جنگ لمپنها!

در خبرها آمده است که در تهران، طرفداران خامنه ای و احمدی نژاد، با قمه و چاقو و زنجیر و چماق به جان هم افتاده اند. صاف و ساده یعنی جنگ لمپنهای اسلامی با سرعت از بیت خامنه ای و دفتر احمدی نژاد به خیابانها کشیده شده است. همین لت و پار کردن خیابانی، مدتی است که در شکلی دیگر، در گوشه و کنار دربار اسلامی در جریان است. امام جمعه تهران از قول وزیر کابینه احمدی نژاد هشدار داده است که “اگر حضرت آقا حکم طلاق همسر آقای رئیس جمهور را ‌بدهد، همسر رئیس جمهور برایش حرام می‌‌شود و رئیس جمهور نمی‌تواند به او دست بزند”.! این وجه فقهی لمپنیسم اسلامی است. استاد حوزه علمیه قم در مراسم عزاداری فاطمه زهرا در حضور ولی فقیه و رئیس جمهور منتصبش، “نافرمانی ابلیس پس از شش هزار سال عبادت” را به رخ رئیس جمهور کشیده است و سرنوشت “خوارج” را نشانش داده است و …! این شاخ و شانه کشیدن لمپنهای طرفدار خامنه ای به لمپنهای طرفدار احمدی نژاد است. و همه اینها یعنی اینکه، جنگ درونی مافیای اسلامی حاکم در ایران از خیابان سر در آورده است. 
این داستان سر دراز دارد اگر جمهوری اسلامی، همان عمارتی که این لمپنها را در خود جمع کرده است، بسرعت از صحنه جامعه ایران جارو نشود. جنگ لمپنها برای مردم ایران فقط از این جنبه اهمیت دارد که چقدر این چاقوکشی متقابل، فضا را برای جنبش سرنگونی انقلابی فراهم میکند؛ همان جنبشی که در سال ۸۸ به خیابان آمد تا بساط همه دار و دسته هایی را که امروز به جان هم افتاده اند یکجا جمع کند.
به جان هم افتادن باندهای متعلق به جناح حاکم در حکومت اسلامی، فقط یک چیز را نشان میدهد: خود تخریبی حکومت اسلامی دارد ابعاد تازه ای میگیرد. قبل از اینکه دفتر کشمکش جناح اصلاح طلب حکومت – یا همان جناح مغلوب ومطرود – با جناح حاکم بسته شود؛ دفتر تازه ای باز شده است که در آن لیست مغلوبین و مطرودین تازه ای ردیف میشود.  این یعنی اینکه حلقه حاکم در جمهوری اسلامی دارد کوچکتر و کوچکتر میشود. یعنی اینکه جمهوری اسلامی به عمارتی پر از موریانه تبدیل شده است که دارند از درون ستونهای این عمارت را میخورند.
به خیابان کشیده شدن کمشکش لمپنها – آنهم در میان دار و دسته ای که همین دیروز، با همین قمه ها و چماقها یکپارچه و متحد به جان مردم افتاده بودند – ممکن است طلیعه ورود کشمکش جناحها به فاز خونین نظامی تمام عیار باشد. میگویم ممکن است به این دلیل که همه جناحهای حاکم در عین حال بخوبی میدانند که آن طرفتر، توده وسیعی از مردم منتظر فرصتی هستند که قدرتمند تر از سال ۸۸ به میدان بیایند و بساط همه این باندها و کل لمپنیسم اسلامی را یکجا جارو کنند. ترس از همین نیرو و همین اتفاق میتواند اینها را هنوز در کنار هم نگه دارد.
جنبش سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی، از اینکه باندهای جانی به جان هم افتاده اند حتما خوشحال است. اما مهمتر این است که این جنبش، در فرصتی که لاتهای اسلامی حاکم به جان هم افتاده اند بیشترین استفاده را بکند و کل این بساط لمپنیسم اسلامی را یکجا جارو کند! *
تورنتو، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰، ۸ مه ۲۰۱۱