احزاب کردى و سکوتى نامسئولانه‌

در مدت ٣٢ سال مبارزه‌ ملت کرد علیه‌ دیکتاتورى آخوندى، چندین جریان سیاسى از همان ابتدا در میدان مبارزه‌ در مقابل یورشهاى پاسداران این نظام خودکامه‌ ایستادگى کرده‌ و چه‌ بسى خونهایى که‌ در این راه‌ مقدس تقدیم کردند. راهى که‌ براى مردم کردستان طبق همه‌ قوانین و میثاق هاى بین المللى و دینى، مبارزه‌اى بر حق است و این مردمان که‌ از زمان تجزیه‌ کردستان ١۶٣٩ به‌ بعد زیر سخت ترین وطاقت فرساترین ظلم و بی عدالتى بوده‌اند و در همه‌ى بخشهاى کردستان از هیچ شیوه‌ سرکوب و نابرابرى و ستمى علیه‌ این ملت به‌جان امده‌ دریغ نکردند.
جاى به‌ خود بالیدن است که‌ ملت کرد در برابر این نا برابرى و بی عدالتیها هیچ وقت سکوت نکرده‌ و اعتراض خود را به‌ گوش اشغالگران کردستان رسانده‌ است. مردم کردستان بعد از این که‌ خمینى و اطرافیان فرصت طلبش ثمره‌ و رنج انقلاب مردم ایران در سال ١٣۵٧ را به‌ یغما بردند، سعى بر ان داشت که‌ از راه‌ مسالمت امیز و به‌ دور از خون و خونریزى با سران این رژیم کنار آید و حق سلب شده‌ى خود را باز یابد. ولى سران این رژیم خودکامه‌ از هر حقه‌ و ترفندى براى سرکوب مبارزات خلق کرد استفاده‌ کرد و درنهایت قول خود یک نظام به‌ اصطلاح الهى را بر روى زمین برقرار کردند که‌ نمونه‌ى آن را نه‌ در تاریخ و نه‌ در حال نمى توان پیدا کرد. نظامى که‌ مدعى بودد همه‌ افکار و بینشها در ان به‌ خیر و سعادت نائل خواهندآمد.
اما دیرى نپاید که‌ در این نظام الهى جایی براى مردم کرد پیدا نمى شود و خمینى با تندترین و نا انسانى ترین شیوه‌ همه‌ پاسدارهاى تا دندان مسلح خود را به‌ کردستان فرستاد که‌ هر چه‌ در توان دارند براى سرکوب و جنایت ملت بی گناه‌ کرد از خودمایه‌ بگـذارند. ملتى که‌ جز طلب حق انسانى و برابرى گناه‌ دیگرى مرتکب نشده‌ بود.
در برابر این همه‌ ظلم و استبداد، مردم کردستان ناگزیر به‌ دفاع مشروع از میهن خود در برابر یورش دژخیمان رژیم برآمدند و در این میان متحمل ویرانى و کشت و کشتار زیادى شدند. با این که‌ مردم با جان دل راه‌ مبارزه‌ در مقابل رژیم را انتخاب کرده‌ و آماده‌ تحمل هر گونه‌ مشکلات و مصائبى گشتند. در تمامى این سالیان فقدان همکارى و هماهنگى میان احزاب کردستانى و نیروهاى پیشمرگ، و از همه‌ بدتر تفرقه‌ و جنگ داخلى کردستان شرایط مبارزه‌ را صد چندان دشوار نموده‌ است و طبعات بسیار منفى را از خود به‌ جا گـذاشته‌ است.
در مدت ٣ دهه‌ مبارزه‌ علیه‌ رژیم آخوندى یکى از آرزوهای مردم کردستان، کنار گـذاشتن اختلافات احزاب و سازمانهاى کردستانى بوده‌، همچنین خواهان اتحاد و همکارى آنها در برابر سیاستهاى رژیم و براى پیشبرد منافع ملى کردستان بوده‌اند.
در مقابل این خواسته‌هاى مردم، احزاب و سازمانهاى کردستان گوش خود را مسدود نموده‌ و حاضر نبوده‌اند به‌ خواسته‌هاى مردم کردستان تن دهند. متأسفانه‌ این شیوه‌ عملکرد احزاب، ناشى از خود بینى و تکبر بیش از حد آنها بوده‌ که‌ در بعضى مواقع این خودبینى ها به‌ داخل صفوف خود هم سرایت کرده‌ و در چند سال گـذشته‌ شاهد انشعابات و اختلافات درون حزبی آنها بوده‌ایم، که‌ این بار این اقدامات و شکست سیاسى احزاب موجب یأس و نا امیدى بیشتر مردم کردستان شد.
هر چند از جانب برخى از شخصیتهاى کرد هر از چند گاهى اقداماتى براى نزدیک کردن احزاب و سازمانهاى سیاسى کردى صورت گرفته‌ است، ولى متأسفانه‌ همه‌ى این اقدامات دلسوزانه‌ انها با شکست مواجهه‌ شده‌ است. همچنین در چند مواردى نیز احزاب پا پیش گـذاشته‌ و خواهان تشکیل جبهه‌ کردستانى شده‌اند ولى به‌ علت اختلافات زیاد و عمیق میان انها این اقدامات هم نتیجه‌ بخش نبوده‌اند.
در کل در این مقطع زمانى به‌ علت انشعابات و اختلافات وسیع میان احزاب موجود قادر به‌ تشکیل جبهه‌ کردستانى نخواهیم بود و باید به‌ یک راه‌حل دیگر اندیشید، و خسارات ناشى از اختلافات را به‌ حداقل برسانیم.
در این راستا جناب باباشیخ حسینى دبیرکل سازمان خبات کردستان ایران و یکى از شخصیتها و مبارزین دیرین ملت کرد، در چند هفته‌ى اخیر براى تشکیل یک همپیمانى میان احزاب کردى، پیشنهاداتى ارائه‌ داد و در گفتگو بر سر این پیشنهادات را باز گـذاشت که‌ احزاب بتوانند بر سر ان به‌ توافق برسند.
بعد از انعکاس پیشنهادات ایشان در سایتها و صفحه‌هاى فیسبوک، برخى از احزاب از این اقدام استقبال کردند و انها هم پیشنهادات خود را ارائه‌ دادند. در اینجاست که‌ سئوالى مطرح مى شود و ان هم این است که‌ پس احزاب دیگر در برابر این پیشنهادات چرا ساکت هستند؟
اقاى حسینى که‌ همیشه‌ از اختلافات میان احزاب سیاسى کرد گلمند بوده‌ و در راستاى ایجاد اتحاد و همبستگى در بین نیروهاى کوردستان تلاش نموده‌، این بار شرایط حساس و با در نظر گرفتن اختلافات درون باندهاى رژیم و وضعیت بحرانى اقتصادى و اجتماعى در داخل ایران از طرفى و از طرف دیگر شکلگیرى موج اعتراضات مردمى در خاورمیانه‌، ایشان را به‌ این فکر سوق داده‌ که‌ یک همپیمانى میان احزاب کردستان شکل داده‌ شود که‌ در صورت هر نوع تغییراتى در ایران ملت کرد اماده‌ بوده‌ و اختلافات موجود جنبش، ما را از مسائل مهم مربوط به‌ ملت کرد دور نکرده‌ و در آن مواقع حساس اساس فکر و تلاشهایمان دفاع از حقوق ملت کرد باشد. 
من در اینجا سعى مى کنم چند مورد از پیشنهادات آقاى حسینى را بازگو کرده‌ و اهمیت آنها را از دیدگاه‌ خود بیان کنم.
در بند یک به‌ جنگ داخلى احزاب اشاره‌ کرده‌ که‌ در گـذشته‌ چه‌ اثرات مخربی براى مردم کردستان داشته‌ و در دورى مردم  و دلسردى آنها نسبت به‌ مبارزه‌ مؤثر بوده‌ است، به‌ همین دلیل پیشنهاد ایشان این است که‌ احزاب کردستان ایران براى حل مسائل داخلى در به‌کارگیرى اسلحه‌ خوددارى کرده‌ و منع خشونت را به‌ برنامه‌ درازمدت تبدیل کنند. همچنین پیشنهاد مى کند که‌ براى حل اختلافات خود از راه‌ حل مسالمت آمیز و مذاکره‌ استفاده‌ کنیم.
یکى دیگر از این پشنهادات مهم این است که‌ ما در موضعگیرى بر سر مسائل مهم ملى ، همچون تلاش براى نجات جان زندانیان سیاسى و لغو حکم آنها یک صدا عمل کنیم. اهمیت این موضوع را با طرح یک سوال بیان مى کنم ، آیا ما در یک صدایی و همبستگى به‌ نتیجه‌ خوب و رضایت بخش نرسیده‌ ایم؟ نمونه‌هایی هستند که‌ تا الان هم مکرراً به‌آن اشاره‌ مى کنیم ، به‌ تعویق انداختن حکم اعدام حبیب لطیفى، شیرکو معارفى و اعتصاب ٢٣ اردیبهشت ١٣٨٩…، به‌ همین دلیل است که‌ ما باید اهمیت اتحاد و همپیمانى احزاب را بدانیم و به‌ نتایج مپبت این موضوع توجه‌ کنیم.
وقتى به‌ برنامه‌ احزاب کردستان مى نگریم شاهد یکى از موارد مهم و هدفهاى پایه‌ایشان یعنى اعتقاد به‌ دمکراسى و آزادى مى شویم. در همین راستاست که‌ باید این شعار را عملى کرده‌ و همه‌ پایبند این امر مهم باشند و هیچ حزب و سازمانى بر خلاف دمکراسى عمل نکند. همچنین مورد مهم دیگرى که‌ در این پیشنهادات ذکر شده‌ است این این که‌ باید همه‌ بایپبند به‌ راى مردم و صندوقهاى انتخابات باشیم.
یکى دیگر از پیشنهادات مهم آقاى حسینى در مورد نقش اشخاص نخبه‌ و روشنفکر کردستان است، که‌ ما باید تأثیر و نقش آنها را نادیده‌ نگیریم و از آنها براى ایفاى نقش یارى جوییم، تا بتوانند جامعه‌ کردستان را روبه‌ جلو هدایت کنند. همچنین در اداره‌ کردن کردستان با انها مشاوره‌ کرده‌ و از نظراتشان در راستاى پیشبرد اداره‌ حکومت استفاده‌ کنیم.
همچنین براى مذاکره‌ با احزاب سرتاسرى ایرانى و حکومت مرکزى آینده‌، هیأت نمایندگى ملت کرد تشکیل داده‌ شود که‌ متشکل از نماینده‌ همه‌ى احزاب و جریانات کردستان باشد. چون ما در گـذشته‌ در مذاکره‌ با رژیم کنونى داراى برنامه‌ خاصى نبوده‌ و این بی برنامه‌گى فرصتى شد براى اینکه‌ رژیم ترفندهاى متعددى علیه‌ ما به‌ کار گیرد.
در کل وقتى به‌ پیشنهادات کاک باباشیخ حسینى نگاهى بیندازیم مى بینیم که‌ همه‌ى احزاب و سازمانهاى کردستان مى توانند بر سر انها متحد شود و به‌ یکى از برنامه‌هاى کاریشان در اینده‌ مبدل شود و این همپیمانى و همبستگى سبب نزدیکى و هماهنگى بیشتر میان احزاب شود.
با در نظر گرفتن این واقعیات سکوت غیر مسئولانه‌ احزابی که‌ هنوز پاسخى به‌ این پیشنهادات نداده‌اند، بسیار زیانبخش و سئوال بر انگیز مى باشد.  جاى تعجب است که‌ بیشتر احزاب کردستان ایران با احزابى غیره‌ کرد دوستى و همپیمانى دارند که‌ تعدادشان از انگشتان دست بیش نیستند، ولى از همبستگى و اتحاد با احزاب و سازمانهاى کردستانى که‌ داراى توده‌هاى مردمى  و سالیان زیادى است در میدان مبارزه‌ فعالیت مى کنند و داراى کارنامه‌اى درخشان هستند، خوددارى مى کنند.
به‌ نظر من اگر هر دو شاخه‌ حزب دمکرات و کومله‌ها بیش از این سوکت کنند، مى توان این نتیجه‌ را گرفت که‌ انها مى خواهند شعار دمکراسى و آزادى را هیچگاه‌ عملى نکنند و به‌ راى مردم و صندوقهاى راى گیرى اعتنا نکرده‌ و هر آنچه‌ خود در نظر دارند را اعمال کنند. و از همه‌ بدتر خواهان ان هستند اختلافات و مشکلات میان خود را از راه‌ جنگ و خون ریزى همانند سالهاى گـذشته‌ که‌ میان هر دو حزب دمکرات و کومله‌ رخ داد را دوباره‌ کرده‌ و این سکوت نشان بر این دارد که‌ آنها از گـذشته‌ دردناک که‌ سبب از دست دادن فرصتهاى زیادى شده‌ و ان همه‌ تجارب تلخ را نادیده‌ گرفته‌ و خواهان تکرارآن هستند.
در نتیجه‌ باید گفت که‌ همه‌ى افراد نخبه‌ و متفکر و ترقی خواه‌ کردستان بیش از این اجازه‌ ندهند که‌ احزاب کردستان، طبق روال گـذشته‌ و به‌ هر شیوه‌اى که‌ خود مى پسندند در مورد آینده‌ى مردم کرد و برخورد با احزاب و سازمانهاى دیگر عمل کنند. این یک وظیفه تاریخى است که‌ شخصیتهاى کردستان هر آنچه‌ در توان دارند را در راستاى تشکیل یک همپیمانى کردستانى به‌ کار گیرند.