مفاهیم و واقعیات در مبحث " چپ رادیکال" و "چپ کارگری" در دانشگاه

محمود قزوینی :  آقای فواد شمس و امیری الیاسی با نوشتن مقالاتی، اعلام نمودند که چپ در دانشگاه کارگری نیست و آنها اغاز کننده یک تغییر ریل به چپ کارگری در دانشگاه هستند. به انتقادشان که نگاه میکنی، ایراد آنها بیشتر به کاربرد کلمه چپ رادیکال از طرف بستر اصلی چپ در دانشگاه است. 

  بعد به این دو کلمه اطلاق اجتماعی خاصی دادند که با واقعیت موجودی آن یکی نیست و با حمله به این موجودیت فرضی، کلمه چپ کارگری را در مقابل آن قرار دادند و با به عاریه گرفتن جملاتی از اینجا و آنجا شروع به تعریف چپ کارگری در مقابل چپ رادیکال نمودند. اگر دعوا بر سر کاربرد صحیح مفهومی برای تعریف پدیده جنبش سوسیالیستی در جامعه و  دانشگاه باشد، هر سوسیالیستی میتواند نشان دهد که نه کلمه چپ رادیکال مفهوم صحیحی برای بیان جنبش سوسیالیستی در جامعه و  دانشگاه است و نه کلمه چپ کارگری. اما یک مارکسیست باید خاصیتش این باشد که در ورای کلمات و مفاهیم بتواند واقعیت را ببیند. بخصوص در شرائط ایران، من از هر انسان ازادیخواه و سوسیالیستی میپذیرم که برای پیشبرد کارش در فعالیت علنی، آن زبانی را به کار ببرد که ممکن است. اگر فعال سوسیالیستی در ایران نام حرکت و فعالیت خود برای سوسیالیسم و نجات جامعه از استثمار و نابرابری را بگذارد "گل رز" و یا "گل میخک" اما به نام " گل رز" آن کاری را انجام دهند که مارکسیسم و سوسیالیسم از او طلب میکند، نه تنها مشکلی نباید باشد، بلکه بسیار هم عالی است. نقد مفاهیم، اگر نقد واقعیتی را در پشت مفاهیم در بر نداشته باشد یک بازی روشنفکرانه بی ارزش است. نقد چپ رادیکال از طرف  "چپ کارگری" چنین است. آنقدر این بازی سبک است که میتوان با دو کلمه نشان داد که این ادعا واقعی و اصیل نیست.

چپ رادیکال را باید در ورای نام آن دید و به آن پرداخت. در ورای نام آنچه امروز چپ رادیکال نامیده میشود، بستر اصلی چپ و سوسیالیسم در دانشگاه است. جنبشی نسبتا وسیع است. هر دانشجوی چپی خود را منتسب به چپ رادیکال میداند. این حرکت سازمان و برنامه و اساسنامه ندارد. شکی نیست که در درون چپ رادیکال، سازمان و تشکل وجود دارد و محافل گوناگون حتی با برداشتها و خط مشی های مختلف وجود دارند. برداشتهای فکری و سیاسی که در کاتگوری چپ رادیکال جای میگیرد یکی نیست و حتی گاها بسیار متضاد با یکدیگراست. اما هر کسی میتواند، حتی با نگاهی از دور، پیدایش یک جریان سوسیالیستی متمایز مارکسیستی را که تفاوت آن با جریانات سنتی پوپولیستی قدیمی، سوسیالیسم ملیگرا و استقلال طلب که بستر اصلی چپ جهان سومی و روشنفکری و بستر اصلی چپ در ایران را تشکیل میداد را به عینه ببیند و مشاهده کند که ماهیت این چپ رادیکال چیست. جنبش سوسیالیستی در دانشگاه که با نام چپ رادیکال تعریف میشود، دارای ویژگی های سیاسی و فکری است که آن را از همه سوسیالیستهای پوپولیستی و ملی تاکنونی متمایز کرده است.   صحبت بر سر این نیست که  مفهوم چپ رادیکال، مفهومی صحیح و منطبق بر ماهیت این چپ و حرکت سوسیالیستی است که امروز در جنبش دانشجوئی جریان دارد، بلکه بحث بر سر بر سر ماهیت و واقعیت وجودی حرکتی است که چپ رادیکال نامیده میشود است. اگر کسی به توضیح این میپرداخت که نام و مفهوم چپ رادیکال با ماهیت حرکت سوسیالیستی جاری در دانشگاه جور نیست و تناقض دارد، با نادیده گرفتن و خط زدن شرائط اختناق سیاسی در ایران، میشد با انتقادش موافق بود. به هر حال برای یک مارکسیست و فکر میکنم برای هر انسان ماتریالیستی نام و مفهوم یک پدیده در مقابل ماهیت آن پدیده یک مسئله فرعی است. به نظر من حتی استفاده تنها  کلمه چپ و یا سوسیالیسم هم برای بیان این حرکتی که امروز در دانشگاه جریان دارد کافی است. اگر محقق و تاریخ نگاری میخواهد، این حرکت را تحلیل و موشکافی کند و تاریخ آن را بنویسد، میتواند تعریف دقیق تری برای آن انتخاب کند و در کنار چپ رادیکال آن را به کار ببرد. اما برای فعال سیاسی و اجتماعی این امر فرعی است.

جریان سوسیالیستی کارگری در دانشگاه که در سالهای اخیر سر بر آورد و در ۱۶ اذر امسال خود را به تمام جامعه نشان داد، جریانی خودآگاه و اجتماعی است. این جریان هیچ نشانی از جریان سوسیالیسم ملی و جهان سومی بر خود ندارد. این جریانی نیست که با پرچم پیشرفت صنعت، استقلال ایران، مدرنیزاسیون ایران، منافع ملی و ….آن به میدان آمده است. هدفش محدود به سکولاریسم، مدرنیسم و ازادی بیان و.. نیست. بر عکس، این جریان با تبلیغ جامعه برابر کمونیستی، با شعار آزادی، برابری، با ترویج سوسیالیسم و با عکس و کتاب مارکس و لنین به میدان آمده است. با جسارتی بی اندازه که فقط از انسانهایی ساخته است که به اهداف خود و به عمل خود اطمینان خاطر دارند، توانسته اند در طول این چند سال سوسیالیسم را در دانشگاه و باطبع آن در خارج دانشگاه گسترش دهند. نه تنها این، بلکه این سوسیالیسم توانسته است در رهبری حرکتهای دانشجوئی قرار گیرد و نشان داد صلاحیت رهبری توده ای را هم دارد.

این جریان سوسیالیستی وزن کارگر و سوسیالیسم را در دانشگاه و جامعه بالا برد. دامن زدن به مباحث سوسیالیستی، تحلیل مارکسیستی در باره اوضاع سیاسی، حمله به ملیون، لیبرلها، قومگراها و دیگر جریانات ارتجاعی را به طور دائم و به طرز ماهرانه ای انجام داده و میدهد. این سوسیالیسم که خود را چپ رادیکال مینامد، دانشگاه را به زیر نفوذ خود در آورد و به بستر اصلی چپ تبدیل شده است. این سوسیالیسم چنان عمل کرد که کمتر دانشجوی فعالی پیدا میشود که زبان چپ بکار ببرد، اما از فرهنگ و زبان مهجور چپ سنتی و میهن پرست و ملی گرا گذشته استفاده کند. 

صحبت از پشتیبانی از کارگر و جنبش کارگری زدن نزد این جریان حرفی سبکسرانه است. این جریان خود جریان سوسیالیستی کارگری