شباهنگ راد : باز اندیشی و بازنگری سیاستها و روشهای حاکم بر اعتراضات دانشجوئی و رد نارسائیها و نقصانهای موجود میتواند، رادیکالیزم مبارزات دانشجوئی را دو چندان نماید. متعاقباً روشنسازی و جایگاه دقیق دانشگاهها و دانشجویان، در تصادمات طبقاتی بنوبهی خود میتواند، به عامل بازدارندهی انتظارات بیجا و بیمورد از این قشر روشنفکر جامعه منجر گردد.
قشری که بجرات میتوان تاکید ورزید که علیرغم سیال بودنشان، همواره از جانب دولتمردان، تحت نظر و کنترل بوده و مورد آماج حملات وحشیانهی ارگانهای سرکوبگر نظامهای امپریالیستی قرار دارند.
جدا از اینکه دانشگاهها به عنوان یکی از ارکان و میادین نشر آگاهی انقلابی در درون جامعه، نقش بس مهمی را ایفاء مینمایند؛ جدا از اینکه تاریخ مبارزاتی این قشر از روشنفکران میهنمان مملو از تجارب، شکستها و پیروزیهاست. بر همین اساس همواره، نیازمندِ بررسی و مرور به گذشته و اتخاذ اسلوبهای مطلوب و مناسب با شرایط جدید میباشد. بیگمان اعتراضات دانشجویان در بستر چنین متدی باز تولید و بارآوری خواهد داشت و چشماندازهای روشنتری در مقابلاش قرار خواهد گرفت.
حقیقتاً که دانشگاهها بدلیل تجمع فرزندان اقشار متفاوت جامعه، به میدان اعتراضاتِ طبقات محروم و به میدان نبرد گرایشات سیاسی گوناگون تبدیل گشته است. میدان و نبردی که بعضاً نمود و تجلی خود را در چندین جبههی طبقاتی بنمایش میگذارد. در بستر چنین حقیقتی همواره مقصود طبقات حاکم بر آن میباشد تا دانشگاهها را تحت سیطرهی کامل خود در آورده و مانعی نشر آگاهی و ارتباط دانشجویان مبارز و کمونیست با محیط پیرامون خود گردند. امّا دانشگاه و دانشجو بنابه نقش و رسالتشان همواره در برابر دولتهای ارتجاعی و سرکوبگر بپاخاستهاند و هزینههای بس کلانی از خود بر جای گذاشتهاند. در این میان رژیم جمهوری اسلامی هم به سیاق همنوعانش تمامی هم و غم خود را بکار بسته است تا دانشگاهها و دانشجویان را بر اساس منافع و امیال سیاسی خویش سمت و سو دهد. نیازی به باز نمودن مجدد پروندهی دولتمردان رژیم در حق دانشجویان نیست. بیلان کارکرد چندین سالهی سران و کارگزاران جمهوری اسلامی در این حوزه بسیار گویا و شفاف میباشد.
رژیم در این مدت تا توانست به شکار دانشجویان انقلابی پرداخت و تا توانست نیروهای مزدور و وابسته به خویش را بمنظور شناسائی و کنترل دانشجویان مبارز و کمونیست، به درون دانشگاهها فرستاد و تا توانست بمنظور تخطئهی مبارزاتشان، قوانین ارتجاعی وضع نمود. به موازات بگیر و به بندها و صدها تضییقات و محدودیتها، دانشجویان مبارز و کمونیست هم به عنوان مدافعین انقلاب رهائیبخش، رژیم و سیاستهای ارتجاعیاش را به چالش کشیدهاند. امّا علیرغم تمامی فراز و نشیبها و تنشهای موجود در جامعه و پایداری و مقاومت دانشجویان در قبال تعرضات سرکوبگران رژیم جمهوری اسلامی، این سئوال کلیدی و اساسی در مقابل هر انسان آزاده و دانشجویان معترض به وضع موجود قرار میگیرد که چگونه و در بستر کدام اشکال مبارزاتی میتوان به خواستههای لگدمال شدهی خویش دست یافت و مانعی فشار دستگاههای سرکوبگر رژیم در میادین دانشگاهها گردید. و مضافاً اینکه جنبش دانشجوئی علیرغم انتخاب و تداوم روشهای تدافعی و تکراری، راهکارها را چگونه میبیند؟
بدون شک اعتراضات چند هفتهی اخیر دانشجویان از یکسو و برخورد رژیم نسبت به مخالفیناش – چه خودیها و چه غیر خودیها – در درون دانشگاهها از سوی دیگر میتواند فرصتی باشد تا کمی عمیقتر و دقیقتر به اوضاع و روشهای تا کنونی دانشجویان پرداخت. اوضاعی که هر از چند گاهی و بنابه دلائل گوناگون به عنوان سر تیترهای خبری – مبارزاتی جامعه تبدیل گشته و مجدداً، به سیر طبیعی و معمولی خویش باز میگردد. حق مسلم آن است هنگامیکه از جنبش دانشجوئی سخن به میان میآید منظور آن اعتراضات رادیکالیست که از جانب دانشجویان مبارز و کمونیست که با تمام وجود خواهان تغییر وضع موجوداند، مدنظر میباشد؛ نه اعتراضاتی که در چارچوبهی تضادهای درونی حاکمیت بمنظور سهمبری هر چه بیشتر در دستگاههای دولتی بوقوع میپیوندد. بر این اساس بر هر عنصر مدافعی حقوق پایمال شدهی دانشجویان است تا صف و جایگاهِ جنگ و دعواهای درون حکومتی را با خیزشهای رادیکال و اعتراضی دانشجویان از هم مجزا نماید و با زبان و نوشتاری واحد، به این دو مقوله و روند نپردازد. مضافاً اینکه میتوان و صحیح است تا از فضای تشجزا و درگیریهای درونی رژیم، بهرهبرداریهای لازمه را بنماید؛ امّا جایز نبوده و نمیباشد تا منافعی خود را با خواستههای سیاسی جناحهای رقیبِ درون حکومتی که این روزها جلوههایی از آنرا در درون دانشگاهها شاهدیم، گره زند.
واقفایم که جمهورری اسلامی و بنابه گفتهی اخیر رئیس جمهورش، قصد دارد جامعه و دانشگاه را "امام زمانی" کند. دانشگاه و دانشجویان هم بموازات آن در صددند تا حیطهی بسته و افسار گسیختهی چندین دهه را پاره نمایند و در فضایی مملو از آرامش و آزادی و بدور از چشمان درندهی ارگانهای سرکوبگر بر فعالیتهای تحصیلی – سیاسی خویش تداوم بخشند. تا کنون بر هر عقل سلیم و آزادهای روشن گردیده استکه سران حکومت با هر نوع آزادی و حقوق اولیهی انسانها سر جنگ دارند و در عمل هم به اثبات رسیده استکه در این مدت، هیچ قشر، صنف و طبقهای از یورشهای وحشیانهی سرکوبگران در امان نبوده است. دانشگاهها و دانشجویان هم در این نبرد آشتیناپذیر طبقاتی بمانند دیگر استثمار شوندگان مورد یورش جانیان بشریت قرار گرفتهاند. جنگ نابرابر است و بدون کوچکترین توهمی دامنهی آن به دانشگاههای ایران هم سرایت نمو