افسانه و واقعیت فرهنگی و سیاسی!

در مطلبی که نویسنده اش سامان جعفری است به نکاتی اشاره شده است که تکراری است و من از این تکرار خسته نمیشوم . کوتاه کنم که چه گفته است .
 چرا باید از مجاهدین حمایت کرد ؟ مجاهدین خواهان این نیستند ( آن سبو بشکست و آن رویا برفت….) که قدرت را در ایران قبضه کنند ! سازمان مجاهدین خودش را به قانون متعهد میداند و در چارچوب قوانین شورای ۳۰ سال پیش شاید برای همیشه در خاوران چادر بزند ……اصلا این لینک اصلی….
http://www.aftabkaran.com/maghale.php?id=1655
جدای از شعارهایش و کلیشه های ضروری برای عوام هوادار……اشاره به چند نکته از نظر من لازم است . واقعیتهایی که ، میدانم تکراری است.
– سازمان مجاهدین با هر وضعیتی و شکلی در زمین سیاست و صحنه امروز و فردا ( متاسفانه یا خوشبختانه ) ، یک واقعیت غیر قابل چشم پوشی است .
–  سازمان مجاهدین و عملکرد سیاسی آن طی ۳۳ سال گذشته ، تاثیرات منفی و مثبتی بروی جنبش ( عام ) مردم ایران گذاشته است . تجربیات این جماعت خیلی بیشتر از ظهور خمینی در سال ۱۳۵۷ است . و دقیقا از همین منظر خطرناکتراز خمینی میتوانند باشند . یعنی استعداد تخریبی روحی و روانی بیشتر را هم دارند . در زمان حکومت شاهنشاهی ، آزادیهای سیاسی اصلا امکان وجود و رشد نداشتند . در زمان حکومت اسلامی علاوه بر سیاست ، در تمامی زمینه های دیگر جامعه به سلابه کشیده شد . سازمان مجاهدین در فردایی فرضی علاوه بر تجربیات زمان شاه و خمینی ، تجربیات سیستم های شوروی سابق را هم دارد .
اما در نقطه مقابل ، شرایط جهانی و جامعه ایران هم رشد خوبی در تمام زمینه ها داشته و کاملا عوض شده است . اولا به راحتی به مشتی شعارهای قدیمی و کهنه اعتماد نمیکند . اگر به حرف باشد که خمینی هم خیلی حرفها در زیر درخت چنار و پاریس زد . پس حرف مفت خریداری ندارد یعنی دیگر زمان مصرفش به پایان رسیده است . عملکرد مجاهدین هم منوط به یک یا چند صحنه تصویری تلویزیونی نیست! به قول شاعر : که تو در درون چه کردی …..که برون خانه آیی ..
نیرویی که مدعی حضورفعال در زمین سیاست است باید اول از خودش شروع کند . اینکه هر عمل غیر انسانی را در داخل مناسبات سازمانی ، بخواهد توجیهی برایش داشته باشد از جمله شرایط…….غیر قابل فهم است . چون اگر شرایط ایجاب کرده است که رهبری مجاهدین در داخل تشکیلات با نیروهای خودش و در بیرون از تشکیلات با بقیه نیروهای سیاسی دقیقا به مثابه دشمن برخورد کند …پس این شرایط را در هر روز دیگری هم میشود تراشید ، در واقع تمامی ندارد . اینکه در هر مطلبی هر نویسنده ایی بروی کوهی از قدمهای مثبت رهبری مجاهدین تاکید کند و آن قوانین و اساسنامه های شورای توحیدی را به رخ بکشد…. که چند غیر مذهبی هم دراین دیگ توحیدی شناور هستند …اما چوهره اش ربطی به امروز و جامعه ایران ندارد معیارجالبی نیست ، چون خمینی هم ابتدا با کراواتی ها روابط خوبی داشت وحتی چند وزارتخانه مهم را هم به آنها سپرد اما بعد دیدیم که چه شد .
در فردای بعد از حکومت اسلامی بزرگترین مشکل رهبری مجاهدین با مردم و جامعه سیاسی ایران جلب اعتماد است . نسلی که امروز در خیابان است حتی سر سوزنی از خصوصیات نسل سال ۱۳۵۷ را ندارد . شورایی که آقای رجوی در سال ۱۳۶۰ بنیاد گذاشت تاریخ مصرفش تمام شده است . قوانین این شورا به درد حل مشکلات جامعه و نسل امروز نمیخورد . رهبری سازمان مجاهدین اگر هنوز اصرار دارد که ما خیلی دموکراتیم …..پس باید در حرکاتش در زمین سیاست روز نمود عینی داشته باشد !
شرایطی جدید هرآینه…. ، در تصویر است . اینکه چه تابلویی و چگونه…؟ از الان قابل پیش بینی نیست . دولت امریکا اعلام کرده است که تا شش ماه آینده راجع به نام گذاری مجاهدین در لیست تروریستی تجدید نظر میکند و همزمان طرحی ارائه کرده است برای جابجایی اسیران اشرف و نهایتا انتقال آنها به کشورهای سوم ! در واقع بار دیگر توپ در زمین رهبر عقیدتی است . دولت امریکا سالها پیش شرایط خروج از لیست را برای رهبری مجاهدین مشخص کرده بود و این بار هم فقط تکرارکرده است . هرگونه جا به جایی نیروهای مجاهدین از اشرف معنا و اعلام رسمی ، نقطه پایانی بر تمامی آن ساختار بیمارگونه قرن پیش است اعم از استراتژی مرده فروغ ۲ تا شورای رهبری و انقلاب ایدئولوژیک و تمامی تئوریهای بی مایه زمان عهد عتیق ! متاسفانه تا به امروز که برای رهبری مجاهدین اصرار بر حقانیت آن ساختار بیمارگونه برجان و زندگی اسیران اشرف ارجحیت داشته است . در آینده هم خواهیم دید !
من به سادگی عاطفه ، منتظر این نیستم تا رهبری مجاهدین تمام روابط و حشرونشر خودشان را با “ارباب بی مروت دنیا” ، برای من وما تشریح یا ترسیم کنند . ولی میتوانم حدس بزنم .
 بهترین حالت برای رهبری مجاهدین باز بودن دکان اشرف است به نام نامی مبارزه……! اما هر سیاستی در محدوده  زمین سیاست عمری ابدی ندارد . دریکی از تابلوهای فرضی دکان اشرف بسته میشود و رهبری و کادر خارجه نشین باز هم سیاست خط موازی با “ارباب بی مروت” دنیا را باید ادامه دهند ، منتها نه با آن ساختار گذشته …..  تمام مزیت و برتری رهبری مجاهدین در برابر بقیه نیروهای سیاسی ، وجود همین دکان اشرف بوده و هست !! و اگر این دکان بسته شود و مجاهدین هم از لیست خارج شوند آنوقت تنها برتری رهبری مجاهدین نسبت به سایر نیروهای سیاسی ، انبوهی سوالات خطی و عقیدتی و خطاهای کلان…. و نیروهای متناقض و سرخورده است که رهبری مجاهدین با آن تا همیشه مواجه میماند !
در جریان آخرین سونامی ژاپن پنجاه نفرعلیرغم خطر مرگ ، برای کنترل در راکتور فوکوشیما باقی مانده اند. مردم ژاپن به آنها سامورایی می گویند . این گروه کوچک مهندسین و تکنسین ها بصورت قهرمانان ملی ژاپن درآمده اند. به آنها “کامی کازی” و سامورایی گفته می شود. آنها در معرض تشعشعات بسیار قوی رادیو اکتیو هستند و بدون شک همه آنها از پیامد آن جان خواهند سپرد. جایشان را هر پانزده دقیقه عوض می کنند که از تشعشع نسوزند. پنجاه نفر داوطلبانه برای کنترل راکتور در مرکز مانده اند. بیست نفر دیگر علیرغم خطر مرگ به آنها پیوسته اند تا راکتور را از کار بیندازند. امروز در ژاپن همه می دانند که اگر از بروز فاجعه ای عظیم جلوگیری شده، بخاطر فداکاری کسانی بوده که هویتشان اعلام نشده است. در فرهنگ بالای سیاسی و اجتماعی ، واقعیت افسانه سامورائی یعنی اقلیتی بمانند برای نجات اکثریتی که اعتماد کردند و دارند………. و نه ۵۰۰ نفری که زیر چتر سیاست خط موازی رفتند و ۳۵۰۰ نفر بقیه که گیر کرده اند ، برای حفظ موقعیت این اقلیت توحیدی ، ناچارا سامورائی و کشته شوند !
مشکل اصلی رهبری مجاهدین با توجه به عملکردش تا به امروز، در هر تابلویی عدم اعتماد مردم و جامعه سیاسی ایران نسبت به خودشان  است . به قول معروف اعتماد مقوله ایی کسب کردنی است !
 
 
 
اسماعیل هوشیار
ژنو
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
۰۸ . می . ۲۰۱۱
info.tipf.www