تحولات آموزش و پرورش در بطن جنبش انقلابى مردم کردستان ایران … قسمت ١

 

شرکت فعال مردم معترض و انقلابى در جریان قیام سال ۵٧ برعلیه رژیم پهلوى در سراسر ایران و تأثیر آن بر اوضاع سیاسى ـ اجتماعى کردستان بگونه اى بود که در آن دوران فعالیت علنى  “کانون معلمان” در اکثر شهرهاى کردستان تثبیت شد. فعالیت”کانون …..” در جریان قیام و بعد از آن از ویژگی منحصر به فردى برخوردار بود. محتواى سیاسى این ویژگى متکى به رواج فرهنگى مترقی، انقلابى، چپ  و سکولار در تقابل با فرهنگ بغایت ارتجاعی رژیم اسلامی تازه به دوران رسیده و ارتجاع محلی قرار گرفت. این نوع از تقابل با این محتواى سیاسى ـ آموزشى براى اولین بار در طول مبارزات معلمان ایران در بطن جنبش انقلابى مردم کردستان به وقوع پیوست.

بازتاب سنت چپ انقلابی و سوسیالیستى در این تشکل، از همان ابتدای بر سر کار آمدن رژیم  اسلامی توانست مانع اصلی و جدی در تثبیت فرهنگ ارتجاعى ناشى از مشقات رژیم سرمایه دارى جمهوری اسلامى بر مردم کردستان باشد.

سنت این روند از آموزش انقلابى توسط معلمان و اساتید مبارز در مدارس و دانشگاه هاى ایران همگام و همراه با دانش آموزان، دانشجویان و جوانان پرشور هم اکنون نیز روندى رو به پیش و آینده اى روشن ونوید بخش دارد.

اوضاع سیاسى کردستان بعد از قیام با توجه به حضور سازمانهاى انقلابى، بویژه کۆمه له، همگام با شرکت فعال مردم مبارز و نیروى مسلح سازمانیافته آنها در سطح جامعه، توازن قوا را به سمتى کشاند که در آن مردم انقلابى کردستان با فداکارى، از خودگذشتگى و تحمل تلفات سنگین جانى و مالى، کردستان را به منطقه اى امن و سنگر تداوم انقلاب نافرجام مردم ایران تبدیل کنند تا در فضائى بدور از وحشت و ارعاب از رژیم اسلامى نه تنها انقلابیون کردستان، بلکه جمعى ازمخالفین رژیم و انقلابیون سایر شهرهاى ایران نیز توانستند در این فضا چه در تشکل هاى کارگرى، زنان، نهادها و جمعیت هاى مبارز و آزادیخواه و چه به صورت منفردین کمونیست و انقلابى در امنیت کامل به مبارزه خود بر علیه کلیت رژیم جمهورى اسلامى ادامه دهند.

مردم انقلابى کردستان در این پروسۀ دشوار به رهبرى کومه له، عملآ توانستند عدم حضور فعال طبقۀ کارگر آگاه و متشکل در نهادهای حزبی و توده ای خود در بعد سراسری را در این برهه حساس زمانى در کردستان جبران کنند. لازم به ذکر است عدم حضور  طیف وسیعی  از رهبران کارگری در فضاى غیر دمکراتیک و خفقان رژیم پهلوى و ادامه آن در جریان حاکمیت سیاه رژیم اسلامى قابل درک و توضیح است.

مطالبات مردم انقلابى کردستان بخشى از مطالبات طبقه کارگر و مردم ستمدیده ایران است که براى به دست آوردن  آن، تمامیت رژیم سرمایه دارى جمهورى اسلامى را، از همان روزهاى اول به قدرت رسیدنش به چالش کشیدند.  

واضح است که مبارزه براى سرنگونى  نظام سرمایه دارى نه تنها در ایران و کردستان، بلکه در هیچ یک از کشور هاى سرمایه دارى بدون رهبرى و حضور فعال طبقه کارگر آگاه و متشکل در سازمانهای حزبی و توده ای خود به پیروز قطعى نخواهد رسید. اما این مبارزه و پیروزی هم بدون حمایت دیگر اقشار زحمتکش و متحدین طبقه کارگر در بطن مبارزه روزانه و جاری ممکن نخواهد بود .

در میان متحدیدن طبقه کارگر در هدایت جامعه به سوی انقلاب سوسیالیستی، معلمان و دانشجویان که کار فکری خود را میفروشند و از طریق آن امرار معاش میکنند و دانش آموزان و دانشجویان که اکثریت عظیم آنان فرزندان کارگران و استثمارشدگان هستند و خود بخشی از نان آوران خانواده به حساب می آیند، از وضعیت و موقعیت ویژه ای در مبارزه علیه ستم و بیعدالتی و برای کسب آزادی و برابری برخوردارند. این قشر جدا از شور دوران جوانی ، پتانسیل عظیمی در بطن خود دارند که در صورت اگاهی، سازماندهی و بویژه مبارزه همسو و متحدانه با طبقه کارگر و کمونیستها، میتوانند تحولات عظیم اجتماعی سریعتر و کم هزینه تر به ثمر برسانند. تحولات ماههای اخیر در تونس، مصر و دیگر کشورهای دیکتاتور زده عربی و رویدادهای یک سال و نیم اخیر ایران نیز حقانیت تأثیرات این قشر عظیم اجتماعی در ایجاد تغییر را هر چه بیشتر به همگان نشان داد.

در راستای کمک هر چند کوچک و جزئی در جهت درس گرفتن از گذشته و استفاده از تجربیاتی که محصول کار و زحمت نسل گذشته، بویژه نسل قیام ۵٧ ایران است و بمنظور استفاده نسل امروزی از تجربیات گذشته، اقدام به جمع آوری بخشی از این تجربیات نمودم. در این راستا دست همت بسوی دوستان و رفقای دراز کردم که از سازندگان و سازماندهندگان مبارزه و تشکل معلمان و دانش آموخته گان آن تاریخ بودند. البته این عزیزان همچنانکه خودشان نیز گفته اند تنها فعالین و سازماندهندگان این عرصه از مبارزه نبوده اند. بلکه دهها انسان مبارز و انقلابی دیگر در این پیکار شرکت داشته و ادای سهم نموده اند و متآسفانه عده زیادی جانباخته اند . جنبشهای اجتماعی و حرکات تآثیرگذار تاریخی در ابعاد اجتماعی، کار افراد منفرد و مجزا نیست، بلکه اقدام اگاهانه و سازمانیافته سازندگان آن در بعد اجتماعی است. اقدام معلمان و دانش آموخته گان کردستان در بطن جنبشی انقلابی و مقاومت توده ای سالهای اوایل سرکار آمدن حکومت مذهبی، یک اقدام جمعی ولو کوچک، اما تآثیر گذار و در نوع خود تاریخ ساز در عرصه جا انداختن فرهنگ پیشرو و مترقی بخش معینی در جامعه کردستان بود.

مکتوب کردن بخش کوچکی از آن تجربیات و تشویق یاران بیشتری به مدون کردن تاریخی که خود از سازندگان آن بوده اند کمکی هر چند کوچک به تدوین آن تجربیات و آن تاریخ است. کل این کار و زحمت هم در خدمت به نسل نوینی است که تصمیم دارد قیام نیمه تمام ۵٧ را از غاصبان آن بازپس گیرد.

  

به عرصه هائى از حداقل مطالبات طبقاتى و همبستگى مبارزاتى در این روند اشاره خواهیم کرد.

سنندج > ١٠/٧/۵٨ـ  فارغ التحصیلین دبیرستان  یا به عبارت دیگردیپلم هاى” بیکار سنندج در استاندارى متحصن شدند که از طرف پاسداران و نیرهاى محلى وابسطه به آنها مورد حمله قرار گرفتند. “دیپلم ها” چند روز بعد در اداره آموزش و پرورش متحصن شدند که در اینجا نیز  پاسداران در تأریخ ١٧/٧/۵٨ به آنها یورش برده و تعدادی از آنان را زخمى و چند نفر دیگر را دستگیر کردند و اداره آموزش و پرورش را بستند.

کارگران شهرداری سنندج نیز برای تحقق خواسته هایشان در شهرداری سنندج متحصن شدند.

دانش آموزان دبیرستانهای سنندج بمنظور پشتیبانی از کارگران متحصن و دیپلمه هاى بیکار در دبیرستان های خود تحصن کردند.”

سنندج > ١١/۵/۵٩ ـ در این روز ٩ نفر از مبارزین اسیر در یکى از زندانهاى سنندج بوسیله جلادان رژیم اسلامى تیر باران شدند. بعنوان اعتراض به اعدام این ٩ نفر سه روز مغازه هاى شهر سنندج بسته شد.

فرزاد کمانگر معلم آگاه و انقلابى دبستانهاى کردستان این همبستگى طبقاتى را چنین توضیح میدهد:

“بگذارید قلبم در سینه کسى بتپد، مهم نیست با چه زبانى صحبت کند یا رنگ پوستش چه باشد فقط کودک کارگرى باشد تا زبرى دستان پینه بسته پدرش، شراره طغیان دوباره در برابر نابرابرى ها را در قلبم زنده نگه دارد.”

در ادامه این همبستگى و بعد از ٣ دهه مردم انقلابى کردستان و شهر هاى همجوار آن بار دیگر به فراخوان کومه له(سازمان کردسان حزب کمونیست ایران) و با پشتیبانى سازمانهاى سیاسى و انقلابیون چپ و آزادیخواه در اعتراض به اعدام دسته جمعى، فرزاد کمانگر و ۴زندانی سیاسی دیگر در زندانهاى رژیم اسلامى(٢٣اردیبهشت ٨٩) اعتصاب عمومى کردند. مردم آزادیخواه و برابرى طلب کردستان و شهر هاى همجوار آن با این تصمیم انقلابى و پیروزمند خود به این روند اعتراضى، حقانیت, اعتبار و اتوریتۀ قابل اتکائى به جنبش انقلابى مردم کردستان بخشیدند و عملآ در یک رفراندم آشکار و علنی دست رد به سینه جمهوری اسلامی زدند و “نه” بزرگ دیگری در تاریخ مبارزات خود علیه آن به ثبت رساندند‌‌.

   

روند مبارزات معلمان در ایران!

روز معلم.

به دلیل اهمیت مبارزات معلمان  ایران در دهه ۴٠ ابتدا اشاره اى مختصر به مبارزات معلمان ساکن تهران در این دوران خواهیم کرد.

“وعده”شاه ایران براى انتخابات آزاد دوره بیستم مجلس در تابستان ١٣٣٩ بمنظور ثبات رژیم  پهلوى و راضى نگهداشتن سیاستمداران آمریکایى فضاى سیاسى تازه اى را به دنبال داشت. زد و بندهاى وزیر و وزراى دربار رژیم پهلوى، خلاف”وعده”شاه براى انتخابات آزاد در فضایى دمکراتیک منجر به اعتراضاتى شد که توسط اقشار نا راضى و معترض به خیابانهاى تهران کشیده شد. این فضاى سیاسى و دامنه اعتراضات ناشى از آن به اوایل دهه ۴٠ هم رسید. اعتصاب معلمان در روز دوازدهم اردیبهشت سال ١٣۴٠ در اعتراض به نابرابرى و پائین بودن حقوق دریافتى خود در برابر مجلس(میدان بهارستان) مورد هجوم پلیس رژیم پهلوى قرار گرفت که منجر به کشته شدن یکى از معلمان بنام دکتر ابوالحسن خانعلى شد، که بعدها در پى اعتصابات و تظاهرات وسیع معلمین، این روز بنام روز معلم در تأریخ مبارزاتى معلمان ایران تثبیت شد. بعد از گذشت ۴٨ سال از این  واقعه تأریخى، فرزاد کمانگر معلم انقلابی و آگاه دبستانهاى کردستان که در سیاه چالهای رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی زندانی و بعدآ اعدام شد، به مناسبت روز معلم طی پیام تبریکی به همکارانش در بیرون از زندان مینویسد:

بنویسید درد و رنج، بخوانید زندگى، باید معلم بچه هایى میشدم که در کودکى درد و رنج  بزرگسالى را به دوش میکشیدند و در بزرگ سالى آرزوهاى برآورده نشده کودکیشان را از فرزندانشان پنهان میکردند، معلم دخترانى که با دستانى پر نقش و نگار سوى چشمشان را پاى دار قالى میگذاشتند تا هنرشان  زینت بخش خانه هاى دیگران باشد و مژده نان براى سفره خانواده.”

آنچه که بیشتر به بحث ما ربط پیدا خواهدکرد مبارزات معلمان در سالهاى ۵۶ و ۵٧ درکردستان است که توسط کانون معلمان هدایت و رهبرى میشد. بخش دیگرى از این مبارزات نیز به سال ۵٩ اختصاص دارد که هدایت و رهبرى آن نیز توسط عده اى از همین معلمان چپ انقلابى و آزادیخواه متشکل در کانون معلمان کردستان در تشکلى تحت نام”جمعیت مستقل معلمان مبارز کردستان ایران”رسالت تعلیم و تربیت دانش آموزان را در فضائی آزاد، جوی دمکراتیک و انقلابى در کردستان بر عهده گرفتند. رهبران اصلى و بنیان گذاران این دو تشکل از کادر ها، اعضا و فعالین کومه له بودند.

 

نظر تعدادى از فعالین کانون معلمان در شهرهاى کردستان.

رفیق حسن شمسى یکى از بنیانگذاران و فعالین کانون معلمان شهر بوکان, پروسه شکل گیری و فعالیت کانون معلمان در این شهر را چنین توضیح میدهند.

“سال ١٣۵٧ هنگامی که مبارزات توده های مردم ایران علیه رژیم دیکتاتورى شاه درجریان بود و پایه های حاکمیت رژیم سست شده بود در بسیاری از شهرهای ایران معلمان نیز بعنوان قشر زحمتکش و آگاه جامعه در فکر مبارزه متحد و متشکل بودند. در سالهای ۵۶ و ۵٧ در شهرهای ایران کانون معلمان در حال شکل گیری بود، درشهرهای کردستان نیز بودند بسیاری از معلمان مبارز و پیشرو که به محض اینکه فرصتی برای ایجاد تشکل معلمان پیش آمد در فکر تشکیل تشکلهای معلمان بودند تا بعنوان ابزاری در مبارزه بر علیه حاکمیت شاه و برای احقاق حقوق خود بکارگیرند، در شهر بوکان تعدادی از معلمان که همگی گرایش چپ داشتند در بهار سال ١٣۵٧ تلاشی را برای ایجاد کانون معلمان اغاز کردند. هسته اولیه این تشکل به همه مدارس شهر مراجعه و با توضیح و تشریح ضرورت ایجاد تشکل فرهنگیان زمینه را آماده ساختند، سپس در یک گردهمایی فرهنگیان شهر و روستاهای بوکان اقدام به انتخاب تعداد ٧ نفر از معلمان بعنوان کانون معلمان نمودند.

کانون معلمان گام به گام با سست شدن ارکان حاکمیت رژیم، موقعیت خود را بیشتر تثبیت میکرد و با اقدامات و تصمیمات خود اداره آموزش و پرورش و مدارس را تحت اتوریته معنوی خود قرار داد .این کانون  ابتدا در مسائل مربوط به معلمان مداخله میکرد و کم کم باتوجه به عدم وجود تشکلها ی دیگر در سطح شهر مورد مراجعه اقشار دیگر جامعه نیز قرار گرفت،از جمله به شکایات کارمندان دیگر ادارات از مسئولان رسیدگی میکرد.

کانون معلمان در تابستان ۵٧ با استفاده از اتوریته خود علیرغم مخالفت مسئولان حکومتی، اقدام به برپایی اولین نمایشگاه کتاب در سطح شهر نمود. این اقدام مورد استقبال زیادی قرارگرفت و هزاران جلد کتاب سیاسی و علمی و تأریخی و…. بفروش رسید و درآمد آن صرف کارهای دیگر کانون شد. در فاصله چند ماهی از فعالیت سیاسی، کلآ حرکات و فعالیتهای سیاسی در سطح شهر از کانال کانون معلمان هدایت میشد. برای نمونه برگزاری جلسات سیاسی عمومی شبانه در مساجد، برگزاری سخنرانیهای سیاسی توسط شخصیتهایی که توسط کانون دعوت میشدند در سالن اجتماعات دبیرستان شهر و اعلام تظاهرات های سیاسی درسطح شهر، همگی ازکانال کانون معلمان انجام میگرفت. به این ترتیب با شرکت تعداد زیادی از مردم شهر و روستاها که برای شرکت در این جلسات به شهر می آمدند فضای شهر بسوی فضایی سیاسی و انقلابی سوق داده میشد.دراولین تظاهرات خیابانی در شهر بوکان نیز که متأسفانه منجر به جانباختن دو نفر بر اثر تیراندازی عوامل رژیم شد، اعتصاب مدارس شهر توسط کانون معلمان با خواست مجازات عوامل و آمران به اجرا درآمد که چند روز ادامه داشت و رژیم مجبور شد جلسه اضطراری با اعضای کانون و معتمدین شهر تشکیل دهد که باتهدید و تطمیع میخواستند اوضاع را به حالت اولیه برگردانند و به اعتصاب پایان دهند که موفق نشدند.

کانون معلمان شهر بوکان با تشکلهای معلمان در شهرهای همجوار نیز رابطه برقرار کرده بود و با آنها تبادل افکار میکرد و تجربیات خود را با آنها  رد و بدل میکرد. در مراسم و جلسات آنها در صورت دعوت شرکت میکرد  و آنها را به جلسات، مراسم و آکسیونهای اعتراضی بوکان، دعوت مینمود. پس از قیام عده ای که گرایش مذهبی داشتند و تا قبل از قیام جرأت ابراز وجود نداشتند، با قوت قلب گرفتن از حاکمیت رژیم اسلامی سربلند کردند و به تلاش افتادند تا در کانون نفوذ کنند و با تبلیغاتی که بعمل می آوردند توانستند یکی دو نفر را در انتخابات کانون معلمان وارد کنند.اما شرایط پس از قیام و فعالیت علنی جریانات سیاسی کم کم ضرورت موجودیت سیاسی کانون را کاهش داد و اکثر فعالین کانون معلمان در قالب تشکلهای سیاسی فعالیت خود را ادامه دادند. پس از شکست نیروهای رژیم اسلامی و عقب نشینی آنها از شهرها دوباره حاکمیت شهرهای کردستان به دست نیروی پیشمرگ افتاد. رژیم ضد فرهنگ و دشمن علم و دانش جمهوری اسلامی مدارس و بیمارستانهای کردستان را تعطیل اعلام کرد. با تصمیم کومه له و با استفاده از تجارب و نیرویی که در کانون معلمان متشکل بودند و سپس اکثرآ به کومه له تمایل پیدا کردند و یا به صفوف پیشمرگ کومه له پیوسته بودند، به ابتکار این نیرو مدارس شهر بوکان مجددأ شروع به فعالیت کردند. به دانش آموزان کارنامه تحصیلات داده میشد و دانش آموزان سال آخر برای امتحان و اخذ مدرک تحصیلی به شهرهای دیگر مراجعه میکردند. پس از مدتی با ابتکار کومه له “جمعیت مستقل معلمان مبارز” تشکیل شد و تا هنگام یورش مجدد رژیم به کردستان این جمعیت به فعالیت خود ادامه داد.”

رفیق عطا خلقى یکى از بنیانگذاران کانون معلمان شهر سنندج، پروسه شکل گیرى و فعالیت کانون معلمان دراین شهر را چنین توضیح میدهند.

“در بحبوحه فعالت هاى سیاسى آن دوران، روزى جمعى از رفقا که غیر معلم و حتى یکى دو دانش آموز هم در میانمان بود، جمعى را گرد آوردیم و به تکیه و چمن(گردش گاهى است در دامنه کوه آبیدر در شهر سنندج)رفتیم، بعدآ به شوخى این تجمع را کنفراس “تکیه و چمن” اسم گذاشته بودیم. یکى از شرکت کنندگان در این جمع هشت_ نه نفره، رفیق وفا سهامى از پیشمرگان کومه له بود که در روستاى “محموه” در درگیرى با نیروهاى رژیم جانباخت. آنجا سر خیلى چیزها و بویژه تشکل هاى فرهنگى معلمان و دانش آموزان صحبت کردیم و قرار گذاشتیم که این موضوع را به میان فرهنگیان ببریم. به همین منظور از طریق معلم هاى رادیکال و خوشنام هر مدرسه براى ایجاد این تشکل تبلیغ مى شد. ما محفلى داشتیم که با دو نام “معلمان مبارز ” و “دانش آموان مبارز” اعلامیه مى دادیم که علاوه بر تشویق معلمان و دانش آموزان به شرکت در تظاهرات، آنها را هم تشویق به متشکل شدن در تشکل هاى فرهنگى میکردیم. هم زمان کو مه له اعلامیه هایش را تحت عنوان”هم میهنان مبارز” انتشارمى داد که خیلى ها فکر میکردند کانال این سه اعلامیه یکى است. چند روز بعد از تجمع ما در تکیه و چمن در حیاط پشت خانه معلم که مشرف به خیابان ششم بهمن بود تجمع کردیم. ابتدا بیست نفرى میشدیم که مرتب به تعدادمان افزوده مى شد. اول مظفر محمدى سر صحبت را باز کرد بعدش من نوشته اى خواندم که مورد استقبال حاضرین قرار گرفت. بعد از این جلسه بود که عده اى از معلمان خوشنام به جمعمان پیوستند. به این ترتیب یکى دو بار در خانه بعضى از معلم ها و گوشه سالن “خانه معلم” جلساتى گرفته شد. به این ترتیب نطفه شکل گیرى کانون معلمان سنندج که به قبل از سال ۵٧ برمیگردد شکل گرفت، و بالاخره کانون معلمان اعلام موجودیت کرد.

ما هیچ شرطى براى کاندید شدن در جمع رهبرى این کانون نداشتیم، هر معلمى که پیشینه بدى نداشت و جرأت میکرد، مى توانست کاندید شود. حتى معلم مذهبى هم عضویت داشت. نمونه اش جبار آریا نژاد بود که بعدآ نماینده شوراى شهر سنندج هم شد.

اعلام موجودیت کانون معلمان با استقبال خوبى مواجه شد اگر چه تعدادى مستقیم درگیر فعالیت ها نمى شدند، اما به گونه هایى حمایت میکردند، اما چون ابتکار عمل فعالیت هاى معلمان و کانون دست چپ هاى شناخته شده بود، گاه گدارى از سوى طرفداران مفتى زاده مزاحمت هایى صورت میگرفت.

کانون خیلى سریع در مدارس مطرح شد. الگویى هم بدست داد که دانش آموزان نیز خودشان را جمع و جور کنند، البته در ادامه، تحرک دانش آموزان چشمگیرتر شد.

کانون از طریق اعضایش و از طریق معلمان دیگرى که فعال و پیگیر بودند اما در ترکیب اعضاى کانون نبودند، تأثیرات مثبتى بر معلمان و فضاى تربیتى و فرهنگى مدارس داشتند، ما از طریق کانون و دو تشکل”معلمان مبارز”  و “دانش آموزان مبارز” در ارتباط با حوادث آن دوران و در حمایت از تظاهراتى که شکل مى گرفتند موضعگیرى و حمایت مى کردیم.

نکته دیگرى را بیاد دارم که حاکى از حاکمیت دوگانه دارد. خود من از سوى شوراى معلمان یکى از مدارس سنندج که در”بردشت گریاشان”بود به عنوان نماینده مسلح این شورا انتخاب شده بودم.

بعد از قیام کلاً ارگانهای توده ای و صنفی دخالتگر شدند. یاد دارم همان زمان چند نفری به اداره آموزش و پرورش دیواندره رفتیم رئیسش را عوض کردیم و بجاى او یکی از کارمندان قدیمی و خوش نام را به عنوان رئیس این اداره انتخاب کردیم.

کانون معلمان سنندج با معلمان سقز و بانه در ارتباط بود، تا جایی که بیاد داشته باشم بعداز قیام هم کانون فعال بود. پس از شکست نیروهای رژیم اسلامی در کردستان و عقب نشینی آنها که در تاریخ مبارزات مردم کردستان به جنگ “سه ماه” معروف است، دوباره حاکمیت شهرهای کردستان به دست نیروی پیشمرگ افتاد که بعدآ کانون و فعالین پیشرو در این تشکل، در جمعیت مستقل معلمان … که به ابتکار کومه له شکل گرفت و مؤسسین اصلی آن اعضای کومه له بودند ادغام شدند. اولین مجمع عمومی این تشکل مستقل با شرکت ۵۲ نفر برگزار شد که بجز چند نفری همگی آنها کومه له بودند.”

رفیق اسد نودینیان یکى از بنیان گذاران کانون معلمان شهر مریوان, پروسه شکل گیری و فعالیت کانون معلمان در این شهر را چنین توضیح میدهند.

جامعه معلمان مریوان خود حاصل و تجربه یک دوره طولانی از فعالیت توده اى است. بازبینى این تجربه و بازشناسى دستاوردهاى ارزشمند آن وقتى موثر و قابل ارزیابى است که بتواند جایگاه واقعى فعالیت توده اى و مدنى را معرفى کند. قبل از هرچیز اگر بخواهیم به جایگاه و حتی ضرورت ایجاد جامعه معلمان مریوان بپردازیم  بدوآ باید به  سابقه فعالیت دخالتگرانه چپ و کمونیستها که در شهر مریوان از قدرت و هژمونى اجتماعى و توده اى در میان اقشار مختلف اجتماعى کارگران، دهقانان،  معلمان و دانش آموزان برخوردار بودند نگاهی بیندازیم.  چرا این سابقه موقعیتی ویژه را به فعالین سیاسی چپ در این جامعه داده بود که خود این موقعیت با شروع اعتراضات توده ای در ایران علیه رژیم شاه، این چپ و کمونیستها بودند که در راس اعتراضات توده ای و مبارزات شهرى از جمله ایجاد کانون قدرتمند “جامعه معلمان” و بدرجه بالایى اعتراضات توده ای زحمتکشان و دهقانان در راس رهبرى و سازمانده قیام در شهر و روستا قرار گرفتند. در رابطه با موقعیت فعالین چپ باید به سنتی از مبارزه که در این شهر بود برگشت. مریوان شهری بود که در آن در همان سالهای قبل از قیام مبارزات دهقانی در جریان بود. مضافآ در دبیرستان این شهر تعدادی از معلمان چپ به این مبارزات وصل بودند، تعدادى قابل توجهى از فعالین و سازماندهندگان جنبش دهقانى و تهیدستان روستاها  بویژه در راس جنبش دهقانى در”دارسیران”از طیف معلمان مبارز و کمونیست بودند. وجود اجتماعى و توده اى اعتراضات علیه دستگاه بورژوایى ـ بوروکراتیک رژیم پهلوى  و شروع فعالیت برای هر فردی با دخالتگری در مبارزات دهقانی و در دفاع از کارگر و زحمتکشان شهر و روستا مصادف بود با مبارزات کارگری در محلهای کارگری بویژه کارگران ساختمانی که با حضور این فعالین چپ عملا ویژگی به این فعالین داده بود که چهرهای شناخته شده در میان مردم باشند. با این تصویر به دورانی که اعتراضات اجتماعی  در سال ۵٧ برگردیم. در این دوران اعتراضات گسترده ای در جریان بود. در مریوان اولین اعتراضات اجتماعی توسط همین فعالین چپ و کمونیست شروع شد. اولین اعتراض سازمان یافته با آغاز سال  تحیصیلى مدارس در سال ۵۶ـ۵٧ آعاز شد. این تظاهرات که اساسا توسط محفلی که ما بدان تعلق داشتیم سازمان داده شد. برنامه این اعتراض را اینگونه سازمان دادیم که تظاهرات را از دبیرستان شهر در خیابان فرمانداری شروع کنیم در تجمعی که در این دبیرستان سازمان داده شده بود تعداد زیادی از مردم شهر نیز شرکت داشتند. تجمع نسبتا بزرگى، شامل معلمین مدارس شهر و روستاهاى حومه شهر، دانش آموزان و جمعیت وسیعی از کارگران، کسبه و مردم شکل گرفت.  رفیق عطا رستمی در شروع تجمع  طی سخنانی از اهمیت مبارزه متشکل صحبت نمود. عطا رستمى شخصیت محبوب و از معلمین مبارز و شناخته شده شهر بود. نفوذ اجتماعى او در سازماندهى این تجمع برجسته بود.  سپس من بعنوان معلم جوان که هنوز کمتر از ٢٠سال سن داشتم سخنرانى کردم. بر اهمیت تجمعات رادیکال و سازمانیافته تاکید گذاشتم.  بدنبال آن رفیق جان باخته موسی شیخ اسلامی که او هم از معلمین مبارز و شخصیت شناخته شده بود با دکلمه شعری که با شور و هیجان قابل توجهی قرائت شد، فضای رادیکال ، گرم و انقلابى تجمع را بالا برد.  بدلیل فضاى پلیسى و حضور عناصر ساواک و شهربانى، ما اجبارآ بانر و پلاکاردها را  در جاهایى مخفى کرده بودیم، به محض اطمینان از استقبال وسیع تمام بانر و پلاکاردها را علنى کردیم و عملا یک تظاهرات مدرن و سازمانیافته شکل گرفت و در شکل راه پیمایى بطرف محل اداره آموزش و پرورش که در جنوب شهر واقع بود حرکت کردیم. مسیر راه پیمایی نسبتا طولانى بود، با شروع راه پیمایى، ابتدا سکوت ناشى از ترس و عواقب امنیتى شرکت در تظاهرات در چهره تعداد زیادى نمایان بود. در فلکه نزدیک به میدان مرکزى شهر تعداد بیشترى به راه پیمایى پیوستند. در چنین شرایطى ما شعارهایى در مورد ایجاد کانون هاى صنفى و آزادى بیان و عقیده سر دادیم، که با لحظاتى تاخیر با استقبال وسیع شرکت کنندگان مواجه شد. از این لحظات به بعد میدانستیم که دیگر میتوانیم حرکات و سازمانهاى صنفى و رادیکال را سازماندهى کنیم. این شروع کار بود. شروعى رادیکال و مبارزه جویانه.  این تظاهرات و تحصنی که بعد از آن در محل اداره آموزش و پرورش سازمان دادیم، قدمهایى بود که اعتراض متشکل را در مریوان سازمان داد. بعد از آن، هم برای معلمان و هم برای سازمان اعتراضات شهر نیاز به سازماندهى نهادی اجتماعی بود که در این رابطه به یادم دارم که رفقا فاتح شیح و نسان نودینیان سفری را به بوکان داشتند. در آنجا تجربه جامعه معلمان را دیده بودند برگشتند و ما جامعه معلمان را ایجاد کردیم. درجامعه معلمان اکثریت به ما معلمان چپ و کمونیست بود تعدادی معلم طرفدار مفتی زاده در این جمعیت بودند که یکی از آنها در هیئت رهبری این نهاد بود. جامعه معلمان مریوان خارج از سازمان معلمان، نهادی در سازماندهی اعتراضات، تحصن و تظاهراتهای شهر مریوان شد و در هدایت و رهبری این اعتراضات نقش داشت. این مطلب را با یک تاکید مسئولانه بپایان میرسانم. جامعه معلمان مریوان، تمام اعتراضات رادیکال و انقلابى قبل و با شروع قیام ۵٧ و سپس ایجاد نهادهایى صنفى و مدنى از جمله کانون معلمان مریوان حاصل دخالت و فعالیت و از خود گذشتگى ده ها فعال چپ و کمونیست در آن سالهاست. بدون دخالت ما این طیف وسیع پیشرویهاى اجتماعى و سیاسی ـ توده اى و قابل رویت کردن هژمونى چپ و کمونیست در مقابل صف ارتجاع اسلامى، فئودالهاى مرتجع و جمهورى اسلامى ممکن نبود. ذکر اسامى این رفقاى چپ و کمونیست لازم است. امیدوارم در فرصتهاى آتى از هرکدام از این عزیزان با ذکر خاطره و فعالیتهایشان اسم ببریم. جاى خالى و گرمى جانباختگانى که در هموار کردن پیشروى انقلابى و مبارز در مقابل صف ارتجاع اسلامى و سرمایه داران با ادامه راه عزیزشان را پاس میدارم.

رفیق محمد کمالى یکى از بنیانگذاران و فعالین کانون معلمان شهر بانه, پروسه شکل گیری و فعالیت کانون معلمان در این شهر را چنین توضیح میدهند.

“مدتی بعد از اینکه‌ تظاهرات در تهران و شهرهای بزرگ ایران آغاز شد مجموعه‌ای از معلمین که‌ بعدآ با گرایشات مختلفی جذب احزاب متفاوت شدند در خانه‌ای که‌ بعنوان باشگاه ورزشی برای معلمان از سوی آموزش و پرورش اجاره‌ شده‌ بود و کلید آن در دست یکی از رفقای معلم قرار داشت خارج از وقتهای مقرر جمع میشدیم تا زمینه‌ اعتصاب یا تظاهرات محصلین را فراهم آوریم و در شیوه‌ براه‌ انداختن آن مشورت میکردیم.

نهایتآ اولین تظاهرات محصلین از تنها دبیرستان پسرانه‌ در یکی از روزهای بهار (دقیقا یادم نیست چه‌ ماه یا روزی) آغاز شد. دراین اولین تظاهرات، بدون اینکه‌ شعاری داده‌ شود از دبیرستانى که‌ در جنوب شرق شهر قرار داشت و مسیر خیابان اصلی را طی میکردشروع گردید و در مسیر ڕاه مدارس دیگر و تعدادی از مردم عادی، چه‌ در درون صف و یا درپیاده‌ رو هاهم به‌ صف تظاهرات ملحق شدند. این اولین و سر آغاز هر روزه‌ تظاهرات و میتینگها در این شهر بود. سر آنجام کانون معلمین و دانش آموزان تشکیل گردید. در اولین اقدام این کانون عزل رئیس آموزش و پرورش شهر و جانشینی ایشان با عبدالقادر بهرامی یکی از معلمین قدیمی بود که‌ تا اشغال شهرها توسط رژیم در حمله‌ بعد از ٢٨ مرداد ١٣۵٨ ادامه‌ داشت. پس از تسخیر شهرها توسط پیشمرگان بار دیگر با کاندیدایی دو نفر از معلمین، محمد امین مجیدیان با اکثریت آراء از طرف کلیه‌ معلمین شهر به عنوان مسئول آموزش و پرورش انتخاب گردید که‌ ایشان هم تا اشغال مجدد کردستان در این سمت باقی ماند و مجموعآ کلیه‌ امور آموزش و پڕورش با دخالت مستقیم معلمین اداره‌ میشد. کلیه‌ تظاهرات و متینگها همچنانکه‌ گفتم از کانال این کانون و منتخبین محصلین مدارس مختلف صورت میگرفت.

یکی دیگر از اقدامات این کانون رسیدگی به‌ شکایت کارگران بخصوص کارگران شهردای و اعتصاب آنان در سالن شهردای بود. در این جریان مشخصا من ضمن اینکه‌ ڕئیس دبیرستان دخترانه‌ بودم بعنوان اداره‌ امور شهرداری از سوی مجموعه‌ای از معتمدین شهر و کانون معلمین که‌ در سالن فرمانداری جمع شده‌ بودیم انتخاب شدم که‌ تا بهار ١٣۵٩ و تخلیه‌ شهر بعد از جنگ یکماهه‌‌ در آن، در این سمت هم کار کردم . در طول این مدت تعداد زیادی از کارگران شهردای که‌ بعنوان روز مزد کار میکردند را به‌ استخدام ڕسمی در آوردیم. ضمنا در جریان در گیریهای یکماهه‌ این شهر با نیروهای ڕژیم انبار مواد خۆراکی رژیم را که‌ در آنموقع در اختیار جهاد سازندگی بود، مصادره‌ و در میان مردم کم در آمد پخش نمودیم.”

رفیق عزیز رضایى یکى از بنیانگذاران و فعالین کانون معلمان شهر سقز, پروسه شکل گیری و فعالیت کانون معلمان در این شهر را چنین توضیح میدهند. کانون معلمان شهرستان سقز، نهادی صنفی سیاسسی بود که   به تبع  جنبش قیام ١٣۵٧در اوایل مهرماه شکل گرفت. صنفی با این تعبیر ، کانون نهادی انتخابی ، از میان  صنف معلمان و کادرهای آموزشی اداری فرهنگی که در سطح شهرستان اعلام موجودیت پیدا نمود. سیاسی با این توضیح که فعالیت  کانون  نه تنها در میان فرهنگیان بلکه درحال و هوای شرایط قیام در  سطح جنبش سیاسی توده‌ای شهرستان سقز تأثیرات اجتماعی بسزائی داشت. ما در اینجا قبل از اینکه به بررسی چگونگی کار و فعالیت کانون بپردازیم مناسب میدانم که چگونگی تأسیس وعوامل مؤثر در شکلگیری کانون را هرچند باختصار مورد نگرش قرار دهیم. بحسب خیز برداشتن جنبش سراسری در ایران، تب وتاب جنبش صنفی سیاسی، در شهرهای کردستان  نیز بالا گرفت که در این راستا جنبش فرهنگیان شهر سنندج  پیشاهنگ این حرکت بود.  اوایل مهر ماه بمثابه سرآغاز سال تحصیلی در سال ١٣۵٧، معلمان شهر سنندج در تکاپو و تدارک کانون معلمان این شهر برآمده  و در پی آن ازحضور نمایندگان فرهنگیان سایر شهرهای استان از جمله شهر سقز دعوت بعمل آوردند.  در این مقطع زمانی، هنوز نمایندگانی انتخابی در سطح فرهنگیان شهرستان سقز حضور رسمی نداشت، لیکن بتبع حضور فعال و علنی جمعی از معلمان در سطح رهبری جنبش توده‌ای فرهنگی شهرستان، عملآ  نمایندگانی در میان فرهنگیان شهر مشهود بود. ازاین منظر چهار نفر از نمایندگان معلمان فعال در جنبش به اسامی :  ١- یحیا خاتونی ٢- محمود کیوان ٣- عزیز رضائی ۴ – ….. در تاریخ ۵ و ۶ مهرماه بقصد شرکت در تدارک تأسیس کانون معلمان عازم سنندج شدند. جمعیت نسبتآ وسیعی از معلمان و سایر فرهنگیان استان کردستان در این جلسات شرکت نمودند. بحثها ونظرات، نه تنها در زمینه چگونگی تأسیس کانون بلکه در توضیح و تحلیل اوضاع درسطح جنبش سیاسی اجتماعی را نیز در بر داشت. طبق روال برنامه و بنا به درخواست  مجری آن، از نمایندگان  شرکت کننده شهرهای دیگر استان، برای سخنرانی وارائه نظر دعوت بعمل آمد که  ما محمود کیوان را برای این امر معرفی نمودیم. هرچند مبنای حرکت وموضوع این نشست، اساسآ ایجاد کانون بمثابه ارگان صنفی معلمان مد نظر بود لیکن فراتر از آن به موضوعات مختلف جنبش در ابعاد سیاسی و تحولات اجتماعی در سطح کردستان و ایران نیز پرداخته شد.

شرکت این جمع ازمعلمان سقز درجلسه تدارک کانون معلمان سنندج، انگیزه وعامل محرکی بود که در تسریع شکلگیری و ایجاد  کانون معلمان شهرستان سقز مؤثر واقع گردید. بدینسان در بازگشت جمع به شهر سقز، طرح و چگونگی ایده ایجاد کانون درمیان فرهنگیان  در سطح شهر و روستا، به بحث و گفتگو گذاشته شد که نتایج آن، طی نشستهای متوالی و بحث‌ انگیزی وارد  روند انتخابات گردید.  روند انتخابات در میان جمعیت وسیعی از فرهنگیان این شهر در ٢۵ مهرماه ١٣۵٧ سرانجام عملی شد و از  میان  جمع  تعداد  ۵ نفر را بعنوان اعضاء اصلی و ٢ نفر نیز بعنوان جانشین  برگزیدند  که اسامی آنان بقرار زیر است.  ١ – پرویز  شافعی  ٢ –  عزیز رضائی ٣ –  فاروق کیخسروی ۴  ……۵– ….  و  دو نفر جانشین  بنامهای  محمود کیوان و  ……  میباشد که برای شناخت بیشتر خواننده این گفتمان، شمه‌ای از کارنامه سیاسی فرهنگی اعضاء کانون را در روند قبل و بعد از قیام یادآور میشویم. پرویز شافعی:  معلم ، شاعر، نویسنده، نمایشنامه‌نویس، جوانی مبارز، سیاسی و انقلابی که طی پروسه‌ای تکاملی فکری سیاسی در ردیف پیشمرگان کومه‌له قرار گرفت. پرویز در یک درگیری در سال١٣۶۴در منطقه فیض‌الا‌بگی سقز جان باخت. – عزیز رضائی:  معلم، از بنیانگزاران جمعیت دمکراتیک دفاع از و… و ایجاد اتحادیه دهقانان، عضو شورای اجتماعی انتخابی ۵ نفره شهرستان سقز، پیشمرگ کومه‌له – محمود کیوام : معلم, خطات وتابلو نویس، از بنیانگزاران جمعیت دمکراتیک و پیشمرگ کومه‌له – دو نفر دیگر هم در جمع ما بودند که  بدلایل امنیتی از اسامى آنان خودداری میشود. فاروق کیخسروی: معلم نماینده و مسئول حزب دمکرات در این شهر، که  بعدها توسط این حزب زندانی شد, از زندان حزب دمکرات فراری گردید و خود را تحویل رژیم جمهوری اسلامی داد.

کارنامه کانون – شرح وظایف و کارکرد کانون معلمان در پریود قیام ۵٧ ایران، قابل تأمل است. بدینوصف هرچند کانون بطور اسمی نهادی صنفی مینمود، لیکن بنا بدلایل وجود خفقان سیاسی اجتماعی ستم‌شاهی در ایران و مضاعف آن بر مردم کردستان، طبیعی مینمود که کانون معلمان، بمثابه نمایندگان بخش فرهنگی روشنفکر جامعه استبداد زده مردم کُرد، چنین رسالتی را بعهده بگیرند، بویژه  اکثریت جامعه معلمان که برخاسته از طبقات کار و زحمتکشان جامعه بودند. بد ینسان درمملکتی که خفقان مطلق بر فضای سیاسی اجتماعی حکم ‌فرماست و از جامعه مدنی خبری نیست، آزادی در هر شکل و شمایل و صدا وسیمائی در محاق است و هرگونه تحزب و تجمع صنفی سیاسی ممنوع‌ الجواز میباشد، این معلمان‌اند که بمثابه بخش فعال و روشنفکر مردم، تعهدات  اجتماعی را بعهده گرفته وآغازگر اخگر افق تغیر و تحولات در جامعه میشوند. بنا براین کانون معلمان سقز به اعتبار سطح بالای پتانسیل نیرو و جنبش فرهنگیان درسطح شهر و روستا توانست عرصه  تغیر و تحولات در سطوح مختلف فرهنگی اجتماعی را بگشاید از جمله: تغیرات انتخابی دمکراتیک در سطح رهبری ارگانهای اداره آموزش و پرورش ازجمله شخص ریاست اداره ٢ – تصفیه عناصر با کارنامه نامطلوب سیاسی خدماتی در سطح اداری و تنزل و انتقال آنان به رده‌های خدماتماتی نامحسوس ٣ – حذف دایره حفاظت بمثابه سلول جاسوسی ساواک از سیستم   اداره آموزش و پرورش ۴ – انتخابی شدن رؤسا ومسؤلین مدارس در سطح شهر وروستا ۵ –  تغیر در سازماندهی معلمان روستا بر حسب شایستگی و کفایت ۶- ایجاد شورای دانش‌آموزان در سطوح مختلف ابتدائی تا دانشسرا و دبیرستان ٧-  اعلام و برپائی تظاهرات در سطح شهر بر حسب موقعیت و شرایط  روز ٨ – ایجاد شورای مشورتی معلمان – دانش‌آموزان ٩- ایجاد کلاسها برای آموزش زبان کردی. گوشه‌ای از یادمان بجاماندنی از چگونگی تشکیل و فعالیت حیات کانون معلمان شهرستان سقز.

یورش مجدد رژیم چمهورى اسلامى به کردستان!

اوضاع سیاسى ـ اجتماعى کردستان پس از قیام ۵٧ براى رژیم سرمایه دارى جمهورى اسلامى زجر آور و غیر قابل تحمل شده بود، رژیم براى برون رفت از این بحران سیاسى و جهت بازپس گیرى دست آوردهاى قیام در ۴ اردیبهشت ۵٩ براى بار دوم یورش وحشیانه اى را به شهرهاى کردستان آغاز کرد، هر چند رژیم توانست با زور اسلحه و کشت و کشتار مردم بى دفاع تعدادی از شهر های کردستان را به اشغال نیرو هاى نظامى خود در آورد، اما مشکل اساسى و همیشگى رژیم در اعمال سیاست دیکتاتورى و ضد بشرى در این دیار انقلابى است، که نه تنها با این یورش وحشیانه، بلکه حتى با تتمیع، فریب و نیرنگ هم نتوانست بر اراده سیاسى مردم انقلابى و آزادیخواه کردستان غلبه کند.

به دنبال این حمله وحشیانه و خروج تاکتیکى نیروهاى نظامى احزاب و سازمانهاى فعال و بمنظور حفظ جان مردم مبارز  در بعضى از شهرهاى کردستان، معلمان انقلابى و آزادیخواه در تأریخ ٩مرداد سال۵٩طى اقدامى انقلابى جهت هماهنگ کردن مبارزات معلمان کردستان در برابر سیستم ارتجاعى حاکم بر آموزش و پرورش، و به منظور باز گشایی آن بخش از مدارس شهرها و روستاهایى که هنوز به اشغال نیروهای رژیم اسلامی در نیامده بود، با صدور بیانیه اى تحت عنوان:”جمعیت مستقل معلمان مبارز کردستان ایران” اعلام موجودیت کردند.

مابه کمک تعدادى از رفقاى قدیمى کومه له و فعال در این تشکل که خود از بنیان گزاران و دست اندر کاران”جمعیت مستقل …..” بودند سعى کردیم که بخشى از تأریخ این عرصه از مبارزات معلمان و دانش آموزان را باستناد به نوشته هاى خود”جمعیت …” با حفظ امانت دارى باطلاع خوانندگان عزیز این نوشته برسانیم.

ویژگى اوضاع سیاسى کردستان در سالهاى بعد از قیام ۵٧، آغاز صفبندى مشخصى بود که در آن مردم انقلابى و مدافع دست آواردهاى قیام را، با تمامیت رژیم جمهورى اسلامى که تصمیم به باز پس گیرى این دست آوردهاى مردمى داشت، رو در روی هم قرار دادە بود. این مبارزه مستقیم و رو در رو در همە عرصه ها به هم گره خورده بود، بگونەای که مدتها رژیم را از آن خلاصى نبود. در این اوضاع سیاسى، نیروى پیشمرگ کومه له در واقع به بازوى نظامى و نیروى مسلح جنبش انقلابى کردستان تبدیل شد. پیشمرگ کومەله از بدو تولدش در ضدیت با تمامیت رژیم اسلامى و جناحهای آن دست به اسلحه برده و از دست آوردهای قیام ناتمام مردم کردستان و ایران دفاع میکرد. با غروب آفتاب و تا پاسى از نیمه هاى شب، پیشمرگه هاى کو مه له حضور فعال و بى چون و چرایى در شهر ها و روستا ها داشتند. به جرأت میتوان گفت که این شیوه از تلفیق مبارزات توده اى با پشتیبانى نیروى مسلح مردمى در ایران بى سابقه بود. این پشتوانه نظامى تبدیل به نیروى محرکۀ مبارزات توده اى در کردستان شده بود و متقابلآ مبارزه و اعتراضات روز مره مردم انقلابى کردستان در شهر و روستا بر علیه رژیم اسلامى، انعکاس و تاثیر بلاواسطەای بر این نیروى مسلح و سازمان انقلابى هدایت کننده آن داشت.

” ” “

آگاهى سیاسى مردم مبارز کردستان در این پروسۀ سخت و دشوار از مبارز بر علیه تمامیت رژیم اسلامى به تدریج و قدم به قدم روندى رو به پیش داشت. این روند سیاسى و بخش قابل توجهى از دست آوردهاى عملى آن ناشى از ضعف حاکمیت رژیم جمهورى اسلامى در کردستان بود، که منجر به حاکمیتى دو گانه شده بود. در چنین شرایطى فعالیت براى ایجاد تشکل هاى دمکراتیک، جمعیت ها و نهادهاى انقلابى و مردمى مهیا شده بود. معلمان مبارز کردستان با شناخت از این روند سیاسى و در فضایى پر از رعب و وحشت بر جامعه کردستان و همزمان با بسته شدن اکثر مدارس به دستور رژیم از یکسو، مقاومت و تعرض متقابل مردم مبارز و پیشمرگه هاى کومه له و سازمانهاى انقلابى در جبهۀ مقابل و احساس مسئولیت این تعدادى از معلمان چپ انقلابى و کمونیست از سوی دیگر،آنان را به این نتیجه رساند که مکانى امن و مناسب را در فضایى دمکراتیک براى ادامه تحصیل و آموزش هزاران دانش آموز را که مدارسشان  بسته شده بود فراهم کنند. نظام نو پاى رژیم اسلامى احتیاج به آموزش و پرورشى داشت که نیرو ى جوان و تحصیل کرده را در سیستمى آموزش دهد که در آینده جهت بدست گرفتن پست هاى حکومتى به خدمت آن گرفته شوند. با تتمیع و وعده بهشت به جوانان در مناطقى از ایران رژیم موفق به اجراى این پروژه شد(غیر از کردستان)، متأسفانه تعداد ى از این دانش آموزان تحت پوشش این سیستم آموزشى را روانۀ جبهه هاى جنگ ایران و عراق و جهاد بر علیه مردم کردستان کردند، که شکست این سیاست و فاجعۀ انسانى این آموزش مرگبار هنوز در خاطره ها ماندنى است.

اما کومەله در کردستان و در تقابل با این بینش ارتجاعى رژیم چکار کرد؟ به چه سیستم مناسبى میبایستى متوصل مى شدیم که ضمن تغییر شکل برنامه آموزشى همزمان محتواى آنرا هم دگرگون میکرد؟ به این منظور تعدادى از معلمان انقلابى کومه له در تأریخ ٩/۵/ ۵٩ در بیانیه اى تحت نام “جمعیت مستقل معلمان مبارز کردستان ایران” اعلام موجودیت کردند.

 

در بخشى از این بیانیه “جمعیت….” آمده است:

فرهنگیان مبارز کردستان!

“جمعیت مستقل معلمان مبارز کردستان ایران براى دفاع از حقوق فرهنگیان اعتقاد دارد تنها با مقاومت دسته جمعى و شکل یافته و حفظ وحدت انقلابى خود میتوان سیاست ضد فرهنگى، فشار و تضییق هیئت حاکمه را خنثى کرد.

هیئت حاکمه میخواهد از طریق فشار وحدت مبارزاتى فرهنگیان را از بین برده، سازشکاران و تسلیم طلبان را به خود جلب نماید، و اشخاص  بینابینى و متزلزل را به صف سازشکاران سوق د هد  تا با ایجاد  شکافى عمیق و از بین بردن پیوند و پیوستگى فرهنگیان مبارز این قشر را شناسائى و بشدت سرکوب نماید. در این اعلامیه همچنین فرهنگیان کردستان به تحریم پر کردن پرسشنامه هاى آموزش و پرورش و دانش آموزان به تحریم شرکت در امتحانات در شهرهاى دیگر تشویق شده اند.”

 

مدارس بوکان تعطیل شد!

رژیم جمهورى اسلامى متقابلآ در اقدامى غیر انسانى و بمنظور خنثى کردن تأثیرات این اقدام انقلابى”جمعیت  مستقل ..” اغلب ادارات، مراکز آموزشى، خدماتى و درمانى مناطقى را که توسط خود مردم اداره میشد را منحل کرد. به همین منظوردرتأریخ ٢٨/٨/۵٩ استاندار آذربایجان غربى اعلام کرد که اگر کارمندان و معلمین غیر بومى شهرستانهاى بوکان و مهاباد براى”پاکسازى”خود را به مراکز استان معرفى ننمایند به عنوان”ضدانقلاب”شناخته میشوند. چند روز بعد در تأریخ ١۴/٩/۵٩ از طریق رادیو ارومیه اعلام شد که مدارس بوکان از این تأریخ تعطیل میباشد و اگر چنانچه تا حال بازبوده اند کارشان غیر قانونى بوده است.

بمنظور جلو گیرى از تأثیرات منفى این سیاست و هیاهوى رژیم و بمنظور ادامه تحصیل دانش آموزانى که مدارسشان به دستور این مأمور رژیم منحل شده بود،”جمعیت مستقل …”در اقدامى انقلابى رأسآ ادارۀ مدارس بوکان را در تأریخ ١٩/٩/۵٩ بر عهده گرفت. لازم به یادآورى است که رژیم اسلامى چند ماه بعد از بستن مدارس و در ادامه سیاستهاى ضد انسانى خود تنها بیمارستان منطقۀ بوکان(بیمارستان شیر و خورشید) را نیز منحل کرد، کومه له جهت خنثى کردن توطئه هاى رژیم اسلامى ادارۀ این بیمارستان را رأسآ بعهده گرفت.

باز گشائى مدارس. پیام”جمعیت مستقل ..” به مناسبت بازگشایى مدارس کردستان خطاب به دانش آموزان انتشار یافته  بود، که بخشهایى از آن را به آگاهیتان میرسانیم:

 

دانش آموزان مبارز و آگاه!

“مردم قهرمان ایران مشت هاى گره کرده و فریادهاى اتحاد، مبارزه و پیروزى شما را از یاد نبرده اند. همه بیاد دارند که شبنامه ها و اعلامیه ها را چه کسانى از درز دروازه ها به منازل مردم مى انداختند. کیست که نداند چه کسانى  با ماژیک و قلم و رنگ روى دیوار ها شعار زنده باد آزادى مرگ بر استبداد و دیکتاتورى را مى نوشتند؟ طنین شعارها و سرودهاى انقلابى شما در گوشها مانده است. چشمان قرمز و سینه گرفته شما از گاز اشک آور از یادها نرفته است. شما میدانستید تنها از طریق پیوند با زحمتکشان و توده مردم و شرکت فعال در امر مبارزه، جنبش سراسرى ایران به اوج خود خواهد رسید. سابقه درخشان شما در اوجگیرى جنبش سراسرى با خون سرخ همکلاسى هایتان در تأریخ مبارزاتى ملت قهرمان ایران به ثبت رسیده و هر روز برگ سرخى به آن اضافه مى شود. نقش مبارزات شما انکار ناپذیر است.”

همزمان با این اعلام موجودیت دانش آموزان مبارز کردستان عملآ به پشتیبانى از این اقدام”جمعیت معلمان … ” و در اعتراض به بسته شدن مدارسشان تجمع هاى اعتراضى را سازمان دادند. به گوشه هایى از مبارزات دانش آموزان سقز اشاره خواهیم کرد.

 

مبارزات دانش آموزان سقز در خاطره ها ماندنى است.

اشاره به این بخش از تأریخ مبارزاتى دانش آموزان شهر سقز براى باز گشایى مدارس در سال ۵٩ و ادامه این سنت از مبارزه بعد از سه دهه که در جریان جنبش توده اى(یک سال گذشته در ایران) به وقوع پیوست بار دیگر نشان داد که شرکت فعال دانش آموزان و جوانان در پیشاپیش صفوف این جنبش اعتراضى چشم گیر بود.

سقز > ٧ آذر ۵٩ ـ عده اى از دانش آموزان شهر سقز در جلو آموزش و پرورش جمع شدند تا با رئیس این اداره در بارۀ  باز کردن مدارس مذاکره کنند. دانش آموزان دو نفررا به عنوان نماینده از میان خود انتخاب کردند در جریان مذاکره،  رئیس آموزش و پرورش به آنها گفته بود شما باید ۴ ستون بکشید و نام دانش آموزان هوادار(کومه له، پیکار، دمکرات و چریک)را بنویسید. این گفته با مخالفت شدید دانش آموزان روبرو شد و جلسه این روز بدون نتیجه بپایان رسید.

سقز > ٩ آذر ۵٩ ـ  قطعنامه اى از طرف دانش آموزان مبارز در جلو اداره آموزش و پرورش قرائت شد که مورد تأئید اکثریت دانش آموزان قرار گرفت و در این قطعنامه دانش آموزان خواستار باز گشائى مدارس شده بودند.

 سقز  > ١١آذر ۵٩ ـ دانش آموزان مبارز شهر سقز بار دیگر جلو آموزش و پرورش اجتماع کردند. پس از مدتى از طرف اداره آموزش و پرورش متن بزرگ نویسى شده اى بدین شرح روى دیوار چسپانده بودند:

“در این برهه از زمان که جوانان نوشکفتۀ انقلاب در جبه هاى غرب و در نبرد با عراق شهید میشوند … ما این اعمال(کار دانش آموزان) را کار گروه هاى ضد خلقى دانسته و جواب خود را بدین شرح بدانش آموزان میدهیم:  

١ـ امتحان تجدیدى از دانش آموزان راهنمائى گرفته نمى شود٢ـ دبیرستانها تا پاکسازى کامل باز نمى شود ٣ ـ مدارس روستا تا امنیت کامل یعنى استقرار ارتش، پاسدار و سایر قواى انتظامى در آنجاها گشوده نمیشود.”

اینبار نیز دانش آموزان دو نماینده براى مذاکره با رئیس آموزش و پرورش انتخاب کردند، اما مأمورین مانع ورود آنها به اداره شدند. در این هنگام معاون اداره و مسئولان دیگر از اداره خارج شده و بسوى سپاه پاسداران میروند که در این موقع دانش آموزان آنها را “هو” میکنند. پس از آن دانش آموزان بعنوان اعتراض شروع به تظاهرات کردند و با دادن شعارهائى از قبیل”باز گشائى مدارس خواست بر حق ماست”بمیدان هه لو (عقاب) رفتند. در آنجا پاسداران و نیروهاى محلى وابسطه به رژیم اسلامى آنها را محاصره و شروع به تیراندازى کردند. پاسداران که از قبل کوچه ها را به کنترل خود در آورده بودند، توانستند از میان ۵٠٠ نفر تظاهر کننده ١٠۴ نفر(۶۴ دختر و ۴٠ پسر) را دستگیر نمایند. پاسداران و نیروهاى محلى دورتا دور دستگیر شدگان را محاصره و آنها را به سپاه پاسداران بردند. دانش آموزان دستگیر شده با روحیه اى عالى بدون آنکه کوچکترین تزلزلى از خود نشان بدهند در مورد دستگیرى شان به آنها اعتراض میکردند. )به نقل از خبرنامه کومه له)

تثبیت این همبستگى و دفاع دانش آموزان سایر مداس کردستان از خواست واقعى همکلاسى هایشان در سقز براى بازگشایى مدارس مخصوصآ اطلاعیۀ کمیته دانش آموزى کومه له ـ بوکان که در واقع خود این کمیته یکى از دست آوردهاى با ارزش ساختارى در جنبش انقلابى مردم کردسان محسوب خواهد شد الگویى است مبارزاتى جهت مقاطع خاصى در این عرصه از مبارزه کنونى دانش آموزان مبارز ایرانى.

 

اطلاعیۀ کمیته دانش آموزى کومه له ـ بوکان

کمیه دانش آموزى بوکان در تأریخ ١٢ آذر ۵٩ در اولین اطلاعیۀ خود در پشتیبانى از سیاست هاى انقلابى معلمان مبارز کردستان با صدور اطلاعیه اى مخالفت خود را با تعطیل مدارس از سوى رژیم اسلامى اعلام کرد.

 

متن اطلاعیه به شرح زیر است.

به اطلاعتان میرسانیم.

اکنون که جنگ ارتجاعی دولتهاى ایران و عراق سبب تشدید هر چه بیشتر فشارهاى اقتصادى و سیاسى بر دوش کارگران و زحمتکشان ایران گشته است، اکنون که عمال حکومت مدافع منافع سرمایه داران و مرتجعین در این شرایط نیز هر روز قارناى دیگرى مى آفرینند، اکنون که رویزیونیستهاى خائن با دفاع از میهن سرمایه داران و استثمارگران  عملآ هیئت حاکمه را در اهداف ارتجاعیش از این جنگ تجاوز کارانه از هر دو طرف، یارى میدهند، اکنون که کردستان بار سنگین محاصرۀ اقتصادى از جانب هیئت حاکمۀ ضد خلقى جمهورى اسلامى را نیز بردوش میکشند، و اکنون که مرتجعین با تمام توان خود براى خدمت باهداف ضد فرهنگى هیئت حاکمه و تضعیف جنبش مقاومت خلق کرد در جهت تعطیل کردن مدارس میکوشند، با حضور فعال در مدارس، ضمن کوشش در جهت افشاى ماهیت ارتجاعى و تجاوز کارانۀ جنگ هیئتهای حاکمۀ ایران و عراق از هر دو طرف، ضمن تشریح اهداف جنبش مقاومت خلق کرد و  افشای هر چه بیشتر جنایات جمهورى اسلامى در کردستان و سراسرایران، ضمن سعى در جهت طرد و رسوا ساختن عوامفریبان، در جهت تهیۀ مایحتاج مدارس بکوشید و توطئۀ تعطیل کردن مدارس از جانب مرتجعین را که هدفى جزخدمت باجراى توطئه هاى ضد فرهنگى هیئت حاکمه و تضعیف جنبش مقاومت خلق کرد ندارند، خنثى نموده و مدرسه را به سنگر مستحکم مبارزه علیه امپریالیسم و ارتجاع بدل سازید.

” ” “

بعد از قیام سال ۵٧، مردم مبارز کردستان، تجربه حاکمیت شورائى کوتاه مدتى را براى اولین بار در تأریخ مبارزات این منطقه همراه با بخشهای دیگری از مردم انقلابى ایران به اسم خود ثبت کردند. بخش قابل ملاحظه اى از دست آورد مبارزات توده اى مردم انقلابى کردستان از سال ۵٨ تا کنون متأثر از آن حاکمیت شورائى و رهبری جریان رادیکال و سوسیالیست در هدایت جنبش انقلابی آن است. دست آورد این نوع از مبارزه جزئى از افتخارات کومه له محسوب میشود که براى پایان دادن به حاکمیت سیاسى و اقتصادى طبقه سرمایه دار و ایجاد یک جامعه سوسیالیستى مبارزه میکند.  

هر چند ممکن است این مرور مختصر به درازا کشد، اما بازگو کردن این تجارب براى نسل کنونى خالى از لطف نیست. مسائل سیاسى و مبارزات توده اى در کردستان از ویژگى خاصى برخوردار است. اصل را در این نوشته  بر این قرار دادیم که فعالیت دوره خاصى از مبارزات معلمان انقلابى را به اطلاع خوانندگان عزیز برسانم، اما ارتباط این عرصه ازمبارزه با مبارزه در سایر عرصه هاى دیگر،جدا از هم نیست و لازم بود مختصرآ به گوشەهایى از آن عرصەها هم اشاره کنیم.

 

اعلامیۀ توضیحى جمعیت مستقل …. در مورد بند” ٧ ” قطعنامۀ حزب دمکرات.

 

“جمعیت مستقل …. “هر کوششى براى ایجاد خفقان و اختناق در محیطهاى آموزشى را محکوم کرد.

مردم شرافتمند کردستان!

چنانکه میدانید در تأریخ ١٧/١٢/۵٩ قطعنامه اى از طرف حزب دمکرات صادر گردید.”حزب در ماده” ٧ این قطعنامه ضمن قدردانى و تجلیل از خود!! سعى در مخدوش نمودن تلاش صادقانه و پیگیر جمعیت …. نموده و کار انقلابى معلمین را در چنین شرایطى که علیرغم توطئه هاى حاکمیت و ارتجاع داخلى همچنان در سنگر مبارزه مشعل دار فرهنگ انقلابیند و با عزمى راسخ و در نهایت فداکارى مشغول تعلیم و تربیت فرزندان شهرمان هستند تحت عنوان”عوامفریبى معدود عمال گروههاى آنارشیست”عملى نکوهیده و در تضاد با منافع و خواست مردم خوانده است.

ما در رابطه با مسئولیت مستقیمى که در امر بازگشائى مدارس بر عهده داشته ایم خود را ملزم به پاسخگویى و توضیح نکاتى بمنظور روشن نمودن اذهان عمومى میدانیم:  

به دنبال اعلام تعطیلى مدارس بوکان از استاندارى آذربایجانغربى/ جمعیت مستقل …. با برخوردى مسئولانه و به شیوه اى دمکراتیک براى بازگشایى مدارس فعالیت خود را آغاز کرد/ از سازمانهاى سیاسى فعال در جنبش مقاومت براى تشکیل جلسه اى مشورتى پیرامون مسائل آموزشى دعوت بعمل آورد که طى آن تمامى نیروهاى سیاسى موافقت خود را با بازگشائى مدارس اعلام/ و قول هرگونه همکارى را دادند. مهمترین شرط بازگشایى مدارس تأمین کادر آموزشى بود که جمعیت مستقل و سازمانها سیاسى با تمام توان در این زمینه تلاش نموده و به نحوى که هم اکنون ۶ دبستان/۴ مدرسۀ راهنمائى و دو دبیرستان با بیش از ٢ هزار دانش آموز با بهره گیرى از معلمین مبارز و با بهره ورى از کیفیت مطلوب آموزش آغاز میشود و در تمامى این اقدام انقلابى/ فقط یک نفر در رابطه با حزب دمکرات عملآ به تدریس اشتغال دارد ولى”حزب در بند٧ قطعنامه”از تلاشهاى خود جهت بازگشایى مدارس و همکارى در تشکیل جلسات و اعزام پرسنل آموزشى به مدارس بوکان سخن بمیان آورده است.

همچنین حزب دمکرات در بند ٧ قطعنامه اش مینویسد: “…. اینعمل نکوهیده را تخلف با توافقى که قبلآ جهت بازگشایى مدارس بعمل آمده میدانیم …..” اگر منظور از تخلف از توافق قبلى/ انجام بحثهاى سیاسى در کلاس است این نکته را صریحآ اعلام میداریم که جمعیت …. به مانند یک نهاد دمکراتیک بر خواسته از شرایط انقلابى کردستان/ مدارس را سنگرى از مقاومت و مبارزه علیه امپریالیسم و ارتجاع دانسته و ایجاد فضاى آزاد سیاسى را براى پرورش انقلابى افکار دانش آموزان ضرورى میداند و د ر این رابطه هرکوششى براى ایجاد خفقان و اختناق در محیطهاى آموزشى را محکوم نموده و قوینآ با آن بمبارزه خواهد پرداخت ولى در عین حال در شرایط فعلى با توجه به فعالیت سازمان هاى سیاسى درکردسان و بخصوص در بوکان/ از جانب دیگر اولویت دادن به مسائل آموزشى و جبران عقب ماندگیهاى درسى/ عملآ بحث مسائل سیاسى کمتر ضرورت یافته بخوصوص تبلیغات گروهى بهیچوجه بعمل نیامده است و اتهام حزب مبنى بر ایجاد انحراف فکرى جوانان با تبلیغات تنگ نظرانۀ گروهى کاملآ بى اساس و واهى است.

در پایان با اشاره به نقش خائنانۀ چریک هاى اکثریت و حز ب توده اضافه میکند که: ….. ما توطئه هایى را که در جهت به تعطیل کشاندن مدارس است قویآ محکوم و ادعا هاى واهى حزب دمکرات را نیز شدیدآ تکذیب مینمائیم ……. .

 

دومین اجلاسیۀ “جمعیت … “

دومین اجلاسیۀ”جمعیت ……..”برگزار شد. بدین مناسبت پیامهائى از طرف کومه له و ماموستا شیخ عزالدین حسینى خطاب به برگزار کنندگان این اجلاسیۀ صادر شده بود که بخشهائى از این پیام ها را به اطلاعتان میرسانیم.

برگزارى دومین اجلاسیۀ”جمعیت مستقل معلمان مبارز . . .” و پیام کومه له بدین مناسبت.

صمیمانه ترین درود هاى انقلابى مارا بپذیرید.

برگزارى این اجلاسیه مایۀ خوشوقتى ما ست و پیروزى آنرا آرزومندیم. در شرایطى که رژیم جمهورى اسلامى وحشتزده به کشتار و قتل عام انقلابیون و آزاداندیشان دست زده و مذبوحانه میخواهد نشان دهد که هنوز قدرت سرکوب را دارد، در شرایطى که ایران در بحران سیاسى عمیقى فرو رفته است و حکومت ناتوان از تشدید سرکوب، نا توان از مهار بحران سرمایه در میان دریایى از مشکلات، جنگ و نابسامانى دست و پا میزند و تنها به اندازۀ کفایت سرکوب موجدیت دارد و … وظیفۀ شما رفقاى انقلابى است که هرچه بیشتر در راه اعتلاى فرهنگ انقلابى کوشیده، خود و دانش آموزان مبارز را به عرصۀ هرچه فعالتر مبارزه سیاسى بکشانید و آنها را در جهت منافع مبارزاتى کارگران و زحمتکشان در سراسر ایران بویژه خلق کرد در شرایط فعلى رهنمون سازید.

سال گذشته سال تلاش و فعالیت چشمگیر شما بود. رژیم جمهورى اسلامى همراه با تعرض گستردۀ نظامى و کوبیدن شهر ها و روستاهاى کردستان، تعرض ضد فرهنگى خود را شروع کرد. این رژیم جنایتکار با انحلال آموزش و پرورش کردستان و بویژه منحل کردن مدارس بوکان دشمنى خود را با خلق رزمندۀ کرد و هرآنچه که فرهنگ و دانش نام دارد آشکار ساخت. مهمتر از آن رژیم دانشگاهها را در سراسر ایران تعطیل کرد، در چنین شرایطى بود که شما با وفا دارى به تعهد انقلابى خویش همراه با هزاران دانش آموز مبارز نهضت فرهنگى بپا کردید.

شما با دایر کردن مدارس شهر بوکان، اشاعۀ فرهنگ و هنر انقلابى، تدوین کتاب و تدریس زبان و ادب کردى، نه تنها در مقابل توطئه هاى ضد فرهنگى رژیم ایستادگى کردید، نه تنها دسیسه چینى و تبلیغات فرصت طلبان و خائنین اکثریت و توده اى را خنثى کردید، بلکه خلق کرد را در ادامۀ مبارزه اش مصمم تر و در تلاش براى ادارۀ خود دلگرمتر ساختید. سازمان ما امیدوار است بتواند در مورد ادارۀ مدارس کردستان در آینده با شما همکارى لازم را بنماید.

 

پیام ماموستا شیخ عزالدین حسینى به”جمعیت مستقل معلمان . . .”

دوستان مبارز! معلمان انقلابى!

تشکیل اجلاسیۀ سالانۀ جمعیت معلمان مبارز را که بمنظور ارزیابى فعالیتهاى جمعیت در طى یکسال گذشته انجام میشود, به شما و همۀ معلمان و فرهنگیان مبارز کردستان تبریگ میگویم. . . “

جمعیت معلمان . . . در سال گذشته توانست به حق جاى ویژۀ خود را در حدود امکان در سطح آموزش و پرورش کردستان یافته و نقش خویش را علیرغم کمبود ها, کارشکنیها و نارسائیها انجام دهد. مهمترین و برجسته ترین کار”جمعیت”بازگشایى مدارس در بوکان و سپس اشنویه بود که اینکار بویژه بعد از اعلام انحلال آموزش و پرورش این شهرها اهمیت و ابعاد آن به خوبى آشکار میشد. على الخصوص در بوکان همکارى و مساعدت پدران و مادران دانش آموزان و کیفیت آموزش که توسط معلمان فداکار و دسوز ارائه میشد. نشان داد هر جا کار آموزش در دست آموزگاران دلسوز و انقلابى باشد و مردم مطمئن باشند که چنین افرادى وظیفۀ تدریس به فرزندانشان را در دست دارند، چه نتیجۀ مطلوبى بدست میآید. با مقایسۀ کیفیت آموزش در بوکان با شهر هاى مجاور که تحت اشغال سرکوبگران جمهورى اسلامى است این امر بوضوع روشن میشود. زیرا در شهرهاى دیگر پاسدار ـ معلم ها وظیفه اى جز تزریق افکار مسموم و ارتجاعى و تفتیش عقاید و اذیت و آزار دانش آموزان کار دیگرى نداشته اند. در حالیکه در بوکان و دیگر نقاط تحت حاکمیت پیشمرگان کردستان شما معلمان مبارز به فرزندان مردم درس خدمت به خلق و فرهنگ انقلابى آموزش دادید. نقش”جمعیت”در زمینۀ اعتلاى فرهنگ و ادبیات کردى نیز در خور ستایش است. تشکیل کلاسهاى آموزشى زبان کردى، تهیۀ جزوۀ آموزش زبان کردى، تهیۀ نسخۀ مقدماتى کتاب الفباى کردى براى کلاس اول، انتشار جزوۀ ٢٢ سرود بمناسبت ٢٢ بهمن و . . . بخوبى نشان دهندۀ این فعالیتهاى سازنده است. بدین ترتیب مشاهده میشود که در مرحلۀ فعلى جنبش مقاومت با وجود در اختیار داشتن حداقل امکانات به شکوفائى فرهنگ و ادب کردى توجه کافى شده و این خود نشان دهندۀ آن است که خلق کرد در زمینۀ فرهنگ و ادبیات و آموزش نیز همچون سایر زمینه ها دست آورد هاى مهمى داشته است . . . با توجه به نقش”جمعیت” و کارنامۀ آن در طى یکسال گذشته، لازمست که نیروهاى سیاسى فعال در کردستان و همچنین سازمان ها و جمعیتهاى دمکراتیک در سراسر ایران کمک و یارى بیشترى به آن بنمایند و معلمان مبارز را در جهت پیشبرد کارهایشان که خدمت به آموزش و پرورش و فرهنگ ملى خلق کرد است، تشویق و ترغیب نمایند. همچنن از عموم مردم مبارز کردستان انتظار دارد که از هر طریق ممکن”جمعیت”را در راه انجام برنامه هایش کمک و مساعدت نمایندزیرا که این امرگامى است در جهت تقویت فرهنگ مقاومت در کردستان. به همین مناسبت معلمان و فرهنگیان سراسر کردستان را به همکارى و همفکرى هر چه بیشتر “جمعیت” دعوت مینمایم. باشد تا با اینکار در ارتقأ سطح فرهنگ انقلابى و شکوفائى فرهنگ ملى خلق کرد سهمى ادا نموده و مانع از اجراى برنامه هاى ضد ملى و ضد فرهنگى رژیم گردند.