درآمدهای کشور چگونه هزینه می شود و رشد سرسام آور نقدینگی از کجا ناشی می شود؟

مهدی سامع
زندگی فلاکت بار مردم ایران، ابعاد فاجعه بار فقر و تهی دستی و تعرضی که از جانب هرم قدرت و ثروت به سطح زندگی و معیشت مردم وارد می شود، این سوال را پیش می آورد که درآمدهای کشور به چه شکل هزینه می شود که کوچکترین تاثیری در بهبود زندگی مردم ندارد. پاسخ به این سوال به ویژه از آن جهت مهم است که آن دسته از آفراد و نیروهای مخالف نظام که در تاثیر تحریم احتمالی نفتی بر زندگی مردم از پاپ کشیش تر شده اند، بدون توجه به مصرف درآمدهای کشور توسط باندهای قدرت و ثروت و به ویژه توسط باند نظامی-امنیتی، حتی با تحریم تسلیحاتی رژیم که بخش زیادی از درآمدها را می بلعد و با تحریم سپاه پاسداران که اساس تحریمهای دو قطعنامه اخیر شورای امنیت ملل متحد است مخالفت می کنند.

در پرانتز به یاد آوریم شعار «پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید» که در بدو تشکیل سپاه به شکلی ساده لوحانه از جانب بخشی از نیروهای سیاسی مطرح می شد. در آن شرایط مطرح کنندگان این شعار به این توهم دامن می زدند که گویی حاکمیت مانع مجهز شدن سپاه پاسداران «ضد امپریالیست» به سلاح سنگین است. در حالی که از همان ابتدا حکومت به فکر مجهز کردن سپاه پاسداران به سلاحهای استراتژیک بوده و اکنون سپاه پاسداران همزمان مدیریت پروژه اتمی  و فرماندهی موشکهای دوربرد رژیم را به عهده دارد. مخالفان تحریم سپاه پاسداران نا گفته و شاید نا آگاهانه آن شعار ضد مردمی را تکامل داده و در عمل مدافع تقویت هرچه بیشتر سلاحهای سنگین و استراتژیک سپاه پاسداران هستند. به اصل موضوع برگردیم.
از جمله مهمترین عوامل یک اقتصاد کلان چگونگی «سرمایه گذاری»، «نرخ تورم» و «نقدینگی» می باشد. در یک برنامه توسعه پایدار که لازمه آن وجود یک حکومت دمکراتیک و مردمی است کوشش می شود که سرمایه گذاریها در حوزه هایی صورت گیرد که هم باعث رشد اقتصادی شود و هم ضمن حفاظت از محیط زیست اشتغال بیشتر ایجاد شود. برنامه توسعه پایدار نه فقط به رشد اقتصادی و بالا رفتن تولید ناخالص داخلی توجه می کند بلکه به طور اکید به این امر توجه می کند که رشد اقتصادی باید در شرایط دمکراسی سیاسی و اجتماعی، وجود کار و تامین اجتماعی برای همه ی مردم، دفاع از محیط زیست، برابری کامل زن و مرد در همه ی عرصه ها، رفع ستم مذهبی، ملی و قومی و دفاع از صلح و ….پیشرفت کند. سرمایه گذاری درست متکی بر استفاده بهینه از امکانات کشور به منظور بالا بردن سطح زندگی مردم است. برای مثال پیش از انقلاب صنعت نساجی در ایران یک فرصت بود که در آن ۵۰۰ هزار نفر به کار اشتغال داشتند. با روی کارآمدن جمهوری اسلامی و تسلط بازار چپاولگر بر اقتصاد ایران و با ورود سیل آسای منسوجات و عدم توجه به کشت پنبه و کتان ما امروز شاهد وضع فاجعه بار صنعت نساجی هستیم.
روزنامه کارگزاران در شماره روز چهار شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۸۶ خود می نویسد:«واحدهای نساجی سمنان در آستانه تعطیلی قرار گرفته اند.» به نوشته این روزنامه «برخی از مدیران و دست اندرکاران صنعت نساجی در استان سمنان، کمبود نقدینگی، واردات بی رویه پارچه و منسوجات، تعرفه های تعیین شده برای واردات مواد اولیه و فرسودگی دستگاهها و تجهیزات را از جمله مشکلات واحدهای نساجی می دانند.» چنین وضعی برای صنعت نساجی در سراسر کشور وجود دارد.
مثال دیگر در مورد صنعت توریسم است که با وجود تنوع طبیعی و فرهنگی کشور ما یک فرصت است. رژیم ایران که در صنعت تروریسم دست همه ی رقبا را از پشت بسته به صنعت پرسود و اشتغالزای توریسم نه فقط توجه جدی ندارد، نه فقط سرمایه گذاری جدی در این زمینه نمی کند، بلکه با محدودیتهایی که برای توریسم داخلی و خارجی در زمینه رعایت «شئونات اسلامی» ایجاد کرده، ایران را از این منبع درآمد محروم کرده است.
مثال دیگر در مورد صنعت مرغداری است که می تواند ضمن تامین نیازهای داخلی به بازارهای منطقه هم صادر شود. رشد سرسام آور قیمت مرغ نشان دهنده آن است که حکومت به اولیه ترین نیازهای مردم توجهی ندارد.
روزنامه آینده نو در شماره روز چهار شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۶ خود می نویسد:«یک سوم مرغداریهای کشور به حال نیمه تعطیل در آمده اند.» به نوشته این روزنامه «یکی از اعضای هیات مدیره کانون کشاورزان خبره خراسان گفته که دلیل چنین وضعیتی بی ثباتی در نرخ نهادهای دانی است که هم قیمت تمام شده برای مرغداران و هم قیمت مرغ و تخم مرغ برای مصرف کننده را افزایش داده است .
وی همچنین اعمال سیاستهای نادرست وزارت کشاورزی را عامل اصلی گرانی مرغ و تخم مرغ عنوان کرده است.»
می توان به هزاران نمونه دیگر بر فقدان سرمایه گذاری موثر به سود مردم نیز پرداخت که مثنوی نه ۷۰ من که ۷۰۰ تن کاغذ شود. با این وجود ذکر یک نمونه دیگر برای نشان دادن عدم سرمایه گذاری در حوزه های اولیه زندگی مفید است.
روزنامه قدس در شماره روز  سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۶ خود همزمان با انتشار اعلام تکمیل چرخه سوخت هسته ای توسط  محمود احمدی نژاد، در گزارشی با عنوان «فقر در کنار معادن اورانیوم» می نویسد:«بخش دلگان از توابع شهرستان ایرانشهر که یکی از معادن اصلی اورانیوم کشور در آن قرار دارد، ۶۰ هزار نفر از محرومترین مردم کشور را در خود جای داده و بسیاری از روستاهای آن از آب و برق محروم است…..و در اکثر روستاهای دلگان مردم در خانه های خشتی، گلی و حصیری زندگی می کنند.»
از پارامترهای مهم دیگر در توسعه اقتصادی نرخ تورم و میزان نقدینگی  است.
در این مورد هم در یک برنامه توسعه پایدار کوشش می شود تا رشد نقدینگی و رشد نرخ تورم هرچه بیشتر مهار شود. در برنامه توسعه پایدار کوشش می شود تا نقدینگی هرچه بیشتر به سمت سرمایه گذاری میل کرده و امکانات برای رشد نقدینگی محدود شود. در حالی که در کشور ما رشد نقدینگی و تورم سرسام آور است. در حالی که نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی هر روز کاهش می یابد، نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی افزایش می یابد. حجم نقدینگی در ایران از سال ۱۳۵۵(۲ سال قبل از انقلاب) تا سال ۱۳۷۰ تقریبا ۱۸ برابر شده است.
سیر صعودی نقدینگی از آن پس در ابعادی بیشتر ادامه یافت. 
روزنامه همبستگی در شماره روز چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۶ به نکته مهمی اشاره می کند. این روزنامه از نامه گروهی از نمایندگان مجلس ارتجاع به احمدی نژاد در مورد گرانی و تورم