اول مه کارگری در کردستان

اول مه کارگری در کردستان

“متن کتبی یک بحث سمیناری”

رحمت فاتحی

اوضاع عمومی قبل از اول ماه مه امسال

 قبل از شروع بحث در مورد ارزیابی ماه‌ مه‌ امسال لازم میبنم ،که اشاره ایی هر چند مختصربه اوضاع و شرایطی که ما قبل از اول ماه مه با آن روبرو بودیم داشته باشم. همه میدانیم که اول ماه مه امسال بدرجات زیادی متاثر از اوضاع عمومی در سطح جهان بود.  امسال بدرجات زیادی زیر تاثیر انقلابات واعتراضاتی که‌ در کشورها ی شمال آفریقا وکشورهای عربی قرار داشت. سایه این تاثیرات را به راحتی میتوان در تظاهراتهای اول ماه مه  در تمام کشورهایی که اول ماه مه در آن برگزار شد ‌ دید. اگر تظاهراتها و اعتراضاتی را که امسال در کشورهای دنیا شاهد آن بودیم با سالهای قبل مقایسه‌ کنیم براحتی میتوان این تفاوتها را ببینیم.  تفاوت آن را در وسعت شرکت طبفه کارگر که دهها برابر بیشتر از سالهای قبل بود، خواسته ها و شعارهایی که در آن مطرح میشوند شفافتر و کارگری تر هستند. اول ماه مه امسال بدرجات زیادی تا آنجا که من مشاهده‌ کردم فاصله گرفته بود از اول ماه مه های سالهای قبل که معمولا مربوط بود به اعتراض همه جنبشهای دیگر از جمله جنبشهای ناسیونالیستی، جنبشهای دفاع از حقوق بشر، دفاع از حیوانات و دفاع از حق پناهندگی  و غیره. به غیر از جنبش طبقه کارگر. در این روزطبقه کارگر با خواست و آلترناتیو روشن خود که در صدر آن بهبود شرایط کار و زندگی بهتر برای همه، بالا بردن دستمزدها و پایین آوردن ساعت کار که طبقه سرمایه دار برای رهایی از بحرانی که گریبانگیر آن شده است طبقه کارگر را شدیدا تحت فشار قرار داده است بود. همه اینها بخشی از شفافیت اول ماه مه امسال بود. در کشورهای عربی که در آن انقلاب شد و هنوز ادامه دارد در تونس و مصر و بغداد و غیره برای اولین بار طبقه کارگر امکان پیدا میکند که در مقیاس دهها و صد هها هزار نفر اول ماه مه را برگزار کند.

 

در کشورهای اروپایی هم همینطور این وسعت و شفافیت در شعارهای طبقه کارگر را میتوان دید. در اسپانیا که صدها هزار نفر از طبقه کارگر در خیابانها رژه رفتند اعلام کردند که برای  پیگیری خواسته هایی را که در اول ماه مه مطرح کردند دوباره و در مدت زمان کوتاهی به خیابان خواهند آمد که همین کار را کردند. و همه‌ شاهد تظاهراتهای پرشور آنها  در مقیاس صدها هزار نفری آنها هستیم. در یونان هم تقریبا شاهد تظاهراتهای مشابه اسپانیا هستیم. در ترکیه در همین روز شاهد تظاهرات های بزرگ طبقه کارگر هستیم برای اولین بار اتحادیه ای که فعلیتهایش از طرف دولت ممنوع بود، بنام خود فراخوان تظاهرات اول ماه مه را داد و اعتراضات وسیعی را سازمان داد. ایران هم نمیتوانست از این اوضاع عمومی متاثر نباشد. به نظر من ما در ایران قبل از اول ماه مه شاهد شور و شوق و امید به برگزاری اول ماه  بزرگ بودیم . طبقه کارگر از اوضاع و شرایط جدید  قوت قلب و انرژی گرفته بود. این فضا رامیشد بروشنی در جنبش کارگری و قبل از اول ماه مه دید. در این مدت جنب وجوش زیادی در میان طبقه کارگر شکل گرفته بود که این را میشود در نوشته هاو تدارکاتی که برای برگزاری اول ماه مه برای آن تلاش میشد، تشکل های کارگری و نهادهایی که بنام کارگر فعالیت میکنند و برنامه های آنها برای تدارک برگزاری هر چه با شکوه تر اول ماه مه، قطعنامه شفاف و روشن جنبش کارگری، نامه اسانلو از زندان و پیام رضا شهابی  نشانه های روشنی از شور شوق و امید به برگزاری اول ماه مه با شکوه در ایران بود.

 

این نشانه اعتماد به نفس طبقه کارگر با الهام گرفتن از اوضاع و فضای حاکم بود. به طبع همین در کردستان حتی به میزان بیشتری قوی تر بود که من جداگانه به آن میپردازام. ولی چرا در ایران شور و شوق طبقه کارگر برای برگزاری اول ماه مه بزرگ و به نمایش در آوردن قدرت طبقه کارگر در این روز و رژه آنها در خیابانها نبودیم این مشکلی است طبقه کارگر و ما بعنوان بخشی از آن باید جوابگو باشیم. بار دیگر به ما اثبات کرد شور و شوق و بالا رفتن اعتماد به نفس طبقه کارگر وقتی به نیروی مادی و اعتراض متحدانه این طبقه تبدیل  میشود که سازمان داشته باشد. بدون وجود سازمانهای توده ایی کارگری و یا حزب سیاسی دخیل در سرنوشت جامعه که قد علم کند در مقابل طبقه‌سرمایه دار و دولت حامی آن به نیرو تبدیل نخواهد شد. برای بار دیگر حزب ما و یا هر تشکل کارگری را باید متوجه  کرده باشد که علیرغم وجود فضای مناسب، شور و شوق و بالا بودن اعتماد به نفس طبقه کارگر در صورتیکه تشکل و حزب سیاسیش موجود نباشد نمیتواند به نیروی مادی و موثر در جامعه تبدیل شود.

 

 باید این را اضافه کنم که در صدر همه اینها باید به‌ مرعوب کردن و سرکوب طبقه کارگر از طرف رژیم برای جلوگیری از برگزاری اول ماه مه اشاره کرد. جمهوری اسلامی هم متوجه اوضاع جدید شده بود و به شدت نگران آن بود که طبقه کارگر ایران با تاثیر گرفتن از اوضاع جهانی در سطح وسیعی بمیدان بیاید. به همین دلیل تمامی ابزارهای سرکوب خود را بکار گرفت که از برگزاری آن ممانعت کند. چند روز قبل از اول ماه مه اعدام ها را در سطح جامعه افزایش داد برای شیرکو معارفی فعال سیاسی آگاهانه اجرای حکم اعدام را صادر کرد، قبل از اول ماه مه به همه ارگانهایش بخشنامه میکند که به شدت از هر نوع تجمعی به این مناسبت جلو گیری کنند، تعدادی از فعالین کارگری را بازداشت یا تهدید میکنند که نباید در رابطه با اول ماه مه کاری بکنند و به این لیست میتوان موارد زیادی را اضافه کرد. که بدرجات زیادی رژیم در خیلی از شهر ها موفق میشود. در نتیجه دو فاکتور اصلی یعنی ارعاب و سرکوب رژیم و عدم تشکل موانع جدی بودند که شور وشوق طبقه کارگر در روز اول ماه مه عینیت پیدا کند و در نتیجه ما در ایران شاهد رژه صد ها هزار نفری طبقه کارگرهمانند کشورهای دیگر نبودیم. در نتیجه  توقعی که داشتیم که شاهد اول ماه مه متفاوت تر در ایران باشیم برآورد نشد. اینها فاکتورهایی بودند در مورد ایران به‌ طور کلی.

 

سنت اول ماه مه در کردستان

 در مورد کردستان موضوع بدرجات زیادی متفاوت است. زیرا تفاوتی که در کردستان هست و بخصوص در شهر سنندج هست سنت اول ماه مه سنت جا افتاده ایی است. طبقه کارگر با فعالین و رهبرانشان و کمونیستها سالهاست  که برای جا انداختن این سنت جنگیده‌ و مبارزه کرده اند. در این رابطه فعالین کارگری و کمونیستها اعدام، شکنجه، زندان، اخراج از محل کار و تحقیرات زیادی را از طرف سرمایه دار و دولتش تحمل کرده اند. ولی علیرغم همه اینها عقب  ننشسته و این سنت را حفظ کرده است. قبل از اینکه وارد ارزیابی اول ماه مه شوم لازم میبنم به موضوعی اشاره کنم. اول بطور مختصر به تاریخچه اول ماه مه اشاره می کنم.

 

در مورد اول ماه مه باید بگویم که از نظر من این روز آکسیون وسیع و قدرتمند طبقه کارگر است.  در این روز طبقه کارگر با رژه رفتن خود در خیابانها، قدرت و اتحاد طبقاتی خود را بنمایش میگذارد. در عین حال آلترناتیو خود را برای اداره جامعه به‌ شکل قطعنامه یا منشور این طبقه به جامعه عرضه میکند. در نتیجه اول ماه مه آکسیون عمومی و بزرگ طبقه کارگر است در یک روز معین در محل زندگی خودش. به‌ این دلیل این مسئله‌ را مطرح کردم چون فکر میکنم در رابطه با تعریف از اول ماه مه مسایل دیگری قاطی میشود. گویا طبقه کارگر در روز اول ماه مه می آید و خواستهای  صنفی خود را مطرح میکند. این درست نیست. اگر طبقه کارگر به هر دلیل این کار بکند و به این نتیجه برسد که در این سطح خود را بیان کند معلوم است خود را بسیار دست کم گرفته‌ است و اول ماه مه را با اعتصاب یا اعتراض برای یک خواسته صنفی خود را قاطی کرده است و  جایگاه اول ماه مه را قراموش کرده است که باید بعنون طبقه کارگر و آلترناتیوش برای  جامعه ظاهر شود. علاوه بر این ما در تقابل با جریانات دیگر که تلاش کرده اند اول ماه مه را به پرچم اعتراض جنبشهای غیر کارگری که ربطی به خواسته کارگری ندارند و یا اگر هم باشد خواسته های محدودی است، تبدیل کنند ایستاده و مبارزه کرده ایم و بخصوص امسال ما بیشتر روی آن پا فشاری کردیم. و یا در مقابل احزاب و یا نهادهای را که تلاش کرده اند اول ماه مه را به تجمع و محفل کوچکی محدود کنند تا جایی که‌ در خارج شهر و زیر درختی و یا چشمه آبی پرچم قرمزی را آویزان کرده‌  از آن عکسی بگیرند و آن را بعنوان روز کارگر قالب کنند انتقاد کرده ایم.

 

همیشه گفته ایم که این حرکت هیچ ربطی به روز کارگر ندارد. ما همیشه و بخصوص در سالهای اخیر تلاش کرده ایم که آکسیون اول ماه مه در مرکز شهرها با پرچم و شعار خود برگزار شود و قدرت خود را آنجا بنمایش درآورد. که تلاش امسال خط ما ثمر داد و در مرکز شهر سنندج برگزار شد. در همین رابطه ایده دیگری مطرح شد که به نظر من آن هم نادرست است و باید با آن مقابله کرد. ایده این است مراسم اول ماه مه را در محل کار کارگران برگزاری  کنیم. که همچنانکه گفتم این هم نادرست است. در مقاطعی طبقه کارگر و رهبران آن در محل با توجه به توازن قوا تصمیم بگیرد آرایش متفاوت بخود بگیرد و از جمله استثنا  مراسم روز کارگر را در محل کارش برگزار نماید. ولی اگر این به خط و سیاست و شعار تبدیل شود و در هر شرایطی آنرا مطرح کند و برگزاری مراسم را در محل کار توصیه نماید ن درست نیست. به نظر من شیفت دادن برگزاری اول ماه مه از مرکز شهرها به محل کار در واقع تنزل دادن نمایش قدرت طبقه کارگر به یک خواست صنفی و محدود کردن جنبش کارگری است. و محروم کردن طبقه کارگر در قامت طبقه قدرتمند و متحد و صاحب پلاتفرم به جامعه است. طبقه کارگر لازم است که در این روزبا حضور قدرتمند خود و خانواده هایشان و تمام کسانی که متحد طبقه کارگر در خیابانها و مرکز شهرها، جامعه را متوجه خود کنند. شما حتما مثل من کار کرده اید و بخصوص در ایران محل کار برای کارگر، تداعی تحقیر، تداعی استثمار، محلی است که باید به کار طاقت فرسا با دستمزد ناچیز، محل کار برای کارگر مکانی است که به لحاظ جسمی، روانی و احساسی مرتبا سرکوب میشود.در آنجا مرتبا بابی مهری روبرو شده و برخورد بی رحمانه را از طرف صاحب کار به خود و همکارانش را دیده است چرا باید کارگر دوست داشته باشد تنها روزی را که در سال روز اوست را ببرد در محل کارش جشن و مراسمش را بگیرد. کارگر دوست دارد در فضای دیگری بدور از محل کارش مراسم را برگزار کند. و در اساس هم همچنانکه اشاره شد برگزاری مراسم اول ماه مه در محل کار تقلیل دادن مراسم روز کارگر به یک خواست صنفی است که همخوانی با جایگاه و موقعیت طبقه کارگر را ندارد. ما در هر اول ماه مه و بعنوان یکی از خواسته های اساسی آن بر تعطیلی عمومی این روز پافشاری کردیم. جواب این تناقض را چطور میدهیم باز هم تاکید میکنیم که کارگران به جای اینکه همراه با خانواده هایشان این روز را در فضا و جای دیگری جشن بگیرند برگردند محل کارکشان و آنجا جلسه شان را بگیرند؟ به نظر من  تئوریزه‌ کردن این مسئله به اندازه کسانی که تلاش میکنند اول ماه مه را در دشت و کوه بگیرند به حال طبقه کارگر مضر است و باید به شدت از مطرح کردن آن پرهیز کرد.

 

تاریخچه اول ماه مه

اول ماه مه اساسا در دوره انقلاب و بعد از انقلاب بود که در کردستان بعنوان روز جهانی کارگر و از طرف چپها و کمونیستها  برای آن مراسم گرفته شد و در ادامه این تلاش به سنت جا افتاده ایی تبدیل شده‌ است.  فعالین کارگری در سه دهه اخیر با توجه به توازن قوا در اشکال متفاوت مراسمهای اول ماه مه در شهرهای کردستان برگزار کرده اند.  تا سالهای ۶۱ و تا زمانی که ج.ا نتوانسته انقلاب را در کردستان خفه کند ما شاهد آکسیونهای وسیع و بزرگ طبقه کارگر در شهرهای کردستان هستیم. ولی وقتیکه کم کم ج.ا اسلامی در کردستان میتواند خود را تثبیت کند و کلیه اتحادیه ها و سندیکاهایی که کارگران در دوران آزادی شهرها درست کرده بودند آنها را منحل و بعضی از فعالین آنرا دستگیر و یا مجبور به فرار میکند و تحرکات و اعتراضات کارگری و بقیه جنبش های اجتماعی را سرکوب میکند طبقه کارگر و فعالین آنها را مجبور میکند که اول ماه مه را با ایده گرفتن از از احزاب چپ آن دوره مراسمهای روز کارگر را به شکل مخفی و در بیرون شهرها و یا در منزل خود در محفل های ۱۵-۲۰ نقری کمتر یا زیادتر که به بدرجات زیادی هم بستگی به موقعیت کارگر در هر شهری را داشت را برگزار میکنند. سرکوب کارگران و محدود کردن برگزاری مراسم اول ماه مه از طرف رژیم متاسفانه برای نهادها و احزاب چپ غیر کارگری که اساسا مشغله شان مسائیل کارگری نبود برگزاری مراسم دراول ماه مه به شکل محفلی را به سنت برگزاری اول ماه مه تبدیل کرد. این سنت ادامه پیدا کرد تا امروز.

 

 یکی از تلاشهای همیشگی ما این بوده که در مقابل این سنت غیر کارگری که ربطی به اول ماه مه ندارد ایستادگی کنیم. تا قبل از دوره‌ ریاست جمهوری خاتمی که به دور اصلاحات مشهور است معمولا مراسم های  اول ماه مه به این شکل برگزار میشد. فلسفه شکل گیری این سنت را میشود درک کرد. منطق آن سرکوب وحشیانه رژیم است و حزبی که در آن دوره به نام چپ و کمونیست شناخته شده بود و دارای سنت کارگری و سنت برگزاری اول ماه مه نبود و فعالین داخل از آن ایده میگرفتند بود. ولی بعدها وقتیکه بدرجاتی فضا برای طبقه کارگر و فعالینش باز میشود برگزاری اول ماه مه کم کم شیفت میکند. در دوره ایی که به دوره اصلاحات مشهور و بخصوص با وجود و حضور قدرتمند گرایش کمونیزم کارگری که پرچمدار تحرکات کارگری در کردستان بود این سنت بدرجات زیادی حاشیه ای میشود.

 

هر چند در آن دوره این سنت از طرف نهادهای مانند کمیته هماهنگی و یا همبستگی کارگری در بعضی از شهرها بدلیل ضعیف بودن گرایش کمونیزم کارگری باز هم با این سنت به استقبال اول ماه مه میرود ولی در جای مانند سنندج که ضربان قلب طبقه کارگر آنجا میزند از فضا و شرایط فراهم شده استفاده میکند. فعالین و رهبران کارگری آکسیون و تظاهرات روز اول ماه مه را به مراکز و خیابان های سنندج منتقل میکنند. ما در آن فاصله زمانی شاهد آکسیون قدرتمند طبقه کارگردر مقیاس هزاران نفری در خیابانهای و یا سالنهای بزرگ سنندج هستیم. آکسیون و تظاهرات های کارگری در آن دوره متکی بود به حرکت اجتماعی کارگران. اگر طبقه کارگر فرصت زمان بیشتری را داشت و امکان آنرا پیدا میکرد که این روند را ادامه دهد قطعا ما در این دوره شاهد آکسیونهای قدرتمند طبقه کارگر در خیابانها و میادین شهرها بودیم. موقعیت جدیدی که برای کارگر فراهم شده بود اعتماد بنفس طبقه کارگر را هم خیلی بالا برده بود و رژیم هم در آن دوره‌ به آسانی نمیتوانست از  برگزاری آن ممانعت کند و در خیلی موارد عقب مینشست. البته در آن دوره هم رژیم برای ممانعت از آن ابزارهای سرکوب و زندان و غیره را بکار میگرفت ولی علیرغم آن نمیتوانست جلودار آن بشود. در نتیجه در آن دوره سنت غیر کارگری که تا آن زمان اول ماه مه را در کوه و یا کنار چشمه آبی و با پرچم سرخ که عکسی از میگرفت و روانه سایتها میکرد کاملا حاشیه ای شد.

ولی بعدها بدلیل روی کار آمدن احمدی نژاد و اعلام جنگ همه جانبه دولتش با طبقه کارگر و سرکوب وحشیانه هر اعتراض کارگری، دستگیری فعالین کارگری و بخصوص بازداشت فعالین اول ماه مه ها و تهدید به شلاق زدن آنها  و مرگ منصور حکمت و انشعاب در درون حزب کمونیزم کارگری برای بار دیگر تحرکات کارگری را با محدودیت روبرو ساخت. و مجددا عقب گردی را به طبقه کارگر تحمیل کرد. در نتیجه  برای  بار دیگر برای نهادهای که اساسا سنتشان غیر کارگری است شرایطی را فراهم کرد که برگزاری اول ماه مه را به خارج شهر ببرند.

 

در چند سال گذشته و یا حداقل از سال ۱۳۸۴ یا ۸۵ به تاریخ ایران یعنی از دوره ای که احمدی نژاد رئیس جمهور شد تا کنون اگر اول ماه مه ها را ارزیابی کنید تفاوت برگزاری اول ماه مه امسال را با سالها قبل از خودش را بروشنی میبینید. ما از مدتها قبل از برگزاری اول ماه مه امسال تلاش کردیم که مراسم اول ماه مه در مرکز شهرهای کردستان برگزار شود در مقابل نهادهای دیگری که بنام و دفاع از کارگر فعالیت میکنند مانند کمیته هماهنگی و یا اتحادیه آزاد کارگری که با  تاثیر گرفتن از سیاستهای احزاب چپ غیرکارگری مراسم اول ماه مه را در خارج شهرها برگزار کند.

 

آنچه را که من به آن اشاره دارم اساسا سنندج است. زیرا که فکر میکنم در این شهر است که اول ماه مه به سنت پا بر جا تبدیل شده است. که این خود جای تاسف است که چرا شهرهای دیگر از این موقعیت برخوردار نیستند. در مقاطعی این سنت در شهر سقز هم قوی بود که متاسفانه در حال حاضر آن جایگاه قبلی را ندارد. شاید یکی از دلیل آن حاکم بودن سنت برگزاری مراسم اول ماه مه در بیرون شهرها باشد. تلاش فعالین کارگری و رفقایی که برای آن زحمت کشیدند نتیجه داد و ما شاهد برگزاری اول ماه مه در مقیاس بزرگ در خیابانهای سنندج بودیم. حتی در نتیجه این تلاش آگاهانه این خط و جهت گیری بود که نهادهای مانند اتحادیه آزاد کارگری و کمیته هماهنگی که تلاش کردند برگزاری مراسم را در کوه انجام دهند که همین کار را کردند و تعدادی را به کوه کشاندند. ولی بعدها که متوجه شدند آنها هم  وادار به همراهی کردن از این جهت شدند. در نتیجه اگر مقایسه ایی ارزیابی کنیم با سالها قبل از خودش، علیرغم تهدید و ارعاب ج.ا اسلامی که خیلی بیشتر از دوره های گذشته اش بود ولی حضور طبقه کاگر در روز اول ماه مه در خیابانهای سنندج وسیع و چشمگیرتر بود. به نظر من دو مسئله در این رابطه دخیل بوده است. دلیل اول آن تاثیر گرفتن از اوضاعی بود که در سطح جهان وجود داشت و اعتماد به نفسی که طبقه کارگر در این رابطه پیدا کرده بود. دلیل دیگر آن تلاش همه‌جانبه فعالین کارگری بود که در این رابطه و برای برگزاری این آکسیون در خیابان و مرکز شهر انجام دادند. و به نظر من حرکت موفقیت آمیزی بود.

 

اقدامات رژیم و نحوی  برگزاری اول ماه مه

رژیم برای ممانعت از برگزاری مراسم اول ماه مه تمامی ابزارهای سرکوب خود را بکار گرفت که من بطور مختصر به نمونه هایی از آنها اشاره میکنم. چند روز قبل از اول ماه مه خلیل کریمی که برای مجوز به استانداری مراجعه میکند بازداشت میشود. نیروهای امنیتی به هیئت مدیره سندیکای خبازان اخطار میدهند که نباید مراسمی در این رابطه را برگزار کنند. همزمان کریم احمدی را بازداشت میکنند. ستاد امنیتی به تمامی مراکز کارگری و شورای اصناف و شهر بخشنامه میکنند که نباید در این روز هیچ برنامه ایی را داشته باشند و همزمان تعدادی از آنها را بازداشت میکند. تعدادی از فعالین شهرک صنعتی را که در حال پخش اطلاعیه و قطعنامه های اول ماه مه بودند را بازداشت میکنند. در سقز محمود صالحی را احضار میکنند. در همان روز اول ماه مه، تعدادی از فعالین کارگری را از جمله خلیل کریمی، شریف ساعد پناه، صدیق کریمی، شیث امانی را بازداشت میکنند. با مجموعه اقدامات دیگر که از برگزاری این مراسم جلوگیری نماید. در نتیجه وسعت ارعاب رژیم در این دوره خیلی بالا بود به نسبت سالهای قبل. ولی رژیم موفق نشد که از برگزاری مراسم در این روز جلو گیری کند.  نتوانست مانع از رژه طبقه کارگر در خیابانهای سنندج شود.

مشکلی که در این رابطه ما داریم این است که در خیلی موارد کمیت فضای را درست میکند که ما عظمت حرکتی که انجام شده است را نبینیم. در این شکی نیست اگر سنتی که ما در این رابطه از آن دفاع میکنیم آنقدر قدرت مند بود که میتوانست طبقه کارگر را در مقیاس دهها هزار نفری را به خیابانها بکشاند خوب معلوم است خیلی خوب تر بود. ولی اگر این سنت نتوانست در این مقیاس ظاهر شود محق نیستیم که در ارزیابی هایمان بگوییم که این اول ماه مه هیچی نبود و مانند سالهای قبل تعدادی آمدند آکسیونی کردن و قطعنامه ای را دادند رفتند. این نوع برخورد به اول ماه مه بی لطفی به آن است.

 

ما در روز اول ما مه شاهد آکسیون و مراسمات متنوعی طبقه کارگر در شهر سنندج بودیم. در صبح و عصر آنروز صدها نفر از کارگران در خیابانهای سنندج تجمع میکنند با خواسته ها و پلاتفرم کارگری. همچنانکه در اطلاعیه کمیته کردستان آمده اکثریت شرکت کنندگان در این مراسم را کارگران جوشکار و شهرک صنعتی، کارگران خباز و بخشهای دیگر مراکز کاری همراه با خانواده هایشان بودند.

 چند صد نفر بودند اشکالی ندارد. معلوم است که فعالین کارگری  زورشان همینقدر بوده و توانستند همین تعداد را به خیابان بکشانند. کاش این گرایش میتوانست تعداد خیلی بیشتری را قانع میکرد و به خیابان میاورد. به این دلیل ما لازم بود که از همه بیشتر در تقویت و در تبلیغاتمان عظمت این کار نشان میدادیم. گرایش و سنت ما بود که حرکت را ممکن کرد. باید به این رفقا و تلاشی که برای آن کردند دست مریزاد گفت. به این دلیل لازم بود که احساس شور و شوق و قدرت بکنیم که گرایش و سنت ما همچین حرکت موافقی را سازمان داده. که متاسفانه من آنرا در میان خودمان ندیدم.  این خط قدرت و عظمت حرکت را نمی بیند. در نتیجه خودش را صاحب و بخشی  از سازماندهدگان آن نمیداند. به همین دلیل ساده هم است که احساس قدرت نمیکند و خودش را ملزم به ارزیابی درست از این اتفاق ندانست. اگر سنت و گرایش ما در جنبش کارگری ازهمینی  که هست خیلی قوی تر هم باشد در این روز چکار میکردیم؟ غیر از است که کمیت‌ شرکت کردن بفرض ۴۰۰ نفر را به ۴۰ هزار نفر تبدیل میکردیم و رژه بزرگتری را از طبقه کارگر و قدرش را به نمایش میگذاشتیم؟  قرار است در این روز چه کار دیگری سازمان داده شود؟  قطعنامه ای مشابه همین قطعنامه که خیلی رادیکال و قابل دفاع را میدادیم که داده شد. اگر منظور پیگیری خواسته های است که در این روز مطرح میشود، این دیگر بحث دیگری است. معلوم است که ادامه این این حرکت باید به تشکل و اتحاد بیشتر طبقه کارگر منجر شود. اینکه ادامه آن به تشکل و سازمان تشکل توده ایی کارگر تبدیل نمیشود  نهاد هایی مانند اتحاد آزاد کارگری و کمیته هماهنگی نیستند که مانع اند. نه، مشکل این است که جای پای گرایش و سنت کمونیزم کارگری ضعیف است. حتی حرکتی را که این سنت آنرا سازمان میدهد خودمان آنرا به رسمیت نمیشناسیم. کاری که این سنت کرد برای آن نیرو اختصاص نمیداهیم که آنر به تشکل و اتحاد بیشتر طبقاتی کارگر تبدیل کنیم.

 

 

شما خودتان آگاه هستید بالا رفتن پرچم سرخ در هر جامعه ای بمعنای کمونیزم و سوسیالیزم است این به سنت  ذهنی و جا افتاده انسانها تبدیل شده است. به خصوص در جامعه مثل ایران خیلی این مسئله جا افتاده است. در روز کارگر اگر شما دیده باشید دهها شعار با زمینه های قرمز و پرچم را میبینید. شعارهای از جمله کارگران جهان متحد شوید، افزایش دستمزد امسال را پاره کنید، تشکل و اعتصاب حق ماست، کارگر زندانی آزاد باید گردد و شعارهای دیگر. این شعارها و جمعیتی که به خیابان آمد با قطعنامه رادیکال و غیره، معناش این است که قدرت، جایگاه کارگر وکمونیسم درچه حد است.

 

این توضیحات را دادم که بگویم ارزیابی من در مورد اول ماه مه ارزیابی کاملا مثبت است. ارزیابی من این است که برگزاری مراسم اول ماه مه، طبقه کارگر در کردستان و بخصوص در سنندج را قوی تر کرد. سنت برگزاری اول ماه مه دوبار از کوه و دشت را به خیابانها و میادین شهر منتقل کرد و طبقه کارگر توانست قدرت خود را در خیابانها به نمایش بگذارد. نشان داد علیرغم بازداشت فعالین کارگری و ارعاب رژیم کارگران توانستند مراسم خود را بگیرند. در روز اول ماه مه و بعد از آن تعدادی از فعالین کارگری از طرف مزدوران رژیم زندانی شدند که کارگران و انسانهای آزادیخواه همراه با خانواده هایشان رژیم را عقب رانندند و او را مجبور کردند که آزادشان کنند. که اینها دستاوردهای اول ماه مه است و با توجه به این فاکتها اول ماه مه را مثبت و موفق ارزیابی میکنم.