشنگری ها و شفاف سازی های ایشان داشته باشند لذا سعی نمودیم نوشتار را عینا شبیه خود مصاحبه با ادبیات محاوره ای پیاده نماییم تا هیچ تغییری در محتوا پدید نیاید. «منبع: (دبیرخانه جنبش جمع یاران) جانبازان، رزمندگان جنگ و نظامی اطلاعاتی های مخالف روند کنونی – نوشته‌ شده در آوریل ۱۳، ۲۰۱۱ توسط antitaleban | بیان دیدگاه» * (زیر همین مطلب ضمیمه است)

 

صرف نظر از این که آیا چنین ادعایی را جدی و واقعی است یا نه؟؛ بدیل سازی برای حکومت اسلامی از طریق کودتا، به عنوان یک «آلترناتیو‌»، ذهن نوری زاده و هم فکرانش را می گیرد از همه جالب تر است. روشن است که این نوع تفکر، یک روز به دنبال خاتمی و روز دیگر به دنبال موسوی و روزهای دیگر به دنبال سیاست های دولت آمریکا و فرانسه و عربستان و اسراییل می دود و همواره دچار بحران می گردد.

باید از نوری زاده ها و رسانه های فارسی زبانی چون تلویزیون آمریکا و رادیو فردا و بی بی سی و غیره پرسید که چگونه آدم کشان حکومت اسلامی را به عنوان فعال حقوق بشر و مخالف حکومت اسلامی و غیره معرفی می کنند؟!

 

خلاصه کلام، به نظر من، وزارت اطلاعات به دلیل برکناری و یا استعفای مصلحی وزیر اطلاعات و ابقای مجدد آن توسط علی خامنه ای رهبر حکومت اسلامی، خانه نشینی دوازده روزه احمدی نژاد و آشکار شدن اختلافات بین خامنه ای و احمدی نژاد و غیره باید مورد بحث و بررسی قرار داد.

در این کشمکش جدیدی که در میان خود جناح حاکم اصول گرایان پیش آمده و روزبروز نیز عیمق تر می گردد برای کل حکومت اسلامی و به ویژه رهبر قدرقدرت حکومت، رسوایی بزرگی بار آورده است. از این رو، کل حاکمیت در بحران سر می برد. عقب نشینی های احمدی نژاد نیز تاثیری بر کاهش حمله طرفداران رهبر به دولت او ندارد. بنابراین، اگر یک سناریو خارجی تراشیده شود احتمالا افکار عمومی جامعه به آن سمت کشیده می شود و واقعیت ها در پرده ابهام باقی می ماند. این سناریو قرار است از ریزش مامورین و فرماندهان اطلاعاتی و امنیتی و سپاه و غیره جلوگیری کند و هم به اپوزیسیون و هم به دولت های عربی این طور وانمود کند که اگر کسی از ان ها به خارج کشور فرار کرد اعتماد نکنند چون که نفوذی حکومت است.

علاوه بر این، این سناریو قرار است اپوزیسیون را نیز به برخی از اعضایش که اخیرا از ایران خارج شده اند بی اعتماد کند.

این سناریو قرار است به پایین کشیدن فتیله ها و پشت سر گذاشتن بحران موجود در حاکمیت کمک کند.

این سناریو قرار است به وزارت اطلاعات که در کشمکش اخیر رهبر و رییس جمهور ضعیف شده است، دل و جراتی تازه دهد.

این سناریو قرار است جلو اعتراضات تازه احتمالی سالگرد مضحکه انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه ۸۸ و اعتراضات مردمی متعاقب در این سال را بگیرد.

باین ترتیب، به نظر من، این سناریو سوخت و ساز داخلی برای حکومت اسلامی و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی آن دارد تا این که به اپوزیسیون نسبت داده شود. کدام اپوزیسیون؟ کدام دولت در تبعید؟ به خصوص هنگامی که به سوژه اصلی نگاه می کنم به سادگی می بینیم که دست کم این سناریو در آن ابعادی که سناریوسازان حکومتی طراحی کرده اند و در این ابعاد وسیع تبلیغ می کند، نبوده است.

دو هفته پیش وزارت اطلاعات حکومت اسلامی خبر داد که بیش از سی نفر جاسوس دستگیر کردند و ادعا نمودند که برخی از آن ها با سازمان سیا رابطه داشتند. احمدی نژاد هم می گوید کسانی را که در دولت می خواستید دستگیر کرده اید و من زمین خورده خدایی هستم پس اجازه بدهید دولت به کار خود ادامه دهد. بنابراین، جاسوس پروری و زیر شکنجه جاسوس سازی و اقرارهای تلویزیونی، کسب و کار دایمی کارد به دستان حکومت اسلامی است.

بی شک، هر جریان و انسان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جدی اگر بخواهد در رابطه با سیاست ها و فعالیت های اپوزیسیون راست و همکاری هایشان با دولت های غربی و در راس همه دولت آمریکا، بررسی و تحقیق کند آن قدر فاکت های محکم و مستند وجود دارد که نیازی به چنین سناریوهای حکومت اسلامی ندارد. سناریوهایی که سناریوسازان حکومت اسلامی تهیه می کنند و به عنوان «مستند» به خرد جامعه می دهند عموما در تلاشند با یک تیر دو نشان بزنند: هم رقبای جناحی درون حاکمیت شان را منزوی سازند و هم فشاری هم به اپوزیسون راست خارج کشور که به ده ها سیاست بند و بست با دولت ها و حتی جناح های حکومت اسلامی نیز آلوده هستند، بیاورند.

مسلم است که چنین سناریوهایی حتی مشکلی از انبوه مشکلات حکومت اسلامی نخواهند کاست. کسی نیز با چنین سناریوهایی دچار توهم به این و یا آن جناح حکومت اسلامی نمی شوند. چرا که اکثریت مردم ایران از این حکومت جانی نفرت دارند و برای برکناری کلیت آن با مبارزه متحد و متشکل و آگاهانه خود، روزشماری می کنند و به علاوه حتی تاریخ مصرف این حکومت برای سرمایه داری جهانی به پایان رسیده است.

 

پنج شنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۰ –  نهم یونی ۲۰۱۱

 

ضمیمه:

متن پیاده شده از مصاحبه دکتر نوری زاده با سردار مدحی؛

بخش هایی از این مصاحبه چنین است:

سلام سردار

سردار سیدرضا حسینی (مدحی): سلام به شما آقای دکتر و بینندگان و شنوندگان محترم برنامه پنجره ای رو به خانه پدری.

دکتر نوری زاده: ممنونم عزیزم که در واقع با کاری که الان دارید میکنید خسته ای، کار سنگینه ولی خوب ادم وقتی عاشق باشه کار می کنه، یادتون هست پریشب من با چه چشمی آمدم خدمت تون، چشم سردار هم مثل مال منه، یعنی او هم نخوابیده ولی امروز مطابق بحث هایی که داشتیم برای اینکه مدحی را بهتر بشناسید برای این که به هر حال انسانی بوده به خاطر نوع کاراش و حساسیت کاراش اغلب در پس پرده بود اما بنده وقتی عکس ها را می بینم در بیمارستان چه کسی رفته به دیدنش برایم مشخص می شود که چه جایگاهی داشته یا حکمی را که به ایشان دادن می بینم معلوم می شه دو کار سردار مدحی داشته خیلی مهم بوده یکی مساله کمیته حفظ نظام، یعنی تلاش برای نگه داشتن نظام و جلوگیری از خطراتی که نظام را تهدید کرده و یکی دیگر تشکیلاتی بوده که در واقع برای مقابله با خطرات بوده مقابله با دشمن بوده، من دلم می خواد به خودش واگذار کنم واقعا این کمیته ها را برای شما تشریح کنه بدانید چه آدمی داره با ما صحبت می کنه که اونوقت حرف هاش معنی بهتری پیدا می کنه و جایگاه خودش هم مشخص می شه، سردار سراپا گوشیم.

سردارسیدرضا حسینی (مدحی):

خواهش می کنم در خدمت شما هستم ببخشید عرضم به حضورتان در تایید فرمایش شما بله ما هم یک چهار شبی می شه که درست نتوانستیم بخوابیم الحمدالله از بیمارستان به لطف خدا و کمک دوستان از جمله حضرت عالی که بسیار محبت فرمودید مرخص شدم اما سخت درگیر و مشغولیم مثل شما، من که چشمم دیگه واقعا افتاده انشاالله که خدا کمک کنه نتیجه بده کارهامون، عرضم محضرتون در خصوص کمیته فرمودید ما یک کمیته داریم به نام کمیته تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام، این کمیته وظیفش این هست که با هر نوع مساله ای، یعنی اختیارات اینقدر جامع هست که شما می توانید به نانوایی از آرد نانوایی شما می تونید مساله را بگی ایجاد بدبینی می کنه تا بیایی برسی به بالاترین مقام اجرایی کشور یا سیاسی یا نظامی یا امنیتی یا قضایی یا هر کسی که فعاله شما در این کمیته این قدر اختیار داری که حتی تا زیر مجموعه های رهبری را کنکاش بکنی و با مسائلی که به وقوع پیوسته یا به وقوع می خواهد بپیونده برخورد بکنی این کمیته از ابتکارات جمعی از دوستان و پیشنهاد اولیه حقیر بوده قبل از این در قالب کشف جرائم و اطلاعات در سال های اولیه بعد از جنگ شروع به کار کرد یادش به خیر این جا یادی از حاج آقای رزاقی بکنیم که ایشان خیلی زحمت کشیدند آن اوایل برای برخورد با تخلفات مسئولین، عمده کار ما برخورد با تخلفات مسئولین رده یک و رده و دیگر خیلی به پائین می آمدیم دیگر رده ۳ نظام بوده ولی شرایط امکانات آن قدر جامع بوده که می توانستیم حتی به افراد عادی هم که ایجاد بدبینی می کنند مثلا وارد بشیم یعنی از اختیارات ما بود.

دکتر نوری زاده: ببخشید سردار یعنی این که افرادی که با عملکردشون در مردم ایجاد بدبینی میکردند یعنی این که با دزدی هاشون، با سوء اخلاقشون، این ها باعث می شدند که مردم بدبین بشن به نظام.

سردار سیدرضا حسینی (مدحی): آقای دکتر دقیقا همین هست دیگه ببینید شما وقتی که اخیرا آقای لاریجانی رییس قوه قضائیه اعلام کردند یک باندی را گرفتن ۶ میلیارد تومان اختلاس دولتی دارند خوب حالا خدا بیامرزه ما پرونده ای داشتیم ۳۷ میلیارد تومان اختلاس نبود ولی اسمش را گذاشته بودند اختلاس، ۳۷ میلیارد تومان برای تبلیغ فرد هزینه کرده بودند وقتی که یک جوانی این را می بینه و برای یک وامی واقعا، من رفته بودم برای بانک خودم وجهی را می خواستم از حسابم برداشت بکنم حالا خوب می دونید در ایران برای یک مبلغ مثلا خوب برای یکی ۵ میلیون خیلی پول هست جریان همان هر که بامش برف بیش هست، به هر حال من رفته بودم بانک یک مبلغی را برداشت کنم جوانی گریه کرد ما در حساب اسم شماره حساب میدم شش میلیون یک اولین حساب خیریه بانک ملی، اون موقع آقای امیر اصلانی و احسانی میر و معاون بانک ملی کل کشور بودن اسم من هم محمدرضا مدحی به همین اسم شماره حساب شش میلیون و یک اولین حساب خیریه رو من باز کردم که از حساب شخصی خودم درآمد مورثی که پدرم به جا گذاشته بود الحمدالله دو چیز ما قبل از انقلابیه، یکی دین ماست یکی درآمد ماست اینا همه برمی گرده به قبل انقلاب، این حساب شش میلیون یک که من آن جا افتتاح کرده بودم از محل این من نامه می نوشتم می رفتن از بانک با سپردن مثلا یک تعهد وام می گرفتن. این بعد از این اتفاق صورت گرفت من جوانی رو در بانک دیدم به خاطر یک وام ۲۰۰ هزار ۲۵۰ هزار تومان وام ازدواج از ایشان فقط سند منگوله پدرش و مادرش و پدر زنش و مادر زنش رو نخواسته بودن ببینید در چنین شرایطی که وقتی یک اختلاس ۶ میلیاردی در امروز می شه فکر نکنید که اون معضل حل نشده هنوز هست جوانی که برای امر ازدواج لنگ وام ازدواجشه آقایون ببخشید دیگه میلیارد میلیارد وام می گیرن بزرگ ترین وام ها رو می گیرن من توی فیلمم زمانی که در ایران بودم این ها را گفتم با چند تا از این آقازاده ها به خاطر فساد مالیشون برخورد شده این فیلم الان در وبلاگم هست در یوتیوب در اکانتم هست…

بخش دوم

دکتر نوری زاده: با درود مجدد خدمت شما عزیزانم، خوب با سردار آدم که بنشینه حرف بزنه می بینه تا صبح رفت اتفاقا ما این جوری هم شده بود ایشان خسته هم بود ناراحتی داشت، سرف داشت، من رهاش نمی کردم می نشستیم پای حرف زدن و صحبت می کردیم تا بامدادان یک دوست دیگر هم هست خیلی دوست نازنینی هست اجازه ندارم اسمش را بگویم به اتفاق او بودیم با سردار می نشستیم تا بامدادان،خوب وقتی هم در بیمارستان بود می آمد پرستار به ما می گفت دیگر کافیه برید بیرون این نیاز داره به اکسیژن نیاز داره به استراحت، ولی ما رهاش نمی کردیم خلاصه، آن قدر این مساله جالبه این موضوع این قدر ادامه داره چون سردار برای من گذاشته روی میز داکیومنت ها رادیدم اسامی را دیدم دزدی ها را دیدم و ما این را ادامه خواهیم داد چون به خصوص مساله جریان آقای پالیزدار، و آن قضایایی که آن جا شد سردار تمام تفسیرش رو میدونه ولی بعد یک جریان دیگر هم هست مساله کمیته دیگر هم براندازی که حالا من از ایشان خواهش می کنم به طور خلاصه در ۱۰ دقیقه این را هم بیان کنند که بعدش من یک سلسله خبر و مطلب هست باید برایتون بگم سردار میکروفن در اختیار شماست.

سردار حسینی (مدحی):

خواهش می کنم در خدمت شما هستم کمیته ضد براندازی در اصل در حفاظت اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا مستقره، کارش ضد براندازی در سه شاخه هست عمده شاخه هاش هم نظامیه مثلا آنتی کودتا مثلا در بحث این که نیروهای مسلح بخواهند جذب بشوند و کار خاصی انجام بدهند و از آن سری مسائل که مثلا همین جنبش جمع یاران که ما الان تشکیل دادیم الان یکی از شاخه های ما می خوره به همین کمیته ضد براندازی،در ایامی که من در قدرت بودم این هم آوردیم زیر مجموعه خودمون چون ما هم تقریبا ضد براندازی بودیم دیگر کمیته حفظ نظام یعنی چی یعنی تقویت و حفظ نظام و جلوگیری از تضعیف این را هم آوردیم زیر مجموعه خودمون، که برخوردهامون از جمله با این آقای عسگری بود که معاونت پشتیبانی وزارت دفاع بود یک پرونده دو میلیاردی مطرح بود در مورد ایشان یک آقایی بود مسئول پرونده ایشان مسئول حفاظت آن جا بود آقای ذوالقدر اون موقع مسئول حفاظت اطلاعات وزات دفاع بودند که این ها هم زیر شاخه ما می آمدند برای انجام کارها،یا مثلا در مورد احزاب بود و گروه ها بود و گروهک ها بود و در کل هر چیزی که باعث براندازی می شد. رو راست از اون جایی که خود ما خیلی می لنگیدیم به آن مسائل خیلی نمی پرداختیم بنده می گفتم یک شعاری داشتم می گفتم دستگاه قضا را اگر بتونیم سلامتش بکنیم و مسئولین را از فساد دور بکنیم به خدای احد و واحد، ۱۳ سال پیش من طرح کیش را دادم که کیش مثل دوبی بشه، آقا شما همین با شناسنامه محدودیت ندارید مردم راحت بتونن برن و بیان ماندگاری حکومت در این هست نوشتم این را رسما، خیلی ها موافقت کردند و بعضی ها هم خوب انتقاد کردند گفتیم آقا برای غیر مسلمان هم انجا شما مشروب و این چیزها را بگزارین حالا به ما ربطی نداره یک نفر اگر به نام مسلمان هم رفت نشست آنجا خورد گیر ندهید تفتیش عقاید نکنید امام گفت تفتیش عقاید نکنید دین اسلام گفته نکنید این طرحی بود اون موقع ما داده بودیم برای ضد براندازی، گفتیم اگر این ها صورت بگیره براندازی ای اساسا صورت نمی گیره، اگر به همه مناطق ما یک سان رسیدگی بکنیم اساسا دیگه مشکلی نداره جامعه، و حل میشه مشکل این در مورد کمیته ضد براندازی که منتها الان انشقاق به وجود آمده و جدا شده آن رفته همان ستاد فرماندهی کل قوا و این هم سر جای خودش مانده که مسئولش یکی از دوستان قدیمی خود ما هستش.

دکتر نوری زاده: من یک سئوال دیگری دارم در این جلسات که سردار می نشستین من دیدم در این اسناد شما، آدم های خیلی بالا از نماینده مجلس خبرگان گرفته تا وزیر وقت اطلاعات تا فرمانده سپاه تا این افراد واقعا این ها وقتی می نشستن از نارضایتی مردم خبر نداشتند نمی دانستن مردم چطور نسبت به نظام فکر می کنند خیلی راحت فرد می آد می گه تمام ملت با ما هستن آقای متکی میاد می گه بله ۴۰ میلیون با ما هستد آن ها ۳ هزار ۴ هزار نفر بیش تر نیستند در مصاحبه با فرید زکریا، در جلسات خصوصی این ها اقرار داشتند که ملت چطور بهشون نگاه می کنند.

سردار حسینی (مدحی): ببینید جناب آقای دکتر نوری زاده به این مساله اگر بخوام خیلی بپردازم ممکنه که موضوعاتی به وجود بیاد چون یک سری اخبار در خارج دل بخواه مردم گفته شده من نمی خوام این جا به هیچ دوستی به هیچ یاری که از ایران امده بیرون بی احترامی بکنم، حتی ما گفتیم همه افرادی که از ایران آمدن بیرون گفتیم آقا بیاین به جمع جنبش جمع یاران بپیوندید یک قدرت واحد هم در خارج از کشور باشیم همان طور که بچه ها در داخل دارند فعالیت می کنن من اصلا نمی خوام به هیچ کدام از این دوستان اهانتی کرده باشم یا حرفشون را تایید یا تکذیب کرده باشم ببینید یک جوری شده که الان بخوام بگم فلان مسئول گریه کرده و جلسه را ترک کرده یک دید دیگه ای می شه می گن آقا این داره فلانی را تطهیر می کنه، همین سردار یحیی رحیم صفوی، خداگواهه من نمی خوام شما جای دست ها و بدنم را دیدین هم آثار شیمیایی را هم لطف آقای الیاس محمودی و دار و دستش رو (دکتر نوری زاده: ولی الیاس را گرفتن با دستبند، خیلی جالب بود باور کن سردار) جنتی را باید بگیرن، هاشمی شاهرودی را باید بگیرن، آقا خواهرزاده آقای هاشمی شاهرودی در مجتمع مبارزه با مفاسد اقتصادی که مظهر مفسدین اقتصادی هست مبارزه نیست اصلا مرکز فساد اقتصادی هست این ها را باید بگیرن الیاس محمودی یک پیاده نظامی از این جمع بود آن پروین خانمی که با اسناد رفته الان در المان ببینم برای این الیاسش می خواد چه کاری کنه، کدام یکی از اسنادش را می خواد رو کنه که دیگه ما همه را داریم…

 

منبع: دیدگاه، ۲۰ خرداد ۱۳۹۰