محمد و عبدالله فتحی روی دوش جنبش مبارزه با اعدام بدرقه شدند , در حاشیه اعدام دوجوان در زندان اصفهان

“اگر فرزندان من یکبار مردند٬ قاتلین و شکنجه گران و مسئولین این پرونده روزی صد بار خواهند مرد.

آنها روی آرامش را نخواهند دید مخصوصا رحیمی و بهرامی و سرهنگ حسین زاده و حبیب اللهی دادستان اصفهان. وقتی در مقابل دو پسرم قرار گرفتم و گفتند یک دقیقه وقت دارید آخرین ملاقات را انجام دهید به پسرانم گفتم سرتان را بالا بگیرید و با چشم باز بمیرید و به چشمهای آن کسی که طناب دار بر گردنتان می اندازد نگاه کنید….

اعدام در سراسر دنیا باید خاتمه پیدا کند. در هیچ جای دنیا نباید شکنجه ای باشد. به امید اینکه اگر هم زندان و زندانی هست٬ زندانها برای تربیت و سازندگی باشد نه شکنجه و زورنمایی و قلدری یک مشت جنایتکار و قلدر. انسان سازی و راهنمایی و کمک جای شکنجه و توهین و تحقیر را بگیرد.”             (از پیام مهوش علاسوندی مادر محمد و عبدالله فتحی)

 

فصلی دیگر از تاریخ رو به عروج جنبش ضد اعدام گشوده شد:

اعدام در رژیم اسلامی پدیده هم سن بقدرت رسیدن این نظام است. روز اول این حکومت با اعدام و دستگیری و شکنجه شروع شد و این رژیم با این عمل شنیع اساسا شناخته می شود. آنچه خصوصا سالهای اخیر را متمایز می کند اینست که جامعه دارد بطور وسیع زشتی آنرا هم در مورد فعالین سیاسی و هم در مورد محکومین غیر سیاسی می بیند و محکوم می کند. آنچه در چند روز گذشته در اصفهان اتفاق افتاد به یمن مدیای خارج کشوری اپوزسیون رژیم اسلامی و خصوصا کانال جدید ابعادی بین المللی بخود گرفت. جامعه ایران و جهان یکبار دیگر از طریق داستانی دیگر مجددا به نتیجه گیری مهمی دست یافت که بیش از دو دهه است که جنبش کمونیزم کارگری رویش پا می فشرد. اینکه اعدام قتل عمد دولتی است. اینکه این عمل زشت هدفش تحقیر انسانست و جامعه انسانی. اینکه این عمل زشت بدروغ درمان جرم و جنایت لقب گرفته. اینکه این عمل زشت و یادگار بربریت باید در سطح جهان محکوم شود و خاتمه یابد.

مردم اصفهان اینبار در صحنه ای وسیع شاهد این جنایت رژیم اسلامی بودند. اما تصمیم گرفتند شاهد نمانند. درگیرش شدند. از شحنه های رزیم اسلامی نهراسیدند برای نجات جان محمد و عبدالله وارد یک نبرد نابرابر اما بسیار شورانگیز بین المللی شدند. با کانال جدید تماس گرفتند و از محمد و عبدالله در برابر درنده خوئی حاکمان سحن گفتند انسانیت جهانی را به یاری طلبیدند. کنار زندان اصفهان تجمع کردند و به دیوار زندان کوبیدند.

کمیته های خودجوش دفاع از جان محمد و عبدالله چند شبه در فیس بوک و مدیای آلترناتیو در ایران و خارج ایران شکل گرفت. آدمهائی که همدیگر را نمی شناختند یکبار دیگر در وعده گاه حمایت از دو جوان به هم پیوند خوردند. صداها به هم گره خورد دستها به سوی هم دراز شد. ملیونها آدم در همه جای دنیا شب اعدام این دو جوانرا تا صبح در کنار پدر و مادر محمد و عبدالله بیدار ماندند. قول و قرارها و پیامها همه نشان از این بود که دیگر این صحنه قرار است به بخشی از تاریخ جنبش ضد اعدام در ایران و جهان تبدیل شود.

روی شانه های جنبش ضد اعدام با سرهائی بلند و عزمی جزمتر

رژیم متزلزل اسلامی تصمیم گرفت “عقب ننشیند”! جائی دیگر برای عقب نشینی نمی بینند اینها! قرار گذاشتند که اول صبح محمد و عبدالله را اعدام کنند. بی رحمانه تر عمل کردند تا ضعفشان را بپوشانند. اعدام ادمها و حذف ادمها هیچگاه در تاریخ نتوانسته قدرت و اقتدار بیاورد. ترس همیشه در دل مردم به کینه تبدیل شده و کینه همان آتشی که روزهای بعد خرمن حکومتها را به آتش کشیده. حکومتها با اعدام کردن همیشه اعلام کرده اند که باید به پائین کشیده شوند. اعدام دعوت حکومتهاست به دوباره فکر کردن در مورد فرضیه های مغشوش “اعتدال و تلاش برای تغییر از بالا”!

اینست که وقتی محمد و عبدالله را از طناب دار پائین کشیدند ، جنبش مبارزه با اعدام و جنبش پایان دادن به بساط این حکومت ننگین اسلامی مستقیما آنها را تحویل گرفت و در شهر چرخاند. “عزاداری” نکردند مردم!  آمدند خیابان با مارشی زیبا اعلام جنگ کردند به قاتلان و جانیان حاکم. زمین خیابانهای اصفهان زیر پاهای استوارشان ، لرزید. این راهپیمائی آدمهائی بود که با اعدام شکست نخوردند. آمدند خیابان تا عهدشانرا برای پایان دادن به این بسط ظالمانه و ضد انسانی نشان دهند. تابوتها روی شانه های این مردم   ، پرچم مبارزه بود. صحنه های این چند روزه در اصفهان را باید برای همیشه بخاطر سپرد.

هیچ جنبشی این چنین با مرده ها و تابوتها پیام زندگی سرنداده بود. تاریخ بیاد ندارد که تابوت بتواند اینگونه پرچم زندگی باشد!

جنبش ضد اعدام یک قدم به پیش! پیوستن به امواج پرخروش  جنبش برای زندگی انسانی!

همه این تلاشهای چند روزه، همه پیامهای رادیوئی و فریادها و پیامها در فیس بوک و این راهپیمائی جانانه کنار هم ، به پیش رفتن کیفی جنبش ضد اعدام بود. پیام مادر و پدر این جوانان از دست رفته درش افسوس شکست دیده نمی شد. اینها سرهایشان را بالا گرفتند و خواستند دنیا این چنین با مسئله اعدام دوباره تعیین تکلیف کند. اسامی جلادان “بیواسطه” را اعلام کردند و بیشتر از آن کلیت نظام جهنمی را که این اعدام را ابزار “ارتباط” با مردم قرار داده زیر سوال بردند. این پدر و مادر هم برای همیشه به صف جنبش مبارزه با اعدام پیوستند. تجربه زندگی چشمهاشانرا باز کرد و پیامشان بی تردید راه را برای نسلی که مدتهاست به خیابان آمده تا به حکومت اعدام پایان دهد راه را بهتر نشان خواهد داد.

تابوتهای محمد و عبدالله روی شانه های شهر، پرچم پرشور جنبش مبارزه با اعدام، جنبش مبارزه با زندان سیاسی و شکنجه و سنگسار خواهد ماند. جامعه ایران همچنان دارد می آموزد. فرهنگی که به پایان دادن رژیم اسلامی هم نباید قانع باشد. جنبشی که دائم باید حکومت از پس حکومت بجوشد و بشوید و جارو کند هر نوع بهانه سرکوب را هر شکل تئوریزه کردن تحقیر انسانرا. جنبشی که به جابجائی قدرتها راضی نشود.

محمد و عبدالله توشه های جنبشی بزرگتر از مبارزه با اعدام هستند. کمی دورتر افقی بسیار عمیقتر از جنبش مبارزه با اعدام جنبش آزاد سازی انسان بر سرنوشتش در انتظار این رودهای انسانی است. تعطیل همیشگی اعدام و شکنجه و سنگسار و بساط آخوند و پاسدارش تازه اول کار جنبشی است که به تمامی انواع ستم انسان بر انسان خاتمه دهد.

مادر این کشته ها وقتی به افق نگاه می کند از جامعه انسان ساز سخن می گوید. دیروز محمد و عبدلله روی دوش جنبش مبارزه با اعدام بلند شدند تا انسانیت به آن افق انسانی دست یابد. جائی که نباید گذاشت خیلی دیر شود. پدر و مادر این عزیزان محقند در کنار همه ما در شادی پیروزی فردا شریک شوند. دستها را محکمتر باید به هم داد. دلها را یکی کرد و قدمها را استوار. قرارها را باید گذاشت. کمیته های مبارزه با اعدام را  در همه جا باید سازمان داد…

پایان دادن به اعدام شرط مقدم جامعه انسانی است!

این دنیای وارونه  و ضد انسانی هرچه زودتر باید پایان یابد. این نسل باید کار را تمام کند!

 

با درود و احترام به پدر و مادر محمد و عبدالله و همه فعالین جنبش ضد اعدام! ما از پا نخواهیم نشست!

 

منابع بیشتر:

فیلم مراسم خاکسپاری محمد و عبدالله فتحی

http://www.facebook.com/video/video.php?v=203658909676413&comments

مراسم تدفین محمد و عبدالله فتحی، یک همایش بزرگ علیه اعدام

http://rowzane.com/fa/annonce-archiev/82-reports/6940-1390-02-28-15-27-29.html

پیام مهوش علاسوندی مادر عبدالله و محمد فتحی

http://rowzane.com/fa/annonce-archiev/62-edam/6924-1390-02-27-15-47-41.html

متن شکایت عبدالله فتحی در مورد شکنجه هایی که او را وادار به اعتراف علیه خود نموده و همچنین متن نامه مادر این دو جوان درباره بیماری فرزندانش

http://rowzane.com/fa/annonce-archiev/82-reports/6923-1390-02-27-15-40-20.html

پیام بیژن فتحی پدر عبدالله و محمد فتحی بعد از اعدام فرزندانش

http://www.youtube.com/watch?v=IELXK94Nrz0&feature=player_embedded