مصر: تروریسم جنبش اسلامی، مشت آهنین حکومت!

شورای نظامی “انتقال آرام به دمکراسی” در مصر اعلام کرد که اگر “امنیت ملی” مصر به خطر بیافتد مجبور خواهد شد با “مشت آهنین” پاسخ دهد! بهانه این هشدار حق به جانب!؟ حمله “مسلمین” به یک کلیسای قبطی در قاهره که به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی منجر شد!

ظاهر خبر این است که عده ای مسلمان با غیرت به یک کلیسای قبطی در قاهره حمله کرده اند و این کلیسا را به آتش کشیده اند به این دلیل که گویا یک زن مسیحی که به اسلام گرویده است  برخلاف میلش در این کلیسا زندانی شده است! (فعلا از این بگذریم که مسخره است که یک جریان اسلامی که مجازات خروج از اسلام را علنا مرگ اعلام کرده است در باره میل و اراده یک زن مسیحی که از مسیحیت خارج شده است سخن میگوید!). میگویم “ظاهر خبر” چون اگر خاطرتان باشد در جریان انقلاب مصر در میدان تحریر همه کسانی که به خاطر نان و آزادی و حرمت انسانی به انقلاب روی آورد ه بودند باشکوهترین صحنه همبستگی انسانی را به نمایش گذاشتند. کسی با مذهب ز بی مذهبی کسی کاری نداشت. کسی به خاطر مذهب و بی مذهب بودنش مورد آزار قرار نگرفت. شعار و خواسته و آرمان همه این بود که این جامعه را باید از شر دیکتاتوری سرمایه داری و دیکتاتورش رها کرد! سئوال این است که چگونه در چنین جامعه ای با این همه ظرفیت متمدن، این چنین کشمکش خونین راه میافتد؟!

یک جوان معترض، در پاسخ به سئوال یک خبرنگار وجهی از حقیقت را به زبان ساده بیان کرد: دست حکومت در کار است و میخواهد با این کار مردم را از انقلابشان پشیمان کند؛ میخواهد به مردم بگوید که نتیجه انقلابشان جنگ و خونریزی فرقه ای است و بهتر است دست از انقلاب بردارند!  حتما این وجهی از حقیقت است. حکومت ضربه خورده به هر قیمتی، حتی به قیمت خونریزی وسیع میخواهد مردم را از انقلاب کردن پشیمان کند. نه تنها این، بلکه میخواهد بهانه ای برای باز گرداندن “مشت آهنین” پیدا کند؛ همان مشتی که با زور انقلاب خرد شده است.

اما وجه دیگر حقیقت این است که فقط یک انقلاب و قدرت مردم انقلابی در خیابانها میتواند افسار جنبش اسلامی را بکشد. جنبش اسلامی، به همان اندازه حکومت ضربه خورده، از انقلاب مردم برای نان و آزادی وحرمت انسانی ضربه خورده است. این جنبش به هر شیوه ای متوسل خواهد شد تا این وسط ابراز وجود کند. جنبشی که نتوانسته است در جریان انقلاب نه سر پیاز باشد و نه ته پیاز، شاید بتواند با آتش زدن کلیسا و حمله به مسیحیان قبطی اظهار وجود بکند! این وجه دیگر حقیقت است.

انقلاب، قدرت خیره کننده ای دارد. قدرتی که میلیونها بار از نصایح اخلاقی قدرتمندتر است. انقلاب روحیات انسانی را به انسانها باز میگرداند. انقلاب، آن اخلاقیات و آن روحیاتی که در زیر نظام سرمایه داری و دیکتاتورهایش شکل گرفته است را در هم میکوبد. در جریان انقلاب انسانها با ظرفیت انسانیشان به میدن می آیند. این حقیقت را مردم جهان در میدان تحریر دیدند و تحسین کردند. ضد انقلاب، چه در حاکمیت و چه در “اپوزیسیون اسلامی”، و در کل نظام حاکم از ارتقا چنین روحیه ای وحشت دارند. ضد انقلاب، برای در هم شکستن انقلاب باید به همین روحیه انسانی انقلاب و انقلابیون حمله کند. باید این روحیه را در هم بشکند. باید ارتجاعی ترین، عقب مانده ترین هیجانات مذهبی و قومی و سیاسی را زنده کند. به این معنا، کشمکش خونین حاضر، مستقمیا یا زیر سر حکومت ضربه خورده است؛ یا زیر سر جنبش اسلامی است که در جریان انقلاب لطمه خورده است؛، و یا زیر سر اتحاد این دو جریان ارتجاعی.

تنها ادامه فعال انقلاب مصر، حضور گسترده مردم در خیابانها، اعلام علنی اهداف و آرمانهای انسانی انقلاب، داغ نگه داشتن مبارزه وسیع مردم برای این اهداف و آرمانها هست که میتواند به چنین کشمکش خونین و ارتجاعی افسار برند.*

تورنتو
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰، ۸ مه ۲۰۱۱